جناب مفاخر نصاب معاد آداب رین العلم و الادب قرین الفخر و النّبل جامع الرّیاستین حاوی الفضیلتین ذوالفضل و اتجاه مولانا السیّد عصمة الله قدّس سرّه
عالمی که اعلام و تقوی و ورع را حامل و بر اقالیم علم و عمل به استقلال و اثبات عامل و در استجماع جهات فضل و کمال بر فضلاء عصر فاضل و انعامش اقاصی وادانی را شامل تسبیحش شمسه قلاده خضوع سجّاده اش فلک اطلس خشوع مظهر لطف ازل روشنی چشم علم و عمل بوده واعظی که گرمی تقریرش شهوات فانیه دلها را میسوخت و حسن کلامش دیدهها را از نظاره زخارف دنیا میدوخت مسیحای بیماران امراض قلوب ما حی آثار بدعات و ذنوب جود و سخایش را منت برابر مطیر و بنده احسانش هر صغیر و کبیربوده با وجودی که دنیای دنی در انوار اقبال اجلالش خاضع و امارت و ریاست و جاه و مال و منال در بارگاه سطوت فرّ همایونی اش خاشع لکن اوقاترا به نفس نفیس در کمال و تربیت و افاده و وعظ هدایت مردم سلیمان وار منهمک میداشت و جداول ومواعظ زاجره و اوامر و نواهی عترت طاهره بر شطوط و قلوب انام مینگاشت همگی همّت والایش مصروف اقامه جمعه و جماعت و نشر احکام و آداب شریعت بود و با همه مشارکت با اهل دنیا در متاع و ضیاع و توفّر مال و اجتماع جاه و جلال قلبا و باطنا از ایشان مباینت مینمود و با لطائف سرّیّه و خفویه منازل سلوک عوالم علویّه را میپیمود چنانچه جناب امام الموحّدین قطب العالمین جناب امیرالمؤمنین علیه السّلام در عهدی که به حضرت قبله عارفان و کعبه مؤمنان الثّقة الصّدوق الثّبت مصداق یخرج الحیّ من المیّت قرم المجد و الفخر محمد بن ابی بکر رضوان الله علی نفسه در وقتی که او را به ولایت مصر ممتاز فرمود میفرماید:
انّ المتّقین ذهبوا بعاجل الدّنیا و آجل الآخرة فشارکوا اهل الدّنیا بافضل ما سکنت و اکلوها بافضل ما اکلت فخظّّوا من الدّنیا بافضل ما حظی بع المترفون و اخذوا منها ما اخذه الجبابرة المتکبّرة ثمّ انقلبوا عنها بالزّاد المبلّغ و المتجر الرّابح. مخفی مباد که اشتغال با مناصب و مناسک اسباب و امتعه و اموال و جنات و اغراس و دور و قصور و ضیاع و عقار دنیا منافی تقوی و زهد نیست اگر از وجه حلال حاصل گردد و مانع انصراف نفس در طاعت و عبادت نگردد و ضبط و صرف او به قوانین شرعیّه و عقلیّه حکمیّه عملیّه باشد امّا از اخبار آن چه دلالت بر این معنی دارد از اخبار ائمه اطهار صلوات الله علیهم پس به مقتضای حدیث کافی که معصوم فرمود: نعم العون علی تقوی الله الغنی.
و قال امیرالمؤمنین علیه السّلام: لو انّ رجلا اخذ جمیع ما فی الارض و اراد به وجه الله فهو زاهد و لو انّه ترک الجمیع و لم یرد وجه الله فلیس بزاهد.
وامّا آثار اخیار سلام الله علیهم پس جناب ختم المرسلین با آن زهدی که مشهود عالمیان است در بلاد مختلف ومقامات عدیده عقار و زمینها خاصّه خود داشته و حتّی اراضی بسیطه و اشجار کثیره فدک را که حقّ خالص آن جناب بود به حضرت صدّیقه کبری مشکوة انوار ملأ اعلی فاطمه زهرا صلوات الله علیها هبه فرموده بود و تا حال حیات خود بر مسلمین هرگز صدقه نفرمود همچنین ازهد الزّاهدین فی العالمین جناب امیرالمؤمنین علیه السّلام باغات و زراعات بسیار و زمینها میداشته و آن را در وجوه برّ و خیر و مواسات فقراء و مساکین مسلمین صرف میفرمود و به روایت ابن ابی الحدید آنها را در حالت حیات خود بر فقراء تصدّق فرموده.
قال ابن ابی الحدید نهج البلاغة فی شرح قوله علیه السّلام (النّهج) و من وصیّته بما یعمل فی امواله کتبها فی امواله کتبها بعد منصرفه من صفّین هذا ما امر به عبدالله علی بن ابی طالب فی ماله ابتغاء وجه الله لیولجنی به الجنّة ویعطینی به الامنیّة. الشّرح:
قد عابت العثمانیّة علیه السّلام و قالت انّ ابابکر مات و لم یخلّف دینارا و لا درهما، و انّ علیّا علیه السّلام مات و خلّف عقارا کثیرا لعیون نخلا، فیقال لهم قد علم کلّ احد انّ علیّا علیه السّلام استخرج عیونا بکدّ یده بالمدینة و احیی بها موتا ثمّ اخرجها عن ملکه و تصدّق بها علی المسلمین و لم یمت و شیء منها فی ملکه الا تری ما یتضمّنه کتب السّیر و الاخبار من منازعة الزّید بن علی و عبدالله بن الحسن فی صدقات علی و لم یورث علی علیه السّلام بنیه قلیلا من المال و لا کثیره الا عبیده وامآءه و سبعمائة درهم من عطاء ترک لیشتری بها خادما لاهله قیمتها ثمانیة و عشرون درهما علی حساب المائة اربع دنانیر هکذا کانت المعاملة بالدّراهیم اذ ذاک و کان علی یعمل بیده یحرث الارض و یستسقی المآء و یغرس النّخل کلّ ذلک یباشره بنفسه و لم یسبق منه لوقته و لا لعقبه قلیلا و لا کثیرا و انّما کان صدقة بالخبر الّذی رواه ابوبکر فان کان علی علیه السّلام معیبا بضیاعیه و نخله فذلک رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم و هذا کفر و الحاد و ان کان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلّم انّما ترک ذلک صدقة فرسول الله صلّی الله علیه و آله ما روی عنه الخبر فی ذلک الا واحد من المسلمین و علی کان فی حیوته قد انبت و عند جمیع المسلمین بالمدینة انّها صدقة فالتّهمة الیه فی هذا الباب ابعد انتهی کلامه ببعض التّخلیص.
وچون این کلام ابن ابی الحدید که از جمله عشاق و شیفتگان خلفاء ثلثه است چنانچه بر ناظرین کتابش مخفی نخواهد بود مثمر فوائد عدیده بوده لهذا به نقلش پرداختم امّا اولا پس تأیید مقصود ما به وجه اتمّ مینماید و هو ظاهر و ثانیا جناب امیرالمؤمنین علیه السّلام در این فعل سخا وجود و اخراج صدقات افضل از جناب رسالت مآب بود که در حالت حیوة خود تمامی مملوکات عقار و اموال را که به کدّ یمین و عرق جبین حاصل فرموده بود که در وجوه صدقات و خیرات خرج فرموده و جناب رسالت مآب مملوکات و عقار و اراضی خود تا حالت حیات خود بر احدی صدقه نفرموده و احدی از مسلمین سوای حضرت خلیفه اوّل و تالیه باختراع این شهادت زور جرأت نکرده چگونه باشد که آن حضرت هیچ کس را شاهد بر این صدقه قرار نداده و ثالثا اشعار به تصنیف خبر بکری نحن معاشر الانبیآء لا نورث ما ترکناه صدقة کرده بقوله وما روی عنه الخبر ذلک الا واحدا من المسلمین.
و رابعا تبکیت فاضل حجود فخر رازی به وضوح پیوسته که در تشکیکات حدیث خاتم میفرماید که جناب امیرالمؤمنین مرد فقیر بود از کجا که خاتم به این گرانی قیمت به سایل داده باشد جوابش از این جا روشن شد که آن حضرت چندین اراضی و نخل را مالک بود و ممالک خطیر از آن حاصل میفرمود و بر چنین شخص اطلاق فقیر آن کس کند که فقیر العقل و یتیم الفهم باشد اما چون مثل حضرت عثمان غنی اموال را در قضای شهوات و اطعمه لذیذه و اقمشه نفیسه و وجوه مفاسد از عطای فسقه فجره و غیره صرف نمیفرمود بلکه بعض را درمصارف ضروریّه خود و عیال خود انفاق میفرمود و اکثر در راه خدا به اهل استحقاق میداد و میداد تا آن که صفر الید میماند و به کسب معاش دگر میپرداخت البتّه به این اصطلاح اگر آن حضرت را فقیر گویند به جا است پس شخصی که بر چندین املاک قادر باشد عجبی نبود که اگر یک انگشتری خرید کند و در راه خدا بدهد و جواب تحقیقی که انگشتری از کجا بود وسائل که بود در مقام خود مذکور است وجود و شخای حصرت عثمان غنی اگر چه به مرتبه قصوی رسیده بود امّا جناب عایشه را این قدر ملول ساخته بود که به وجه محرومی سابغ خطیر بیت المال فتوای بیچاره خلیفه میدادند ومی فرمودند که: اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا چنانچه شرح این قصیده لطیفه در کتاب فتوح ابن اعثم کوفی که این زمان به فقیر رسیده به تمام تفصیل مذکور است کسی که خواهد به آن جا رجوع نماید و قدرت قادر علی الاطلاق را تماشا فرماید، وبالجمله علاوه از اخبار و آثار ائمّه اطهار صلوات الله علیهم ما تعاقب اللّیل و النّهار بعضی از اکابر علماء فرقه امامیّه و اعاظم معاشر اثناعشریه نیز از اهل ثروت و دولت و در اصطلاح امور زراعات و نظم و نسق دور و قصور بسیار حاذق و مایل بودند و این امر قادح در کمال علم و عمل ایشان نگردیده.
چنانچه حضرت استاد البشر غیاث الحکماء طاب ثراه در آخر شرح رساله اثبات واجب صدر الحکماء که پیش فقیر موجود است در ترجمه پدر بزرگوار خود جناب صدر المدقّقین علیه الرّحمه میفرماید که حضرت صدر قدّس سرّه در نظم و نسق ممالک دنیویّه خود از عمارات و زراعات هم از اکمل افراد بوده و ثروت و عمارت و حشمت و جلالت این دودمان عالی با وجود کمالات علمیّه و عملیّه که در افراد سادات افراد بنی آدم ممتاز بودند محتاج بیان نیست البتّه کلام در این امر است که شایان شأن علماء و عرفاء فقر است با غنی به معنی الاولویّة پس ایراد این بحث محلّی اوسع میخواهد چیزی که از قواعد شرعیّه محلّ تعرّض باشد در تمامی زمان عمارت و امارت و ثروت و دولت مولانا عصمة الله رحمه الله از افعال و حرکات و سکنات جناب ممدوح اصلا مشاهده و مسموع احدی نشده الا این قدر که فیلها در اصطبل خانه آن جناب بودند که نگاه داشتن و سواری بر آنها شرعا مکروه است سبب یقینی را نمیدانم اما دو احتمال در این جا به خیالم میرسد اوّل این که اغلب راهها در آن زمانه ناهموار و خراب و بیشههای مخدوش و مغشوش و پر خطر به وجه مساع حیوانات سباع و انسان سباع که عبارت از قطّاع الطّریق است بودند که مسافران را سواری فیل نسبت به مراکب دیگر موجب مزید امن و طمأنینت بود خاصّه در ایّام بارش که راهها زیاده تر دشوار گذار بودند شکّی نیست که در این زمانه حکومت نصاری لندن امن ظاهری از قبیل استقامت مشارع و شوارع و اخترام اقسام معابر و ارتفاع خدشات طرق قطّاع الطّرق در اقطاع بلاد هند به وجه کامل نظم و نسق یافته امّا ظلمهای دیگر ایشان را حصری و پایانی نیست. ملخّص احوالش این که ملک هند در تمامی اقالیم در کثرت اموال و اقمشه و جواهرات ممتاز و معروف از قدیم الایّام بود و حالا نوبت به این رسید که صاحبان انگلیز از انواع اختراع طرق جور و ظلم مردم هند را به این حد رسانیده که از تمامی ممالک فقیره محتاج تر شدهاند و علاوه این که مال را بردند ایمان را از اهل هند بردند و این سخنها نه من بیچاره تنها بر زبان آوردم بلکه از غایت شهرت و بداهت خود بعضی از اکابر اقوام ایشان اقرار کردهاند و به تفصیل تمام در اخبارها درج کردهاند چنان چه ترجمه آن در اوده اخبار مورّخه 25 اکست سنه 1883 مطبوع گشته و منشی این مضامین بدیع حیرت زا و حسرت افزا فاضل حکیم ج سمور-ر-ف میباشد و این سخنم تلخیص یک از هزار سخنانش میباشد علاوه از این مدام در اخبارها از این قسم مضامین درج میشود که کس به فریاد رسد امّا شور الغیاث دو قدم هم از جای خود حرکت نمیکند و ثانیا به جناب معلّی القاب سیّد الشّجعان عین الاعیان لیث الآجام البطل الضّرغام قدوة الامراء العظام عمدة الرّؤساء الکرام السیّد الامیر الکبیر السیّد ضیآء الله طاب ثراه که برادر عینی جناب فضیلت پناه حقیقت اکتناه موالانا عصمة الله قدّس سرّه و سپه سالار افواج قاهره جناب نوّاب فلک جناب سپهر بارگاه انجم سپاه حضرت نوّاب مرشد آباد اعلی الله درجته فی علّیین بودند باشاره و امر جناب سیّد امیر کبیر احتمال دارد که نگاهداشتن فیلها واقع شده باشد و باید که تراجم صولت و ثروت و شدّت با سر و شجاعت شهادت جناب سیّد امیر کبیر علیه الرّحمه که بحیل زهر دادن بعض سادات نونهره واقع شده در مقام دیگر مذکور است و این کتاب چون در ذکر علماء و عرفاء شیعه تألیف شده مناسب نیست که تفصیل احوال امراء امامیّه را متضمّن باشد و بالجمله با این همه شوکت و جلالت ظاهری و باطنی و با این همه قصور عمارات عالیه که سلسله آنها قطعات بسیار زمین را احاطه کرده بود و جمله اسباب و آلات عمارت و امارت حتّی نوبت خانه هم داشته این قدر متواضع بود که با مساکین سادات همچو یکی از آنها مینشست و با آنها طعام میخورد و این از خصائص احوال و اخلاق اولیاء و انبیآء است عارف دیلمی علیه الرّحمه در ارشاد القلوب آورده که: کان سلیمان یجلس مع المساکین و یقول مسکین جالس مسکینا.
و اهتمام عظیم در اقامه مجالس عزای جناب سیّد الشّهداء علیه آلاف التّحیّة و الثّناء میداشت و عمارت حسینیّه آن جناب که پخته بود بعض آثارش را در صغر سنّ دیده ام الحال از تغیّرات روزگار با سطح زمین برابر است شغف شدید با تلاوت قرآن حمید داشته دولت عظیم و عشق کامل داشته به حضرات ائمّه اطهار و لا سیّما بابی الائمّه سیّد الموحّدین قطب المخلوقین امیرالمؤمنین علیه السّلام در خاطر اقدس و اعلی آن جناب ساری بود.
دل شکسته من حبّ بو تراب دارد خرابه ایست که میتابد آفتاب در او
و نمیخواست که ساعات لیل و نهار را بدون اذکار ائمه سلام الله علیهم ضایع و مهمل گذارد حتّی در لحظات عین او هم حبّ خزّان الوحی و تراجم اسرارالله علیهم السّلام سرایت تمام کرده بود و نصب العین خود ساخته بود که خطوط شعاعیّه قوّت باصره مسقط و مهبط نقوش و خطوط مدایح جلیله حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین باشد به این جهت که در حدیث وارد شده که نظر کردن بر نقوش احادیث فضائل ائمّه علیهم السّلام هم عبادت است.
و قال رسول الله صلّی الله علیه و آله: من نظر الی فضیلة من فضائل علیّ بن ابی طالب غفرالله الذّنوب الّتی اکتسبها بالنّظر.
رواه العلّامه الاربلی فی کشف الغمّة من الکتب السّنیّة، و العلّامة الحلّی قدّس سرّه فی کتاب کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین و هو کالمتواتر و لهذا بر خشبات ابواب عمارت عالیه خود ناد علیّا مظهرالعجائب تجده عونا لک فی النّوائب، کلّ همّ و غمّ سینجلی، بولایتک یا علی یا علی یاعلی را به حدّی که مدّ نظر باشد نقش فرموده بود امّا این قدر خوشخطّ به خطّ نسخ و جلی بود که نظیرش از نظرم خطّی که بر چوب کنده باشند تا این دم نگذشته یک چوب از آن ابواب تا حال باقی مانده است که او را فوق الباب نصب کردهاند.
از نقش و نگار در و دیوار شکسته آثار پدید است صنا دید عجم را
مزار مبارک آن جناب د ر ارض نونهره واقع شده. انتهی.