ابراهیم بن هلال ثقفى
متوفاى 283 هـ .ق.
سیره شناس بزرگ
عبدالکریم پاک نیا
مورخ غیور
ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفى اصفهانى، تاریخ نگار، راوى حدیث، مفسّر قرآن و داناى به فقه و احکام، از علماى نام آور شیعى در قرن سوم هجرى و دوران غیبت صغرى است.
شوق تحصیل
وى در اوایل قرن سوم در شهر کوفه چشم به جهان گشود، بر اثر اشتیاق به تحصیل علوم اسلامى، به حضور اساتید عصر خود شتافته، و از محضر آنان علم حدیث و تاریخ را فراگرفت. از قرائن تاریخى بر مى آید که او در سال هاى (200 تا 260) عصر امامت امام جواد و امام هادى و امام عسکرى(علیهم السلام) در کوفه و اصفهان مى زیسته امّا بنا به عللى که بر ما معلوم نیست، نتوانسته است به حضور آن بزرگواران رسیده و از آنان مستقیماً بهره مند شود. امّا حضور وى در محضر اساتید فراوان، نشانگر اشتیاق و تلاش وى در این زمینه مى باشد. عده اى از اساتید و مشایخ وى عبارتند از:
1. ابراهیم بن عباس بصرى2. ابراهیم بن عمرو بن مبارک3. ابراهیم بن محمد4. ابراهیم بن یحیى الدورى5. احمد بن عمران انصارى6. احمد بن معمر اسدى7. اسماعیل بن ابان ازدى8. بشیر بن خیثمه9. بکر بن بکار قیسى10. حسین بن هاشم11. حکم بن سلیمان کندى12. عبدالله بن بلج بصرى13. عبدالله بن محمد عبسى14. عبدالله بن محمد ثقفى15. عبید بن سلیمان نخعى16. على بن قادم خزاعى17. على بن هلال احمسى18. عمر بن حماد بن طلحه قنّاد19. فضل بن دکین20. مالک بن اسماعیل نهدى21. محمد بن سعید کوفى ملقب به حمدان22. محمد بن هشام مرادى23. یحیى بن صالح حریرى24. یوسف بن بهلول سعدى25. یوسف بن کلیب مسعودى.([1])
از تبار کارگزار امین
ابن هلال از نوادگان سعد بن مسعود، عموى مختار ثقفى، مى باشد. نسب وى با چهار واسطه به سعد بن مسعود ثقفى مى رسد. شیخ طوسى در این مورد مى گوید:
ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال بن عاصم بن سعد بن مسعود ثقفى ـ رضى الله عنه ـ اصالتاً اهل کوفه است و سعد بن مسعود جدّ اعلاى او، برادر ابى عبید بن مسعود، و عموى مختار ثقفى مى باشد.([2])
سعد بن مسعود یکى از یاران و کارگزاران با وفاى امیرالمؤمنین على(علیه السلام) و امام حسن مجتبى(علیه السلام)محسوب مى شود. على(علیه السلام) وى را به خاطر امانت دارى و تقوا به حکومت مدائن برگزیده بود. آن حضرت ضمن نگارش نامه اى، کارهاى سعد را ستوده و از وى اعلام رضایت کرده و در مورد امانت دارى و کمال ایمان وى، مى فرماید:
اَمّا بَعْد فَقَدْ وَفَّرتَ عَلى الْمُسْلِمینَ فَیْئَهُمْ وَ اَطَعْتَ رَبَّکَ و نَصَحْتَ اِمامَکَ فِعْلَ الْمُنْتَزهِ الْعَفیفِ، فَقَدْ حَمِدتُ اَمْرَکَ، و رَضیتُ هَدْیَکَ وَ اَبَنتَ رُشْدَکَ غَفَرَ الله لَکَ، وَ السَّلامْ[3])
اى سعد! تو حقوق مسلمانان را تمام و کمال به آنان ادا کردى اطاعت پروردگارت را بجاى آوردى، امام خود رابا روشى زیبا و دور از غرضورزى، خیرخواهى نمودى. کار ترا مى ستایم و از رفتارت خشنودم خیرخواهى و ارشاد تو ادامه داشته باشد. خداوند ترا ببخشاید. والسلام.
سعد بن مسعود بعد از شهادت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) در کنار امام مجتبى(علیه السلام) قرار گرفت و در مقام کارگزارى، با جان و دل فرامین حضرتش را لبیک مى گفت. در تاریخ آمده است:
هنگامى که جراح بن سنان در مسیر مدائن، ضمن اعتراض به امام مجتبى(علیه السلام) در یک عمل منافقانه به آن حضرت حمله کرده و با شمشیر امام را مجروح نمودحضرت از شدّت جراحت وارده از اسب خود به زمین فرود آمد. سعد بن مسعود، یار باوفا و کارگزارِ امین اهل بیت(علیهم السلام)آن بزرگوار را به منزل برده و در معالجه حضرتش نهایت تلاش را به عمل آورد.([4])
علاوه بر سعد بن مسعود ـ که در خدمت اهل بیت(علیهم السلام) بوده است ـ سعید بن هلال، پدر بزرگ صاحب الغارات نیز از یاران امام صادق(علیه السلام)محسوب مى شود. همچنان که شیخ طوسى وى را با عنوان سعید بن هلال ثقفى، در ردیف اصحابِ پیشواى ششم(علیه السلام) ثبت کرده است.([5])
سفر به اصفهان
ابن هلال ثقفى در اوایل به مذهب زیدیه تمایل داشت امّا در اثر بررسى ها و تحقیقاتى که انجام داد، حقیقت را یافته و به مذهب امامیه روى آورد و یکى از شیعیان خالص، پرتلاش و از عاشقان بى قرار و طرفدار غیرتمند اهل بیت(علیهم السلام)گردید.
وى کتابى بنام «المعرفة» تألیف کرده و در آن، مناقب اهل بیت(علیهم السلام) و ستم ها و نیرنگ هاى دشمنان آنان را شرح داد. و در آن کتاب، عشق بى پایان خود به خاندان عصمت و طهارت و بیزارى از دشمنانشان را به طور واضح بیان نمود.
برخى از دانشمندان مصلحت اندیش، از انتشار آن در شهر کوفه ممانعت به عمل آورده و او را به مخفى کردن آن کتاب توصیه نمودند. امّا چون ابن هلال از روى اعتقادات و اخلاص، آن کتاب را نوشته و به مطالب آن ایمان عمیق داشت، با خود عهد کرد که نه تنها آن اثر را منتشر کند بلکه قدمى هم فراتر گذاشته و آن را در جایى که مخالفین اهل بیت(علیهم السلام) بیشتر باشد، به مخاطبین خود عرضه نماید.
براى این منظور، وى شهر اصفهان را ـ که در آن زمان دورترین نقطه از عقاید شیعه و مخالف ترین مکان با آیین تشیع بود ـ انتخاب نمود و سپس به آن جا هجرت کرد. او در اصفهان کتاب «المعرفة» را نشر داده و احادیث آن را به مردم عرضه نمود.([6]) و تأثیر به سزایى در گرایش مردم اصفهان به سوى مکتب اهل بیت(علیهم السلام) به جا گذاشت.
با انتشار خبر هجرت ابن هلال به اصفهان، علماى بزرگ قم شادمان شده و گروهى از آنان ـ که احمد بن ابى عبدالله برقى، صاحب کتاب ارزشمند «المحاسن» در رأس آنان بود ـ به محضر وى شتافته و از او تقاضا کردند که به همراه آنان به قم برود. تا از نزدیک، از حضور وى بهره مند شوند. امّا این عالم وارسته که با خود عهد کرده بود: «در جایى که مخالفین اهل بیت(علیهم السلام)بیشتر هستند، احادیث ائمه(علیهم السلام) را منتشر کند و علوم اهل بیت را در مناطق نیازمند، تبلیغ نموده و در افزایش شیعیان اهل بیت(علیهم السلام)تلاش نمایند»، از پذیرفتن تقاضاى علماى قم خوددارى نموده و همچنان تا آخر عمر در اصفهان اقامت گزید.
او علاوه بر نشر آثار خود، حوزه درس تشکیل داده و افراد مستعد و علاقه مند را گردآورد و عده اى از راویان و محدثان را تربیت نمود همانند: عبدالله بن کوشید اصفهانى، حسن زعفرانى اصفهانى و احمد بن علویّه اصفهانى که دانشمندى زبان شناس، ادیب، نویسنده، شاعر اهل بیت(علیهم السلام) راوى حدیث و داراى تألیفات متعدد مى باشد.([7])
ویژگى هاى علمى
این دانشمند پرتلاش، در عصر مظلومیت اهل بیت(علیهم السلام) و زمانى که شیعیان از سوى زمامداران مستبد عباسى در محدودیت شدیدى قرار گرفته بودند، پرچم معارف علوى(علیه السلام) را به دوش کشیده و با مخالفین فرهنگى عترت به مقابله برخاسته است. او با جهاد فرهنگى و انتشار افکار و اندیشه هاى شیعه توانسته است سخنان حق را به گوش حقیقت جویان تاریخ برساند.
در اینجا به برخى از ویژگى هاى وى مى پردازیم:
1. محدّث روشن بین
ابن هلال که عاشق جمع آورى، تدوین و نشر فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام) ـ بویژه تاریخ حکومت امیرالمؤمنان(علیه السلام) ـ بوده است، در این راه از هیچ کوششى فروگذارى نکرد و او نه تنها به منابع و شخصیت هاى شیعى، براى یافتن مطالب و احادیث مورد نیاز خود رجوع مى نمود بلکه به محدثین و دانشمندان مورد اعتماد اهل سنّت و سایر فرقه ها نیز توجه نموده و از حضور آنان کسب علم مى کرد. چنان که راویان و احادیث بسیارى در کتاب وى از محدثین مشهور اهل سنت وجود دارد که اسامى آنان را در اسناد و احادیث صحاح ستّه([8]) اهل سنّت مى توان یافت.
علت مهم این امر، احتجاج بر مخالفین با دلایل قابل قبول آنان بوده است. براى همین، در کتاب «الغارات» به غیر از موارد انگشت شمار، از ائمه معصومین(علیهم السلام) روایت دیده نمى شود. اعتماد ابن ابى الحدید، شارح نهج البلاغه به مطالب ابن هلال و نقل بسیارى از کتاب «الغارات»در شرح نهج البلاغه نیز در همین راستا است.
گذشته از این ها، کثرت اساتید ابن هلال دلیل دیگرى بر آزاداندیشى و استفاده وى از دانشمندان غیر شیعى مى باشد و مطالعه کتاب او، اطلاعات وسیع وى را به منابع و روایات اهل سنّت روشن مى سازد.
2. مورد اعتماد
نوشته ها و روایات ابراهیم بن هلال ثقفى، مورد اعتماد برجسته ترین عالمان و محدثین شیعه قرار گرفته است و آنان در کتابهاى خود به طور گسترده از روایات وى استفاده کرده اند. همانند: احمد بن خالد برقى در کتاب «المحاسن»، محمد بن حسن صفار در «بصائر الدرجات»، کلینى در «الکافى»، صدوق در «من لایحضره الفقیه»، مفید در «امالى»، شیخ طوسى در «تهذیب»، سید مرتضى در «الشافى»، على بن ابراهیم قمى در «تفسیر قمى»، ابن قولویه در «کامل الزیارات»، ابن شهرآشوب در «المناقب»، طبرسى در «اعلام الورى»، سید على بن طاووس در «الیقین» و «اقبال الاعمال»، سید عبدالکریم بن طاووس در «فرحة الغرى»، ابى جعفر طبرى در «بشارة المصطفى»، قطب راوندى در «الخرائج و الجرائح»، مجلسى در «بحارالانوار»، حرّ عاملى در «وسائل الشیعه» و «اثبات الهداة»، محدّث نورى در «مستدرک الوسائل»، محدّث قمى در «سفینة البحار» و سایر بزرگان شیعه.
توجه به این ویژگى، جایگاه این دانشمند پژوهشگر و پرمایه را در منابع و مجامع علمى شیعه روشن مى کند.
3. پرورش راویان و محدّثان
بسیارى از چهره هاى درخشان و راویان بزرگ شیعه، در قرن سوم هجرى، درکوفه و اصفهان از وى بهره برده و توشه ها اندوخته اند که در آثار و تألیفات آنان دیده مى شود. نام عده اى از آنان عبارت است از:
1 ـ ابراهیم بن هاشم قمى2 ـ احمد بن علویه اصفهانى3 ـ احمد بن محمد بن خالد برقى4 ـ حسن بن على بن عبدالکریم زعفرانى5 ـ سعد بن عبدالله اشعرى قمى6. سلمة بن خطاب7. عباس بن السرى (السندى8 ـ عبدالرحمن بن ابراهیم المستعلى9 ـ على بن ابراهیم10 ـ على بن عبدالله بن کوشید اصفهانى 11 ـ محمد بن حسن الصفّار و 12 ـ محمد بن زید الرطّاب.([9])
4. تألیفات
تألیفات فراوان و آثار متعددى که از ابراهیم بن هلال به جاى مانده است، نشانگر روحیه قوى، اطلاعات گسترده روایى و تاریخى، و اراده خلل ناپذیر او در راه احیاى معارف شیعى و سیره علوى است.
در اکثر منابع شیعه و سنّى بیش از 50 مورد از کتابهاى وى یاد شده است گرچه در زمان ما به غیر از کتاب «الغارات» آثار دیگر وى در دسترس نمى باشد و در اثر حوادث روزگار و تلاش دشمنان و سایر عوامل، بقیه تألیفات وى مفقود شده است! ولى برخى از مطالب کتابهاى او در لابه لاى آثار دانشمندان یافت مى شود که بعداً اشاره خواهد شد.
نگاهى به «الغارات»
هدف مؤلّف در این کتاب، نمایاندن ستم ها و غارت هایى است که از طرف معاویه و عوامل وى به سرزمین هاى تحت قلمرو حکومت امیرالمؤمنان على(علیه السلام) انجام شده است. او مى خواسته غارت هاى معاویه را ـ بویژه بعد از جنگ نهروان ـ به مناطق تحت نفوذ کارگزاران على(علیه السلام) بنگارد و به این وسیله، مظلومیت على(علیه السلام) و یارانش را نمایان سازد. به همین جهت، نام کتاب خود را با الهام از مقتداى خویش، «الغارات» انتخاب کرده است آن جا که على(علیه السلام) از نافرمانى کوفیان نکوهش کرده و مى فرماید:
«فَتَواکَلْتُمْ و تَخاذَلْتُم حتّى شُنَّتْ عَلَیکُمُ الغارات، و مُلِکَتْ عَلَیْکُمُ الاَْوْطان10])
پس شما وظیفه خود را به یکدیگر حواله نمودید و همدیگر را خوار ساختید تا این که دشمن غالب شده و از هر طرف، اموال شما غارت گردید و دیار شما از تصرّفتان بیرون رفت.»
این کتاب در برخى منابع، به نام «الاستنفار و الغارات» و در بعضى دیگر، به نام «الاسفار و الغارات» ثبت شده، امّا در میان علماء و محافل علمى، به «الغارات» معروف است.([11])
گرچه غرض اصلى نگارنده از تألیف این کتاب، تشریخ غارت ها و چپاولگرى هاى معاویه بوده، امّا اطلاعات گسترده علمى و توانایى هاى وى در فنّ تألیف و نگارش، موجب شده تا در لا به لاى مطالب کتاب، گفتارهاى بسیار ارزنده اى گنجانیده شودبه طورى که خواننده مشتاق دانش از مطالب فرعى آن بیشتر بهره مند مى شود.
این کتاب یکى از بهترین منابع در زمینه حکومت و سیره کشوردارى على(علیه السلام)است که مى تواند در این مورد، پاسخگوى نیاز محقّقان و مؤلفان باشد. سیره سیاسى، اخلاقى، اجتماعى و سطح زندگى حاکم اسلامى، نامه هاى حکومتى، رفتار کارگزاران حکومت اسلامى، ریزش ها و رویش ها در حکومت علوى، تحلیل و بررسى بازتاب رفتارهاى مثبت و منفى کارگزاران و... در این کتاب، در دسترس خواننده قرار گرفته است.
مؤلف به عنوان پیشگفتار، مقدمه و زمینه سازى براى ورود در موضوع اصلى، این شیوه را برگزیده و در معرض دید مخاطب قرار داده که علاوه بر نکات فوق، درس هایى آموزنده، عبرت انگیز و حتى مسائل تربیتى را به مخاطب خویش القاء کند.
مهم ترین عناوین این کتاب عبارتند از: سخنرانى هاى على(علیه السلام) بعد از جنگ نهروان، روش آن حضرت در استفاده از بیت المال، شیوه ارتباط با کارگزاران و عوامل حکومتى، ولایت سعد بن قیس بر مصر، ولایت محمد بن ابى بکر و مالک بر مصر، شهادت آن دو بزرگوار، آمدن عقیل در کوفه به حضور على(علیه السلام)، گزارش هایى از زندگى خصوصى امام على(علیه السلام) و خوراک و پوشاک و مسکن آن حضرت در ایّام زمامدارى، على(علیه السلام) و اصول امر به معروف و نهى از منکر، مکاتبات با معاویه و ده ها عنوان دیگر که در دوران حکومت آن حضرت رخ داده است.
سایر تألیفات
ابن هلال ثقفى از آن جایى که در رشته هاى مختلف علوم اسلامى از جمله: علوم قرآن، فقه و احکام، تاریخ و سیره، کلام و اعتقادات، حدیث و روایت و شخصیت نگارى مهارت تامّى داشته است، دست به تألیف آثار ارزشمندى زده و کتاب هاى قابل توجهى را پدید آورده و در اختیار مشتاقان قرار داده است که بالغ بر 50 مورد مى شودنام آنان به شرح ذیل مى باشد:
1 ـ المعرفة فى المناقب و المثالب2. المبتداء3. السیره4. معرفة فضل الافضل5. اخبار مختار بن ابى عبیدة الثقفى12]) 6. المغازى7.السقیفه ززز8. الرّده9. مقتل عثمان10. الشورى11. بیعة امیرالمؤمنین(علیه السلام12. الجمل13. الصفین14. الحکمین15. النهروان16. مقتل امیرالمؤمنین(علیه السلام17. رسائل و اخبار امیرالمؤمنین(علیه السلام)، 18. قیام الحسن بن على(علیه السلام19. مقتل الحسین(علیه السلام) 20. التوابین و عین الورده21. فدک22. الحجة فى فضل المکرمین23. السرائر24. المودّة فى ذوى القربى25. الحوض و الشفاعة26. الجامع الکبیر فى الفقه27. الجامع الصغیر فى الفقه28. ما نزل من القرآن فى امیرالمؤمنین(علیه السلام29. فضل الکوفه و من نزلها من الصحابه 30. الامامة (مفصل31. الامامة (مختصر32. المتقین33. الجنائز34. الوصیة35. الدلائل36. اخبار عمر37. اخبار عثمان38. الدار39. الاحداث40. حروراء41. اخبار یزید لعنه الله42. اخبار عبدالله بن زبیر43. التفسیر44. الرؤیا45. الاشربة46. اخبار محمد و ابراهیم، فرزندان عبدالله محض[13]) 47. اخبار من قتل من آل محمد(صلى الله علیه وآله48. الخطب السایرة49. الخطب المعربات[14]) 50. کتاب التاریخ[15]) 51. اخبار زید بن على بن الحسین(علیه السلام)([16])52. الحلال و الحرام، سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال از این کتاب حدیث نقل مى کند.([17])
برگى از کتاب «المعرفة فى المناقب و المثالب»
براى آشنایى بیش تر با تألیفات ابراهیم بن هلال ثقفى، به یکى دیگر از کتاب هاى وى، که مورد توجه بزرگان شیعه مى باشد، نگاهى مى افکنیم و نکاتى را بیان مى کنیم:
کتاب «المعرفة فى المناقب و المثالب» همان اثر نفیسى است که سید بن طاووس در کتاب ارزشمند «کشف المحجة» این کتاب را در ردیف الکافى قرار داده و مطالعه آن را به فرزندش توصیه کرده و مى فرماید:
«فرزندم! کتاب «المعرفه» ابى اسحاق ابراهیم ثقفى و... را با دقت تمام مطالعه کن.»([18])
این کتاب که در مورد فضائل امیرمؤمنان على(علیه السلام)و در ردّ مخالفین آن حضرت نوشته شده ـ همچنان که اشاره شد ـ درکوفه اجازه انتشار نیافت ولى چون مؤلّف به اثر خود اطمینان کامل داشت و زحمات فراوانى در نگارش آن متحمل شده بود، با خود عهد کرد که آن را در میان مخالفین منتشر کندبدین جهت، شهر و دیار خود را رها نموده و وارد اصفهان گردید چرا که در آن روز مخالفین اهل بیت(علیهم السلام)در آن جا متمرکز بودند. او با نشر آن، تأثیر به سزایى در فضاى معنوى اصفهان گذاشت بطورى که بعدها این شهر مرکز دوستان اهل بیت(علیهم السلام) و خاستگاه برجسته ترین دانشمندان شیعه گردید.
گرچه امروزه اصل این کتاب در دست نیست اما مطالب آن را مى توان از سایر منابع به دست آورد. به گفته علاّمه تهرانى، در آن کتاب فقط 13 حدیث در مورد انحصار لقب «امیر مؤمنان» به وجود مقدّس على(علیه السلام)موجود است.([19])
امین الدین طبرسى در کتاب اعلام الورى به نقل از همین کتاب، روایتى را نقل کرده است که خلاصه اى از آن را با هم مى خوانیم:
«ابو اسحاق ابراهیم بن سعید ثقفى در کتاب «المعرفه» مى نویسد: هنگامى که على(علیه السلام)از فتح خیبر به حضور رسول الله(صلى الله علیه وآله)برگشته و مژده فتح و پیروزى آورد، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)با چهره اى گشاده از على(علیه السلام)استقبال کرده و به وى فرمود: «یا على! اگر گروهى از امت من در مورد تو، سخن نصارا در مورد عیسى بن مریم را به زبان نمى آوردند، در مراتب عظمت تو حدیثى مى گفتم که از میان هیچ جمعیتى عبور نمى کردى مگر این که خاک پاى تو را توتیاى چشمانشان مى کردند و از قطرات آب وضویت شفا مى گرفتند، اما فقط مى گویم: یا على! تو از منى و من از تو تو از من ارث مى برى و من از تو تو نسبت به من همانند هارون هستى نسبت به موسى مگر این که بعد از من، پیامبرى مبعوث نخواهد شد...» و در پایان فرمود: «لَو لا أَنْتَ یا علىّ لَمْ یُعْرَف المُؤمِنُونَ بَعْدىعلى جان! اگر تو نبودى، مؤمنین حقیقى بعد از من شناخته نمى شدند.»([20])
این حدیث در منابع تاریخى شیعه و سنّى به طور مفصّل نقل شده است. و در شعر فارسى نیز به این حدیث اشاره شده که:
بوالعجب قومى که منکر مى شوند از فضل او*** زان خبر کایشان روایت روز خیبر کرده اند
در گفتار دانشمندان
1. حاج میرزا حسین نورى، صاحب مستدرک الوسائل:
ابراهیم بن محمد ثقفى، مؤلف کتاب «الغارات» و از بزرگ ترین راویان ومؤلفین شیعه مى باشد. کتاب «الغارات» وى مورد اعتماد اصحاب و یکى از منابع تاریخى و حدیثى ما است.
مطالعه شرح حال وى، حقیقت این ادعا را اثبات مى کندهمچنان که اعتماد محدثین برجسته شیعه مانند صفار، سعد بن عبدالله و احمد بن ابى عبدالله دلیل دیگرى بر این مدعاست.([21]) ,,,,,,,,,,,2. علامه بزرگ، مولى محمدباقر بن محمد اکمل، مشهور به «وحید بهبهانى»:
ابراهیم بن محمد بن سعید، داراى امتیازاتى است که موقعیت والاى او را در میان علماى امامیه نشان مى دهد: الف ـ تشرف بزرگان قم به محضر او, ب ـ درخواست علماى قم از وى براى هجرت به آن دیار, ج ـ اصرار علماى کوفه به پنهان کردن کتاب «المعرفة» و عدم انتشار آند ـ تألیفات فراوان در موضوعات مختلف (که نشانگر احاطه وى در علوم اسلامى بویژه تاریخ و سیره على(علیه السلام)مى باشد.), هـ ـ تجلیل شیخ طوسى از وى, و ـ دایى علامه من (علامه مجلسى) فرمود: «او فضائل و مدائح بسیار دارد.», ز ـ ابن طاووس او را فردى قابل اعتماد مى داند.([22])
3. شخصیت نگار پرتلاش، شیخ عبدالله مامقانى:
رجوع این مرد از مذهب زیدیه به سوى امامیه، دلیل بر قوّت ایمان اوست. زیرا او از اوّل به دنبال حقیقت و هدایت مى گشته و همین که آن را یافته، به سوى آن روى آورد. سفر او به اصفهان براى نشر فضائل اهل بیت و افشاى جنایات و ستم هاى دشمنان آنان، نشانگر صلابت و پایدارى او در مذهب تشیع مى باشد. شتافتن علماى قم به محضر وى و اصرار آنان بر انتقال به قم، کاشف از بالاترین درجه اطمینانى است که اصحاب ما به این دانشمند داشته اندچنان که عادت علماى قم بر سخت گیرى اصحاب حدیث، بر شخص مطلع پوشیده نیست. زیرا آنان روایت و حدیث را از هر کسى نمى پذیرفتند بلکه در عدالتِ راوى، نهایت دقت را به عمل مى آوردند. و بالاخره کثرت کتاب هاى وى در زمینه هاى مختلف علوم اسلامى، دلیل دیگرى بر عظمت و جلالت این عالم شیعى است.([23])
4. علامه رجال شناس سید محمدباقر موسوى خوانسارى:
استاد حدیث نگار، مروّجِ با صلاحیت شیعه، عالمِ راست کردار، ابواسحاق ابراهیم بن هلال ثقفى، پدیدآورنده کتاب «الغارات» ـ که در بحارالانوار از آن بسیار یاد شده است ـ اصالتاً اهل کوفه و از عمو زادگان مختار ثقفى است. او که در زمان غیبت صغرا مى زیسته، متجاوز از پنجاه کتاب در موضوعات: حکمت، آداب و رسوم، تفسیر، تاریخ، خطبه ها، اخبار و مطالب نو، تألیف کرده است. شخصیت نگاران اسلامى آثار وى را در کتاب هاى رجال به طور مشروح یاد کرده اند.([24])
از منظر متفکّران اهل سنّت
ابن هلال ثقفى به جهت احاطه بر تاریخ اسلام و اطلاعات وسیع که در این زمینه داشته، مورد توجه دانشمندان اهل سنّت نیز قرار گرفته است. امّا به علّت شیعه بودن، برخى از آنان، وى را مورد بى مهرى قرار داده و تلاش نموده اند با انتساب اتهاماتى، از نقل احادیث وى خوددارى نمایند!
در این جا به اظهار نظر سه تن از دانشمندان اهل سنّت مى پردازیم:
1. ابن حجر عسقلانى:
«ابراهیم بن محمد ثقفى، از اسماعیل بن ابان و غیر او روایت مى کند. به گفته ابونعیم در تاریخ اصفهان، حدیث او به خاطر شیعه افراطى بودن ترک شده است.»
ابن حجر در ادامه گفتار خویش، عبارت شیخ طوسى را در شرح احوال و ستایش از او به طور مفصّل نقل کرده و آنگاه اکثر تألیفات وى را نام مى برد.([25])
2. خیرالدین زرکلى:
«ابراهیم بن محمد بن هلال ثقفى، دانشمندى است که در اوایل به روش زیدیه تمایل داشت امّا بعداً مذهب امامیه را انتخاب نمود. وى از اهالى کوفه بود که به شهر اصفهان هجرت کرده و در آن جا از دنیا رفت. از کتاب هاى وى مى توان به المغازى، الرّده، الشورى، الغارات، النهروان، کتاب فى التاریخ و... اشاره کرد.([26])
3. عمر رضا کحّاله:
ابراهیم ثقفى (در گذشته در سال 283 ق = 896 میلادى) حدیث شناس، تاریخ نگار، فقیه و مؤلف کتاب هاى بسیارى است. که از جمله آن ها، کتاب المغازى، الجامع الکبیر فى الفقه، فضل الکوفه و من نزلها من الصحابة و الامامة مى باشد.([27])
رحلت
این عالم پرتلاش، نویسنده مجاهد و احیاگر معارف اهل بیت(علیهم السلام) در قرن سوم هجرى و عصر خفقان، بعد از پرورش عده اى از دانشمندان و حدیث شناسان ممتاز و تعلیم دین و نشر احکام شریعت ناب محمدى(صلى الله علیه وآله)و با به جاى گذاردن ده ها اثر نفیس، در سال 283 ق. در شهر اصفهان رحلت نمود.([28])
[1]. ابن هلال ثقفى در کتاب هایش از جمله الغارات، نام دیگر اساتیدش را بیان داشته است.
[2]. الفهرست، شیخ طوسى، ص 36.
[3]. انساب الاشراف، احمد بن یحیى بلاذرى، ص 158.
[4]. الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 12.
[5]. رجال الطوسى، باب اصحاب الصادق(ع).
[6]. رجال نجاشى، ص 16 و 17.
[7]. رجال الطوسى، باب «من لم یرو عن واحد من الائمه» ص 412 و معجم رجال الحدیث، ج 1، ص 254 ـ 258.
[8]. صحاح سته عبارتند از: 1. صحیح محمد بن اسماعیل بخارى2. صحیح مسلم بن حجاج نیشابورى3. صحیح ابن ماجه قزوینى4. صحیح ابى داود سجستانى5. صحیح محمد بن على ترمذى6. صحیح احمد بن شعیب نسائى.
[9]. الغارات، مقدمه.
[10]. نهج البلاغه، خطبه 27.
[11]. الذریعه، ج 2، ص 35.
[12]. الذریعه، ج 1، ص 348.
[13]. همان.
[14]. رجال نجاشى، ص 17 و الفهرست، ص 37اعیان الشیعه، ج 2، ص 210 ـ 209
[15]. الذریعه، ج 3، ص 245.
[16]. الذریعه، ج 1، ص 331.
[17]. اقبال الاعمال، ج 1، ص 58.
[18]. کشف المحجة، ص 35، چاپ نجف.
[19]. الذریعه، ج 21، ص 243.
[20]. اعلام الورى، ج 1، ص 366.
[21]. خاتمة المستدرک، ج 4، ص 24.
[22]. تعلیقات منهج المقال، ص 26.
[23]. تنقیح المقال، ذیل عنوان ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفى.
[24]. روضات الجنات، ج 1، ص 4.
[25]. لسان المیزان، ج 1، ص 102 و 103.
[26]. الاعلام، ج 1، ص 60.
[27]. معجم المؤلّفین، ج 1، ص 95.
[28]. الشیعه و فنون الاسلام، ص 108.