بسمه الحكيم
ملتها و اقوام، همواره، با فرهنگ خويش ميتوانند باقي بمانند و ماندگار باشند، و از معابر تاريخ بگذرند، و موجوديّت خود را به عصرها و نسلها ثابت كنند. و فرهنگها، هميشه حاصل كوششها و مجاهدات دو گروهند:
- فرهنگسازان
- فرهنگبانان.
فرهنگسازان، كساني صاحب استعداد و ذوق، علاقمند، آگاه، بلند همّت و تلاشگر هستند كه آثار مختلف فرهنگي را پديد ميآورند، و براي ماندگاري ملت و تمدن خويش پشتوانه ميآفرينند...
و بدون ترديد بايد گفت، مهمترين، بهترين، سودمندترين و سازندهترين آثار فرهنگي، در ميان هر قوم و ملت و تمدن، كتاب است. براي اثبات اين مطلب و اين نظر، كافي است كه ببينيم خداي متعال نيز انبيا و پيامبران بزرگ و بزرگوار خود را با كتاب مبعوث فرموده و به آنان كتاب داده است (وانزلنا معهم الكتاب والميزان)
و آيا فرهنگ سازان، براي تداوم حيات فرهنگي ملل و اقوام بسندهاند يا نه؟ بايد گفت نه، زيرا اگر فرهنگ بانان نباشند، زحمات و كوششها و مرارتهايي كه فرهنگسازان متحمل شدهاند... در تركتاز زمانه، و در برابر سيل سهلانگاري و بيتوجّهي و ارزشناشناسي، همه و همه، بر باد ميروند.
پس، دومين ركن فرهنگي اقوام و تمدنها، فرهنگبانان هستند، يعني سختكوشان آگاه و مصمم و علاقمند و درد آشنا و فرهنگشناس و ميراثباني كه با همه گونه سعي و تلاش، و تحمل رنج سفر، و پيگيري و پژوهش و پرسوجو، حاصل كار پديدآورندگان آثار فرهنگي و ميراث علمي و ادبي و هنري را گرد ميآورند، و حفظ و حراست ميكنند. و در راه نگاهداري و نگاهباني آنها از هيچ كوششي دريغ نميورزند.
در اين باره به كتابخانهها، به مخزنهاي كتب خطي و كوششهايي كه براي نگهداري آنها شده است و ميشود يكي بنگريم، بويژه بخش كتابهاي خطي، و زحمات نگاهداري آنها.
اگر شما به «مركز احياء ميراث اسلامي» در شهر مقدس قم، و در جوار حريم حرم حضرت فاطمه معصومه، و در كنار حوزهي علميهي پرسابقه و عظيم قم، سري بزنيد، و با نگاهي آگاهانه و جويا در آن گنجينهي گرانبها سيري بكنيد، ميبينيد كه فرهنگباني يعني چه؟
چه بنايي زيبا و با صلابت، چه نگهداشتي با استواري و قوت، و چه عرضهاي با سليقه و همت... قفسه بنديها روح افزا، فضا دلخواه و دل انگيز، و سپس نسخههاي بسيار بسيار از كتابهاي خطي ـ و برخي خيلي گرانبها، كه چگونه با دقت و زيبايي صحافي و جلد شده، و مجلدات بسيار، با رنگي بسيار لطيف، رديف و چشم نواز جاي گرفته است...
همچنين ديگر آثار و نفايس موجود در آن مخزن بسيار بسيار گرانبها، و غرورآفرين، و اعتمادبخش.
و اينها همه، حاصل كوششها، تلاشها، سفرها و جستجوهاي 50 سالهي مرد عالمي است ميراثشناس، ارزشمدار، و كتابدوست، كه خود نيز بجز فرهنگباني، از مؤلفان و فرهنگسازان است. و نميدانم كه از اين كار عظيم و اقدام طولاني و سترگ، آيا – چنانكه بايد – قدرداني و قدرشناسي ميشود؟
باري، اين بنده، كه هماكنون، 70 سال از عمر خود را با كتاب و در لابلاي كتاب گذرانده، و اينك نيز گرداگرد بستر او را كتاب پوشانده است، و بامداد و شامگاهش با كتاب ميگذرد، از روزي كه اين مركز گرانبها و افتخارآفرين را ديده است، به دليل انس 70 ساله با كتاب، و حضورهاي ممتد در كتابخانهها، همراه طلوع و غروب خورشيد و ستارگان، در روزهاي گرم تابستان و شبهاي سرد زمستان ... به خوبي ميداند كه ارزش اينگونه مراكز و مخزنها چه اندازه است، و اين خدمت گرانسنگ چقدر گران و گرانبهاست.
اينجانب، هرگاه آنچه از آن قفسهها، كتابها و زيباييهاي شكوهمند در ذهنم ترسيم يافته است، دوباره از ذهن ميآورم، گويي در ميان گلستاني بزرگ و سرسبز و خرّم و نسيم افشان جاي دارم شاد ميشوم، وروح خرّمي را در خود حس ميكنم، و به وجد ميآيم...
و در چنين احوالي دلم ميخواهد جواني و توانهاي جسمي و نشاطهاي روحي ـ كه آن زمان فوّار و فعال بود ـ بازميگشت (فيا ليت الشبّاب يعود يوما...) و فرصتها دوباره مدد ميكردند، و به باغبان بزرگوار آن گلستان ميگفتم: «كليد باغ ما را ده كه فردامان بكار آيد»، و ماهها و ماهها، در آن مخزن گران و گرامي صرف وقت ميكردم، و خوشهها ميچيدم و توشهها برميگرفتم... و البته، «آرزو بر جوانان عيب نيست»، اما بر پيران چه؟ «چون پير شدي حافظ از ميكده بيرون شو»!
و اميد است كه نسلهاي امروز و فردا و فرداها...
حقشناسي و قدردان اين خدمت پايدار باشند. و اين همه ... حاصل كوششها و زحمات 50 سالهي عالم فاضل و متتّبع، و ميراثشناس پژوهشگر، و ميراثبان خستگي ناپذير... جناب حجت الاسلام والمسملين، آقاي حاج سيد احمد حسيني اشكوري است (ادام الله عمره، و زاد الله تعالي في توفيقاته)
و اين صفحات اندك، براي عرض ادب و قدرداني، به ساحت والاي ايشان، بر مبناي ارادتي 30 ساله و احترامي بسيار، به يقين، كم و اندك و كوتاه است.
براي شناخت زحمات ايشان، بايد به كتابهايي كه دربارهي «رنج و گنج» آن استاد گرامي و گرانقدر نوشته شده است رجوع شود...
آنچه به خامه آمد، در فرصتي كوتاه بود، و با حال و احوالي ـ از نظر جسمي و روحي ـ نه چندان مناسب، به اشارهي جناب حجت الاسلام، آقاي حاج شيخ حبيب الله سلماني آراني (دام الله توفيقاته)، تا متواضعانه، در گوشهاي از زندگينامه پربار آن استاد مجاهد درج گردد، و ـ بحق و بجا ـ در سلسلهي «گلشن ابرار» انتشار يابد.
والسّلام علي من يخدم الحقّ لذات الحقّ
محمد رضا حكيمي
مهرماه / 1389