وی از بزرگان شعرا و اهل علم و ادب عصر ما بود که در انواع و اقسام اشعار مهارتی بسزا و طبعی سرشار داشت و تخلص شباب مینمود، و قصائد و غزلیات وی در کتابهای ادبی و مجموعههای شعری نوشته شده، و همانا وی در اینسال - بنص کتاب «سخنوران نامی معاصر 2: ۱۶۵» ـ در کرمانشاه متولد شده و هم آنجا تحصیل علوم نمود، و چندی روزنامهئی بنام «فصاحت» منتشر کرد، و کلیات اشعار او زیاده بر پنجاه هزار بیت است که هر قسمتی از آن بهریک از نامهای ذیل میباشد : ۱- شکرستان ۲- مخزن لاآلی ۳- نشاط شباب ۴- چشمه نوش ۵- دبستان معرفت ۶- تیر شهاب ۷ـ پریشان ۸- لسان العاشقین ۹- کیمیای سعادت.
و هم در کتاب «وحید بهبهانی : ۳۳۳» شرح احوال او ذکر شده و آنجا فرماید: «وی از خاندان ملاعبدالجلیل کرمانشاهی است (چنان که ما نیز در سال (۱۳۱۹) در احوال ملا عبدالجلیل مذکور اشاره بدان نمودیم) و طبعی روان و قریحهئی سرشار داشته و در بدیههگوئی استاد بوده...».
آن گاه نوشته که «رسالهئی در رد عارفنامه ایرج میرزا» از وی در مجموعه اشعاری که به خط او بود بنظر رسید. و از عجایب این که در این مجموعه که به سال ۱۳۴۱ نوشته شده در قطعهئی که در آخر آن است تاریخ فوت خود را صریحاً بنظم آورده که نه سال پیش از وفاتش بوده، و آن این است :
چون سال حیات من بهشتاد رسید
بگذشت بمن عمر چه زیبا و چه زشت
هنگام رحیل را که بر بستم رخت
رضوان جنانم خط احضار نوشت
تاریخ وفات خویشتن را گفتم :
با حب علی شباب را جای بهشت
اینک این غزل از او از «سخنوران» آورده شد:
چنانکه ابر و گل اندر بهار گرید و خندد
دل من و لبت ای گلعذار گرید و خندد
به بینوائی فصل خزان و شادی گلها
شگفت نیست گر ابر بهار گرید و خندد
دلم بسینه گاه از درد یار و گه بامیدی
کزان نگار شود کامکار گرید و خندد
بروزگار من و وعدههای وصل دروغی
که یار میدهم روزگار گرید و خندد
ز هجر یار و ببد عهدی جهان پس مردن
روان پاک من اندر مزار گرید و خندد
بدار اگر بکشندم بجرم عشق حبیبم
بپایداری من پای دار گرید و خندد
کسی که همچو منش با پری بود سر الفت
یقین شباب که دیوانهوار گرید و خندد
و او در عصر جمعه نوزدهم ماه ربیع الاخر سنه ۱۳۵۲ هزار و سیصد و پنجاه و دو مطابق ۲۰ مرداد ماه باستانی - وفات کرد. لیکن دیدی که در کتاب «وحید» وفاتش را بدون تعیین ماه و روز در سال ۱۳۵۰ نوشته، و ظاهرا وی در ۱۳۵۰ که مطابق قطعه تاریخ باشد وفات نکرده و مؤلف کتاب «وحید» اشتباه نموده و درست همان قول «ساخنوران» است.