آقای محمد قلی پویان متخلص بحیات فرزند محمد جوهر فرزند حاج حیدر حیات داودی [1]
از شعراء معاصر است، در سال 1284 شمسی در یکی از محال حیات داود متولد شد و برای تحصیل ببوشهر رفت، و دوره دبستان و دبیرستان را در مدرسة سعادت بوشهر بپایان رسانیدف سپس رهسپار کراچی شد و دورة دبیرستان سند کراچی و دانشکده دها وا را در رشتة زبان و ادبیات انگلیسی بپایان رسانید و مدت هشت سال در فرهنگ هندوستان بسمت دبیری و دانشیاری فارسی و انگلیس مشغول تدریس بود، آنگاه بایران برگشت و در سال 1313 شمسی وارد خدمت دولت ایران شد ـ چندی در وزارت فرهنگ دبیر بود و زبان انگلیسی را تدریس میکرد بعد بوزارت دارائی منتقل گشت و در اینوزارت سمتهای مهم داشت، اکنون چند سال است که بدفتر نخست وزیر منتقل شده و برای همکاری با هیأت عملیات اقتصادی دولت اتازونی امریکا در ایران در اصل چهار مأمو ریت دارد
آقای پویان چون از کودکی عشق وافر بشعر و شاعری و ادبیات داشته است باین لحاظ رشتة تحصیلی خود را ادبی قرار داده و در زبان انگلیسی متبحر شده و مضامین پارهای از اشعار انگلیسی را بنظم فارسی در آورده مانند مثنوی ذیل که ترجمه از انگلیسی است:
سحر خیزی نشان پیروزی است:
بامدادان خروس خوش الحان میزند بانک خرد پیرو جوان
که اینک از خواب نوش برخیرید صبح شد چون ز خواب پرهیزید
هر که در بامداد خواب کند خانة عقل خود، خراب کند
هر که شب خواب و صبح بیدار است نیکخو، نیک گوـ نیکو کار است
گنج نعمت درین دو فعل نکو است
تندرستی و عقل و نعمت از اوست
در بندر بمبئی پس از مرگ یکی از دوستان خود سروده است:
چو مرگ تلخ بود زندگانی دنیا ز بعد یار عزیزی که رفت از بر ما
دل شکسته ما را انیس و مونس بود برفت و باز بماندیم با غمش تنها
من آن کسم که بغم تا بحشر میگریم بآب دیده کنم بر و دشت چون دریا
مرا بکشور بیگانه نیست یار و جلیس دریغ و آه زا این تلخ زندگانی ما
بهار عمرو جوانی اگر بباد دهم چه غم، که بی تو حرامست ماند در دنیا
تو باید ای گل من همنشین من باشی خدای را تو نگهدار رسم و راه وفا
محب اهل وطن باش و دوستداری کن
مجوی جز بر ایرانیان طریق صفا
رباعیات:
بس رنج درین جهان فانی بردیم وین قلب ز مهر یا ز قهر آزردیم
هر دم بغمی خون جگر میخوردیم تا آخر کار هم بخوای مردیم
آن خالق یکتای کریم رحمن از بهر چه آفریده انسان، اینسان؟
بس کشف حقائق از بنی آدم شد در خلقت خویش مانده مات و حیران
او را از غزلی است:
بگو ببار که تو مایة حیات منی تو در خور همه اکرام و التفات منی
تو سر مقاله و عنوان طیبات منی حیات را ننوازی، تلطفی نکنی
[1] ـ حیات داود Hayat Davud نام یکی از دهستانهای دوگانه بخش گناوه شهرستان بوشهر است، این دهستان شمال و شمال باختری و مرکز بخش را فرا گرفته، هوای آن گرم و مرطوب و مالاریائی است، آب مشروبش از باران و چاه و زراعتش بطور کلی دیمی است.
محصولاتش عبارت است از: غله ـخرما ـ سبزی ـ شغل اهالیش زراعت ـ کسب و دریا نوردیست ـ صنعت آنها عبا بافی و تعمیر قایقهای بادی میباشد ـ زبان اهالی فارسی و مذهبشان شیعه دوازده امامی است.
از چهل و چهار آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و جمعیتش در حدود شانزده هزار و دویست (16200) نفر و آبادیهای مهمش عبارت است از گناوه که بندر گاه و مرکز بخش میباشد ـ مال قائد ـ بهمن یاری بالا و پائین ـ چاه روستائی ـ فخر آوری ـ تاج ملکی ـ کمالی ـ گاو سفید بزرگ .