آقا جمال الدین محمّد خوانسارى
(متوفا: 1125 هـ .ق.)
عنوان مقاله: فقیه نوآور
نویسنده: عبدالکریم پاک نیا
تـولد
جمال الدین محمّد بن آقا حسین معروف به «جمال المحققین» محدّث، اصولى، حکیم، متکلّم، از فقیهان امامیّه و از دانشمندان پر آوازه ایران محسوب مى شود.([1])
تاریخ تولد و محل ولادت او معلوم نیست. اما مسلّم است که وى اصالتاً خوانسارى بوده و در اصفهان پرورش یافته است.([2])
معاصرین آقا جمال
این فقیه گرانمایه با دانشمندان بزرگى همچون علاّمه محمّد باقر مجلسى و میرزاى شیروانى معاصر بوده است. تاریخ نگاران از او به عنوان محققى حکیم، فقیهى نوآور و دانشمندى نامدار که داراى احاطه علمى کم نظیر و حُسن سلیقه و ذوق سلیم و اندیشه هاى ناب بود، یاد کرده اند و او را در عصر خویش سبب خیرات و برکات بسیارى بر جهان تشیع دانسته اند و بر این باورند که حوزه علمیّه اصفهان به وسیله او رونق گرفت و دانشوران کم نظیرى در حوزه تعلیم او پرورش یافتند.
تسلّط عالى او بر فقه، اصول و فلسفه، و مهارت او در آفریدن آثارى زرّین در ادبیات فارسى، زبانزد خاص و عام بود. سخنان شیرین، گفتار ملیح و رفتار صمیمانه وى هر تازه واردى را به خود جذب مى کرد. راز این همه فضایل را باید در پشتکار و همّت والاى او در سیره علمى، معنوى و اخلاقى اش به سوى کمال، جست و جو کرد.
ملاقات با فیض کاشانى
در یکى از سالها ملاّ محسن فیض کاشانى([3])به قصد زیارت خانه خدا از کاشان حرکت نموده و در سر راه خود در اصفهان میهمان آقا حسین خوانسارى (پدر آقا جمال) شد. آقا جمال که نوجوانى بیش نبود، نزد فیض کاشانى شتافت. فیض کاشانى مسئله اى را از آقا جمال پرسید، اما او نتوانست از عهده پاسخ برآید زیرا تا آن هنگام چندان اهمیتى به کسب دانش نمى داد. فیض کاشانى دست بر دست زد و گفت: «حیف، که درِ خانه آقا حسین بسته شد!». این سخن در آقا جمال تأثیر کرد و از همان لحظه کمر همت را بست و به کسب دانش پرداخت. سال بعد، ملاّ محسن به خانه آقا حسین آمد و با آقا جمال گفت و گو کرد و احساس نمود که آقا جمال عوض شده و داراى فضیلت و دانش است. براى همین گفت: «این آقا جمال، غیر از آن آقا جمال است که ما پارسال او را دیدیم.»([4])
نوجوان خوانسارى در اثر تلاش و همت عالى، به بلندترین قلّه هاى انسانیت و کمالات معنوى رسید. رسیدگى به اوضاع نیازمندان و فقیران، ساده زیستى و دورى از تجمّلات ظاهرى از او چهره اى معنوى، دلسوز، شخصیتى درد آشنا و جامع نگر ساخته بود.
استادان
آقا جمال در رشد و بالندگى شخصیت خویش، از استادان فراوانى بهره برد. اینک به معرّفى دو تن از استادان او که بیش ترین تأثیر را در رُشد علمى و معنوى وى داشتند، مى پردازیم:
1. آقا حسین خوانسارىخاندان خوانسارى مشهورترین و با فضیلت ترین دودمان خوانسار محسوب مى شوند که در کتاب هاى تراجم، نام 16 تن از برگزیدگان آن خانواده دیده مى شود.([5])
آقا حسین، چهره درخشان خاندان خوانسارى، استاد فضلاى عصر خود بود. او در سال 1016 هـ .ق. در خوانسار به دنیا آمد و بعد از بلوغ، براى تحصیل علم و حکمت و معارف به اصفهان هجرت کرد. او در مدت کوتاهى به مرحله اى از دانش رسید که نوشته اند: «او استاد الکلّ فى الکلّ عندالکلّ بود.»([6])
این لقب به جهت تسلط او بر تمام علوم عصرش، اطلاق شده است و معناى آن این است که آقا حسین استاد همه علماى عصر در همه علوم، به عقیده همه معاصرانش مى باشد.([7])
آقا حسین کتاب هاى ارزشمندى در موضوعات گوناگون از خویش بر جاى نهاد و شاگردان برجسته اى مانند: آقا جمال خوانسارى، علاّمه مجلسى و میرزا محمّد شیروانى پرورش داد. وى در سال 1099 هـ .ق. در اصفهان چشم از جهان فرو بست.([8])
حضرت آیت الله خامنه اى در مورد دانشمندان خاندان خوانسارى، به ویژه درباره آقا حسین و فرزندش، آقا جمال مى نویسد:
«بى شک، در فهرست این ستارگانِ غالباً ناشناخته آسمان علم و فرهنگ، خانواده جلیل خوانسارى ها، به ویژه محقق برجسته و کم نظیر، مرحوم آقا حسین خوانسارى و فرزند فقیه و حکیم و بزرگوارش، مرحوم آقا جمال خوانسارى مى باشند. در عظمت و شأن مرحوم آقا حسین خوانسارى همین بس که نام آوران بزرگى همچون وحید بهبهانى و شیخ انصارى از او با عناوین «محقق» و «استاد الکلّ فى الکلّ» و امثال آن یاد کرده اند. او و فرزندش، حکیم و فقیه و اصولى و متکلم و ریاضیدان و محدث و ادیب بوده و سهم وافرى در شکوفایى و درخشش حوزه فرهنگى و علمى اصفهان در دوران میانى و پایانى صفویه داشته اند. اگر چه برخى از مؤلفات فقهى آنان در معرض استفاده اهل فن بوده است، ولى مجموعه آثار آنان هرگز به صورت قابل قبول در دسترس دانش پژوهان علوم اسلامى قرار نگرفته است.»([9])
2. محقق سبزوارىعالم وارسته و فقیه پر تلاش، ملاّ محمّد باقر سبزوارى استاد و مربّى آقا جمال و دایى او بود. محقق سبزوارى از استادان زبده اى همچون میر فندرسکى، شیخ بهایى و مولى محمّد تقى مجلسى کسب دانش نمود. وى سپس در حوزه هاى علمیّه اصفهان و مشهد به تدریس علوم و معارف دینى پرداخت. او دانش پژوهان بى شمارى را تربیت کرد که آقا حسین خوانسارى و دو پسرش، آقا جمال و آقا رضى از آن جمله اند. از معروف ترین تألیفات او مى توان به ذخیرة المعاد، روضة الانوار عباسى و کفایة الاحکام اشاره کرد.
وى در سال 1090 هـ .ق. دار فانى را وداع گفت و در مدرسه میرزا جعفر، واقع در صحن مطهر حرم امام رضا(علیه السلام) به خاک سپرده شد.([10])
در حوزه تدریس
آقا جمال بعد از فراگیرى علوم و فنون مختلف عصر خویش، در مدت کوتاهى به عنوان مدرس برجسته شناخته شد و در حوزه علمیّه اصفهان، به تدریس پرداخت. این دانشمند بزرگ ایرانى چون در اکثر رشته هاى علوم متنوع عصر، همچون: فقه، اصول، فلسفه، تفسیر، علوم ریاضى، شعر و ادب، عقاید و کلام تسلّط وافر داشت، در همه زمینه ها به تدریس پرداخت. میرزا محمّد طاهر نصر آبادى در تذکره خویش مى نویسد:
«آقا جمال که اَلْوَلَدُ سِرُّاَبیهِ درباره ایشان صادق است، به مدرسه مذکور هر روز مى آیند و طالب علمانِ ]دانشجویان[ مدرسه جدّه صاحبقرانى و سایر مدارس مستفید مى شوند.»([11])
صاحب روضات الجنّات ضمن ستایش از شخصیت علمى و اجتماعى این فقیه فرزانه، آورده است:
«آقا جمال در روزگار خود ریاست تدریس را به عهده داشت واز برکات انفاس قدسى او گروهى از فضلاء و دانشمندان برجسته به عالى ترین مقامات علمى و معنوى نایل آمدند.»([12])
او که استادى خوش طبع، مجتهدى جلیل القدر و اندیشمندى متنفذ بود، لحظه اى از اشتغال به علم غافل نبود. وى شاگردان خویش را دائماً به درس و کسب فضایل تشویق مى نمود و به آنان مى گفت: «عزیزان من! شما خیال نکنید در این زمان عالمى خوش فهم، هوشمند، تیزبین و خوش قلم مانند آقا جمال نیست! نه، شما هر کدام در سایه پشتکار و اشتغالِ مداوم به تحصیل، از آقا جمال کمتر نیستید. بلى، شما مثل او گرفتار اشتغالات علمى و اجتماعى نیستید.»([13])
شاگردان
حوزه علمیّه اصفهان در آن عصر، بسیار با عظمت و شکوفا بود. آن دوره را مى توان یکى از درخشان ترین دوران فرهنگى تشیع در طول تاریخ به حساب آورد. ریاست مطلقه تدریس که در آن زمان اهمیت ویژه اى داشت، در اختیار این مدرّس نامدار و استاد بى بدیل بود.
علاّمه محمّد باقر خوانسارى، شخصیت شناس معروف شیعى درمورد عظمت حوزه درسى آقا جمال مى گوید: «او که در خاندان فضیلت متولد شد و در دامان علم و دانش پرورش یافت مانند ستاره اى در آسمان علم و ادب در آن دوران درخشید. پژوهشگران و تشنگان معرفت از کوثر زلال دانش او پیمانه ها پر کردند و ریاست حوزه هاى تدریس به او منتهى شد.»([14])
برخى از شاگردان وى عبارتند از:
1 ـ سید ابوالقاسم خوانسارى، نویسنده مناهج المعارف.
2 ـ میرزا رفیعا گیلانى، پدید آورنده شواهد الاسلام، حاشیه بر اصول کافى و 16 کتاب دیگر.
3 - سید صدر الدین قمى، شارح «وافیه» و از برجسته ترین فقیهان قرن 12 هجرى.
4 - امیر محمّد ابراهیم قزوینى که بالغ بر 1500 نسخه کتاب را مقابله، حاشیه نویسى و تصحیح نموده و داراى 18 تألیف است.
5 - محمّد زمان بن کلب على تبریزى، نویسنده فوائد الفوائد .
6 - آقا خلیل اصفهانى.
7 - سید غیاث الدین محمّد خیال اصفهانى، داماد آقا جمال.
8 - سید فاضل میرعبدالباقى دزفولى.
9 - میرزا عبدالله افندى شیرازى، نویسنده ریاض العلماء.
10 - شیخ على اصغر مشهدى رضوى.
11 - محمّد خاتون آبادى، نوه علاّمه مجلسى.
12 - ملاّ محمّد اکمل بهبهانى، پدرِ استاد الکل آقا وحید بهبهانى.
13 ـ حاج محمّد تقى طبسى، نویسنده حاشیه مدارک.
14 - محمّد حسین خاتون آبادى.
15 - حکیم محمّد حسین مازندرانى.
16 - محمّد حسین گیلانى.
17 - امیر محمّد صالح قزوینى.
18 - سید محمّد مهدى قزوینى.
19 - محمّد کاظم تویسرکانى.
20 - محمّدهادى سبزوارى، فرزند محقق سبزوارى.
21 - فقیه و محدّث نامور شیعه، سید نعمت الله جزایرى، نویسنده انوار نعمانیه، غایة المرام، زهر الربیع و ریاض الابرار.
22 - شیخ یوسف بحرانى، فقیه و محدث معروف، پدید آورنده اثر گرانسنگ الحدائق الناظرة فى احکام العترة الطاهره.([15])
تألیفات
آقا جمال خوانسارى علاوه بر تربیت شاگردان ممتاز، اداره مهم ترین حوزه علمیّه شیعه و حلّ و فصل امور مردم مسلمان، نویسنده اى خوش قلم، حاشیه نویسى نکته سنج و مترجمى ماهر و جامع نگر بود. فهرست آثار ایشان را در سه بخش تألیفات، تعلیقات و ترجمه ها مى آوریم:
الف) تألیفات
1 ـ مبدأ و معاد: در اصول دین و اعتقادات.
2 - جبر و اختیار.
3 - نیت و اخلاص: در نیت طهارت.
4 - شرح و تفسیر احادیث طینت.
5 - رساله نماز جمعه.
6 - افعال واجب و مندوب نماز.
7 - شرح حدیث سحاب.
8 - مکاتبات و منشئات ادبى با علما و معاصران.
9 - شرح حدیث بساط.
10 - مجموعه اجازات به فضلاء و دانشمندان.
11 - شرح زیارت جامعه.
12 - اختیارات الایام و اللیالى و الساعات.
13 - الاسئلة السلطانیه.
14 - اصول الدین فى الامامه.
15 - رساله در تفسیر آیه عهد.
16 - مزار و توضیحاتى برالفاظ زیارت و دعاها.
17 - الحاشیة الجمالیه.
18 - رساله درباره قاعده الواحد لایصدر...
19 - سؤال و جواب هاى فقهى.
20 - رساله در خمس.
21 - رساله در نذر.
22 - تقویم الاولیاء.
23 - تحفه عباسى.
24 - عقاید النساء یا کلثوم ننه.
25 - اثبات الرجعه.
26 - رساله در معنى کراهیّت در عبادات.
ب) تعلیقات و حاشیه ها
27 - تعلیقات تهذیب الاحکام.
28 - تعلیقات من لایحضره الفقیه.
29 - حاشیه بر شرایع الاسلام.
30 - حاشیه شرح لمعه شهید ثانى.
31 - حاشیه بر طبیعیات شفاى ابن سینا.
32 - حاشیه بر شرح اشارات ابن سینا.
33 - حاشیه بر حاشیه خفرى بر شرح قوشجى بر تجرید.
34 - حاشیه بر شرح باغنوى بر شرح تجرید.
35 - حاشیه شرح مختصر الاصول عضدى.
36 - حاشیه بر معالم.
37 - حاشیه بر شرح حکمة العین.
38 - شرح و ردِّ رساله اشتراک لفظى حکیم تبریزى.
ج) ترجمه هاى فارسى
39 - ترجمه و شرح غرر الحکم آمدى، حاوى سخنان امام على(علیه السلام).
40 - ترجمه مفتاح الفلاح شیخ بهایى.
41 - ترجمه الفصول المختاره: مناظرات شیخ مفیدکه سید مرتضى آن ها را در این مجموعه گلچین نموده است.
42 - ترجمه قرآن مجید.
43 - ترجمه صحیفه سجادیه.
44 - ترجمه و شرح دعاى صباح.
45 - ترجمه داستان طرماح.([16])
ستاره آسمان ادب فارسى
آقا جمال افزون بر این که به عنوان مجتهد طراز اول و مدرس بزرگ عصر صفویه شناخته شده بود، یکى از ستارگان درخشان آسمان ادب فارسى شمرده مى شد. این ویژگى آقا جمال را مى توان در چند محور بررسى نمود.
الف) انشاءات، رساله ها و وقف نامه هاى فارسى
کتاب ها، نامه ها، انشاءات ادبى، وقف نامه ها و ترجمه هاى روان به جا مانده از آن فقیه بلند پایه، گواه روشنى بر این ادّعاست.
گزیده اى از نثر فارسى او را از وقف نامه مدرسه امامیه اصفهان ـ که در کمال زیبایى و استوارى نگارش یافته است ـ در ذیل مى خوانیم:
«یا واقف السرائر بالفضل و الکمال، یا عالم الضمائر بالمجد و الجمال، سلطان بى زوال، جهاندار بى شریک، حىّ خطاناپذیر...».
وى پس از حمد خداوند تبارک و تعالى که به زبان عربى و نثر مصنوع است و بعد از ستایش یزدان به زبان فارسى و نثر فنى، که با صنعت برائت استهلال آرایش یافته است، چنین ادامه مى دهد: «آب و رنگ گلستان سخن پردازى و گلگونه بهارستان معنى طرازى، وقف چهره دل آراى شاهد جهان پیرایى است که منظرنُه فلک، پست ترین عرصه اى از ایوان ابداع اوست و کشور وسیع هفت اقلیم، کمترین بقعه اى از بنیان اختراع او، واقف السرائرى که گوهر مکنون رازى در دُرج سینه هیچ آفریده اى مخزون نگشته که به مُهر خازن لم یزلیش نرسیده و عالم الضمائرى که ریشه نخل اندیشه در قعر ضمیر هیچ مخلوقى ندویده که مُهر جهانتاب عالم ازلى اش برآن نتابیده...»
سپس در ستایش رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و فرزندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «مقرّب بارگاه (دَنـى فَتَدَلّـى)([17]) معزّز پیشگاه (قـاب قَوْسَیْنِ اَوْاَدْنـى)([18]) متکلّم ( وَ ما یـَنْطِقُ عَنِ الْهَوى اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْىٌ یُوحى)([19]) باعث ایجاد و اختراع افلاک و طبقات خاک به خطاب (لَوْلاکْ لَما خَلَقْتُ الاَفْلاکَ)([20])... که قدرت نامتناهى الهى در کارخانه مشیت خویش، عباى عصمت به جهت قامت دل آراى ایشان مهیّا ساخته و به دست اراده خود رداى طهارت بر دوش فلک ساى ایشان انداخته، خصوصاً سلطان سریر ارتضا، پادشاه اقلیم اجتبا، نخستین موج دریاى وجود، اولین مرتبه جامعه مراتب غیب و شهود، صدر نشین ایوان خلافت، شهسوار میدان شجاعت، اسدالله الغالب و مطلوب کل طالب، ابوالحسن على بن ابیطالب علیه وعلیهم صلوات الملک الرؤف».([21])
ب) ترجمه متون دینى
گرچه نخستین ترجمه هاى فارسى کتب حدیث در قرن ششم صورت گرفته است اما نهضت برگردان کتب حدیث به زبان فارسى، به عصر صفویه باز مى گردد. عصر صفویه دوران رشد و بالندگى دانش هاى حدیثى به شمار مى رود. دراین عصر، چهار نوع حرکت بزرگ حدیثى در دنیاى شیعه بنیان نهاده شد:
1 - تدوین موسوعه هاى بزرگ حدیثى، همچون: وسائل الشیعه، الوافى، بحارالانوار و العوالم.
2 - شرح نویسى بر متون حدیثى، مانند: ملاذ الاخیار (شرح تهذیب الاحکام)، مرآة العقول (شرح الکافى)، روضة المتقین (شرح من لایحضره الفقیه) و لوامع صاحبقرانى یا اللوامع القدسیه (شرح من لایحضره الفقیه).
3 - تفسیرهاى حدیثى، مانند: البرهان و نورالثقلین.
4 - ترجمه گسترده احادیث و متون دینى به زبان فارسى.
خاندان خوانسارى، به ویژه آقا جمال در این دو حرکت اخیر، سهم به سزایى دارند. آقا جمال 8 منبعِ مهم علمى و دینى را به فارسى ترجمه کرد و به دو کتاب بزرگ حدیث حاشیه نوشت.
ترجمه غرر الحکم، الفصول المختاره، مفتاح الفلاح، دعاى صباح، صحیفه سجادیه، قرآن کریم، احادیث طینت و داستان طرماح، از جمله فعالیت هاى آقا جمال در نهضت ترجمه مى باشد. در ترجمه هاى وى چند نکته قابل توجه است:
1 - دقت و امانت در نقل مضامین زبان اصلى به زبان دوم. به عنوان مثال وى در ترجمه سخن على(علیه السلام) «شرّالامراء من ظلم رعیته»([22]) نوشته است: «بدترین امراء کسى است که ستم کند رعیت خود را، و ممکن است که ظلم به صیغه مجهول خوانده شود و ترجمه این باشد که: بدترین امراء کسى است که ستم کرده شود رعیت او.»
2 ـ روانى و سلیس بودن و گستردگى واژگان. پس از آقا جمال، ترجمه متون دینى و منابع اصیل اسلامى رونق بیش ترى یافته چنان که شیخ آقا بزرگ طهرانى بیش از 130 ترجمه را از متون دینى یاد مى کند که بعد از دوره آقا جمال پدید آمده اند.([23]) همچنین بازگشایى ابعاد معنا، واژه شناسى، جامع نگرى در روایات و طرح مباحث کلامى، فلسفى، اخلاقى، فقهى، تفسیرى و سیاسى، از دیگر امتیازات ترجمه هاى آقا جمال محسوب مى شود.([24])
ج) فارسى نگارى فقه استدلالى
تشکیل حکومت شیعى در عصر صفوى، میدان دادن به عالمان شیعه در حاکمیت، پدیدار شدن زمینه اجراى بسیارى از احکام و وجود بسترهاى مناسب براى گسترش فرهنگ و معارف شیعى، موقعیتى بود که بسیارى از عالمان شیعه آن را ارج نهادند و توان خویش را براى نشر معارف اسلامى به کار گرفتند.
در این دوره، فقیهان بزرگ با نگارش و نشر فقه استدلالى به زبان فارسى، آثار ارزشمندى را به جامعه تقدیم کردند.
آقا جمال خوانسارى رساله اى تحقیقى در نیّت نگاشت و مباحث پیچیده نیّت را با قلمى استوار، روان و استدلالى عرضه نمود. وى با نگارش رساله نماز جمعه و رساله خمس به گونه فقهى و استدلالى، دیدگاه هاى فقیهان بزرگ را در بوته نقد نهاد.
شخصیت اجتماعى
آقاجمال خوانسارى فقیهى مردمى،نیک گفتار، عالى مقام، خوش فکر، بلند نظر، زیبا صورت، پرهیزگار، شوخ طبع و نمکین بود. این عوامل موجب علاقه شدید مردم به وى شده بود.
او با همه افراد، از پایین ترین طبقات مردم عادى گرفته تا امیران و سلاطین صفوى، معاشرت داشت و خود را در این رفت و آمدها در چهار چوب تشریفات و تعارفات معمولى گرفتار نمى کرد. وى با خواص و عوام با زبانى شیرین و گفتارى ملیح گفت و گو مى کرد و بدین وسیله با آنان ارتباط نزدیک برقرار مى کرد و در هدایتشان مى کوشید. از این رو، او پناهگاه نیازمندان و دردمندان بود. آقا جمال براى حلّ مشکلات بیچارگان تلاش مى نمود.([25]) نفوذ وى در میان مردم به گونه اى بود که پادشاهان صفوى به او ابراز ارادت مى کردند و با عطایاى خود او را مى نواختند.([26])
اقامه نماز بر پیکر علاّمه مجلسى
برگزارى نماز بر پیکر بزرگ ترین و معروف ترین شخصیت جهان تشیع در قرن 11 و 12 هجرى، علاّمه محمّد باقر مجلسى، نشانگر تقدم کامل آقا جمال خوانسارى بر تمام دانشمندان و فقهاى آن عصر مى باشد. یکى از دانشمندان آن دوره در حاشیه کتابش، آن واقعه را چنین گزارش کرده است:
«آقا جمال خوانسارى در روز دوشنبه 27 رمضان سال 1110 مطابق با دهم فروردین 1078 در مسجد معظم آدینه (جامع عتیق)اصفهان بر پیکر مطهّر علاّمه بزرگ مولانا محمّد باقر مجلسى(رحمه الله) که به هنگام طلوع فجر همان روز نداى حق را اجابت کرده بود، اقامه نماز فرمود.»([27])
ارتباط با حاکمان
آقا جمال با پادشاهان عصر خویش ارتباط داشت. او در تشکیلات حکومت صفوى نقش ارزنده اى ایفا مى کرد و براى از بین بردن فساد، با حکومت وقت از نزدیک همکارى مى نمود و آنان را در موارد لازم از منکر باز مى داشت و به سوى معروف رهنمون مى شد. وى کتاب هاى مورد نیاز جامعه شیعه را، به درخواست سلاطین و کارگزاران صفویه ترجمه یا تألیف مى نمود.
امام خمینى(قدس سره) در مورد ارتباط فقیهان و دانشمندان بزرگ شیعه با دربار پادشاهان صفوى، مى فرماید:
«یک طایفه از علما، این ها گذشت کرده اند از یک مقاماتى، و متصل شده اند به یک سلاطین، با این که مى دیدند مردم مخالفند، لکن براى ترویج دیانت و ترویج تشیّع اسلامى و ترویج مذهب حق. اینها متصل شده اند به یک سلاطین و این سلاطین را وادار کرده اند خواهى نخواهى براى ترویج مذهب، مذهب تشیّع این ها آخوند دربارى نبودند، این اشتباهى است که بعضى نویسندگان ما مى کنند... نباید یک کسى تا به گوشش خورد که مثلاً مجلسى، محقق ثانى، شیخ بهایى با این ها روابط داشتند و مى رفتند سراغ این ها، همراهى شان مى کردند، خیال کند که این ها مانده بودند براى جاه و عزت و احتیاج داشتند به این که سلطان حسین و شاه عباس به آن ها عنایتى بکنند، این حرف ها نبوده در کار، آن ها گذشت کردند، یک گذشت، یک مجاهده نفسانى کرده اند براى این که مذهب شیعه را به وسیله آن ها ترویج کنند.»([28])
آقا جمال مجتهدى خوش محضر، فقیهى پر حافظه و عالمى حاضر جواب بود. او در فکاهیات و مطایبه، کم نظیر و در سخن گفتن، استاد بود. این مجتهد نیکو صورت و زیبا سیرت هیچ گاه سخن یا مزاح کسى را به خانه نبرد.([29])
اینک نمونه هایى از اخلاق، رفتار و گفت و گوهاى او را ـ که گاهى نیز واقعیت هاى جامعه را با زبان طنز بیان نموده و از این شیوه در آگاهاندن توده هاى مردم بهره جسته است ـ با هم مى خوانیم:
1 - نهى از منکر به شیوه غیر مستقیم
روزى شنید که دو نفر از متولیان یکى از مساجد در تولیت مسجد مشاجره و مجادله نموده و بالاخره مصالحه کرده اند که مسجد را از وسط دیوار کشیده و هر یک متولّى سهم خود باشند. آقا جمال براى توجه دادن آنان به کار زشتشان که مطمئنّاً از طریق گفت وگوى رو در رو حل نمى شد، به طور غیر مستقیم عمل کرد بدین ترتیب که یک نفر را مأمور کرد به رسم آن روز، شال عزا به گردن انداخته و سوار اسب شده و به اهل شهر اعلان نماید که آقا جمال خوانسارى در فلان مسجد اقامه تعزیه دارد همه حاضر بشوید.
علما، اکابر، کسبه و سایر طبقات مردم در مسجد حاضر شده، بعداز قرائت فاتحه و تعزیت و تسلیت و صرف قلیان و چاى، سؤال کردند که مجلس فاتحه براى کیست؟! آقا جمال فرمود: «خداوند عالَم مرحوم شده، مجلس ترحیم مرحوم خداوند است!» همه تعجب کرده و گفتند: آقا! این چه فرمایش است؟! فرمود: «اگر خداوند از دنیا نرفته پس چرا خانه او را مثل متروکات مرده ها تقسیم نموده اند؟!»
آن دو نفر از شنیدن این سخن بسیار خجالت کشیده، دیوار را از وسط مسجد برداشتند.([30])
2 - عشق به مطالعه
او هنگام مطالعه چنان غرق تفکر و اندیشه مى شد که از اطرافش غافل مى گشت. روزى براى آقا جمال شام حاضر کردند. در حالى که آقا مشغول به مطالعه بود، اهل خانه سفره و غذا را نزد او گذاشتند و آقا هیچ ملتفت نشد، تا آن که به یک دفعه اذان صبح بلند شد، آقا جمال سر برداشت و دید که شام حاضر است. گفت: چرا غذا را دیر آوردید؟ گفتند: اول شب آوردیم، اما شما چنان غرق در تفکر و مطالعه بودید که ملتفت نشده اید.([31])
3 - صراحت لهجه
هر سال مبلغ معینى از طرف حکومت براى آقا جمال مى فرستادند تا قضاوت کند. روزى یکى از کارگزاران حکومت در محضر او حاضر شد. شخصى در آن هنگام مسئله اى پرسید. آقا جمال گفت: اکنون نمى دانم. شخص دیگرى آمد و پرسشى دیگر کرد، همان جواب را شنید، تا چهار نفر که مسئله سؤال کردند و جواب نمى دانم شنیدند. کارگزار حکومتى حاضر در جلسه به عنوان اعتراض به آقا جمال گفت: «شما هر سال مبلغ معینى از دولت مى گیرید تا به سؤالات و مشکلات مردم جواب بگویید!» آقا جمال فرمود: «من آن مبلغ را براى آن چیزهایى که مى دانم، مى گیرم و اگر براى آنچه که نمى دانم بگیرم، خزینه پادشاه به آن وفا نمى کند.»([32])
4 - مبارزه با خرافات
از آن جا که آقا جمال عالمى نقّاد، نکته سنج و درد آشنا در جامعه خویش بود، در نهایت زیرکى و تیزهوشى، با سیاست هاى نادرست و باورهاى غلط فرهنگى و خرافات رایج بین مردم و مسئولان وقت مبارزه مى کرد. وى با تألیف کتاب عقائد النساء یا کلثوم ننه، رسوم و پندارهاى رایج در میان زنان آن روزگار ایران را به نقد کشید. کتاب هنرمندانه و طنزآمیز عقائد النساء از نخستین کتاب هاى رسمى فرهنگ مردم است. این کتاب پرآوازه در ادبیات عامیانه ایران زمین، تاکنون حداقل 6 بار چاپ شده و به زبان هاى زنده جهان ترجمه شده است. شیخ آقا بزرگ طهرانى، کتاب شناس برجسته شیعى درباره این کتاب و مؤلف آن چنین مى نگارد: «کلثوم ننه کتابى شریف، رمانى، انتقادى، لطیف و خنده آور مى باشد. در این کتاب بسیارى از بدعت هایى را که نابجا به دین نسبت داده مى شود، بیان داشته است. این کتاب را آقا جمال الدین فرزند آقاحسین خوانسارى (متوفا: 1125 هـ .ق.) نوشته و چاپ شده است.»([33])
بر خلاف نظر بعضى که این کتاب را در شأن فقیه عالى قدرى مثل آقا جمال خوانسارى نمى دانند، این اثر از چند نظر داراى اهمیت است:
1 - نشانگر تسلط کامل مؤلّف به دانش عوام یا «فُولُکُر» مى باشد. امروزه این دانش در اغلب رشته هاى علوم، به ویژه در روان شناسى، تاریخ تمدن و تاریخ ادیان و مذاهب مورد توجه دانشمندان جهان است. این کتاب نیز از این ناحیه قابل اهمیت است.
2 - هم چنین این کتاب حکایت از آگاهى کامل یک مجتهد از متن زندگى مردم دارد. و آقا جمال چون که یک عالم مردمى بود و با طبقات عموم مردم حشر و نشر زیادى داشت، از عقاید و باورهاى جارى در میان آنان کاملاً مطلع بود و براساس آگاهى از آن واقعیت ها به هدایت آنان مى پرداخت.
3 - آقا جمال در روزگارى مى زیست که خرافه و خرافه گویى گسترش فراوان داشت او که با آخرین و ضعیف ترین شاهان صفوى، یعنى شاه سلیمان و سلطان حسین معاصر بود، در کنترل و بهره گیرى از امکانات حکومتى آنان در راه اهداف اسلامى و معنوى خویش، کمال کوشش را به جاى آورد و با استفاده از نفوذ معنوى و اجتماعى خویش، از انحرافات و کجروى هاى آنان مى کاست. از آن جا که پادشاهان آن دوران تا روز تاجگذارى به جاى این که در جمع سیاستمداران و مدیران کشور باشند، در حرمسرا و در بین زنان بودند، تربیت زنانه پادشاه و سلطه فراوان حرمسرا در امور کشور دارى، زمینه گسترش عقاید بانوان را مساعد کرده بود.([34])
نگارش کتابى که بیانگر عقاید خرافى رایج بانوان آن روزگار باشد،نه تنها از شأن یک فقیه آگاه نمى کاهد، بلکه تیز هوشى و مبارزه وى علیه خرافات و در نهایت، علیه سیاست غلط فرهنگى وقت را مى رساند.
4 - کتاب کلثوم ننه بازتاب جوّ فکرى رایج در عصر پادشاهان صفوى است که یک نوع مذهب روبنایى در آن ترویج مى شود آنان عمل به ظواهر شرع را گسترش مى دادند، ولى خودشان به حقیقت دین عمل نمى کردند و از مظاهر فسـاد پرهیـز نمى کردند. نتیجه کار آنان در میان مـردم یک نوع نفـاق دینى به وجـود آورده بـود. چنان که در مـوارد متعددى در کتاب کلثوم ننه این نفاق دینى به تصویـر کشیده شـده است.([35])
آقا جمال در نگاه دانشمندان
1 - آیت الله مرتضى مطهرى مى نویسد: «جمال الدین خوانسارى معروف به آقا جمال خوانسارى، فرزند آقا حسین خوانسارى و شاگرد او و شاگرد دایى خود، (محقق سبزوارى) بوده. وى مردى محقق و جامع معقول و منقول بوده. آقا جمال با دو واسطه، استادِ سید مهدى بحرالعلوم است.»([36])
2 - شیح حُرّ عاملى، نویسنده وسائل الشیعه مى نویسد: «او دانشمندى فاضل، فیلسوفى متکلّم و پژوهشگرى ژرف نگر، مى باشد. او با ما معاصر بود و تألیفاتى نیز دارد.»([37])
3 - محدّث نورى، نویسنده مستدرک الوسائل آورده است: «محقق بزرگوار، جمال الدین محمّد خوانسارى دانشمندى نکته سنج، نقّاد و داراى تألیفات سودمند است. آثار وى نشانگر اندیشه هاى ناب و سلیقه زیبا و صفاى ذهن اوست، او در علم حدیث شناسى تخصص ویژه اى داشت.»([38])
4 - حاج محمّد اردبیلى، دانشمند و شخصیت نگار هم عصر با آقا جمال مى گوید: «جمال الدین محمّد خوانسارى، دانشمندى جلیل القدر، داراى جایگاهى بزرگ و مقامى والا، مورد اطمینان، داراى پشتکار، سرآمد علماى عصر و محدثى صدوق است. وى استاد حدیث، فقه، اصول، کلام و فلسفه مى باشد... خداوند سایه بلند پایه او را طولانى بگرداند و از حوادث روزگار مصون و محفوظ بدارد.»([39])
5 - سید محمّد باقر خوانسارى، شخصیت نگار نامى شیعه در این مورد مى نویسد: «آقا جمال در خاندان علم و فضیلت متولد شد و در دامان آن پرورش یافت. از مکتب او دانش پژوهان بلندنظرى در علم فقه و اصول و فلسفه برخاستند. ریاست تدریس در زمان پر سعادت او در اصفهان به وى منتهى شد و بسیارى از فضلاى نامدار و بزرگان عصر از انفاس قدسیه او به کمال رسیدند. آقا جمال ـ که رحمت و رضوان خدا بر او باد ـ شخصى شوخ طبع، ظریف، فقیهى خوش صورت و خوش فکر، بلند همّت، گشاده رو، داراى سعه صدر و افکار متین بود.»([40])
6 - محدّث قمى، نویسنده سفینة البحار چنین نوشته است: «آقا جمال شخصیتى متنفذ و داراى آثار جذّاب و مورد پسند مى باشد. او در فنّ حدیث شناسى و ترجمه متون دینى از جامعیت خاصى برخوردار بود. استادم، ثقة الاسلام حاج میرزا حسین نورى ـ که رحمت خدا بر او باد ـ کتاب مزار آقا جمال را هنگامى که از نجف اشرف به کربلا مشرف مى شد، به همراه خود بر مى داشت. آقا جمال داراى خط خوشى بود و من آن را ملاحظه نمودم که بسیار زیبا و چشم نواز بود. او روى مُهرِ خویش، عبارت یا مَنْ لَهُ العِزَّةُ وَ الْجَمالُ را نقش کرده بود.»([41])
رحلـت
آقا جمال در 26 رمضان سال 1125 هـ .ق. ـ 25 سال بعد از رحلت پدر بزرگوارش ـ در اصفهان وفات یافت و در تکیه خوانسارى ها در مزار تخت فولاد، کنار قبر پدرش، (آقا حسین) مدفون شد.([42]) مرقد آنان مورد توجه عموم مردم است.([43]) اخیراً هنگام دفن پیکر حاج شیخ اسدالله فهامى، یکى از علماى وارسته معاصر در کنار مرقد آقا جمال، دیواره قبر آقا جمال ریزش کرد و به قبر آقا جمال راهى باز شد و جسد مطهر ایشان را بعد از سه قرن،تر و تازه یافتند. در پى این ماجرا، مردى صالح به نام مشهدى حیدر که «تکیه بانِ» تکیه خوانسارى ها است، به حاضرین اظهار داشت که: در این بقعه این پنجمین جسدى است که در مدت تکیه بانى من تر و تازه پدیدار گشته است. گفتنى است که در آن بقعه حدود هفتاد تن از صالحان و عالمان مدفونند.([44])
[1] - دایرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 1، ص 458.
[2] - اعیان الشیعه، ج 9، ص 231.
[3] - محمد محسن، فرزند شاه مرتضى، معروف به فیض (1007 ـ 1091 هـ.ق.) محدّث، متکلّم، فقیه، شاعر، ادیب، محقق، حکیم، یکى از چهرههاى درخشان شیعه در قرن یازدهم، داماد مرحوم صدرالمتألهین شیرازى و یکى از نوابغ عصر خود بود (اعلام المکاسب، ص 90).
[4] - قصص العلماء، ص 266 و شرح احادیث طینت، مقدمه.
[5] - نگاهى به خوانسار، ص 11.
[6] - روضات الجنات، ج 2، ص 349.
[7] - شرح آقا جمال بر غرر و درر آمدى، ج 1، ص 89.
[8] - روضات الجنات، ج 2، ص 358.
[9] - کیهان، 30/6/1378، پیام به کنگره محققان خوانسارى.
[10] - اعلام المکاسب، ص 59 و نگاهى به خوانسار، ص 27.
[11] - تذکره نصر آبادى، ص 152.
[12] - روضات الجنات، ج 2، ص 214.
[13] - شرح غرر الحکم، ج 1، ص 93.
[14] - روضات الجنات، ج 2، ص 214.
[15] - الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج4، ص141 دانشمندان خوانسار، ص251 فرزانگان خوانسار، ص45 و ویژه نامه کنگره خوانسارى، ص13.
[16] - در تنظیم فهرستِ آثار آقا جمال خوانسارى، از کتابهاى الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج1، ص367 و ج4، ص122 ریحانة الادب، ج1، ص54 روضات الجنات، ج2، ص214 و214 ویژه نامه کنگره محققان خوانسارى به نام خدیو خرد فوائد الرضویه، ص83 و ج9، ص231 و اعیان الشیعه، استفاده شد.
[17] - سوره نجم، آیه 7.
[18] - همان، آیه 8.
[19] - همان، 3 و 4.
[20] - بحارالانوار، ج 16، ص 405.
[21] - جغرافیاى خوانسار، ص 199 و 200.
[22] - شرح و ترجمه غرر الحکم، ج 4، ص 472.
[23] - خدیو خرد، (ویژه نامه بزرگداشت محققان خوانسارى)، ص15.
[24] - آیینه پژوهش، ش 55، ص 65.
[25] - فقهاى نامدار شیعه، ص 260.
[26] - دایرة المعارف بزرگ اسلامى، ج 1، ص 458.
[27] - کیهان اندیشه، ش 82، ص 113.
[28] - صحیفه نور، ج 1، ص 259.
[29] - علماى بزرگ شیعه از کلینى تا خمینى، ص 175.
[30] - دانشمندان خوانسار، ص 225.
[31] - قصص العلماء، ص 266.
[32] - همان.
[33] - الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج 18، ص 112.
[34] - تاریخ مفصل ایران، اقبال آشتیانى، ص 699.
[35] - آیینه پژوهش، ش 55، ص 27.
[36] - خدمات متقابل اسلام و ایران، ص590 و آشنایى با علوم اسلامى، ص306.
[37] - امل الآمل، ج 2، ص 57.
[38] - مستدرک الوسایل، چاپ قدیم، ج 3، ص 384.
[39] - معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 27.
[40] - روضات الجنات، ج 2، ص 214.
[41] - فوائد الرضویه، ص 83.
[42] - مقدمه شرح احادیث طینت.
[43] - روضات الجنات، ج 2، ص 214.
[44] - فرزانگان خوانسار، ص 45.