دفاع از حقوق مسلمانان هند
در تمام قرن نوزدهم و تا نیمه هاى قرن بیستم میلادى، حقوق مسلمانان شبه قاره هند از سوى حاکمان دست نشانده امپراتورى بریتانیا، همواره نادیده گرفته مى شد و اعتراض ها و جنبش هاى ایشان توسط حکومت ها سرکوب مى گردید. وضع مسلمانان هند مثل اکثر نقاط دنیا بسیار اسف بار بود و آنان در بیشتر موارد از حقوق اولیه شهروندى محروم بودند.[16]
علامه سید امیرعلى هندى، با احساس وظیفه شرعى و انسانى، بر خود لازم دانست براى دفاع از حقوق شهروندى مسلمانان هند، کمر همّت ببندد و در این راستا دست به اقدامات گوناگون و گسترده اى زد. از طرفى با تألیف کتابهاى حقوقى بر اساس فقه شیعى به تبیین حقوق مسلمانان پرداخت و آنان را به حقوق شهروندى خود آگاه ساخت و مسلمانان را براى استیفاى حقوقشان به شور و هیجان آورد.
از طرف دیگر، اقدامات اصلاحى و سیاسى چشمگیرى را در هند انجام داد و سیاستهاى استعمارگرانه انگلستان را افشاء نمود. تأسیس «جمعیت اسلامى وطن» (الجمعیة الوطنیة الاسلامیه) نیز با همین هدف صورت گرفت.
جمعیت اسلامى وطن
سید امیرعلى پنج سال پس از بازگشت از انگلستان، در سال 1878م جمعیت اسلامى وطن را با هدف دفاع از حقوق مسلمانان هند و تعیین حدود آن و سر و سامان دادن به بحران سیاسى و اجتماعى آنان تأسیس کرد.[17]
آن زمان ده ها میلیون مسلمان هندى در زمینه هاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى از همه حقوق مشروع شهروندى خویش محروم و بى بهره بودند و اندیشه تشکیل اتحادیه هایى مثل «مسلّم لیگ»[18] (جمعیت مسلمانان) و یا استقلال سیاسى و جغرافیایى مسلمانان شبه قاره هند، به صورت کشور اسلامى پاکستان و جنبش ها و حرکت هاى اعتراض آمیز، هنوز در ذهن و زبان کسى نقش نبسته بود.[19] لذا سید امیر على را باید از پیشگامان جنبش استقلال طلبانه مسلمانان شبه قاره هند به شمار آورد. او با تأسیس جمعیت اسلامى وطن، همچنین در مناصب شغلى قضایى و کرسى تدریس و در تألیفات و سخنرانى هایش با کسانى که حقوق مسلمانان را نادیده مى گرفتند، درگیر شد و حتى از سوى دولت هند مورد تهدید قرار گرفت و رنج ها و زحمت هاى فراوانى را متحمل شد.[20]
امداد رسانى به مجروحان مسلمان در جنگ
یکى از اقدامات بسیار ارزشمند علامه سید امیرعلى، کارى بود که در جنگ میان ایتالیا، ترکیه و عرب ها در طرابلس کرد. در این جنگ سید امیرعلى آگاه شد که جمعیت صلیب سرخ بیشترین رسیدگى و توجهشان معطوف به مجروحان مسیحى است و کسى به داد زخمى ها و مجروحان مسلمان نمى رسد! این بود که جمعیتى تشکیل داد تا از مردم خیّر کمک بگیرد و گروه هاى پزشکى را براى درمان مسلمانان عرب و ترک روانه سازد. این جمعیت تشکیل شد و کار و خدمات آن سال ها ادامه داشت.
روزى رئیس گروه هاى پزشکى از سید امیر على پرسید:
«... آیا مى باید فقط زخمى هاى مسلمان را درمان کنیم؟»
سید در پاسخ گفت: «در مرتبه نخست باید زخم هاى مسلمان عرب و ترک را معالجه کنید، لیکن در لحظاتى که کار بر ]امدادگران [یهود و نصارى در رسیدگى به زخم هایشان سخت مى شود، به آن ها نیز کمک کنید و به معالجه آنان نیز بپردازید.»[21]
دفاع از امپراتورى عثمانى
امپراتورى عثمانى که در طول قرنها در همسایگى اروپا، بزرگ ترین امپراتورى مسلمانان را بر روى جغرافیاى جهان ترسیم کرد، قدرتى نفوذناپذیر بود که قلمرو حاکمیتش از کشورهاى عربى تا شبه جزیره بالکان را کشیده بود. یکى از مهم ترین بخشهاى حکمرانى عثمانى شبه جزیره بالکان بود که از دو جهت براى این امپراتورى اهمیت داشت. نخست آنکه بالکان مرز عثمانى با دولتهاى بزرگى مثل روسیه و اتریش بود، دیگر اینکه اقلیتهاى قومى مثل صربها و اسلاوها و اقلیتهاى مذهبى مانند مسیحیان در این منطقه سکونت داشتند. دولتهاى اروپایى گاهى به بهانه حمایت از این اقلیتها و دفاع از مسیحیت، امّا در واقع براى کسب امتیازات سیاسى و اقتصادى از عثمانى، در این منطقه مداخله مى کردند و به نام استقلال طلبى براى همکیشان خویش،، دست به تحریک و تجهیز اهالى بالکان علیه امپراتورى عثمانى مى زدند. در جریان جنگ جهانى اوّل (1914 ـ 1918م) که دولت عثمانى ضعیف شده و قلمروهاى خود را از دست مى داد، ممالک قدرتمند اروپایى از جمله انگلیس و فرانسه از فرصت استفاده کردند و بالکان را به محل بحران سیاسى و آشفته تبدیل کردند و بالاخره بالکان از حکومت عثمانى جدا شد. از آن پس، دولت عثمانى که با صبغه اسلامى حکمرانى مى کرد، در برابر قدرت هاى استعمارگر غربى در آستانه سقوط قرار گرفت تا این که از هم پاشید و دولت جدید جمهورى ترکیه به رهبرى مصطفى کمال آتاترک، به نظام لائیک گردن نهاد.
سید امیر على هندى، از جمله متفکران غیرتمند مسلمان بود که از اوّل نگران سقوط دولت عثمانى بود و نمى خواست این امپراتورى اسلامى، با نیرنگهاى شیطنت آمیز دول غربى، از میان برود، زیرا این امپراطورى قدرتمند اسلامى سدّى محکم در برابر نفوذ استعمارگران غرب ایجاد کرده بود. براى همین بود که غربى ها در طول قرن ها آرزومند سقوط آن بودند و براى آن نقشه مى کشیدند و دست به توطئه مى زدند.
سید امیر على با درک این حقیقت، تلاش هاى سیاسى خود را در جهت حمایت از امپراطورى عثمانى به کار برد تا شاید آن دولت از بین نرود و پابرجا بماند. او مسلمانان هند و عرب و ترک و رهبران و شخصیتهاى بانفوذ ممالک اسلامى و غربى را به حمایت از بقاى امپراطورى عثمانى دعوت کرد. براى این منظور مقاله ها نوشت و سخنرانى ها کرد.[22]
سید امیرعلى ضعف و شکست امپراطورى عثمانى در جنگ جهانى اوّل را نتیجه سیاست استعمارى انگلیس مى دانست. بریتانیا با اجراى انواع نقشه هاى شیطانى خود، عثمانى را به سوى اتّحاد با آلمان سوق داد و با شکست آلمان و تسلیم شدن آن، متّحد عثمانى نیز شکست را پذیرفت و استعمارگر پیر غرب، دولت انگلیس به آرزوى دیرینش رسید.
سیّد امیر على از اوّل بر این باور بود که شهر «اسلامبول» شهر اسلام و مسلمین است و جایز نیست از آن هویت خالى شود.[23]
سیّد براى کمک به بقاى دولت عثمانى، حتى بارها با استفاده از نفوذ سیاسى، اجتماعى و علمى خود، با سردمداران حکومت بریتانیا و برخى از متحدان آن، و با افراد صاحب نفوذ و سیاستمدار در ممالک اروپایى به گفتگو و رایزنى پرداخت و آخرین تلاش هاى خود را براى رسیدن به آن هدف مقدس به کار برد، هر چند به این هدف نایل نشد و دسیسه هاى استعمارگران غربى با برقرارى حکومت غیر دینى لائیک ها در ترکیه جدید، آرزوى آن مصلح بزرگ اسلامى را بر باد داد!... ولى او از روى غیرت دینى و تعهد خدایى خویش از هیچ تلاشى براى تحقق هدف عالى و الهى اش دریغ نکرد.