مفلح صیمری

1

استعداد، موهبتي الهي است كه كم و بيش در سرشت همه انسان‌ها موجود است.
مفلح صیمری

اشاره

استعداد، موهبتي الهي است كه كم و بيش در سرشت همه انسان‌ها موجود است. ليك برخي از اين موهبت استفاده نمي‌كنند ـ يا نادرست استفاده مي‌كنند ـ و چه كم هستند افرادي كه قدر اين نعمت را مي‌دانند و شكر عملي آن را به جا مي‌آورند. اينان گنجينه عقل را در همان راهي مصرف مي‌كنند كه پيامبران الهي نشان داده‌اند. خداوند نيز به پاسداشت اين همتشان، بر ظرفيت وجودي‌‌شان مي‌افزايد و الهامات خويش را بر قلوبشان سرازير مي‌كند.

در ميان اين عده اندك نيز، بسيار نادرند كساني كه با موتور محرك پرقدرتي راه را آغاز مي‌كنند يا در وسط راه، با سرعتي فوق‌العاده‌اي پيش مي‌روند؛ به گونه‌اي كه از همسفران خود پيشي مي‌گيرند و غبطه و حسرت آنان را برمي‌انگيزند. علامه فاضل، شيخ مفلح صيمري يكي از اين نوادر روزگار است. بي‌شك نام فاضل صيمري براي فقهاي بزرگ شيعه و طلاب سطوح عالي حوزه، نام آشنايي است. در تاريخ شرح حال مفصلي در تاريخ از وي نقل نشده است، ولي همين نقل‌هاي مختصر نيز نشان از اوج پرواز وي در آسمان علوم دارد.

تولد و زادگاه

درباره سال ولادت اين عالم فرزانه، نقلي وارد نشده است، ولي با توجه به تاريخ وفات،[1] مي‌توان  حدس زد كه در نيمه اول قرن نهم قمري چشم به جهان گشوده است.

چنان‌كه تذكره‌نگاران نوشته‌اند، نسبت وي (صيمري) به صيمره (به فتح صاد و سكون ياء و فتح ميم) برمي‌گردد.[2]

پدر و جدّ

بنابر آنچه آن بزرگوار در آخر كتاب جواهر الكلمات به خط خويش نگاشته است، نام پدرش، حسن ـ نه حسين ـ و نام جدّش، رشيد ـ نه راشد ـ است.[3] گويا پدر بزرگوارش از اهل علم نبوده است؛ زيرا اگر از سلك علما ‌بود، از وي هم نامي برده مي‌شد، چنان‌كه از پسر شيخ مفلح نام برده شده است. البته احتمالي هم هست كه پدر ايشان، حسن بن محمد بن راشد بحراني، صاحب نظم الفية الشهيد يا حسن بن محمد بن راشد، صاحب كتاب مصباح المهتدين باشد[4] (اگر در نام جد، «راشد» را معتبر بدانيم).

افق علمي

از اينكه شيخ صيمري، تحصيلات ابتدايي خويش را كجا گذرانده و در چه خانواده و محيطي رشد كرده است، اطلاعي در دست نيست، ولي از تخصص وي در علوم مختلف، معلوم مي‌شود كه از كودكي، اهل همت و كار مضاعف بوده تا توانسته است در رشته‌هاي گوناگون علمي، قلم‌فرسايي كند. او در علوم گوناگوني چون فقه، اصول فقه، عقايد، حديث و رجال، صاحب آثار نفيسي است كه در قسمت تأليفات، از آنها سخن به ميان خواهد آمد.

استاد اعظم

از استادان شيخ مفلح، فقط نام جناب ابن فهد حلي نقل شده[5] كه از وي اجازه روايت نيز داشته است.[6] جمال‌الدين ابوالعباس احمد بن شمس‌الدين محمد بن فهد اسدي حلي، از بزرگان علماي اماميه و جامع مقامات علمي و عملي است. وي در سال 757ق در شهر حلّه متولد شد. در تحصيل علم بسيار كوشا و در بحث و مناظره، يكه‌تاز زمان خويش بود.[7] از محضر بزرگاني چون زين‌الدين علي بن حسين بن خازن حائري، مقداد بن عبدالله سيوري حلي، ضياء‌الدين علي بن محمد بن مكي عاملي و جمال‌الدين محمد بن عبدالمطلب بن اعرج حسيني استفاده كرد.[8]

از شاگردان وي مي‌توان به شيخ عبدالسميع بن فياض اسد حلّي، ابوالقاسم علي بن محمد بن طي عاملي، حسن بن عشرة كسرواني كركي، حسين بن راشد قطيفي و شيخ علي بن فضل بن هيكل حلّي اشاره كرد.[9]

از كتاب‌هاي وي نيز مي‌توان المهذب البارع في شرح المختصر النافع، المقتصر في شرح الارشاد، التحصين في صفات العارفين من العزلة والخمول، التحرير، عدّة الداعي و نجاح الساعي و الادعية والختوم را نام برد.[10]

سرانجام، خورشيد وجود اين عالم جليل در سال 841ق در 84 سالگي غروب كرد و در نزديك خيمه‌گاه امام حسين (علیه السلام) در كربلاي معلّي به خاك سپرده شد.[11] شرح حال كامل وي در جلد اول مجموعه گلشن ابرار آمده است.[12]

معاصران و شاگردان

علامه صيمري با محقق كركي ـ مشهور به محقق ثاني ـ (م940ق) و علي بن هلال جزايري (م حدود 910ق) معاصر بود.[13]

از شاگردانش هم فقط نام فرزندش شيخ حسين ذكر شده است. البته اجازاتي هم به بعضي داده بود.[14] بنابراين، شايد ‌بتوان افراد مجاز به روايت را هم از شاگردان وي به حساب آورد.

تأليفات گرانسنگ

صيمري در رشته‌هاي گوناگون علوم اسلامي داراي تأليفات فراواني است؛ تأليفاتي وزين كه مورد استفاده و مراجعه فقهاي بعد از وي قرار گرفت. در اين مجال، به تفصيل به معرفي آثارش مي‌پردازيم. تأليفات ايشان را مي‌توان به سه دسته تقسيم‌ كرد:

   كتب فقهي، رسائل و ساير تأليفات.[15]

الف- كتب فقهي

  1. تلخيص الخلاف و خلاصة الاختلاف: اين كتاب، تلخيص كتاب الخلاف شيخ طوسي است.

مؤلف در ابتداي هر مسئله، نظر شيخ طوسي را نقل مي‌كند، سپس هر كدام از فرق اربعه اهل تسنن را كه با نظر شيخ موافقند، نام مي‌برد، آنگاه نظر مخالفان را مطرح مي‌كند. وي نظر علماي ديگر اهل تسنن را متذكر نمي‌شود، مگر اينكه فتوايي غير از فتواهاي ياد شده باشد. در ادامه به بيان علت حكم ـ غير از روايات ـ و اجماع فرقه بسنده مي‌كند و در آخر، نظر مورد تأييد خود را برمي‌گزيند.[16]

  1. غاية المرام في شرح شرائع الاسلام: شرحي جامع و عالي بر كتاب شرائع الاسلاممحقق حلياست كه به عقيده سيد محسن امين، شايد اولين شرحي باشد كه بر شرايع نوشته شده است.[18] مصنف، انگيزه خود را از نگارش كتاب، تبيين نكات مبهم و رموز شرايع بيان مي‌كند.[19] از اين‌رو، نظر محقق را با «قوله ـ رحمه الله ـ» مي‌آورد، سپس با «أقول» به شرح آن مي‌پردازد.

به گفته برخي از فضلا، شيوه نگارش كتاب، زيبا و عبارات آن روان است. ذكر فروع و تنبيهات بحث، و اشاره مختصر به سخنان ساير علما و ادله آن، از ويژگي‌هاي اين كتاب است.[20] انتشارات دارالهادي بيروت، آن را در چهار جلد چاپ كرده است. جلد اول از اين مجموعه، از «الطهارة» تا «كتاب الامر بالمعروف و النهي عن المنكر» (576 صفحه)؛ جلد دوم از «كتاب التجارة» تا «كتاب الوصايا» ( 485صفحه)؛ جلد سوم از «كتاب النكاح» تا «كتاب النذر» (548صفحه) و چهارمين جلد، از «كتاب الصيد» تا «كتاب الديات» (527 صفحه) را در برگرفته است.[21]

  1. كشف الالتباس عن موجز أبي العبّاس: الموجز الحاوي لتحرير الفتاوي كتابي از ابن فهد حلياست كه در نهايت ايجاز و اختصار نوشته شده است. از اين‌رو صيمريتصميم مي‌گيرد به شرح آن بپردازد و دقايق و حقايق پنهان آن را آشكار سازد.[22] شيخ سليمان ماحوزوي در تعريف آن مي‌گويد: «أظهر فيه اليد البيضاء؛[23] در اين شرح، يد بيضا را به نمايش گذاشته است»؛ يعني شاهكار كرده است. شيخ محمد بن احمد حساوي  نيز مي‌سرايد:

هذا هو الشرح المعظّم قدره

الحاوي لكشف الموجز المشهور

شرح به أمسي منيراً ظاهراً

من بعد ما قد كان كالديجور...

يتحيّر العلماء في ألفاظه

ممّا بها من عجمة بسطور

فسعي اليه مذلّلاً لصعابه

و مسهّلاً لحزونه و وعور

علّامة العلماء مفلح الذي

ظهرت مناقبه ظهور بدور...[24]

اين شرحي است كه جايگاه بزرگي [ميان علما] دارد و رازگشاي «موجز» مشهور است. «موجز» مانند شب تاريكي بود كه به وسيله اين شرح، روشن و ظاهر شد... دانايان، به خاطر ابهام در الفاظ آن متحير مانده بودند، پس علّامة العلما، شيخ مفلح ـ كه فضايلش مانند ماه بدر، نمايان است ـ همت به خرج داد، بر دشوار‌ي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها فايق آمد و ناصافي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاي آن را هموار كرد.

متأسفانه تاكنون فقط يك جلد از اين كتاب («كتاب الطهارة» در 500 صفحه) انتشار يافته است.[25]

  1. التنبيه علي غرائب من لايحضره الفقيه: كتاب شيخ صدوق- من لا يحضره الفقيه- مسائل مبرهني دارد كه توان ذهني انسان را گسترش مي‌دهد و نيز نكات ناشناخته‌اي دارد كه خواننده از آن لذت مي‌برد. از اين‌رو، علاقه دروني، شيخ مفلحرا وا داشت كه نكات ظريف و غريب آن را مانند ستاره‌هاي درخشان آسمان گرد آورد.[26] صاحب روضات الجناتمي‌نويسد: «شيخ مفلح در اين كتاب، فتاوي مخالف اجماع شيخ صدوق را جمع‌آوري كرده است».[27]

ب- رسائل

1.جواهر الكلمات في العقود و الايقاعات:[28] رساله‌اي شامل يك مقدمه و دو باب است؛ باب اول درباره عقود است كه به ايجاب و قبول نياز دارند و در نوزده كتاب فقهي دسته‌بندي شده است. باب دوم نيز درباره ايقاعات و در يازده كتاب مرتب شده است. شيخ، تأليف آن را در سال 870 ق به پايان رسانده است.[29]

شيخ حر عاملي در وصف آن مي‌نويسد: «دالة علي علمه و فضله و احتياطه؛[30] دالّ بر باسواد و ملاّ بودن، برتري علمي و محتاط بودن وي است» شيخ سليمان ماحوزوي نيز مي‌گويد: «مليح كثير المباحث غزير العلم؛[31] رساله‌اي است جالب و شيرين، داراي مباحثي متنوع و در سطح علمي بالا».

  1. تكفير ابن قرقور:[32] ابن قرقوراز اشراف بحرينبود كه دين مقدس اسلام را ملعبه كرده بود.[33] شيخ شجاع ما با نوشتن اين رساله، حكم به ارتداد و كفر او داد. اين حكم، نشان از هوشمندي و غيرت ديني اين عالم رباني دارد كه در حمايت از دين، در مقابل احدي كوتاه نمي‌آمد. حكم ارتداد ابن قرقور، مانند حكم ارتداد سلمان رشدي است كه در عصر ما، مردي از تبار علماي سلف، يعني امام خميني; صادر فرمود و بار ديگر به دشمنان ثابت كرد كه اسلام، ديني نيست كه بتوان مانند اديان ديگر، آن را تحريف كرد يا بازيچه قرار داد.
  2. اصول الدين: رساله‌اي مختصر است ـ در حدّ چند ورق ـ كه اصول دين را با براهين موجز تبيين كرده است. اول هر بحث با مسئله آغاز مي‌شود و اولين بحث، «مسئلة‌ معرفة ‌الله تعالي» است.[34]
  3. التبيينيات في الارث والتوريثات: نوشتاري در مورد ارث است شامل سه باب و يك خاتمه. باب اول در مقدمات، باب دوم در تعيين ورّاث و باب سوم در لواحق ميراث است.[35]
  4. النبذة العقودية في ا لصيغ النكاحية: رساله‌اي در پنج اشاره و چهار فصل است كه ابتداي آن اين‌گونه آغاز مي‌شود: «الحمدلله الذي جعل عقد النكاح حرماً مانعاً من الوقوع في السفاح؛[36] شكر خداي را كه ازدواج را سدّي در برابر گناه قرار داد».
  5. النجفية في سهو صلاة اليومية: تأليفي است در باب سهويات نماز كه شامل مقدمه، دو باب و يك خاتمه مي‌باشد.[37]
  6. الزام النواصب بإمامة علي بن أبي‌طالب(علیه السلام) : درباره نويسنده اين رساله، ميان ترجمه‌نگاران اختلاف نظر وجود دارد. به نظر شيخ حر عاملي،‌ نويسنده آن معلوم نيست، اما برخي ديگر آن را به سيد بن طاووسنسبت مي‌دهند،[38] ولي به تصريح شيخ سليمان ماحوزي، مؤلف آن شيخ مفلح صيمري است.[39] در اين نوشته، مصنف، خود را فردي از اهل كتاب معرفي مي‌كند كه از خداوند، هدايت واقعي درخواست كرده است؛ پس خداوند، او را به دين اسلام رهنمون مي‌شود. ولي مشاهده مي‌كند كه مسلمانان از فرقه‌هاي مختلف تشكيل شده‌اند، پس درصدد تحقيق در منابع شيعه و سني برمي‌آيد تا فرقه ناجيه را پيدا كند و بعد از بررسي منابع، به اين واقعيت مي‌ر‌سد كه شيعه تنها گروه رستگار است. اين رساله شامل مقدمه، سه باب، شانزده فصل و تتمّه است كه در 256 صفحه به چاپ رسيده است.[40]
  7. رساله في الوكالة[41]

 ج- تأليفات ديگر

  1. ديوان الشيخ مفلح: ديوان شعري است، شامل اشعار و قصايدي در مناقب آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و مثالب دشمنان ايشان كه حدود 250 بيت از اين اشعار را شيخ محمد بن طاهر سماويگرد آورده است.[42]
  2. عقد الجمان في حوادث الزمان:

 اين مكتوب، گزيده‌اي از تاريخ يافعي (مرآة الجنان و عبرة اليقظان في معرفة‌ مايعتبر من حوادث الزمان) است كه از مآخذ اعيان الشيعه شمرده شده است.[43] در نسخه خطي دانشگاه تهران، حوادث سال اول تا 656ق به ترتيب سال‌شمار آمده و در مجموعه ميراث اسلامي ايران به چاپ رسيده است.[44]

  1. شرح ترددات الشرائع[45]
  2. مختصر (مختار) الصحاح[46]
  3. رجال الشيخ مفلح[47]

سفر به ديار ياران

برخي از شهرهاي بحرين در زمان اين دانشمند، موطن علماي شيعه اماميه بود. وي نيز به بحرين هجرت كرد و در روستاي سلماباد ساكن شد.[48] اما بعد از مدتي، به دليل تسلط حاكمان جور و دشمني آنها با اهل علم و معرفت، مجبور شد بحرين را ترك كند. هنگامي‌كه اوضاع بحرين آرام شد، او به همان روستا بازگشت و تا موقع رحلت در آنجا رحل اقامت افكند.[49] شاهد اين ادعا، شعري است كه در اين زمينه سروده است:

ألا من مبلغ الاخوان انّي

رضيت بسنّة الفجّار فينا

فافعل مثل فعلان و انّي

كجندب للولاية قد نفينا

و ما أسفي علي البحرين لكن

لإخوان بها لي مؤمنينا

دخلنا كارهين لها فلمّا

ألفناها خرجنا كارهينا[50]

«هان! كيست كه به برادران برساند كه من به شيوه فاجران در مورد خودمان (شيعيان) راضي شدم.

پس با من مثل كار عثمان انجام گرفت و من مانند جندب (ابوذر) به خاطر دوستي [اهل بيت] تبعيد شدم. حزن و اندوه من براي بحرين نيست، بلكه به خاطر (دوري از) برادران مؤمن بحريني‌ام ناراحتم.

در حالي وارد آنجا شديم كه خوشايندمان نبود. زماني هم كه با آن خو گرفتيم، با اكراه و ناخرسندي از آن خارج شديم».

شاعر عاشق اهل بيت

 مرحوم صيمري، ذوقي سليم و طبعي لطيف داشت. اين فقيه اهل‌بيت، دل‌بسته خاندان عصمت و طهارت بود و در كتاب المنتخب للطريحي ـ معروف به مجالس طريحي ـ دو قصيده بلند و سوزناك در مصائب اهل ولا از وي نقل شده است. شايسته است در اينجا ابياتي از آنها را ذكر كنيم.

قصيده اول

...فجاءوا اليها يهرعون فأقبلت

عليهم وقالت فاسمعوا ثم افهموا

صداقي عليكم ظلم آل محمد

وشيعتهم اهل الفضائل منهم

فقالوا رضينا بالصداق و أسرجوا

علي حربهم خيل الضلال و ألجموا

وشنوا بها الغارات من كل جانب

وخصوا بها آل النبي و صمموا

أزالوهم بالقهر عن ارث جدّهم

عناداً و ما شاءوا أحلّوا وحرموا

وقادوا علياً في حمائل سيفه

و عمّار دقّوا ضلعه و تهجموا

علي بيت بنت المصطفي و امامهم

ينادي ألا في بيتها النار اضرموا[51]

«آنان (فرومايگان) به سوي او (دنيا)شتافتند. دنيا نيز رو به آنان كرد و گفت: گوش كنيد و متوجه باشيد!

مهريه من بر (ذمّه) شما، اين است كه بر آل محمد و پيروان گرانمايه‌شان ستم كنيد.

گفتند: مهريه را قبول مي‌كنيم. سپس براي جنگ با آنان، لشكر گمراهي را زين و لگام بستند.

و با اين لشكر، از هر طرف يورش بردند و تصميم به جنگ، به ويژه با آل پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گرفتند.

از روي عناد و با قهر و غلبه، اهل بيت را از ميراث جدّشان كنار زدند و هر چه را كه دلشان مي‌خواست حلال و حرام كردند.

علي (علیه السلام) را با بند شمشيرش بردند (براي بيعت گرفتن) و استخوان سينه عمار را شكستند و به خانه دختر مصطفي (صلی الله علیه و آله و سلم) هجوم بردند در حالي كه فرمانده‌شان فرياد مي‌زد: خانه‌اش را آتش بزنيد.»

قصيده دوم

...و أعظم من كل الرزايا رزية

مصارع يوم الطفّ أدهي وأشنع

بها لبس الدين الحنيفي خلعة

من الذل لاتبلي و لاتتقطع

فما أنس لا أنسي الحسين و رهطه

و عترته بالطفّ ظلما تصرع

ولم أنسه و الشمر من فوق رأسه

يهشم صدراً و هو للعلم مجمع

ولم أنس مظلوماً ذبيحا من القفا

و قد كان نورالله في الارض يلمع

يقبله الهادي النبي بنحره

وموضع تقبيل النبي يقطع[52]...

«و سنگين‌ترينِ مصائب، مصيبت قتلگاه‌هاي روز كربلاست كه سخت‌تر و ناخوشايندتر است.

با اين مصيبت، دين پاك، خلعتي از ذلت پوشيد كه نه پوسيده و نه پاره مي‌شود.

پس هرچه را هم بتوانم فراموش كنم، نمي‌توانم حسين (علیه السلام) و همراهان و خانواده‌اش را فراموش كنم كه در كربلا مظلومانه بر زمين افتادند.

و آن حالت او را فراموش نمي‌كنم كه شمر بر بالاي سر وي، سينه‌اش را كه جامع علوم بود، خرد مي‌كرد.

و فراموش نمي‌كنم مظلومي را كه از پشت‌سر قرباني شد و حال آنكه او نور درخشان خداوند بر زمين بود. پيامبر هدايتگر، گلوي او را مي‌بوسيد و اكنون بوسه‌گاه پيغمبر بريده مي‌شود».

نظاره از منظر بزرگان

تأليفات اين عالم جليل‌القدر، به اندازه‌اي غني و پرمغز است كه فقهاي بعد از وي، از اين ميراث مكتوب بهره‌هاي فراوان برده و مي‌برند. علماي طراز اول، نظريات وي را در آثارشان مطرح كرده، و مورد بحث و مداقّه قرار داده‌اند. از جمله مراجعي كه نظريات وي را در كتبشان مطرح ساخته‌اند، مي‌توان به اين افراد اشاره كرد:

  1. صاحب جواهر در ابواب متعددي از موسوعه فقهي جواهر الكلام[53]
  2. شيخ انصاري در كتاب المكاسب[54]
  3. علامه سيد علي طباطبايي در رياض المسائل
  4. محقق بهبهانيدر حاشيه بر مجمع الفائدة
  5. محمدجواد عامليدر مفتاح الكرامة[55]

علماي تراجم‌نويس نيز از ايشان به عظمت ياد كرده‌اند. از باب نمونه:

  1. مؤلف انوار البدرينمي‌نويسد: «الشيخ الفقيه العلامة الحبر الأديب الفهّامة الشيخ مفلح بن حسخ.ن صيمري بحراني... و هذا الشيخ (قده) من رؤساء الطائفة المحقّة وفتاويه كثيرة منقولة في كتب الاصحاب؛[56] شيخ فقيه علامه‌، رئيس دين، اديب فهيم، شيخ مفلح بن حسن صيمري بحراني... و اين شيخ از بزرگان طايفه بر حق (شيعه) است و فتواهاي او به وفور در كتب اصحاب نقل شده است».
  2. شيخ عبدالله مامقانيمي‌گويد: «من أجلّة فقهائنا؛[57] از بزرگان فقهاي شيعه است».
  3. در أمل الآملچنين آمده است: «فاضل علامة فقيه؛[58] صاحب فضل، دانشمند فقيه».
  4. شيخ عبدالحسين شبستريمي‌نويسد: «عالم فاضل فقيه فرضي اديب شاعر باللغتين العربية و الفارسية؛[59] عالم، فاضل دين‌شناس، مسلّط به احكام ارث، اديب، شاعر به زبان‌هاي عربي و فارسي».
  5. شيخ سليمان ماحوزي سليمان ماحوزي درباره وي مي‌‌گويد: «ومنهم أي من علماء البحرين الشيخ الفقيه العلامة الشيخ مفلح... و له التصانيف الفائقة المليحة؛[60] يكي ديگر از علماي بحرين، شيخ دين‌شناس، علامه شيخ مفلحاست... وي داراي تصنيفاتي برتر و جالب است».

غروب آفتاب

 اين انديشمند فرزانه، پس از عمري تلاش در راه اعلاي كلمه حق و اعتلاي دين حقيقت، در حدود سال 900ق و در روستاي محل سكونتش ـ سلماباد ـ دار فاني را وداع گفت و در همان روستا به خاك سپرده شد.[61].

فرزند صالح و شاگرد خلف

 در طول تاريخ، علمايي كه مهذب و خودساخته بوده‌اند و در تربيت خانواده خويش به همه ابعاد رواني و تربيتي توجه داشته‌اند، علم و معرفت را در نسل خويش به يادگار گذاشته‌اند. شيخ حسين صيمري، فرزند شيخ مفلح، از بارزترين نمونه‌هاي اين نسل پرافتخار است.

شيخ يحيي بن عشيره، صاحب رساله مشايخ الشيعة و شاگرد حسين، درباره وي مي‌نويسد: «يكي ديگر از مشايخ شيعه، فرزند شيخ مفلح، شيخ فاضل، ياور حق و آيين، حسين بن مفلح بن حسن مي‌باشد. وي داراي علمي گسترده‌ و كرمي خالص [براي خدا] بود...، من از او استفاده‌ها بردم و نزديك به سي‌سال با وي معاشرت داشتم. [در اين مدت] از او اخلاقي نيكو و صبري زيبا (بدون جزع و فزع) ديدم و هيچ لغزش و گناه صغيره‌اي از وي مشاهده نكردم ـ چه برسد به گناه كبيره ـ ...، شب‌هاي دوشنبه و جمعه يك قرآن ختم مي‌كرد و بيشتر مستحبات شبانه‌روز را انجام مي‌داد. بسيار روزه مي‌گرفت و به دفعات به حج خانه خدا مشرف شده بود».[62]

در كتاب انوار البدرين آمده است كه شيخ حسين، باتقواترين و عابدترين فرد زمان خويش و شخصيتي مستجاب‌الدعوة و كثير العبادة بود. سالي بر وي نمي‌گذشت مگر اينكه به حج يا زيارت مشرف مي‌شد. مردم به وي اعتقاد فراوان داشتند و شرع مقدس در زمان او، به اوج رواج خود رسيده بود.[63]

آري، به راستي چنان پدر پركار و دل‌سوخته‌اي، بايد چنين فرزند عاشق و دل‌باخته‌اي داشته باشد. همچنين وي داراي تأليفات فراواني در فقه است كه از باب نمونه، به موارد ذيل مي‌توان اشاره كرد:

  1. المناسك الكبير؛[64]
  2. محاسن الكلمات في معرفة النيات؛[65]
  3. الأسئلة الصيمريّة؛[66]
  4. الايقاظات في صيغ العقود؛[67]
  5. رسالة في المتعة؛
  6. في الوقف والوصل في القرآن؛
  7. رسالة ‌في حد البلوغ؛
  8. رسالة‌ في غسل الأواني من ولوغ الكلب.[68]

 سرانجام، اين عالم عامل در سال 933ق در حالي كه نزديك به هشتاد سال داشت، ديده از جهان فرو بست و در كنار مضجع پدر خويش، مدفون شد.[69] با رحلت شيخ حسين، پسرش شيخ عبدالله، پرچم علم و فقاهت را  افراشته  نگه داشت و وي نيز همچون پدرش، راه جدّ خويش را ادامه داد.[70]

 

منابع:

  1. ابوسعيد عبدالكريم بن محمد تميمي سمعاني، الانساب، تعليق: عبدالله عمر بارودي، چاپ اول، 1408 هـ، درالجنان، بيروت.
  2. سايت كتابخانه مجلس شوراي اسلامي به نشاني dl.ical.ir
  3. سليمان بن عبدالله ماحوزوي بحراني، فهرست علماء البحرين، تحقيق: فاضل الزاكي البحراني، ناشر:‌المحقق، چاپ اول، 1421ق.
  4. سيد محسن امين، اعيان الشيعه، محقق: حسن امين، دارالتعارف للمطبوعات، بيروت.
  5. شهاب‌الدين ياقوت بن عبدالله حموي رومي، معجم البلدان، دارصادر، بيروت.
  6. شيخ عباس قمي، الفوائد الرضوية، چاپ: كتابخانه مركزي، سال 1327.
  7. شيخ فخرالدين طريحي نجفي، المنتخب للطريحي في جمع المراثي والخطب المشهور، چاپخانه حيدريه، نجفاشرف.
  8. شيخ محمد بن حسن حرّ عاملي، امل الآمل، دارالكتاب الاسلامي،‌چاپ نمونه قم، 1362ش.
  9. شيخ مفلح بحراني، الزام النواصب بامامة علي بن أبي طالب(علیه السلام) ، تحقيق:‌عبدالرضا نجفي، چاپ اول، 1420ق.
  10. شيخ مفلح صيمري، تلخيص الخلاف و خلاصة الاختلاف، تحقيق: سيد مهدي رجائي،كتابخانه آيت‌الله مرعشي، چاپ اول، 1408ق.
  11. شيخ مفلح صيمري، دارالهادي، غاية‌المرام، محقق: استاد جعفر كوثراني عاملي، چاپ اول، بيروت، 1420ق.
  12. شيخ مفلح صيمري، كشف الالتباس، تحقيق و نشر: مؤسسه صاحب الامر ـ عجل‌الله تعالي فرجه الشريف ـ ، چاپ اول، قم، 1417ق.
  13. شيخ يحيي بن حسين بن عشيره بحراني يزدي مفتي، رساله مشايخ الشيعه، تحقيق و تعليق: ‌نزار الحسن، انتشارات عاشورا، چاپ اول، 1428ق، قم.
  14. عبدالحسين شبستري، مشاهير شعراء الشيعه، المكتبه الادبيه المختصّه، چاپ اول، 1421ق، قم.
  15. علامه شيخ آقا بزرگ تهراني;، الذريعة الی تصانیف الشیعة، كتابخانه اسلاميه، چاپ دوم، سال 1387ق.
  16. علامه شيخ آقابزرگ تهراني، مصفي المقال، چاپخانه دولتي ايران، چاپ اول، 1337ش.
  17. علامه شيخ علي بلادي بحراني، انوارالبدرين، كتابخانه آيت‌الله العظمي مرعشي نجفي، 1407ق، چاپ بهمن.
  18. علامه قاضي نورالله شوشتري، مجالس المؤمنين، كتابفروشي اسلاميه، چاپ سوم، بهار 1365.
  19. علامه مامقاني، تنقيح المقال، چاپ: مرتضويه نجف اشرف، 1352ق.
  20. علي بن علي بن محمد بن طي الفقعاني، الدرّ المنضود في معرفة صيغ النيات و الايقاعات و العقود، تحقيق و تعليق: محمد بركت، ناشر: مكتبة‌مدرسة امام العصرالعلمية، چاپ اول، 1418ق، شيراز.
  21. فهرست كتابخانه مجلس شوراي ملي، زير نظر: ايرج افشار، محمدتقي دانش‌پژوه، علي­نقي منزوي، تهران، 1348.
  22. محمد شيرواني، فهرست نسخه‌هاي خطي كتابخانه وزيري يزد، 1355، چاپ ميهن.
  23. محمدحسن رباني، فقه و فقهاي اماميه درگذر زمان، شركت چاپ و نشر بين‌الملل، چاپ اول، بهار 1386ش.
  24. محمود نظري، فهرست نسخه‌هاي خطي كتابخانه مجلس شوراي اسلامي، چاپ اول، 1388ش.
  25. ميراث اسلامي ايران، به كوشش: رسول جعفريان، كتابخانه آيت‌الله مرعشي نجفي، چاپ اول، 1376ش، قم.

26. محمدباقر موسوي خوانساري، روضات الجنات، مهر استوار قم، 1392ق.

موضوعات مرتبط
استادان
تالیفات
No image

تلخيص الخلاف و خلاصة الاختلاف

تلخيص الخلاف و خلاصة الاختلاف: اين كتاب، تلخيص كتاب الخلاف شيخ طوسي است. جزئیات بیشتر
No image

غاية المرام في شرح شرائع الاسلام

شرحي جامع و عالي بر كتاب شرائع الاسلام محقق حلي است كه به عقيده سيد محسن امين، شايد اولين شرحي باشد كه بر شرايع نوشته شده است. جزئیات بیشتر
No image

كشف الالتباس عن موجز أبي العبّاس

الموجز الحاوي لتحرير الفتاوي كتابي از ابن فهد حلي است كه در نهايت ايجاز و اختصار نوشته شده است. از اين‌رو صيمري تصميم مي‌گيرد به شرح آن بپردازد و دقايق و حقايق پنهان آن را آشكار سازد. جزئیات بیشتر
No image

التنبيه علي غرائب من لايحضره الفقيه

كتاب شيخ صدوق- من لا يحضره الفقيه- مسائل مبرهني دارد كه توان ذهني انسان را گسترش مي‌دهد و نيز نكات ناشناخته‌اي دارد كه خواننده از آن لذت مي‌برد. جزئیات بیشتر
No image

جواهر الكلمات في العقود و الايقاعات

رساله‌اي شامل يك مقدمه و دو باب است؛ باب اول درباره عقود است كه به ايجاب و قبول نياز دارند و در نوزده كتاب فقهي دسته‌بندي شده است. جزئیات بیشتر
No image

تكفير ابن قرقور

ابن قرقور از اشراف بحرين بود كه دين مقدس اسلام را ملعبه كرده بود. جزئیات بیشتر
No image

اصول الدين

رساله‌اي مختصر است ـ در حدّ چند ورق ـ كه اصول دين را با براهين موجز تبيين كرده است. جزئیات بیشتر
No image

التبيينيات في الارث والتوريثات

نوشتاري در مورد ارث است شامل سه باب و يك خاتمه. باب اول در مقدمات، باب دوم در تعيين ورّاث و باب سوم در لواحق ميراث است. جزئیات بیشتر
No image

النبذة العقودية في ا لصيغ النكاحية

رساله‌اي در پنج اشاره و چهار فصل است كه ابتداي آن اين‌گونه آغاز مي‌شود: جزئیات بیشتر
No image

النجفية في سهو صلاة اليومية

تأليفي است در باب سهويات نماز كه شامل مقدمه، دو باب و يك خاتمه مي‌باشد. جزئیات بیشتر
No image

الزام النواصب بإمامة علي بن أبي‌طالب (علیه السلام)

درباره نويسنده اين رساله، ميان ترجمه‌نگاران اختلاف نظر وجود دارد. به نظر شيخ حر عاملي،‌ نويسنده آن معلوم نيست، اما برخي ديگر آن را به سيد بن طاووس نسبت مي‌دهند جزئیات بیشتر
No image

ديوان الشيخ مفلح

ديوان شعري است، شامل اشعار و قصايدي در مناقب آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) جزئیات بیشتر
No image

عقد الجمان في حوادث الزمان

 اين مكتوب، گزيده‌اي از تاريخ يافعي (مرآة الجنان و عبرة اليقظان في معرفة‌ مايعتبر من حوادث الزمان) است كه از مآخذ اعيان الشيعه شمرده شده است. جزئیات بیشتر

Powered by TayaCMS