فاضل مقداد
(متوفا: 826 هـ .ق.)
عنوان مقاله: پرچمدار پژوهش
نویسنده: على کرجى
فاضل مقداد دانشمندى محقق، پژوهشگرى ژرف اندیش، صاحب نظرى توانا در دانش ها کلام، فقه، اصول، معانى بیان، قرآن، حدیث و منطق و داراى تألیفات ارزشمندى است که نزد دانشمندان شیعه و سنى شهرتى فراوان دارد.
نکته مهم و قابل توجه در مورد این دانشمند، آن است که وى با این که نزد دانشمندان اسلامى، شهرتى خاص دارد و او را به علم، فضل و عظمت شأن مى ستایند، کتاب هاى متنوعش را در اقصى نقاط کشورهاى اسلامى شناسانده اند و در برابر علوّ مرتبت او سر تعظیم فرود آورده اند، ولى از شرح حال وى به ویژه از دوران کودکى، کیفیت تحصیل، ویژگى هاى اخلاقى، خدمات فرهنگى و اجتماعى، تعداد دقیق استادان و شاگردان و دیگر شئون زندگى وى مطالب زیادى در دست نیست و برخى نویسندگان تنها به این که او «سیورى»، «اسدى»، «غروى»، شاگرد شهید اول و داراى چند اثر و شاگرد مى باشد، بسنده کرده اند.([1])
حتى شرح حال نویسان بعضى از آثار ارزشمند وى مثل «اللوامع الالهیه» و «نضد القواعد» را نام نبرده اند. از این رو، نویسنده «بهجة الامال» مى گوید: «عجب آن است که شرح حال نویسان این مرد، لوامع و نضد القواعد را از جمله کتاب هاى او ذکر نکرده اند.»([2])
نیز کسانى که با لقب هاى گوناگون که ناشى از جنبه هاى تخصّصى فاضل مقداد در دانش هاى مختلف اسلامى مى باشد، وى را مورد ستایش قرار داده اند، تنها به چند عنوان و لقب کوتاه که در مجموع یک سطر هم نمى شود، اکتفا کرده اند. بیش تر شرح حال نگاران که نام وى را در کتاب خود ذکر کرده اند، همان عنوان ها و لقب ها را بدون کم و کاست، تکرار کرده اند و چیزى در ابعاد شخصیتى وى نگفته اند.([3])
باز جاى شکرش باقى است که تألیفات فاضل مقداد که نام وى در اول آن ها آمده است، هنوز در مجامع علمى و کتابخانه هاى بزرگ و کوچک، مرجع پژوهشگران و محققان علوم اسلامى مى باشد. از این رو، مخفى بودن تاریخ ولادت و... چیزى از کمالات و فضیلت هاى این بزرگ مرد عالم فقاهت را کم نمى کند.
خـانـدان
فاضل مقداد یا فاضل سُیُورى از فقیهان بزرگ قرن نهم هجرى است. پدرش، عبدالله بن محمّد، جدّش، محمّد فرزند حسین، جدّ اعلاى او، حسین فرزند محمّد و کینه اش، ابوعبدالله است.([4])
جدّ مادرى فاضل مقداد، رکن الدین محمّدفرزند على استرآبادى جرجانى، متـرجم «فصول نصیریه» خواجه نصیر، از فارسى به عربى است. فاضل مقداد، در کتاب هاى «ارشاد الطالبین» و «الانوار الجلالیّه» خود، بالفظ «جدّى» و «الجدّالحمید»، به این مسأله تصریح مى کند.([5])
رکن الدین محمّد استرآبادى از متکلّمان بزرگ و شاگردِ علامه حلّى بود. وى داراى آثار فراوانى است، از جمله: روضة المحققین الاشارات فی علم البلاغه (المعانى والبیان والبدیع)اشراق اللاهوت فى شرح الیاقوت فى علم الکلام والمباحث العربیه فى شرح الکافیه الحاجبیه.([6])
خاندان مقداد از دانشمندانِ عرب نجف اشرف هستند، که نسب آن ها به قبیله بنى اسد مى رسد. اهالى بنى اسد که شیعه بودند، نزدیک رود فرات عراق مى زیستند.
از میان ایـن طایفه، دانشمندان، ادیبان و امیران فراوانى برخاسته اند. بسیارى از دانشمندان حلّه نیز از این طایفه هستند. بسیارى از خانواده هاى مقیم نجف اشرف از جمله خانواده مقدادى منتسب به این طایفه هستند. از این رو فاضل مقداد را «فاضل مقداد اسدى» نیز گفته اند.([7])
لقـب ها
وى به اعتبار محل تولدش به «سُیُورى» مشهور است.([8]) سُیُور قریه اى است واقع در نزدیکى شهر حلّه عراق. از آنجا که «سیور» از توابع حلّه است، او به حلّى هم منتسب شده است.([9])
به وى «مشهدى» و «غروى» نیز گفته مى شود. چون حضرت على(علیه السلام) در نجف به شهادت رسید و «مشهد» در زبان عربى به معناى محلّ شهادت است. نجف اشرف در بین مردم عراق، به «مشهد» مشهور است. از آن جا که فاضل مقداد در نجف اشرف سکونت داشت و در همان جا وفات کرد، به «مشهدى» و «غروى» شهرت پیدا کرد.([10])
فقیهان و دانشمندان اسلامى لقب هاى فراوانى به مقداد سیورى داده اند. آنان به اعتبار فضل، علم، و نقش مؤثر وى در احیا و پاسدارى از فرهنگ دین، او را «فاضل»، «شرف الدین»، «علاّمه»، «محقق»، «مدقق» و... نامیده اند.([11])
تحصیـلات
فاضل مقداد تحصیلات مقدّماتى علوم اسلامى را در شهرهاى حلّه و بغداد به پایان رساند و براى ادامه تحصیل، به شهر مقدس نجف اشرف رفت و تحصیلات عالى فقه و اصول و کلام را در آن حوزه دنبال نمود.([12]) وى از دانش و معارف فقیهان و دانشمندان بزرگ آن دیار مقدس، بهره هاى فراوان برد.([13])
فاضل مقداد با کوشش فراوان در راه تحقیق، پژوهش وطى مراحل اعلاى دانش و فضل، جامع علوم عقلى و نقلى شد و به درجه عالى اجتهاد رسید و متصدّى مقام مرجعیّت تقلید گشت.([14])
استادان و مشایخ
در کتاب هاى معتبر علم تراجم، غیر از شهید اول (محمّد بن جمال الدین مکى)، شیخ و استادى براى فاضل مقداد ذکر نکرده اند. بعضى از شرح حال نویسان معاصر در کتاب هاى خود، یادآور شده اند که فخرالمحققین (محمّد بن حسن بن یوسف بن على بن مطهر حلّى)، سید ضیاء الدین عبدالله الاعرجى و سید عمید الدین از استادان و مشایخ فاضل مقداد بوده اند.([15])
فاضل مقداد از مشهورترین شاگردان و تربیت یافتگان مکتب فقهى شهید اول است.([16]) که از او حدیث نقل کرده است. وى بسیارى از آثار خود را در شرح و تکمیل آراء و نظرات فقهى شهید اول، به رشته تحریر در آورده است، مثل: کتاب «قواعد فقهیه» که آن را به نحو خوبى ترتیب و دسته بندى کرده و اسم آن را «نضد القواعد» گذاشته است. او مجموعه پرسش هاى خود را از شهید اول در «المسائل المقدادیه» گردآورى نمود.([17])
تألیفات
فاضل مقداد در سایه نبوغ و علوم سرشار خود، کتاب هاى فراوانى را به رشته تحریر در آورد، که از زمان خویش تاکنون، جزو ذخیره هاى علمى جهان اسلام به شمار مى رود.([18]) وى پژوهشگر، ژرف اندیش، نویسنده، ادیب، نظریه پردازى نوآور و داراى ذوقى لطیف و ذهنى تیز بین بود. از این رو، تألیف هاى وى در نهایت نیکویى بیان، اتقان و استحکام معنا مى باشد. او در تألیفات خود، از آخرین دست آوردهاى تحقیقاتى و پژوهش خود، که شامل روش هاى نوین علمى، به ویژه در رشته هاى فقه و تفسیر مى باشد، استفاده کرده است. آثار ارزشمند او جزو منابع معتبر و مهم فقهى، قرآنى، ادبى و روایى است و مورد استفاده عالمان و فقیهان است.([19])
علاّمه مجلسى(رحمه الله)، در «بحارالانوار» دو کتاب «کنز العرفان فى فقه القرآن» و «ارشاد الطالبین الى نهج المسترشدین» فاضل مقداد را از جمله منابع خود در تألیف و تدوین بحارالانوار، شمرده و آن ها را از کتاب هاى کلامى بسیار نافع، به ویژه در بحث امامت مى داند.([20])
شیخ حر عاملى کتاب «ارشاد الطالبین» را یکى از منابع کتاب «اثبات الهداه» معرفى کرده است.([21])
نویسنده روضات الجنات در مورد کتاب «اللوامع الالهیه» فاضل مقداد، مى گوید: این کتاب از بهترین کتاب هایى است که در فنّ کلام، از جهت نظم ظاهرى و استحکام باطنى، نوشته شده است. کتاب «التنقیح الرائع» وى نیز از متین ترین کتاب هاى فقه استدلالى، داراى بیان شیوا و مشتمل بر اطلاعات مفید و ارزنده است.([22])
آثار وى که بسیارى از آن ها هنوز چاپ نشده و به صورت نسخه هاى خطى در کتابخانه هاى معتبر بزرگ موجودند،([23]) عبارتند از:
1 - آداب الحج
2 - الاربعون حدیثاً.
3 - الادعیة الثلاثون.
4 - ارشاد الطالبین الى نهج المسترشدین.
5 - الاعتماد فى شرح رسالة واجب الاعتقاد.
6 - الانوار الجلالیه فى شرح الفصول النصیریه.
7 - تجوید البراعة فى شرح تجرید البلاغة.
8 - تفسیر مغمضات القرآن.
9 - التنقیح الرائع من المختصر الشرائع.
10 - جامع الفوائد فى تلخیص القواعد.
11 - رسالة فى وجوب مراعاة العدالة فى من یأخذ حجة النیابة.
12 - شرح الالفیه للشهید.
13 - شرح سى فصل خواجه نصیر در علم نجوم و تقویم.
14 - شرح مبادى الاصول للعلامه.
15 - الفتاوى المتفرقه.
16 - کنز العرفان فى فقه القرآن.
17 - اللوامع الالهیه فى المباحث الکلامیه.
18 - المسائل المقدادیه.
19 - النافع یوم الدین فى شرح باب حادى عشر.
20 - نضد القواعد فى شرح القواعد.([24])
21 - التحفة الناجیه فى التقربات الالهیه.([25])
این عالم فرزانه بر بلنداى قلّه معارف دینى قرار گرفته است و فقیهان و دیگر دانشمندان دین در برابر اندیشه هاى نوگرایانه او سر تعظیم و تکریم فرود آورده اند. بهترین دلیل بر این مدّعا، تألیف ها و تصنیف هاى ارزشمند این دانشمند گران مایه است که پر از پژوهش هاى دقیق و نوآورى هاى فراوان است. وى جامع علوم عقلى و نقلى و در رشته هاى مختلف علوم، مثلکلام، فقه، تفسیر، اصول، حدیث، معانى و بیان، اثرهاى جاودانى از خود به یادگار گذاشته است.
فاضل مقداد پژوهش هاى فراوان در علم کلام انجام داد. وى از جمله کسانى است که ارکان این علم را استوار و در تهذیب و تنقیح آن از افکار نادرست، کوشش هاى بسیارى نمود.
او براى علم کلام، که علم جهان بینى است، ارزش فوق العاده قائل بود. وى پیش از پژوهش در مسائل فرعى به پژوهش در مسائل کلامى و تألیف کتاب در آن زمینه ها مى پردازد.
وى در ابتداى کتاب «الانوار الجلالیّه»، به این مطلب چنین تصریح مى کند: از آن جا که علم کلام در بین دانش ها، از نظر دلیل و برهان مطئمن تر و از نظر بیان، روشن تر و از نظر موضوع، شریف تر و از نظر اصول و فروع، کامل تر است، تقدّم آن بر سایر دانش ها، لازم و ضرورى است.([26])نیز درمقدمه کتاب فقهى«نضدالقواعد»، بعد از آن که علم کلام را، از موهبت هاى بزرگ خداوندى مى شمارد، مى گوید:
«بعد از آن که خداوند توفیق نوشتن کتاب «اللوامع الالهیّه فى مباحث الکلامیّه» را به من داد، لازم دیدم که باید به دنبال آن، به نوشتن کتاب در مورد مسائل فقهى و فروع دین که یکى از دو موهبت بزرگ خداوند است، بپردازم.»([27])
فاضل مقداد در زمینه علم کلام، اثرهاى متعددى دارد که شرح حال نویسان و دانشمندان علوم مختلف آن ها را توصیف کرده و یا منبع کتاب هاى خود قرار داده اند.([28])
آثار کلامى فاضل مقداد عبارتند از:
1 - النافع یوم الحشر: که شرح «باب حادى عشر» علاّمه حلّى (متوفا: 726 هـ .ق.) است شرح هاى بسیار بر باب حادى عشر علاّمه حلّى نوشته شده است که از میان آن ها، شرح فاضل مقداد، بیش از دیگر شرح ها، مورد توجه اهل علم و تدریس در حوزه هاى علمیّه قرار گرفته([29]) و بارها چاپ شده است. از این شرح، ترجمه هاى متعددى به فارسى صورت گرفته که معروفت ترین آن ها، «الجامع فى ترجمة النافع»، است که توسّط محمّد على حسینى شهرستانى (متوفا: 1344 هـ .ق.) انجام شده است. همچنین این شرح به زبان انگلیسى برگردانده شده، که در سال 1928 م. در شهر لندن چاپ شده است.([30])
2 - الانوار الجلالیّه: این کتاب شرح «فصول نصیریه» فصول نصیریه کتابى است کوچک، در موضوع اصول عقاید و با زبان فارسى نگارش شده است و مؤلّف آن خواجه نصیر الدین طوسى است. این کتاب به وسیله محمّد رکن الدین جرجانى استرآبادى، جد مادرى فاضل مقداد از فارسى به عربى برگردانده شده و فاضل مقداد آن را شرح کرده است.([31])
3 - ارشادالطالبین: که شرح «نهج المسترشدین» نوشته علامه حلّى است. این اثر کلامى در سال 792 هـ .ق. به پایان رسیده است. این کتاب یکى از منابع کتاب «اثبات الهداة»، نوشته شیخ حر عاملى([32]) و کتاب «بحارالانوار» نوشته علاّمه مجلسى،([33]) مى باشد.
4 - اللوامع الالهیه.([34])
آثار فقهى فاضل مقداد عبارتند از:
1 - رساله آداب الحج.
2 - نضد القواعد.
3 - جامع الفوائد فى تلخیص القواعد.
4 - کنز العرفان فى فقه القرآن.
5 - التنقیح الرائع من المختصر النّافع.
نویسنده روضات الجنات بر این باور است که کتاب فقهى «التنقیح الرائع» یکى از متقن ترین کتاب هاى فقه استدلالى است.([35])
مهم ترین نکته در مورد این فقیه بزرگ، آن است که وى قرآن را به عنوان یکى از منابع مهم فقه استدلالى و احکام شرعى قرار داد. از این رو، کتاب ارزشمند «کنز العرفان فى فقه القرآن» را که موضوع آن «آیات الاحکام» است، نگارش کرد.([36]) این کتاب از مشهورترین کتاب هاى فقهى و قرآنى در طول چهار قرن اخیر است. فقیهان اسلام در موضوع آیات الاحکام، کتاب هاى زیادى نوشته اند.
از آن جهت شهرت، اشتیاق فقیهان و قرآن شناسان به آن به اندازه کتاب «کنز العرفان» فاضل مقداد، مورد توجه قرار نگرفته است.([37])
آیت الله مرعشى نجفى(رحمه الله) در مقدمه کتاب «مسالک الافهام»، کتاب «کنز العرفان» او را در میان ده ها کتاب نوشته شده در موضوع آیات الاحکام، از بهترین کتاب هاى نوشته شده در بین شیعه و سنى مى داند.([38])
این کتاب ارزشمند مانند سایر کتاب هاى فقهى فاضل مقداد، از جمله منابع فقهى و روایى و تفسیرى کتاب هاى فقه استدلالى مثل «ریاض المسائل» سید على طباطبایى([39]) و کتاب هاى روایى، مثل «بحارالانوار» علاّمه مجلسى.([40]) مى باشد.
کنزالعرفان همانند تفسیر مجمع البیان طبرسى، نزد فقیهان و مفسران شیعى، جایگاه و منزلت خاصى دارد و نزد فقیهان و مفسران سنّى، داراى شهرت بسیارى است. نویسنده «التفسیر والمفسرون» از دانشمندان اهل سنّت، کتاب کنزالعرفان را در ردیف کتاب هایى که در موضوع آیات الاحکام توسط بزرگان اهل سنّت نوشته شده است آورده و آن را معرفى کرده است. وى بعد از ذکر کتاب هاى احکام القرآن أبى عبدالله قرطبى، ابن عربى اندلسى مالکى، جرصاص ضفى و کیاهراسى شافعى، به معرفى و نقد این کتاب مى پردازد.([41])
مدرسه مقداد سُیُورى
فاضل مقداد علاوه بر تألیف کتاب، تربیت شاگردان و عهده دار بودن ریاست دینى و مرجعیت عامه، که هر کدام از آن منشأ اثرهاى فراوان در رشد و بالندگى فرهنگ دینى بود، مدرسه علمیّه اى را در شهر نجف اشرف بنا کرد. این مدرسه در قرن نهم و دهم، به مدرسه «مقداد سیورى» معروف بود. دلیل این مسأله، تاریخ و مکان استنساخ کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسى است. در انتهاى نسخه اى خطى از این کتاب آمده است: «استنساخ این کتاب، روز شنبه 12 جمادى الاول، سال 833 هـ .ق. به دست نیازمند به رحمت پروردگار و شفاعتش، عبدالوهاب، فرزند محمّد، فرزند جعفر، فرزند محمّد، فرزند جعفر، فرزند على، فرزند سیورى اسدى، در شهر مقدس نجف که سلام و درود بر ساکنانش باد و در مدرسه «مقداد سیورى» به پایان یافت.
این مدرسه در محله «مشراق»، یکى از جمله هاى معروف نجف، و رو به روى مسجد «اصاغة» قرار دارد. مدرسه تا سال هاى آخرین قرن دهم، آباد بود و پس از آن، رو به ویرانى رفت، تا این که «سلیم خان شیرازى» در سال 1250 هـ .ق. آن را از نو بنا کرد و به همین سبب به مدرسه سلیمیه معروف شد.
آخرین بازسازى این مدرسه، همان طورى که در سر درِ آن نوشته شده، در سال 1340 هـ .ق. توسط سیدابوالقاسم وکیل انجام شده است.([42])
این مدرسه که از قدیمى ترین مدرسه هاى دینى حوزه علمیّه نجف اشرف است، در سال آخر عمر فاضل مقداد، توسط وى بنا شده است. بنابراین، سال ساخت و اتمام آن 826 هـ .ق. خواهد بود. این مدرسه که به مدرسه سلیمیه معروف است، مدرسه اى است کوچک، داراى 12 حجره و اکنون خوابگاه طلبه هاى مهاجر از سایر کشورهاى اسلامى به عراق است.([43])
شاگردان
فاضل مقداد پس از سالها تحصیل و پژوهش، جزو دانشمندان بزرگ شیعه شد. شهرت علم و کمال او، آفاق را پر کرد. از این رو، گروه گروه از پویندگان دانش و جویندگان فضل و کمال، به وى روى آورده، پروانه وار، گرد شمع وجودش جمع شده، از نور فقه، نظریات و تحقیقات علمى آن فاضل بزرگ استفاده نمودند، تا جایى که بسیارى از فقیهان و محدّثان، از مکتب فقهى و علمى وى، فارغ التحصیل شده، به درجه اجتهاد رسیدند و جمعى نیز از وى نقل روایت کردند.
شرح حال نویسان نامِ شاگردانِ وى را یک جا ذکر نکرده اند، بلکه به مناسبت هاى مختلف، همراه شرح حالِ دیگر دانشمندان، به نحوى به شاگردى آن ها نزد فاضل مقداد اشاره کرده اند.
1 - جمال الدین احمد فرزند محمّد فرزند فهد حلّى (متوفا: 841) وى عالمى زاهد، فقیهى بزرگ و نویسنده کتاب فقهى «المهذب البارع» است.([44])
2 ـ حسن بن راشد حلّى: وى فقیه، شاعر و ادیب بود. او داراى قصیده هایى در تاریخ پادشاهان، خلفا و تاریخ قاهره است.او قصیده هایى در شرح الفیه شهید اول سروده که به نام «الجمانة البهیه فى نظم الالفیه» شهرت دارد.
حسن بن راشد، معروف به تاج الدین و منسوب به حلّى است. او زمان وفات فاضل مقداد را سال 826 هـ .ق. و مدفن او را مقابر نجفاشرف معرفى کرده است.([45])
3 ـ حسن بن محمّد بن حسن نجفى، نویسنده تفسیر «عیون التفاسیر».([46])
4 ـ حسین بن فخر الدین بن سفرالله، معروف به علاء الدین مظفر قمى.([47])
5 ـ سیف الدین شغرابى.([48])
6 ـ شرف الدین مکى.([49])
7 ـ ظهیـر الدین بن الحسام: وى عالمى فاضل، عابدى فقیه و از مشایخ بزرگ زمان خویش بود. او منسوب به عامل (از شهرهاى لبنان) است.([50])
8 ـ عبدالله بن مقداد: وى فرزند فاضل مقداد است. پدرش در سال 794هـ .ق. کتاب «الاربعون حدیثاً» را براى او تألیف کرد.([51])
9 ـ على بن الحسن بن علاله یا «علا» یـا «علالا»: فاضل مقداد از او با عناوین «شیخ صالح»، «عالم» و «فاضل» یاد کـرده و در سال 822 هـ .ق. به او دوبار اجـازه روایـت داده و متن این دو اجـازه نامه را در پشت کتـاب هاى «الاربعون حدیثاً» و «رساله آداب الحج» نوشته است.([52])
10 ـ على تولینى نحاریرى عاملى: وى معروف به زین الدین، نویسنده کتاب «الکفایة فى الفقه»، یکى از فقیهان و دانشمندان بزرگ نجف بود. او از فاضل مقداد و جمال الدین احمد، فرزند على عیناثى عاملى، نقل روایت مى کند.([53])
11 ـ على بن عبدالعالى المیسى العاملى: وى ملقب به نورالدین، از شاگردان و راویان فاضل مقداد است.([54])
12 ـ سید رضى الدین بن عبدالملک، الواعظ القمى.([55])
13 ـ شیخ قاسم الدین.([56])
14 ـ محمّد بن شجاع القطان الانصارى الحلى: وى ملّقب به شمس الدین و معروف به ابن قطان است. در کتاب هاى فقهى، نظرات فقهى وى مورد توجه فقیهان واقع شده است. او آثار متعددى در فقه و اخلاق دارد، مثل: «معالم الدین فى فقه آل یاسین» در موضوع فقه و «نهج العرفان فى احکام الایمان» در موضوع اخلاق. او این اثر را در سال 819 هـ .ق. تألیف کرده است. دانشمندان علم تراجم، تألیفات او را نشانه فضل و علو مرتبت علمى او دانسته اند و او را ستوده اند.([57])
دیدگاه ها
فاضل مقداد نزد دانشمندان اسلامى، به ویژه فقیهان ومفسرّان، داراى مقام ومنزلت خاصّى است. آنان، او را به سبب جامعیتش در علوم عقلى و نقلى، با القاب و اوصاف زیبا ستوده اند. محقق تسترى([58])، محدّث نورى([59])، محمّد باقر خوانسارى([60])، شیخ عبّاس قمى([61]) و محمّد على مدرس([62]) او را، فاضل، فقیه، متکلّم، دقیق، دانشمند هوشمند، جمال دین، و پژوهشگرى بزرگ معرفى کرده اند.
علاّمه مجلسى در بحارالانوار مى گوید: «شیخ بزرگ، مقداد، فرزند عبدالله، از فقیهان بزرگ است و تألیف هاى او در نهایت ارزش و شهرت است.»([63])
شاگردش، حسن بن راشد حلّى، مى گوید: «شیخ ما، پیشوا، علامه اعظم، ابوعبدالله مقداد که خداوند چهره او را نورانى کرده است، مردى است با کمال، داراى صدایى رسا، زبانى بُرّا در گفتار بلیغ و سخنور و در علوم فراوانى متخصص است. وى فقیهى متکلّم، اصولى، نحوى و منطقى است، که کتاب تألیف کرد و خوب هم تألیف کرد.»([64])
وى نه تنها نزد دانشمندان شیعه، مقام و منزلت خاصى دارد، بلکه نزد دانشمندان اهل سنّت نیز داراى موقعیت و شهرت فوق العاده اى است. نویسنده التفسیر والمفسرون، از دانشمندان اهل سنّت، کتاب ارزشمند «کنز العرفان فى فقه القرآن» فاضل مقداد را در کنار سایر کتاب هایى که در مورد آیات الاحکام نوشته شده است، در فصلى جداگانه متذکر شده و بعد از ذکر مشخصات و اوصاف وى، در مورد آن کتاب به بحث و نقد و نظر پرداخته است.([65])
نویسنده الاعلام مى گوید: شرف دین، ابوعبدالله مقداد حلّى اسدى نجفى، عالمى متکلّم، معروف به فاضل سیورى، از شاگردان شهید اول و از استادان حسن بن راشد حلّى و شیخ زین الدین ابن علاء است. فاضل سیورى از بزرگان متکلّمین و از پرچمداران پژوهش است. او نقش مهمى در علوم تفسیر، کلام، فقه، حدیث و... دارد.([66])
وفات و مدفن
زمان وفات فاضل مقداد، همانند زمان تولدش، براى شرح حال نویسان، مجهول بود، ولى بعد از جستجو و کاوش هاى فراوان، این مسأله براى آن ها معلوم شد. اولین کسى که به این حقیقت پى برد، جستجوگر و پژوهشگر دانشمند، شیخ محمّد سماوى نجفى، نویسنده الطلیعه (متوفا: 1371 هـ .ق.) بود که تاریخ وفات فاضل مقداد را که توسط شاگرد فاضل مقدادشیخ حسن بن راشد حلّى بر پشت نسخه اى از کتاب «القواعد» شهید اول نوشته شده بود، به دست آورد. وى تاریخ وفات فاضل مقداد را چنین نوشته بود: «شیخ ما، پیشواى اعظم، علاّمه ابو عبدالله مقداد، فرزند عبدالله، سیورى که خداوند چهره او را در نجف اشرف نورانى کرده بود، بر شرفش برترین درودها و کامل ترین سلام ها، روز یکشنبه 26 جمادى الثّانى سال 826 هـ .ق. وفات کرد و در یکى از قبرستان هاى نجف اشرف، به خاک سپرده شد.»([67])
مکان دفنِ وى هنوز به طور دقیق معلوم نشده است. عدّه اى از دانشمندان، از جمله حسن بن راشد حلّى در متن فوق، محل دفن وى را در قبرستان هاى نجف دانسته اند. منظور از قبرستان هاى نجف، همان مقبره بزرگ وادى السلام، است که محل دفن بزرگان و اولیاى الهى مى باشد.([68])
نویسنده روضات الجنات در این مورد مى گوید: «گمان قوى دارم که بقعه واقع در دشت «شهروان بغداد» که در میان اهالى آن سامان، به مقبره مقداد معروف است، مدفن همین فاضل مقداد باشد، که در آن جا وفات یافته است و یا به حسب وصیت خودش در آن جا دفن شده است چرا که آن جا محل عبور و تردد زایرین عتبات عالیات است. و اما این مقبره نمى تواند قبر مقداد بن اسود کندى از صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله)(و از خواص على(علیه السلام)) باشدچرا که او بنابر شواهد تاریخى در قبرستان بقیع واقع در مدینه (در سال 33 هـ .ق.) دفن شده است.([69])
شَهُروان یا شَهرابان داراى نخلستان ها و باغ هاى فراوان، در 101 کیلومترى شرق بغدادواقع شده بود و دانشمندان زیادى منسوب به آن هستند.([70])
این مکان در مسیر قافله ها و زایران عتبات عالیات از طرف ایران، افغانستان و سایر کشورهاى دور دست شرق، به عراق قرار دارد.([71])
بر روى مرقدى که منسوب به فاضل مقداد است، بقعه اى بلند، سفید و قدیمى ساخته شده است که جلوه خاصى به این شهر کوچک داده است و محل زیارت علاقه مندان به عالمان و فقیهان اهل بیت(علیهم السلام) مى باشد. این مرقد آن چنان نزد اهالى آن سامان و سایر جاها مشهور است که دیگر نام شهر، از شهروان به «مقدادیه» نقل پیدا کرده است و هم اکنون به «المقدادیه» معروف است.([72])
سنّ فاضل مقداد را تا وقت وفات، حدود 80 سال تخمین زده اندچرا که فخرالمحققین، فرزند علاّمه حلّى استاد شهید اول، در سال 771 هـ .ق. درگذشته است و فاضل مقداد، همان طور که در کتاب «الاعتماد شرح رساله واجب الاعتقاد» تصریح کرده، فخرالمحققین را درک کرده است و آن کتاب را در زمان حیات جناب فخر نوشته است. بین وفات فخرالمحققین و شیخ مقداد، 55 سال فاصله است.
از طرفى، بعید به نظر مى رسد که وى «رساله واجب الاعتقاد» را پیش از 20 سالگى شرح و تبیین کرده باشد. بنابراین، مى توان گفت که وى نزدیک به 80 سال زندگى کرد.([73])
[1] - کنز العرفان، ج 1، مقدمه، ص 4.
[2] - بهجة الامال، ج 7، ص 91.
[3] - ر.ک: الکنى و الالقاب، ج 3، ص 7روضات الجنات، ج 7، ص 171ریحانة الادب، ج 4، ص 282مستدرک الوسایل، ج 3، ص 431لؤلؤ البحرین، ص 172 و تنقیح المقال، ج 3، ص 245.
[4] - روضات الجنات، ج 7، ص 171ریحانة الادب، ج 4، ص282ریاض العلما، ج 5، ص 216 و الکنى و الالقاب، ج 3، ص 7.
[5] - اللوامع الالهیه فى المباحث الکلامیه، مقدمه، ـ ط ـ بح.
[6] - اعیان الشیعه، ج 9، ص 425.
[7] - ماضى النجف، ج 3، ص 377.
[8] - بهجة الامال، ج 7، ص 93 و ریحانة الادب، ج 4، ص283.
[9] - الکنى و الالقاب، ج 3، ص 7ریاض العلما، ج 5، ص216 و مفاخر اسلام، ج 4، ص 379.
[10] - اللوامع الالهیه، ص بح و روضات الجنات، ج7، ص171.
[11] - ریحانة الادب، ج 4، ص 282ارشاد الطالبین، ص8 (مقدمه)تنقیح الامقال، ج 3، ص 245الکنى و الالقاب، ج3، ص7روضاتالجنات،ج7، ص171و....
[12] - مفاخر اسلام، ج 4، ص 379.
[13] - ماضى النجف و حاضرها، ج 1، ص 85 و ج 3، ص380.
[14] - کنز العرفان، ج 1، ص 4 «مقدمه» و نضد القواعد، ص7 «مقدمه».
[15] - ماضى النجف، ج 3، ص 380.
[16] - الکنى و الالقاب، ج 3، ص 7روضات الجنات، ج7، ص171ریاض العلما، ج 5، ص 216ریحانة الادب، ج4، ص283فوائد الرضویه، ص267الامل الامل، ج2، ص325لغتنامه دهخدا، ج10، ص14942 و تنقیح المقال، ج 3، ص 345.
[17] - روضات الجنات، ج7، ص15 و کنز العرفان، ج1، مقدمه، ص6.
[18] - مفاخر اسلام، ج 4، ص 379.
[19] - کنز العرفان، مقدمه، ص 10.
[20] - بحارالانوار، ج 107، ص 169.
[21] - ارشاد الطالبین، ص 25 مقدمه.
[22] - روضات الجنات، ج 7، ص 172.
[23] - نضد القواعد «مقدمه»، ص 12.
[24] - روضات الجنات، ج 7، ص 171ریحانة الادب، ج4، ص283فوائد الرضویه، ص 667الامل الامل، ج2، ص325ایضاح المکنون، ص 229بهجة المقال، ج7، ص90ریاض العلما، ج 5، ص 217الکنى و الالقاب، ج3، ص7الذریعه، ج 18، ص 159 و تنقیح المقال، ج3، ص245.
[25] - مقدمهاى بر فقه شیعه، ص153.
[26] - اللوامع الالهیه.
[27] - نضد القواعد، ص 4.
[28] - روضات الجنات، ج 7، ص 172 و ریاض العلما، ج5، ص216.
[29] - موسوعة النجف الاشرف، ج 6، ص 293 و 325 و 369.
[30] - النافع یوم الحشر، مقدمه، ص 16 و 17.
[31] - نضد القواعد، مقدمه، ص 12.
[32] - اثبات الهداة، ج 1، ص 29.
[33] - بحارالانوار، ج 107، ص 169.
[34] - روضات الجنات، ج 7، ص 172 و ریاض العلما، ج5، ص216.
[35] - روضات الجنات، ج 7، ص 172.
[36] - لؤلؤ البحرین، ص 173.
[37] - کنز العرفان، ج 1، مقدمه، ص 15.
[38] - مسالک الافهام، ج 1، ص 7.
[39] - ریاض المسائل، ج 1، ص 1.
[40] - بحارالانوار، ج 107، ص 169.
[41] - التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 425.
[42] - ماضى النجف، ج 3، ص 379موسوعة العتبات المقدسه، ج 7، ص 130مراقد المعارف، ج 2، ص 334، و التنقیح الرائع، مقدمه، ص 32.
[43] - ماضى النجف، ج 3، ص 379 و موسوعة النجف الاشرف، ج 6، ص 413.
[44] - ریاض العلما، ج 4، ص 281طرائف المقال، ج2، ص423 و ماضى النجف، ج 3، ص 380.
[45] - کنز العرفان، ج1، مقدمه، ص9روضات الجنات، ج7، ص171 و ماضى النجف، ج 3، ص380.
[46] - مفسران شیعه، ص 118.
[47] - ماضى النجف، ج 3، ص 380 و التنقیح الرائع، مقدمه، ص29.
[48] - ریاض العلما، ج 5، ص 216 و مفاخر الاسلام، ج 4، ص382.
[49] - روضات الجنات، ج 2، ص 330 و ماضى النجف، ج3، ص380.
[50] - ریاض العلما، ج 3، ص 55ماضى النجف، ج3، ص380 و التنقیح الرائع (مقدمه) ص3.
[51] - روضات الجنات، ج 7، ص 171ماضى النجف، ج3، ص380 و ریاض العلما، ج 5، ص217
[52] - ریاض العلما، ج3، ص408روضات الجنات، ج7، ص171 و ماضى النجف، ج 3، ص380.
[53] - ریاض العلما، ج 3، ص 380.
[54] - الاجازة الکبیرة، ص 341 و مستدرک الوسائل، ج 3، ص431.
[55] - روضات الجنات، ج 7، ص 174 و ماضى النجف، ج3، ص380.
[56] - ماضى النجف، ج 3، ص 380التنقیح الرائع، ص30 و ریاض العلما، ج 1، ص 183.
[57] - لؤلؤ البحرین، ص 172اعیان الشیعه، ج 9، ص363بحارالانوار، ج 105، ص 36ورضات الجنات، ج7، ص173والکنى و الالقاب، ج 3، ص 7ریاض العلما، ج5، ص 108 و....
[58] - مقابیس الانوار، ص 14.
[59] - مستدرک الوسائل، ج 3، ص 431.
[60] - مقابیس الانوار، ص 14.
[61] - مستدرک الوسائل، ج 3، ص 431.
[62] - ریحانة الادب، ج 4، ص 282.
[63] - بحارالانوار، ج 1، ص 41.
[64] - روضات الجنات، ج 7، ص 175 (پاورقى).
[65] - التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 465.
[66] - اعلام زرکلى، ج 7، ص 282.
[67] - ماضى النجف، ج 3، ص 381.
[68] - همان، و اللوامع الالهیه، (مقدمه) ص مط.
[69] - روضات الجنات، ج 7، ص 175.
[70] - معجم البلدان، ج 3، ص 375.
[71] - مراقد المعارف، ج 2، ص 332.
[72] - همان، ص 330.
[73] - ارشاد الطالبین، (مقدمه)، ص 21.