ثقة
الاسلام کُلَینى
متوفـاى
329 ق.
عنوان مقاله: آفتـاب
حـدیـث
نویسنده: حسن ابراهیم
زاده
مـقدمـه
فاصله «کُلَین»
تا «خمین» یازده قرن بیش نیست امّا خدا مى داند که در این گذرگاه تاریخ چه تازیانه
ها که بر پیکر ابرار نخورد و چه سرها که از ابرار بر دار نرفت تا سنگ بنایى را که کلینى
نهاد خمینى به پایان رساند. کلینى و خمینى هر دو سر یک رشته اند با یک خصوصیت و آن
اینکه هر دو از خویش هیچ چیزى نگفتند. تا زبان گفت خدا گفت و تا قلم نوشت خدا نوشت.
از زندگى کلینى
جز «کافى» چیزى در دست نیست. کافى شناسنامه کلینى است و کلینى را باید در آیینه کافى
به تماشا نشست. کافى قلّه اى است که بدون فتح آن اجتهاد ممکن نیست و اقیانوسى است که
بدون عبور از آن فهم معارف دین میسّر نیست. ایمان، نور و زهد و پارسایى گردآورنده مهمترین
کتاب حدیثى شیعه - ثقة الاسلام کلینى - را به تماشا مى نشینیم. سر بر در خانه اش مى
ساییم و نسل جوان ایران اسلامى و دنیاى اسلام را به بهره گیرى از حرارت و فروغ آفتاب
حدیث فرا مى خوانیم.
میـلاد
آفـتاب
در زمانى که
صدایى جز صداى سم اسبان بنى عباس در سرزمینهاى اسلامى به گوش نمى رسید در سرزمین ایران
یعنى قلب تشیّع - روستاى «کلین»([1])
- در خانه اى آکنده از عشق اهل بیت (علیهم السلام) کودکى متولد شد که تاریخ حیات او
با «غیبت صغرى» عجین شد. محمّد نامى بود که یعقوب بن اسحاق براى فرزند خویش برگزید
و اذان و اقامه اولین کلماتى بودند که گوش او را نوازش دادند. اوّلین کلاس درس او دامان
پاک و پر مهر مادرى عطوف و عفیف بود. محمّد مراحل ابتدایى علوم اسلامى را نزد پدر و
دایى بزرگوارش على بن محمد بن ابراهیم بن ابان که از استادان علم حدیث بود، گذراند.
وى پس از گذراندن دوران آغازین تحصیل و آشنایى با منابع رجالى و حدیثى، از کلین مهاجرت
کرد و با کوله بارى از معرفت و شناخت مکتب اهل بیت (علیهم السلام)براى شکوفایى خلاّقیتهاى
درونى و سیراب شدن از دریاى بى پایان علوم وحى و پیمودن کمالات اخلاقى و انسانى به
«رى» وارد شد. اگرچه فاصله 38 کیلومترى کلین تا «رى» براى او که با زادگاه خویش وداع
همیشگى کرد مسافتى طولانى بود و غم غربت و دورى از خانواده آزارش مى داد، امّا براى
کسى که براى خدا گام برمى دارد و براى خدا زندگى مى کند این همه آسان است.
گزینش
هدف
در هنگام ورود
کلینى به «رى» بیشتر مردمان این شهر از پیروان مذاهب حنفى و شافعى بودند امّا به دلیل
وجود شیعیان دلباخته اى در اطراف این شهر، اکثر اهل تسنن «رى» همواره تحت تأثیر اخلاق
و رفتار اسلامى آنها قرار داشتند. از این رو این دیار به شهرى شیعه نشین معروف بود.
«رى» در آن زمان شهرى بزرگ بود و عقاید و مذاهب گوناگونى در کنار هم و در آرامش کامل
در آنجا به حیات خود ادامه مى دادند. امّا این آرامش گاه دستخوش حرکتهاى سیاسى مى شد.
فرقه اسماعیلیه با انگیزه تسلط بر ایران در این نقطه بیش از دیگران سرمایه گذارى کرده
بود و به ترویج و تبلیغ تفکر و آراء خود مى پرداخت. از این رو «رى» به نقطه برخورد
آراء و اندیشه هاى فرقه اسماعیلیه و مذاهب شافعى، حنفى و شیعه تبدیل شده بود. کلینى
در این زمان در کنارِ گذراندن تحصیلات خود نه تنها با عقاید و اندیشه هاى دیگر مذاهب
و فرقه ها آشنا شد بلکه به ماهیت واقعى بعضى از این فرقه ها که مى رفت تشیع را از مسیر
واقعى اش خارج کنند پى برد. او درد را شناخت و درمان را تشخیص داد. درد، جدایى مردم
از سخنان اهل بیت (علیهم السلام) و دارو، رساندن این سخنان به مردم بود. او در این
زمان هدف خویش را برگزید و به دور از هیاهو مسیر خود را مشخص کرد و تصمیم گرفت به فراگیرى
و نوشتن احادیث بپردازد. از این رو در محضر استادان بزرگى چون «ابوالحسن محمد بن اسدى
کوفى ساکن رى»([2]) به فراگیرى
حدیث پرداخت و در نوشتن و بحث و گفتگو پیرامون احادیث از خود شایستگى بسزایى نشان داد.
او بیشتر وقت زندگى خود را صرف حدیث کرد. امّا با این حال از واقعیتهاى اطراف خویش
و از مسائلى که شیعیان با آن دست به گریبان بودند، غافل نبود. او از کسانى نبود که
عزلت گزیند و فقط به فکر نجات خویش باشد، بلکه در دورانهاى پرآشوب همواره همگام و همراه
با جامعه شیعى بوده.در دورانى که «قرمطیان» با عقایدالتقاطى خود، که مخلوطى از عقاید
زردشتى، مانوى و اسلامى بود([3]) به مبارزه
با عقاید و مقدسات مسلمین پرداختند، کلینى با شجاعت شیعى خویش عقاید آنها را به نقد
کشید و براى آگاه کردن شیعیان از این حرکت انحرافى کتاب «الرد على القرامطه» را نوشت
و در دسترس شیعیان قرار داد.
عصر کلینى را
باید عصر حدیث نامید. زیرا نهضتى که براى فراگیرى و نوشتن احادیث آغاز شده بود سراسر
ممالک اسلامى را فراگرفته بود و تشنگان علم حدیث از این شهر به آن شهر و از این محفل
به آن محفل در جستجوى روایتگرى بودند تا از او حدیثى فراگیرند و بر اندوخته هاى خویش
بیفزایند. تلاش اهل سنت در این عصر به قدرى چشمگیر بود که مى توان گفت اهل سنت هرچه
دارد از این عصر دارد. در این عصر که زمانش به حدود تقریبى یک قرن مى رسد کتابهاى شش
گانه حدیثى اهل سنت (صحاح ستّه) تدوین شد.
کلینى در این
عصر مشغول فراگیرى و نوشتن احادیث بود. در این زمان شاگردان امام هادى(علیه السلام)،
امام حسن عسکرى(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام)هنوز زنده بودند. امّا از آنها
جز کتابها و جزوه هاى کوچک و پراکنده چیزى در دست نبود و بسیارى از این کتابها و جزوه
ها نیز در همین عصر از بین رفت.
خطر نابودى احادیث،
این میراث گرانقدر پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) هر لحظه احساس
مى شد. زیرا با وفات این حاملان احادیث و غیبت امام زمان(علیه السلام) شیعیان از این
سخنان گرانبها محروم مى شدند. کلینى با شناخت عصر خود و موقعیت حساس زمانى و درک اینکه
تشیع اگر از این مرحله به سلامت بگذرد براى همیشه از انحراف والتقاط رهایى یافته است،
براى تکمیل هدف و رسالت خویش به قم شهر محدثان و شاگردان اهل بیت(علیه السلام)مهاجرت
کرد.
در این زمان
در قم راویان و محدثان در هر مسجد و حسینیه اى به نقل حدیث مى پرداختند و بسیارى از
اینان در شمار آخرین محدثانى بودند که بدون واسطه از زبان ائمه (علیهم السلام)حدیث
شنیده بودند. وجود این فرزانگان موجب شد که عاشقان کلام اهل بیت (علیهم السلام) به
این شهر مهاجرت کنند و کلینى یکى از این افراد بود. او با استفاده از محضر استادان
بزرگى چون احمد بن محمد بن عیسى اشعرى، احمد بن ادریس قمى (معروف به معلّم)، عبدالله
بن جعفر حمیرى (مؤلف کتاب قُربُ الاسناد) و فرزند او محمد بن عبدالله حمیرى به فراگیرى
حدیث پرداخت. استادان و محدثانى که کلینى براى شکوفایى اندیشه خدایى خود از آنها بهره
جسته است در حدود سى و پنج نفر مى باشند. بى شک همه استادان کلینى در تشکل شخصیت او
نقش داشته اند امّا در این میان به رادمردى بر مى خوریم که کلینى را با او و او را
با کلینى مى شناسیم. کسى که نامش در یک سوم سلسله سندهاى روایات کافى است. شخصیتى که
نامش با کافى جاودانه شد. محدثى که در اسناد بیش از هفت هزار و یکصد و چهل روایت (7140)
چون ستاره مى درخشد.([4]) او على بن
ابراهیم قمى است که کتاب تفسیر او پایه تفسیرهاى تشیع گردید. و شاید اگر کلینى
پروانهوار به گرد شمع وجود او نمى چرخید و او را لحظه اى چه در حال بیمارى و چه سلامت
در خانه و مدرسه رها مى کرد و از او غافل مى ماند، روایات و احادیثى که سلسله سندش
به او ختم مى شود چون دیگر آثار او براى همیشه از میان مى رفت. امّا کلینى این اقیانوس
حدیث را رها نساخت. او که تشنه کلام اهل بیت(علیه السلام)بود جرعه جرعه نوشید و به
این نوشیدن اکتفا نکرد بلکه دریایى از این کوثر عشق را براى شیعیان پس از خود به یادگار
نهاد.
هجرتى
دیگر
گرچه قم مرکز
تشیع به شمار مى رفت و هر جوینده کلام اهل بیت(علیه السلام) را سیراب مى کرد امّا عطش
سیرى ناپذیر کلینى او را بر آن داشت تا آن دیار مقدس را به امید یافتن روایات و احادیث
ناشنیده ترک کند. او روستاها و شهرهاى بى شمارى را پشت سر نهاد و هرجا محدثى مى یافت
از او حدیث فرا مى گرفت. کوفه یکى از شهرهایى بود که کلینى به آن قدم نهاد. در آن زمان
کوفه یکى از مراکز بزرگ علمى به شمار مى رفت و کمتر محدث و یا محققى بود که در سفرهاى
خود به آن شهر وارد نشده و از محضر عالمان آنجا استفاده اى نکرده باشد.
کوفه در حقیقت
جاى تبادل نظر و نقطه آغاز در جهان اسلام به شمار مى رفت که همه آزادانه در آن به تبلیغ
مذهب خود مى پرداختند. از این رو هریک از نویسندگان و محدثان مذاهب گوناگون اسلامى
مجلس درس و بحثى براى خود برپا داشته بودند و به نقل احادیث خویش مى پرداختند. «ابن
عقده» یکى از کسانى بود که در این شهر سکونت داشت. او از حافظان بزرگ حدیث به شمار
مى رفت و حافظه قوى او موجب شده بود که آیتى از آیات حافظه در جهان شود.([5])
بسیارى از بزرگان
مذاهب از محضر او کسب علم مى کردند. او اگر چه از نظر مذهبى «زیدى جارودى» بود امّا
زهد و پارسایى از او محدثى موثّق ساخته بود که همه مذاهب در نقل احادیث به او اعتماد
داشتند. کلینى نیز از این مرد بزرگ استفاده کرده، از او روایاتى فراگرفت.
ثقة
الاسلام
کلینى پس از
کسب علم و حدیث از دهها استاد و محدث در شهرها و روستاهاى آن زمان، سرانجام به بغداد
رسید. او در مسافرتهاى خویش چنان علم و فضل خود را به نمایش گذاشته و تصویرى از شیعه
واقعى را در اذهان مردم هر دیار باقى نهاده بود که هنگام ورود به بغداد فردى گمنام
نبود. شیعیان به او افتخار مى کردند و اهل سنت به دیده تحسین به او مى نگریستند. تقوا،
علم و فضیلت او در اندک مدتى موجب شد که هم شیعه و هم اهل سنت در مشکلات دینى به او
مراجعه کنند، به طورى که عامه و خاصه در فتاوا به او روى مى کردند و به همین سبب او
اولین کسى بود که به لقب ثقة الاسلام شهرت یافت.([6])
کلینى نام آورترین
شخصیت عصر خود بود. عصرى که اوج تلاش محدثان و عالمان بزرگ و حتى عصر چهار نایب خاصّ
امام زمان(علیه السلام) بوده است. در این عصر به دلیل محدودیتها و ممنوعیتهاى اجتماعى
این بزرگان، مسئولیت فرهنگى و علمى تشیع بر دوش کلینى بوده است.
تألیف
کافى
بغداد براى کلینى
سرزمین تألیف بود. وى در آنجا فرصت یافت تا اندوخته هاى سالها رنج و مشقت را در مجموعه
اى گردآورى کند. او که کمبودهاى جامعه شیعى را به خوبى درک کرده بود و مى دید که با
غایب شدن امام زمان(عج) و دسترس نداشتن همه شیعیان به نوّاب خاص آن حضرت، جاى کتابى
که در بردارنده تعالیم اسلامى و شیعى باشد، خالى است تلاش خود را در پى تنظیم احادیث
گردآورى شده، جهت داد و براى شیعیان دستورالعمل و کتاب هدایتى ارزشمندى در کنار قرآن
تألیف کرد تا این کتاب مُفسِّر و مُبیّن تعالیم و احکامى باشد که قرآن به صورت کلى
بیان کرده است.
مجموعه کتاب
«الکافى» - که شامل اصول کافى (دو جلد)، فروع کافى (پنج جلد) و روضه کافى (یک جلد)
است و در بردارنده شانزده هزار و یکصد و نود و نه (16199) حدیث از پیامبر اسلام(صلى
الله علیه وآله) و ائمه معصومین (علیهم السلام)مى باشد -. کتابى است که کلینى در طى
بیست سال تلاش خستگى ناپذیر به تألیف آن موفق شده است. کلینى با تألیف این اثر جاودانه
برترى و فضل علماى تشیّع را نه تنها در روزگار خود، بلکه در تمام تاریخ اسلام به اثبات
رساند. کارى که او در مدّت بیست سال براى تشیع به پایان رساند کارى بود که شش تن از
بزرگترین عالمان اهل سنّت در مدت یک قرن براى مذهب خود انجام دادند. کتاب کافى مهمترین
و نفیس ترین کتاب از مجموعه کتب چهارگانه حدیثى (کتب اربعه) مذهب تشیع است.([7])
کافى در زمانى
به تبیین ارزشهاى اخلاقى و اسلامى پرداخت که اروپاییان دوران بربریت و وحشیگرى را مى
گذراندند و قبایلشان با قتل و غارت امرار معاش مى کردند. زمانى که آنها در جهل غوطه
ور بودند و از علم چیزى نمى دانستند و عقل و علم را در دادگاههاى تفتیش عقاید قرون
وسطایى به محاکمه مى کشیدند اوّلین باب از اولین کتاب تشیع با عنوان عقل و علم و آنگاه
توحید و حجت، ارزشهاى الهى و انسانى را آموزش مى داد. کتاب کافى را هرکسى از دیدگاه
خود بررسى کرده است. بر کافى هم فیلسوف شرح نوشته است هم عارف و هم فقیه و این خود
نشانه بزرگى و جامع بودن کافى است. شرحهاى مهم کافى عبارت اند از : 1 - مرآت العقول
از علامه مجلسى،که بادیدى فقهى نگاشته شده است. 2 - شرح صدرالمتألّهین معروف به ملاصدرا،
که نگرش او نگرشى فلسفى و عرفانى به احادیث است. 3 - کتاب وافى نوشته ملامحسن فیض کاشانى.
4 - شرح ملا صالح مازندرانى.
سبک
کلینى
روش کلینى در
ترتیب احادیث هر باب این است که حدیث صحیح تر و روشن تر را در اوّل باب قرار داده و
سپس به همین ترتیب احادیث مبهم و مجمل را ذکر کرده است.([8])
علاوه بر این، کلینى دست به ابتکار دیگرى زد که تا قبل از آن در میان عالمان و محدثان
معمول نبود و آن به کار بردن کلمه «عدّة»([9])
به جاى سلسله سندى است که به راوى حدیث ختم مى شود. از مسائلى که موجب شد کلینى این
رویه را در نقل حدیث پیش گیرد ، مشهور بودن راویان سلسله سند و نیز کم کردن حجم کتاب
و کمبود وقت بوده است.
«عدّة» کلینى گاهى از احمد بن محمد بن عیسى، گاهى از سهل بن زیاد و
زمانى از احمد بن محمد خالد برقى روایت مى نماید و اشخاص هر یک از این سه، غیر از اشخاص
«عدّة» دیگر مى باشد.([10]) مثلا مراد
او از «عدّة» در جایى که به واسطه آن از احمد بن محمد بن عیسى روایت مى کند عبارت از
پنج نفر : محمد بن یحیى عطار، على بن موسى کمیدانى، داوود بن کوره، احمد بن ادریس على
بن ابراهیم بن هاشماست.([11])
این روش رهگشاى
سایر عالمان و محدثان شد به طورى که شیخ طوسى در کتاب فهرست خود و نجاشى در کتاب رجال
خویش این روش را برگزیدند و به همین شیوه روایت را نقل کردند.([12]) علاوه بر
این گاهى احادیثى بدون نام محدث و راوى و با عنوان «قد قال العالم» و یا «فى حدیث آخر»
از کلینى نقل شده است که جمعى از عالمان این احادیث را دلیلى بر وجود ارتباط بین کلینى
و امام زمان(عج) دانسته و گفته اند «ممکن است که این کتاب (کافى) به نظر اصلاح آن حضرت
رسیده باشد».([13]) و از کلام
بزرگان نقل شده است که امام زمان(عج) فرموده اند :
«الکافى کاف لشیعتنا» : «کافى» شیعیان ما را کافى است.
کلینى در زندگى
سراسر نور و پربار خود علاوه بر تدوین و تألیف مجموعه الکافى، کتابهاى الرد على القرامطه،
تفسیر رؤیا (تعبیر خواب)، مجموعه شعر (حاوى قصایدى که شعرا در مناقب و فضایل اهل بیت (علیهم السلام) سروده اند)، کتاب رسایل ائمه (علیهم السلام) و کتاب رجال را تألیف کرده است.
کلینى
بر مسند تدریس
کلینى در مسیر
تحقیق و نگارش از تغذیه فکرى شاگردانى که به امید کسب علم از محضرش به بغداد سفر کردند
لحظه اى غافل نبود. او در بارور کردن اندیشه خدایى شاگردانش از جان مایه گذاشت. بسیارى
از بزرگان از او روایت نقل کرده اند که از آن میان احمد بن ابراهیم معروف به ابن ابى
رافع صیمرى، احمد بن احمد کاتب کوفى، احمد بن على بن سعد سعید کوفى، ابوغالب احمد بن
محمدرازى، عبدالکریم بن عبدالله بن نصر بزار تنیسى، على بن احمد بن موسى دقاق، محمد
بن احمد سنانى زاهرى، ابوالفضل محمد بن عبدالله بن مطلب شیبانى، محمد بن على ماجیلویه،
محمد بن عصام کلینى، جعفر بن محمد بن قولویه قمى مؤلف کتاب کامل الزیارات، هارون بن
موسى تلعکبرى، محمد بن احمد صفوانى و محمد بن ابراهیم نعمانى مؤلف کتاب غیبت نعمانى
را مى توان نام برد.([14])
عروج
کلینى
کلینى پس از
هفتاد سال زندگى که بیست سال آن تلاش و تحقیق همراه با رنجها و غربتها براى تدوین کتاب
کافى بود از این جهان عروج کرد. او غروب نکرد بلکه با کتاب ارزشمند کافى هماره در آسمان
تشیع پرتو افشانى مى کند. او گرچه در قفس دنیا زیست امّا در فضاى بهشت تنفس مى کرد
چرا که همه لحظه هاى عمرش را با کلام اهل بیت (علیهم السلام)سپرى کرد. و سرانجام در
ماه شعبان سال 329 ق. عروج کرد([15])
و نه تنها شیعیان بلکه پیروان دیگر مذاهب اسلامى را سوگوار و بغداد را با رفتنش یکپارچه
ماتم کرد. ابوقیراط محمد بن جعفر حسنى([16])
یکى از بزرگان بغداد بر پیکر مطهرش نماز خواند و شیعیان با دلى پراندوه پیکر مقدس او
را در باب کوفه بغداد در بازار و در نزدیکى پل به خاک سپردند.
سلام بر کلینى
روزى که تولد یافت و روزى که در آسمان دنیاى اسلام درخشید و عروج کرد و روزى که در
پیشگاه ذات اقدس او برانگیخته مى شود.
[1]
- کلین روستایى در 38 کیلومترى شهررى.
[2]
- مفاخر اسلام، على دوانى، ج3، ص26.
[3]
- فرهنگ فرق اسلامى، محمد جواد مشکور، ص395.
[4]
- معجم رجال الحدیث، آیت الله خویى، ج11، ص194.
[5]
- مفاخر اسلام، ج3، ص55.
[6]
- ریحانة الادب، میرزا محمد على مدرس تبریزى، ج5، ص79.
[7]
- سه کتاب دیگر این مجموعه عبارت اند از : من لایحضره الفقیه، تألیف شیخ
صدوق، تهذیب و استبصار، تألیف شیخ طوسى.
[8]
- اصول کافى (مقدمه)، کلینى، ترجمه سید جواد مصطفوى، ج1، ص9.
[9]
- منظور آنکه : این حدیث را شمارى چند نقل کرده اند.
[10]
- ریحانة الادب، ج4، ص113.
[14]
- مفاخر اسلام، ج3، ص27 و 90.
[15]
- ریحانة الادب، ج5، ص80.