صاحب تجلی میآورد که او از بالا نژادان مفتی محله و از اولاد شمع دودمان بقای مفتی ابوالبقاء است، در جامعیت انواع علوم اصناف فنون وحید عصر و در حسن بیان و طلاقت لسان فرید دوران بود، و از مدت العمر بافاده و افاضه علوم اشتغال داشت و بمعاش موروثی قناعت ورزیده گاهی همت خاطر بر طلب دنیا و بجانب ارباب دنیا نگماشت تحصیل کتب متداوله بنحویکه معروف متعارف بین الناس است نکرده.
آوردهاند که در زمان طفلی بغایت غبی الذهن بود، روزی معلم بوجه فراموشی سبق زجر و توبیخ نموده ملا را چنان تکدر خاطر گشت که بعد نصف شب بقصد هلاکت جان بکناره دریای گومتی رسیده که خواسته خود را انجامد، رهنمونی تقدیر را نازم که بهمان حالت ربودگی هلال مردی از غیب بزرگ صورت و سیرت آمد و ملا را بازداشت و بر سینهاش حرفی چند از انگشت شهادت نوشت و فرمود: که بروید و مطالعه کتب باید کرد از آنروز دلش منزل انوار الهیات و سینهاش گنجینة علوم و فنون گردید هر کتابیکه دید سبق آموخته چندین بار و بر هر غوامض که نظر افتاد و حل کرده مشکلات یافت چنان ذهن تیز و حافظه درست گردید که چند ایام بدکاری طبیعت استداد ادراک معنی پیدا کرد و مطالعة کتب نموده در جمیع علوم معقول و منقول و فروع و اصول تبحری تام و قوتی مالا کلام بهمرسانید و معضلات و مشکلات هر فنّ را بنحویکه بر صفحة تقریر نگاشت فضیلتش بر چهار دانگ رسید و در وقت خویش لوای غلوّ افراشت طلبة علوم و ارباب استعداد و از هر دیار و امصار دور و نزدیک باو پیوستند و استفاده کردند وضعش مقلد و پایند عادات و رسوم ظاهری علمای زمانه نبود، شیوة تجرد منشی و خود شکنی و آزادانه روشی داشت اشتغالش تدریس که بهترین اشغال ظاهریه و خوشترین وسیلة صفای باطنیه است بدل پذیرفت و همان کار انجام کار شد، و از برکت فیض تعلیم ایشان صدها طلبا عالم متحقق و فاضل مدقق گشتند و بزمان ایشان کسی طالب علم نبود که پیش ملا بواسطه کتب علوم زانوی ارادت ته نکرد و فیض نعمتش از ایشان نربود.
و این ملا محمد عسکری معاصر زبدة المحققین شیخ علی خرین بود و با او و را کثر مسئله حل غوامض معما بحث افتاد و خود هم بجانب معما گوئی خاطر مبذول داشت چنانچه این چند معما از نتائج طبع اوست.
معما باسم علی (ع):
از اَزَل تا بابد شتافتهام از علی جز علی نیافتهام
مُعما باسم کامل:
جگر را سوزد و گوید جفا نیست سر مو در دل یارم وفا نیست
معما باسم شهاب خان:
گل شبنم زده شرمنده از آن گلچهر است شه خوبان عرقش آ بر وی مهر است
هیجده نسخه از تصنیفات ایشان شهرتی ندارد، شاید بیخیال ستر نمایش میل با ینصورت نکرد.
عمر شریفش از هفتاد متجاوز بود، بتاریخ بیست و نهم ذیقعده در سال 1190 یکهزار و یکصد و نود هجری از این خرابه دنیا بعالم جاودانی شتافت، برد الله مضجعه ماده تاریخ وفات است.
قبرش پخته مفتی محله جونپور برابر روضة خواجه میر، جانب شمال بفاصلة پنجاه قدم، مولوی عبدالقادر سوگهرپوری، و مولوی عبدالعلی خان، و ملا محمد عیوض جونپوری از راسخ شاگردان اویند، قطعات تاریخ و مرثیه که در این سانحه غم آلود موزون شده بود در اینجا نظر ناظرین میشود.
مرثیه:
بوده ز بودن تو بعالم بیان علم از رفتن تو رفت چه نام و نشان علم
ما تمسرا شده همگی خاندان فضل بر هم ز دوری تو شده دودمان علم
اندر مصیبت تو بحیرت نشست فکر چون دید رفتف همچو توزین خاکدان علم
از بس زوند حلقه ماتم مهندسان جز غم ندیدة و بفکرت مکان علم
سر میزند بسنگ غم و درد منطقی ببیند گر انعکاس قضیه میان علم
کبری همیشه گرید و صغری کند فغان بی صورتت نتیجه نبخشیدن بیان علم
آمد خزان به عکسی معنی زیاد غم رفتی تو ای بهار گل بوستان علم
ای یادگار حضرت سید ابوالبقاء ویران شده ز رفتن تو خاندان علم
بوده تکلمت همه اعجاز عیسوی رفتی چو بوی گل ز جهان رفت جان علم
چون تو عدیم مادر گیتی نزاد و هم دیگر نزاید ای خلف دل ستان علم
قطعة تاریخ
چون مرد میر عسکری آن منبع علوم از عین علم خوب نگه کن که نور رفت
تاریخ فوت وی ز خرد خواستم بگفت علامه امامیه جونپور رفت
دیگر
نور مطلق سید السادات جلوه گاه حق قط قطب العارفین سید محمد عسکری
دیگر
میر سید عسکری مهر علوم فوقیت بر فاضلان دهر بود
غره ذیحجه یکشنبه بشب جان بجانان عاشقانه چون سپرد
گفت تاریخ وفاتش قادری آه سید عسکری وقت مرد
انتهی مختصرا.