حضور سیاسى
شیخ هاشم قزوینى در طول حیات خویش، در جریان هاى مهمّ سیاسى خراسان شرکت فعّال داشت. او از نقش آفرینان واقعى مسجد گوهرشاد، بعد از شهریور 1320 و نهضت ملّى نفت بود. بعد از این که رضا خان به حکومت رسید، طبق یک برنامه استعمارى، براى رسیدن به اهداف پلیدش دستور داد که همه مردان، باید از «کلاه پهلوى» (کلاه شاپور) استفاده کننده و زنان بدون حجاب باشند به گونه اى که هیچ کس حق نداشت به شکل دیگرى در جامعه ظاهر شود.
بعد از انتشار این بخش نامه ها و پس از حوادث مدرسه شاهپور شیراز و میدان جلالیّه تهران، براى عالمان و همه ملّت ثابت گردید که برنامه دقیق و حساب شده اى براى تغییر فرهنگ و هویّت ملّى و کشف اجبارى حجاب زنان و حذف روحانیون از جامعه طراحى شده است.
از این رو، مقاومت آغاز شد. مراکز اصلى مقاومت و پایدارى در این قضیه شهرهاى شیراز، تبریز، تهران و مشهد بودند.
عالمان بزرگ مشهد، مانند حاج آقا حسین قمى، حاج میرزا محمّد آقازاده، شیخ هاشم قزوینى، سیّد عبدالله شیرازى، سیّد على سیستانى و سیّد على اکبر خویى (پدر حضرت آیت الله خویى) سیّد یونس اردبیلى، سیّد هاشم نجف آبادى، سیّد ابوالقاسم خویى، حاج میرزا حبیب ملکى، شیخ آقا بزرگ شاهرودى و شیخ على اکبر آشتیانى، در منزل آیت الله سیّد یونس اردبیلى گردهم آمدند و تصمیمات مهمى گرفتند. یکى از این تصمیمات، پیام به شاه و هشدار به وى بود و در آن آمده بود که این نقشه ها در ایران اسلامى قابل اجرا نیست و او باید از تصمیم خود منصرف شود. به صلاح دید آقایان، بنا شد که حضرت آیت الله حاج آقا حسین قمى این پیام را به شاه رسانده، او را براى انصراف از برنامه هاى خود قانع کند. افراد حاضر در جلسه اى که یکى از آنان شیخ هاشم قزوینى بود، این پیام را امضا کردند و مخالفت صریح خود را با نقشه هاى استعمارى آشکار نمودند.[9]
در این پیام چنین آمده بود:
1. دولت ایران، زنان را در انتخاب حجاب آزاد بگذارد و اجبارى در کشف حجاب نباشد.
2. مدارس مختلط که به دستور رضا خان ایجاد شده بود، منحل و مدارس پسرانه و دخترانه مجزا شده، و نماز در مدارس برقرار شود.
3. تعلیم قرآن و دروس دینى جزء برنامه درسى دبستان ها و دبیرستان ها قرار گیرد.
حوزه علمیه قم و مشهد و... از آزادى برخوردار باشند و مدرسان و محصّلان علوم دینى در ایّام تحصیل از رفتن به خدمت نظام وظیفه معاف باشند.
5. موضوع اقتصاد و تجارت، تحت نظر متخصّصان اداره شود به طورى که توازن صادرات و واردات حتى الامکان حفظ گردد و کمبود مواد غذایى و خواربار ـ که فشارش بر دوش طبقه ضعیف است ـ از بین برود... .
پاسخ هیئت وزیران
این پیام در هیئت وزیران مطرح شد و پاسخ زیر براى آنان ارسال شد:
«1. آن چه راجع به حجاب زنان تذکر فرموده اند، دولت عملاً این نظریه را تأمین نموده است و دستور داده ا ست که متعرض نشوند.
2. در موضوع ارجاع موقوفات خاصه اوقاف مدارس دینیّه به معارف مقرره آن، از چند ماه قبل تصمیم گرفته است که طبق قانون اوقاف و مفاد وقف نامه ها عمل نماید و ترتیب این کار هم داده شده و این تصمیم دولت نیز تعقیب خواهد شد.
3. در باب تدریس عبادت و عمل به آداب دینى، برنامه هاى آموزشى با نظر یک مجتهد جامع الشرایط ـ چنانچه در قانون شوراى عالى فرهنگ قید شده ـ منظور خواهد شد و راجع به مدارسى که عنوان مختلط دارند، در اوّل ازمنه امکان، پسران از دختران تفکیک خواهند شد.
4. در باب تعمیر قبور بقاع مطهّره بقیع، به وزارت امور خارجه دستور مؤکد داده شده که اقدامات قبلى خودشان را تعقیب و نتیجه بعداً به اطلاّع خاطر شریف خواهد رسید.
5. در باب اصلاح ارزاق عمومى کشور، دولت مشغول اقدام است که از هر حیث آسایش عامّه تأمین شود.[10]
حاج آقا حسین قمى پس از رسیدن به شهر رى، به دستور شاه محاصره و به عتبات تبعید شد، مردم با بیدادگرى هاى روحانیون از نقشه هاى شوم استعمار آگاه شدند.
سرانجام در نیمه هاى شب 12 ربیع الثانى بود که قشون سر تا پا مسلح رضا خان به سرکردگى سرلشکر ایرج مطبوعى و... براى حمله به مسجد گوهرشاد به حرکت درآمدند و صداى شیپور آغاز جنگ از همه طرف بلند شد و مردم به خاک و خون کشیده شدند که حدود پنج هزار تن مظلومانه از پاى درآمدند.
فرداى آن روز، خفقان شگفت آورى در مشهد حاکم شد و دژخیمان رژیم وابسته پهلوى بعد از کشتار در مسجد گوهرشاد، به دستگیرى و زندانى کردن افراد سرشناس، متدیّن و عالمان بزرگ پرداختند. یکى از این عالمان برجسته و سرشناس، آیت الله شیخ هاشم قزوینى بود.
مأموران رژیم پهلوى، ابتدا این زندانیان را در زندان هاى مشهد مورد بازجویى قرار دادند و بعد با توهین و تحقیر فوق العاده و با حفاظت شدید، آنان را از راه زمینى به تهران منتقل کردند و در آن جا زندانى کردند. غلامحسین مصباح الهدى یکى از روحانیون مشهد، درباره واقعه مسجد گوهرشاد چنین گفته است:
«دو سه روز از قضیه مسجد گذشته بود که بنده به مشهد برگشته دیدم اختناق عجیبى در مشهد حکم فرماست. خیلى از اساتید، مثل حاج شیخ هاشم قزوینى و مرحوم حاج شیخ غلامحسین محامى و دیگران، اینها یا در خانه هایشان محصور بودند یا در ارتش زندانى بودند و بعد از زندانى شدن هم تبعید مى شدند.»
رژیم منحوس پهلوى پس از دو ماه محاکمه، آنان را تبعید کرد که شیخ هاشم قزوینى به قزوین تبعید شد.
سرانجام مدرّس والامقام مشهد، مدّت هفت سال در زادگاه خود، قلعه هاشم خان، به صورت تبعید به سر برد تا این که در شهریور 1320ش. بر اثر حوادث جنگ جهانى دوم و اشغال ایران توسط نیروهاى خارجى، دولت رضا خان سقوط کرد و رضا شاه به جزیره موریس در آفریقا تبعید شد.[11]
حضرت امام(قدس سره) درباره قیام مسجد گوهرشاد چنین گفته است:
«... قیام خراسان را کى کرد؟ علماى خراسان مرحوم میرزا یونس، مرحوم آقازاده و امثال اینها بعد از او هم یک قیام تنهایى آقاى قمى کرد که آمد به حضرت عبدالعظیم و با هم حضرت عبدالعظیم بودیم...»[12]
بعد از سقوط رضا خان با توصیه آیت الله میرزا مهدى اصفهانى و درخواست عدّه اى از فضلا، مرحوم شیخ هاشم مجدداً به مشهد آمد.
ایشان پس از بازگشت همراه آیت الله سیّد یونس اردبیلى و تنى چند از علماى برجسته حوزه، در بازسازى آن حوزه کهن کوشیدند و با حمایت و تقویت شاگرد برجسته خود، مرحوم استاد محمّدتقى شریعتى جهت مبارزه با مارکسیسم و نیز غرب زدگى، توانست در یکى از حساس ترین مقاطع تاریخ خراسان، سد محکمى در برابر هجوم فرهنگى غرب و شرق به خراسان، مهد معنویّت شیعه، به وجود آورد.
در نهضت ملّى، به خصوص انتخابات دوره «هفدهم مجلس ملّى»، ایشان همدوش با علماى برجسته دیگر مشهد، فعالیّت داشت. نفوذ فکرى، سیاسى و دینى این اسوه پرهیزگارى و مقاومت، نیروهاى جوان و کارآمد آن روز حوزه را براى رویارویى با سیاست پهلوى دوم و تلاش براى احراز حریّت و استقلال آماده مى ساخت.
آیت الله میلانى در سال 1342ش. در جریان تصویب لوایح شش گانه، پیامى به وسیله مهندس سالور به «اسدالله عَلَم» نخست وزیر وقت فرستاد و طى نامه دیگرى لغو تصویب نامه را، از ایشان خواست و خود با همکارى شیخ هاشم قزوینى، شیخ مجتبى قزوینى، آقا سیّد احمد مدرّس، آیت الله دامغانى و میرزا جواد تهرانى و برخى دیگر از چهره هاى برجسته روحانیّت خراسان، مجمعى را به منظور مقاومت در برابر سیاست هاى ضد دینى و ضدّ ملّى رژیم پهلوى به وجود آورد».[13]