سید حسین حمّامی
(1289 - 1379قمری)
عنوان مقاله: آیت پارسایی
نویسنده: نورالدین علی لو
تولد[1]
محلّه ی«مشراق نجف» اشرف،[2] شاهد حضورنوباوه ای ازسلاله ی پاکان از دودمان حضرت زهرای اطهر، علیها السلام، بود که با قدوم خود به خاندان حمامی های نجف، افتخار بزرگی را بخشید. سید حسین موسوی حمامی[3] در خانه ی تقوا و معرفتِ سید علی موسوی حمامی در سال 1289 هـجری قمری برابر با 1251 هجری شمسی به دنیا آمد.
خاندان حمامی از بیوتی بود که به اخلاق و آداب اسلامی معروف و مزین بودند. سید حسین در چنین محیطی کاملاً اسلامی و اجتماعی رشد و نما کرد و در دامن پدر و مادری مهربان پرورش یافت. لحظه ای از فضایی که پدر برای تربیت وی آماده کرده بود، قدم بیرون نگذاشت و در اثر زحمات پدر و مادر، از کودکی نور ولایت در قلب وی جلوه گر شد و دل باخته ی علوم آل محمد، علیهم السلام، گردید.
درخواست پدر
سید حسین در اثر پرورش و تربیت خوب، تحصیلات خود را با قرائت و کتابت آغاز کرد و خود را از دوران کودکی آماده ی رسیدن به کمال و سعادت ابدی کرد تا بتواند مدارج ارتقای علمی و معنوی را با چشمی باز و با انتخابی آگاهانه طی کند و در عرصه های فقه و فقاهت و علم و اجتهاد قدم بردارد.
سید حسین بعد از تحصیلات اولیه به محضر پدر رسید و درخواست خود را مطرح کرد. آن درخواست این بود که اگر پدر اجازه زهد او به دنبال طلب علوم حوزوی برود و در سلک روحانیان قرار گیرد. پدر با رویی خندان و با آغوشی باز از درخواست فرزند خوش حال و استقبال کرد.
سید که کل خیر را در قدم گذراندن در این راه دید، با چشمی باز و دلی مملو از عشق به خاندان عصمت و طهارت، علیهم السلام، وارد حوزه ی علمیه و مکتب امام صادق، علیه السلام، شد. بعد از مدتی تحصیل به لباس مقدس روحانیت ملبس شد و در جرگه ی طلاب علوم دینی قرار گرفت. از ابتدا در مدرسه ی بادکوبیه مدرسه ی آذربایجانی ها که معمولاً از طلاب قفقاز و بادکوبه ی آذربایجان در آن ساکن بودند، به سفارش آقا سید حسین تُرک، سکنا گزید.
و بیش از 25 سال در آن مدرسه ساکن بود. مداوم به درس و بحث با شوق وافر اهتمام ورزید. مقدمات و سطوح را بر جمعی از فضلای نجف، تلمذ کرد و از شدت حرص و ولع در طلب علم، بعد از بلوغ و ازدواج به منزل مراجعه نمی کرد، مگر شب های پنجشنبه و جمعه و بقیه ی هفته را در مدرسه به شدت مشغول تحصیل بود. در بین هم سطحان خود، معروف به قوه ی فهم و ذکاوت بود. در تحقیق عمیق بود. سید در جوامع متعدد، به بحث و درس می نشست.
مسجد جامع هندی، شاهد حضور شبانه روزی سید در آن بود. وی به سن 20 سالگی نرسیده بود که سطوح و مبادی را با موفقیت کامل به پایان رساند. و خود را مهیای استفاده از دانشمندان و فقهای بزرگ حوزه ی مبارک نجف کرد.
سید حسین با سپری کردن دروس سطح عالی پا به درس خارج ـ که آخرین مراتب تحصیل علوم حوزوی است ـ نهاد. درسی که طلاب و فضلای قوه ی استنباط خود را در این مرتبه محک می زنند و به درجه ی والای اجتهاد نائل می شوند.
آقای حمامی با تحصیلات شبانه روز با پایه های قوی ادبی، منطقی فقهی، اصولی با آمادگی کامل در وادی مرجعیت قرار گرفت و به فتح درجه اجتهاد موفق گردید.[4]
اساتید
دانشمندان بزرگی که در رشد علمی و عملی آیت الله حمامی نقش مؤثری داشته اند عبارت اند از:
1ـ آیت الله شیخ محمد کاظم خراسانی (آخوند) (1255 ـ 1329 هـجری قمری)[5]
فقیه گرانقدر ما، حدود 12 سال از محضر آخوند خراسانی بهره مند شده است.
2 ـ آیت الله سید کاظم طباطبایی یزدی (1248 ـ 1337 هـجری قمری).[6]
به مدت هشت سال، سید حسین حمامی از بحث های فقهی آیت الله سید کاظم طباطبایی یزدی بهره مند شده است.
3 ـ آیت الله شیخ محمد حسین نایینی (1277 ـ 1355 هـجری قمری)[7]
4 ـ شیخ الشریعه اصفهانی (1266 ـ 1339 هجری قمری)[8]
آیت الله حمامی بعد از سید کاظم یزدی و آخوند، تا رحلت شیخ الشریعه از درس وی غفلت نکردند.
5ـ شیخ علی جواهری (1340 هجری قمری).
6 ـ شیخ علی نوری
7 ـ میرزا محمد طهرانی
8 ـ سید علی اصغر هزار جریبی
آیت الله حمامی از این سه استاد گران مایه، حکمت و کلام و فلسفه را فرا گرفت.[9]
در مسند تدریس
آیت الله حمامی در زمان خود یکی از اساتید بنام حوزه ی بزرگ نجف اشرف بود. که حلقات تدریس فقهی و اصولی وی در مسجد هندی و مسجد جواهری و مدرسه بادکوبیه و منزل اش برگزار می شد و به خاطر حسن بیان و وسعت اطلاعات، شاگردان زیادی به دور وی از اقوام مختلف و از کشورهای گوناگون جمع می شدند، به طوری که بعد از ده ها سال تدریس درس خارج در جامع هندی، به خاطر عدم گنجایش آن مکان، مسجد جامع مراد را به نام آیت الله حمامی توسعه دادند تا فرزانگان زیادی از محضر وی بهره مند شوند.
فقیه بی نشان ما با وفات استادش آیت الله شیخ الشریعه، استادش در مسند تدریس خارج نشست و با ارتحال آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در سال 1365 هجری قمری درس وی یکی از درس های پر رونق و پر جمعیت حوزه ی نجف اشرف گردید.[10]
خوشه چینان
شیخ جعفر حیدر فرزند شیخ باقر (1302 نجف ـ 1372 هجری قمری). نجف
سید مسلم فرزند محمود حلی (1401 هجری قمری).
سید محمد طاهر فرزند احمد حیدری کاظمی
سید محمد فرزند مهدی کاظمی (1414 هجری قمری)
سید عبدالزهراء فرزند حسین خطیب معروف
سید یوسف فرزند عبدالحسین آل الحلو نجفی
سید ابراهیم فرزند ساجد ابهری زنجانی
سید مرتضی فرزند موسی فیاض
علی فرزند حسین آل صغیر نجفی
سید محمد علی فرزند سید حسین حمامی (1415 هجری قمری)
عبدالله فرزند محمد علی
موسی فرزند کاظم آل عزالدین عاملی (1400 هجری قمری)
حسین فرزند مشکور حولاوی[11]
صحن حیدری
از جمله افتخارات سید حمامی، اقامه ی نماز جماعت در صحن حیدری بود. مردم، با شناختی که از وی داشتند، قبل از وقت اذان، در صحن حاضر و به انتظار می نشستند تا بتوانند به سید پرهیزگار و با تقوا اقتدا کنند. خیلی از وقت ها مردم جا پیدا نمی کردند و عبا و پارچه ای را روی زمین، عوض فرش، می انداختند و در نماز شرکت می کردند.[12]
وقتی منزل آیت الله سید حسین حمامی در مسیر خیابان قرار گرفت، یکی از بازرگانان بصره با تنی چند از بزرگان از اشراف، پولی را پیشکش کردند. عرض کردند آقا منزل شما در طرح خیابان قرار گرفته است. خواهش مندیم این وجه را جهت تهیه منزل جدید بپذیرید.» آقا فرمود: «اهل علم و فقرای نجف، خیلی داریم که نیازمند تر از من هستند. فقرای نجف بر بنده تقدم دارند. بنده دوست دارم آن را بین آنان تقسیم کنم.». بازرگان عرض کرد: «این وجه ناقابل، هدیه ای است واز وجوه شرعی نیست.».
باز آقا از قبول کردن وجه خودداری نمودند بازرگان هم هدیه خویش را بازنستاند و دو سال در نزد سید هاشم صراف بصورت امانت ماند وقتی تاجر فهمید آیت الله حمامی هیچ رغبتی به آن وجه نشان نداده و از طرفی متوجه شده که پسر آقا حضرت حجت الاسلام سید محمد علی عیال,,,وار، و در منزل استیجاری زندگی می کند پول را از صراف ستاند و برای آقا سید محمد علی منزلی را خریداری نموده و سند را بنام وی زد[13]
اوصاف
سید بزرگوار اسوه ی برجسته از حیث اخلاق و پرهیزگاری بود. در رسیدگی به امور فقرای لحظه ای دریغ نمی کرد. در تهذیب اخلاق طلاب، آنی غفلت به خود راه نمی داد. در استفاده از وجوه شرعی و رساندن به اهل اش نهایت سعی را می کرد. در تقسیم وجوه شرعی به نیازمندان و اهل علم، موقعیت و جایگاه و شخصیت هر فرد را به نسبت خودش، بررسی و پرداخت می کرد.
وی به تدریس طلاب اهمیت زیادی می داد. هیچ وقت بدون مطالعه ی قبلی، بر کرسی تدریس ننشست تا مبادا طلاب بهره ای از درس نبرند.[14]
ایشان دفتری را در کنار تدریس و رسیدگی به امور شرعی و اجتماعی مردم جهت مدیریت اعزام روحانیان برای تبلیغ و ارشاد قرار داد و به طور مرتب، به مناطقی که مورد نیاز بود، مبلغ اعزام می کردند.[15]
آثار علمی
یکی از راه های شناخت ابعاد علمی اشخاص، آثار قلمی و علمی آن شخص است که پژوهندگان با مراجعه به نوشتار هر فرد می توانند به موقعیت و جایگاه علمی او پی ببرند. ما نیز برای آشنایی با ذخایر ماندگار فقیه وارسته آیت الله حمامی، به اسامی و موضوعات آثار گران سنگ وی اشاره می کنیم:
1 ـ تعلیقه بر «ذخیرة الصالحین»
2 ـ تقریرات فی الفقه
3 ـ تقریرات فی الاصول
4 ـ حاشیه بر رسا له ی میرزای نائینی
5 ـ حاشیه بر کفایة الاصول
6 ـ حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری
7 ـ حاشیه بر وسیلۀ النجاه. رساله ی عملیه ی آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی است.
8 ـ المسائل النجفیۀ. کتابی استدلالی و مفصّل در موضوعات، فقه و اصول فقه و سیره و غیره است.
9 ـ مناسک حج
10 ـ هدایۀ المسترشدین. این کتاب به زبان عربی و رساله ی عملیه ی معظم له است که در دو جلد عبادات و معاملات در سال 1373 هجری قمری در چاپخانه علمیه نجف در 150 صفحه چاپ شد.[16]
در صف مجاهدین
آیت الله حمامی همانند سایر بزرگان ومتفکران و فقهای دین، علاوه بر این که به درس و بحث اهمیت زیادی می داد، در مسائل سیاسی و صفوف مجاهدان، در جهاد در جنگ جهانی اول در سال 1333 هجری قمری 1914م. شرکت داشت.
دولت انگلستان در جنگ جهانی اول که خواست از طرف جنوب وارد کشور عراق شود، علما، مردم را دعوت به جهاد کردند و خود نیز صفوف اول مجاهدان قرار گرفتند. علما جبهه را به سه قسمت تقسیم کرده بودند: گروه اول در (قرنه) از شهرهای بصره به ریاست سید مهدی حیدری و شیخ الشریعه اصفهانی و دیگران. گروه دوم در جبهه ی (حویزه) به ریاست شیخ مهدی خالصی و فرزند وی و سید محمدکاظم یزدی و غیره. گروه سوم در (جبهه ی) شعیبه به ریاست سید محمد سعید حبوبی و شیخ باقر حیدر و سید محسن حکیم.
آیت الله حمامی با مجاهدین گروه اول در جبهه ی قرن، به مدت شش ماه در کنار رزمندگان قرار گرفت و با پایان جنگ همراه با رزمندگان به نجف بازگشت و به درس و بحث خود ادامه داد.[17]
حکم جهاد و دفاع
از اوئل سده ی سیزدهم با استقرار قاجاریه در ایران، روابط علما با دولت ها شکل تازه ای به خود گرفت و با تأسیس سلسله قاجار در شهرهای ایران و در عتبات عالیات همانند کربلا، نجف، کاظمین، سامراء، علمای بزرگی ظهور کردند. پادشاهان قاجار با درک مقام و منزلت علما، احترام و امتیاز خاصی برای آنان قائل بودند. علما نیز ضمن نفوذ و احترامی که در نزد دولت و دولت مردان داشتند، در نزد مردم نیز از محبوبیت خاصی برخوردار بودند. همسویی علما با مردم در مخالفت با اعمال سوء و ظالمانه ی عمال دولتی، هر چه بیش تر بر یگانگی و همسویی آنان می افزود و اعتراضات و مخالفت های مردم و علما نسبت به دولت ها یا به تجاوزات اجانب، از روح دینی و مذهبی آنان بود. این که ناشی از احساسات ملی آنان باشد. احساسات شدید مذهبی و پای بندی سخت مردم به دین و آرمان های دینی، این امکان را پدید آورد که علما هم به عنوان پیشوایان مذهبی و ملی در نزد مردم به حساب آیند و عملاً در مقابل هر گونه تعدی و تجاوز به حقوق مردم از سوی هر طبقه و گروهی اعم از دولتیان و غیره، ایستادگی می کنند. در تاریخ معاصر نمونه های زیادی از نقش علما در مقابل ظالمان و متجاوزان در دوره های مختلف روایت شده است[18] از جمله ی آنان دوره ی مشروطیت و نقش بارز علما در تحریم تنباکو و انقلاب شکوه مند اسلامی ایران را می توان نام برد. پیشگامی علما در مقابل زورگویان و ستمگران و اجانب و بیگانگان را می توان از فتاوای جهادی علما و مراجع به صورت جمعی و یا فردی دریافت. ما، در این جا به نمونه فتاوای جهادیه ی آیت الله سید حسین حمامی همراه با مراجع دیگر اشاره می کنیم:
«بسمه تعالی» ما عموم اهالی نجف اشرف، اعم از علما، بزرگان، دولت مردان و صاحبان رأی و نظر و عموم اهالی شام، سادات، بزرگان و رؤسای قبائل و صاحب نظران، در روز 15 رمضان سال 1338 هجری قمری از برخی علما و بزرگان رؤسای دینی خود، حضرات شیخ جواد جواهری و...درخواست داریم که ما را در رسیدن به حکومت نجات بخش عراق یاری رسانند و پیشاپیش دولت عدالت گستر قرار گیرند و اسباب رهایی مردم و ملت را فراهم آورند. ما با صدای بلند و آشکار درخواست عاجزانه خود را برای به دست آوردن آزادی و استقلال عراق با تمام حدود طبیعی و سیاسی اش را از آنان می خواهیم. آزادی و استقلالی که از هر گونه مداخله ی بیگانگان و توطئه ی دشمنان به دور و مصون باشد. حکومتی بر ما تأسیس کنند که عربی و اسلامی باشد و در رأس آن پادشاهی مسلمان و مقیّد به مجلس شورای ملی حاکم شود.
این خواسته ی ما است که تا جان در بدن داریم به غیر از آن، به چیز دیگری راضی نمی شویم. از خداوند متعال رستگاری و نجات می خواهیم. او ما را کفایت می کند و بهترین وکیل است.
امضا کنندگان: شیخ الشریعه اصفهانی...حقیر حسین موسوی حمامی».[19]
آیت الله سید حسین حمامی بیش از نیم قرن در بین دانشمندان و فرزانگان عصر خویش، به دقت نظر مشهور و در مسائل مهم شرعی و دینی، تشنگان معرفت را از چشمه سار علوم آل محمد، علیهم السلام، سیراب می کرد. انظار مهم علمی و دینی وی در مشکلات مهم، راه گشا بود و مردم منتظر او بودند. همانند مسئول یک مرکز دینی، از اطراف و اکناف استدعا و درخواست ها فراوان می شد ولکن وی انزوا را برگزیده بود.
به تدریس و بحث به اهل علم می پرداخت. با وجود دانشمندان عالی مقام و فقهای بزرگ زمان خود، هیچ وقت خود را در معرض مرجعیت قرار نمی داد، اما آقا سید ابوالحسن اصفهانی جایگاه علمی و معنوی او را شناخته بود. قبل از مسافرت به سامرا برای تغییر آب و هوا، پسرش آقا سید حسین را به همراه سید مرتضی نقشوانی که یکی از مقسمان شهریه ی آیت الله اصفهانی بود، کلید مسجد عمران را ـ که در آن نماز جماعت اقامه می کرد ـ برای آیت الله سید حسین حمامی فرستاد که در مسجد عمران اقامه ی نماز کنید. آیت الله حمامی نمی پذیرفت و گفت: «بنده در صدد این کار [یعنی مرجعیت] نیستم تا معروف بشوم، بلکه دوست دارم همین منوال که دارم ادامه دهم.».
با این حال مدتی کلید نزد سید ماند و این خبر در بین کوچه و بازار و حوزه پیچید، اما سید در خانه خود به بحث و درس ادامه می داد تا این که در سال 1365 هجری قمری با ارتحال آقا سید ابوالحسن اصفهانی این امر را بر خود واجب دانست و اهتمام به این کار عظیم ورزید و مردم نیز ساکت ننشستند. سید را از خانه به صحن علوی دعوت کردند و او را در اقامه ی جماعت، بر دیگران تقدیم داشتند. با این وضع آیت الله حمامی با استعانت از خداوند متعال به امر عظیم مرجعیت اهتمام ورزید و بر رساله ی وسیلة النجاة آقای اصفهانی تعلیقه زد. در زمان کوتاه، نام وی در شهرهای مختلف، شهره آفاق گردید و در مدت زمان کوتاه هزار نسخه تعلیقه در بازار، با کمبود مراجعان مواجه شد. سید برای پاسخ گویی به نیاز جامعه، مجبور به تدوین رساله ی عملیه ی مستقل به نام هدایه المسترشدین گردید که در زمانی محدود، سه بار به زیور آراسته گردید.
نام این فرزند زهرا، سلام الله علیها، بین عام و خاص ورد زبان ها شد. زمانی که مردم علم و تقوای وی را شناختند و از طرفی به تصریح آقای سید ابوالحسن پی بردند، نام وی در محافل علمی و مردم، مثل خورشید منتشر شد. مقلدان زیادی در امر تقلید به وی مراجعه کردند.[20]
در میان عزاداران علی(ع)
حوزه ی علمیه ی نجف در روز شهادت حضرت علی(ع) و شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان، به عزاداری و سینه زنی می پردازد. نقل شده در این روز، علمای بزرگوار حوزه ی نجف، همانند آقا ضیاء الدین عراقی، شیخ محمد حسین اصفهانی، آقا سید حسین حمامی،... در جلوی جمعیت و هیئت های عزاداری حرکت می کردند و سایر علما و اجلای حوزه، در پشت سر آنان و مردم شهر نیز در عقب آنان حرکت می کردند. در طول راه، مورد احترام اهالی شهر قرار می گرفتند و بعد در صحن مطهر علوی به عزاداری می پرداختند.[21]
فرزندان
سید بزرگوار شش فرزند ذکورداشت که سه تن از آنان در حال حیات پدر، دار فانی را وداع گفته بودند:
1 ـ سید علی
2 ـ سید جواد
3 ـ سید عبدالله
4 ـ سید عبدالکریم. سه سال بعد از وفات پدر، یعنی در سال 1382 هجری قمری مرحوم شده است.
5 ـ سید محسن حمامی. شاعر و عالم دینی که در سال 1350 هجری قمری در نجف متولد شد و تحصیلات خود را در نجف پی گرفت و از اساتیدی مانند پدر بزرگوارش و آیت الله خویی بهره گرفت و به درجات والای علمی نائل گردید. اشعار زیادی از وی در مجلات نجف اشرف به چاپ رسیده است. از آثار وی می توان به دیوان شعر و تقریرات دروس اصول و فقه اساتیدش اشاره کرد.[22]
6 ـ سید محمد علی حمامی. وی در سال 1340 هجری قمری در نجف اشرف متولد شد. تحصیلات خود را از اساتید زمانش، مانند پدر و آیت الله سید ابوالقاسم خویی فرا گرفت و به درجه ی والای اجتهاد نائل گردید و یکی از ائمه ی جماعات نجف اشرف گردید. وی نیز همانند پدرخصال حمیده و اخلاق جمیله داشت و از مدرسان فقه و اصول حوزه ی علمیه ی نجف گردید. از آثار علمی وی می توان به کتاب های زیر اشاره کرد:
دیوان شعر.
تاریخ الخلافة الاسلامیة.
هدایة العقول فی شرح کفایة الاصول. در 5 جلد چاپ نجف در سال 1393 هجری قمری چاپ شد.
المطالعات فی مختلف المؤلفات. در دو جلد در نجف سال 6 ـ 1384 هجری قمری. به چاپ رسیده است.
این فرزانه ی نامدار در سال 1415 هجری قمری. در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت و در همان جا مدفون گردید.[23]
به دیدار محبوب
آیت الله سید حسین حمامی، بیمار شد. با تشخیص پزشکان راهی بیمارستان بغداد شد. پس از هفت روز بستری در شب سه شنبه 23 جمادی الاولی 1379 هجری قمری در بیمارستان به دیدار محبوب شتافت. خبر ارتحال فقیه بی نشان از رادیو تلویزیون عراق به تمام جهان منعکس شد. با پخش خبر درگذشت این عالم ربانی، مغازه ها و بازار نجف تعطیل شد. بعد از غسل، خبر تشیع پیکر مطهر فقیه فرزانه از مأذنه ی صحن کاظمین، علیه السلام، اعلام شد. مردم از همه گروه ها و طوایف، همراه با دسته های عزاداری خود را به مراسم تشییع رساندند. علما در جلوی صفوف و مردم پشت سر آنان، مرجع تقلید خود را در بالای دست تشییع و به حرم مطهر کاظمین آوردند و بعد از طواف با بدرقه ی بی نظیر مردم، تا خارج شهر، تشییع پر شوری انجام شد. در جلوی تشییع کنندگان موکب فرزند برومندش سید محمدعلی حمامی قرار داشت. شهر به شهر جنازه را تشییع و وارد کربلای معلّی شدند. مردم کربلا نیز همراه با مراجع و علماء استقبال از پیکر مطهر به عمل آوردند و بعد از طواف مرقد مطهر امام حسین، علیه السلام، و حضرت ابوالفضل العباس، علیه السلام، تا دروازه شهر بدرقه کردند. کاروان تشییع راهی کوفه شده شب را در مسجد کوفه همراه با دوستداران ولایت و امامت و در کنار جسم مطهر با دعا و قرآن سحر کردند و طرف صبح بسوی نجف حمل کردند وقتی وارد نجف شدند، فضاء پر از جمعیت عزادارفراوانی مشاهده شدند؛ زیرا، مردم از شهرهای مختلف عراق خود را به آن جا رسانده بودند. یک تشییع بی نظیری انجام شد. نزدیک ظهر بود که پیکر مطهر را وارد صحن علوی کردند بعد از طواف حرم مطهر علی، علیه السلام، سید محمدعلی حمامی فرزند آیت الله حمامی بر جنازه ی پدر نماز خواند. بعد در مقبره ای که قبلا آماده شده بود، در ورودی مدخل مسجد جامع مراد ـ که محل درس معظم له بود ـ به خاک سپرده شد.[24]
مجالس فاتحه
بعد از دفن آن مرجع عظیم، مجالس فاتحه ی متعددی تا چهلم آن عالم ربانی در شهرها و کشورهای مختلف از طرف مراجع و دولت مردان و بازار و کسبه، برگزارشد وخطبا درباره ی جایگاه علمی و معنوی وی سخن گفتند. از طرف دولت ایران نیز علاوه بر مجلس فاتحه و عزا، سه روزعزای عمومی اعلام شد. مجلس چهلم وی هم در مسجد جامع هندی نجف برگزار شد. دسته های عزا از شهرهای کربلا و حلّه و دیوانیه و بصره و دیگر شهرهای عراق در آن شرکت کرده اند و در فراق فقیه سفر کرده به عزاداری پرداختند.[25]
پیکر مطهر
نقل شده بیست سال بعد از رحلت آیت الله سید حسین حمامی درطرح توسعه خیابان شیخ طوسی در نجف اشرف، قسمتی از مسجد مراد از بین رفت. محل مضجع شریف آن فقیه والامقام در حاشیه خیابان قرار داشت. مطابق نقل برخی از فضلای نجف، در این تغییر و تبدیل، جسد شریف وی تر و تازه پدیدار گردید و فقط مقداری از کفن پوسیده بود.[26]
[1]. سید حسین فرزند علی فرزند هاشم مشهور به حمامی فرزند محمد فرزند جعفر محمد مشهور به تاجر ابوالجاز فرزند حسن تاجر فرزند حسین فرزند محمد فرزند اسماعیل فرزند حیدر فرزند محمد فرزند علی فرزند محمد فرزند هاشم فرزند ابراهیم فرزند جعفر فرزند موسی فرزند احمد مدنی فرزند محمد فرزند ابراهیم بن فرزند عبدالله فرزند احمد فرزند احمد فرزند موسی فرزند حسین فرزند ابراهیم فرزند حسن فرزند احمد فرزند محمد جعفر ابی یحیی فرزند احمد زاهد فرزند ابراهیم مجاب فرزند محمد عابد فرزند امام موسی بن جعفر(ع) الموسوی نجفی با سی و دو واسطه جد وی به امام موسی بن جعفر(ع) می,,,,,,رسد و از سادات موسوی می باشد.
معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، محمد هادی امینی، قم، نویسنده، 1413 هجری قمری، ج 1، ص 451. 450.
[2]. بنا بر نقل بعضی از منابع وی در شهر عالم خیز تبریز متولد و بعد برای تحصیل علم راهی نجف شده و به مراتب علمی نائل و در آن جا ساکن و ماندگار گردید، معجم رجال الکفر و الادب فی النجف، ج 1، ص 451.
[3]. حمامی، علت ملقب شدن این خاندان به حمامی از بابت لقبی که از قبل جدش سید هاشم به وی رسید. سید هاشم در محله ی مشراق نجف، صاحب حمام بود. به این علت وی را حمامی یا حمامچی گفته اند.
[4]. مجلة الموسم، عدد، 7 سال 1990 م، ص 987. 994؛ نقباء البشر، محمد محسن آغا بزرگ تهرانی، مشهد، دارالمرتضی، 1404 هجری قمری. ج 2، ص 620؛ اعیان الشیعه، ج 6، ص 131؛ با گنجینه ی دانشمندان، ج 7، محمد شریف رازی، قم نویسنده، 1354 ش، ج 7، ص 280؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 475؛ المرجعیة الدینیة و مراجع الامامیة، نورالدین شاهرودی، سید محسن امین، ص 167؛ اعلام العراق الحدیث، باقر امین ورد، بغداد، وزاره الثقافه و الفنون، 1398 هجری قمری،ج 1، ص 284؛ موسوعة طبقات الفقهاء، اللجنة العلمیة فی موسسه الامام الصادق (ع)، باشراف الشیخ الجعفر السبحانی، قم، موسسة الامام الصادق؛ 1422 هجری قمری قم، نویسنده، 1416 هجری قمری.ج 14، ص 224. 223؛ بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403 هجری قمری.
[5]. ر.ک: گلشن ابرار، ج1، ص 431.
[6]. ر.ک: گلشن ابرار، ج1، ص 451. 445.
[7]. ر.ک: گلشن ابرار، ج2، ص 547.
[8]. ر.ک: گلشن ابرار، ج1، ص 471.
[9]. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری؛ ص 475، اعیان الشیعه، ج 6، ص 131.
[10]. مجلة الموسم، عدد 7، سال 1990م، 987؛ معجم رجال الفکر و الادب، ج 1، ص 451. 450.
[11]. موسوعة طبقات الفقهاء، اللجنة العلمیة فی موسسه الامام الصادق، اشراف شیخ جعفر سبحانی، قم، موسسه الامام الصادق، 1422 هجری قمری، ج 14، ص 224؛ معارف الرجال، محمد حرزالدین، قم، مکتبه آیت الله العظمی مرعشی النجفی 1405 هجری قمری،ج 3، ص 9؛ نقباء البشر، ج 1،
ص 279.
[12]. مجلة الموسم، عدد 7، سال 1990 م، ص 988.
[13]. مجلة الموسم، عدد 7، سال 1990 م، ص 988.
[14]. مجلة الموسم، عدد 7، سال 1990 م، ص 988.
[15]. مجلة الموسم، عدد 7، سال 1990 م، ص 988.
[16]. الذریعه، آغا بزرگ تهرانی، بیروت، دارالاضواء، 1403 هجری قمری.ج 25، ص 192؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 14، ص 224 معجم المطبوعات النجفیه، ص 358؛ مؤلفین کتب چاپی، خان بابا مشار، تهران، 1340شمسی، نویسنده، ج 2،
ص 808؛ اعیان الشیعه، ج 6، ص 131؛ مع علماء النجف الاشرف، سید محمد غروی، بیروت، دارالثقلین، ج 2، ص 160. 159؛ فهرس التراث، محمد حسین حسینی، جلالی؛ قم، دلیل ما، 1422 هجری قمری، ج 2، ص 433.
[17]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 14، ص 224.
[18]. جهادیه «فتاوی جهادیه علماء و مراجع عظام در جنگ جهانی اول» به کوشش محمد حسن کاووسی عراقی و نصر الله صالحی، طهران وزارت امور خارجه، 1375 ش، ص 5، 27.
[19]. شیخ الشریعه، عبدالحسین حلی و کامل سلمان جبوری، بیروت، دارالقاری، 1426 هجری قمری ص 167.
[20]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 14، ص 224.
[21]. عزاداری سنتی شیعیان، سید حسین معتمدی کاشانی، قم، نویسنده 1379 شمسی، ج 2،
ص 729. 730.
[22]. گنجینه ی دانشمندان، ج 7، ص 281؛ معجم رجال الکفر و الادب، ج 1، ص 452.
[23] . المنتخب من اعلام الکفر و الادب، کاظم عبود الفتلاوی، ص 555؛ معجم رجال الفکر و الادب فی النجف، ج 1، ص 451؛ گنجینه ی دانشمندان، ج 7، ص 281؛ شعراء الغری، ج 10، ص 111، معجم المؤلفین و الکتاب العراقیین، ج 7، ص 351؛ معجم المؤلفین العراقین کورکیس، عواد، بغداد، المجمع العلمی العراقی 1969 م، ج 3، ص 213؛ معجم المطبوعات النجفیه، محمد هادی الامینی، نجف، مکتبه الامام امیرالمومنین العامه، 1386 هجری قمری. 324؛
[24]. مجلة الموسم، عدد 7 سال 1990م، ص 989. موسوعة طبقات الفقهاء باشراف شیخ جعفر سبحانی، ج 14، ص 224.
[25]. مجلة الموسم، عدد 7، سال 1990، ص 989.
[26]. اجساد جاویدان، علی اکبر مهدی پور، قم، خاذق، 1374 شمسی، ص 350.