غیاث الدین شیرازی معروف بخواند میر فرزند خواجه همام الدین محمد بن خواجه جلال الدین محمد بن برهان الدین محمد .
از نویسندگان و مورخین و شعراء مشهور اواخر قرن نهم و اوائل قرن دهم هجری است و دختر زاده محمد بن امیر برهان الدین خاوند شاه بلخی مشهور به میر خوانی (متوفی 903) مؤلف تاریخ مشهور «روضة الصفا» و پدرش خواجه همام الدین چند سال وزیر سلطان محمود میرزا پسر سلطان ابو سعید گورکانی بوده است.
خواند میر در انشاء و تاریخ و ادبیات فارسی و عربی و نقد الشعر و لفت ید طولی داشته است و بهمین سبب مورد توجه و احترام امیر علیشیر نوائی بوده، بیشتر تألیفاتش در تاریخ است و از همه جامعتر «حبیب السیر» میباشد که بنام میر غیاث الدین محمد حسینی قاضی هرات آغاز کرد و چون مشار الیه در سال نهصد و بیست و هفت کشته شد و کریم الدین خواجه حبیب الله وزیر هرات گشت، خواند میر کتاب خود را بمناسبت نام وزیر که حبیب الله بود، «حبیب السیر» نامید و در سال 930 آنرا بپایان رسانید و در سال نهصد و سی و سه پس از فوت شاه اسمعیل صفوی از هرات بقندهار و از آنجا بهندوستان رفت و در آکره بحضور ظهیر الدین بایر شاه و پسرش همایون رسید و چندی در خدمت او بود ـ و بابر با کمال احترام از وی پذیرائی میکرد، تا بسال نهصد و سی و هفت که بایر فوت شد و پسرش همایون جانشین او گشت و در اینوقت خواند میر کتابی بنام «همایون نامه» تألیف کرد.
صاحب تاریخ فرشته سال فوتش را نهصد و چهل و یک ضبط کرده است و مینویسد:
«در آن اذان یعنی سنة 941 مؤلف کتاب حبیب السیر که ملازم رکاب (همایون شاه) بود بمرض اسهال از جهان گذران در گذشته برحمت ایزدی پیوست، و حسب الوصیه نعش او را بدهلی برده در جوار شیخ نظام الدین اولیاء قدس سره و امیر خسرو (دهلوی)دفن کردند.
اما استاد سعید نفیسی در مقدمه کتاب «دستور الوزراء» (که در سال 1317 شمسی با حواشی و تصحیح استاد در طهران چاپ شده) بدلیل ماده تاریخی که خواند میر برای شهاب الدین معمائی شاعر (متوفی 942) ساخته است سال فوت صاحب ترجمه را اواخر سال نهصد و چهل و دو میداند ـ و این برهانی صحیح و متقن است.
تألیفاتش: 1ـ اخبار الاخیار 2ـ حبیب السیر (مهمترین تألیفات اوست و تاریخ عمومی از بدو خلقت تا سال 930 که سابقاً در هندوستان چاپ سنگی و اخیراً در طهران بسرمایه کتابفروشی خیام چاپ سربی شده است) 3ـ خلاصه الخبار فی بیان احوال الاخیار (در سال 904 بنام امیر علیشیر نوائی پرداخته است) 4ـ دستور الوزراء (در ترجمه وزراء اسلام که در 1317 شمسی در طهران شده) 5ـ ذیل روضة الصفا (جلد هفتم روضة لاصفاست که خواند میر نوشته و معتمد الدوله فرهاد میرزا که از دانشمندان قرن سیزدهم هجری است این مطلب را درک کرده و در کتاب «زنبیل» خود بدان اشاره نموده منتهی تصور کرده است که خواند میر پسر میر خواند بوده است[1] 6ـ غرائب الاسرا 7ـ مأثر الملوک (بنام امیر علیشیر نوشته است) 8ـ مکارم الاخلاق (شرح حال و مفاخر امیر علیشیر است) 9ـ منتخب تاریخ وصاف ـ 10 ـ نامة نامی (منشأت اوست) 11 ـ همایون نامه (گفتیم که بنام همایون شاه نوشته است)
خواند میر شاعر هم بوده، ولی خیلی کم شعر گفته یا بمانرسیده است، آنچه از او در منابع مختلفه بدست آمد در اینجا میآوریم:
قطعه ذیل را در فوت امیر علیشیر نوائی گفته است:
جناب امیر هدایت پناهی که ظاهر از او گشت آثار رحمت
شد از خارزار جهان سوی باغی که آنجا شکفته است گلزار رحمت
چو نازل شد انوار رحمت بروحش
بجو سال فوتش: زانوار رحمت
(906)
رباعیات او:
در بزم طرب ساغر دلکش چه خوشست کام از لب دلبری پریوش چه خوشست
خوش نیست مدام می، ولیکن گاهی با نوش لبی دو جام بیغش چه خوشست
روزی بخیال کسب اموال گذشت شب در هوس حصول آمال گذشت
ایکاش نمیزاد مرا مادر دهر چون عمر گرانمایه بدین حال گذشت
آه دلماز چرخ برین میگذرد خوناب دو دیده از زمین میگذرد
جز غم نبود روزیم از خوان قضا افسوس که عمر اینچنین میگذرد
رباعی ذیل را در وفات قاضی نظام الدین محمد فراهی که در محرم 900 رویداده گفته است:
آنکس که شریعت بنظام از وی شد از حکم قضا سجل عمرش طی شد
از صفحة دل چو محو شد نام نظام توضیح پذیرفت که فانی کی شد
(900)
در تاریخ محاصره بلخ بوسیله محمد خان شیبانی در سال 990 سروده است:
محمد خان چو از آمویه بگذشت شراب عیش اهل بلخ شد تلخ
تمام شهر ویران گشت از جنگ از آن تاریخ شد: ویرانی بلخ
چنان شد ز صعیفی که برد باد صبا بهر نفس بدنم را بکشور دیگر
ای گشته دلت مظهر انوار یقین ظل کرمت پناه دلهای حزین
خواهم که شود بگوش هوش تو قرین اینچندسخن که هست چون در ثمین
روزی که هرات گشت سر منزل من شد خاطر نور عشق تو منزل من
میداشتم امید که بر حسب مرام حاصل شود از لطف تو کام دل من
[1] ـ عین عبارت فرهاد میرزا چنین است: «صاحب خلاصة الاخبار که پسر همام الدین الشهیر بخواند میر صاحب روضة الصفاست نوشته که پدرم شش جلد روضة الصفارا تمام کرده و دفتر هفتم بنا بر عدم موده صادرات افعال و واردات احوال صاحبقران بی همام (سلطان حسین میرزا بایقرا) نا تمام ماند، رجاء واثق چنین است که اگر مسوده بدست آید این بنده تمام کند، و جلد هفتم روضة الصفا که اکنون مشهور است بکلی بعبارته از حبیب السیر نقل کرده باسم روضة الصفا شهرت یافته و آنچه که میر خواند تألیف کرده همان شش جلد است، و وفات صاحب روضة الصفا از قراریکه در آخر کتاب «خلاصة الاخبار» پسرش نوشته در شهر هرات در دویم شهر ذی العقده سنة نهصد و سه هجری بوده است بنا خوشی سوء القینیه»
فرهاد میرزا در جای دیگر زنبیل (صفحه 200 چاپ طهران) رفع اشتباه کرده مینویسد «و امیر خواند محمد پدر مادری او (خواند میر) است.