فعالیتهاى سیاسى
1ـ دوره سلطنت رضا پهلوىآیت الله خادمى در مقطعى از تاریخ به اصفهان بازگشت که استبداد رضاخانى با همه توان خود، کمر به دین زدایى و دین ستیزى بسته و با بستن درب حوزه ها و گشودن مراکز فساد، مؤمنین را در موضعى انفعالى قرار داده بود. ایشان در این برهه، در مقابل اقدامات رضا خان قد بر افراشت و به تغییر لباس و متحد الشکل کردن لباس مردان، کشف حجاب بانوان و جلوگیرى از برگزارى مراسم عزادارى حضرت سید الشهداء(علیه السلام) اعتراض نمود. این اعتراضات باعث شد تا مأموران حکومت رضا خانى مدتى منزل او را تحت نظر قرار دادند به طورى که خروج وى از خانه ممکن نبود. در آن ایّام که روحانیون فقط با شرایط و قوانین رضا خانى مى توانستند از لباس روحانیت استفاده کنند، «آقا حسین خادمى نیز در اصفهان از کسانى بود که در سال 1345 هـ .ق. از علماى نجف اجازه اجتهاد داشت، ولى حکومت از دادن جواز استفاده از لباس روحانیت به ایشان خوددارى کرد.»([3])
عشق به حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) و زنده نگهداشتن شعائر محرم و عاشورا آیت الله خادمى(رحمه الله) را بر آن داشت تا در آن دوران خفقان و سخت رضاخانى، نیمه هاى شب عده اى از خواص را به منزل دعوت کند و به عزادارى حضرت سید الشهداء(علیه السلام) بپردازند.
2ـ دوره سلطنت محمّدرضا پهلوى از آن جاى که اندیشه سیاسى آیت الله خادمى از فقه و دیانت بر خاسته بود، دخالت در امور اجتماعى و سیاسى مردم را وظیفه خود تلقى مى نمود و بدان عمل مى کرد و به همین جهت، مبارزه با هجوم گسترده فرهنگى، سیاسى و اجتماعى رژیم پهلوى را در سر لوحه کار خود قرار داد و با فعال کردن «هیأت علمیّه اصفهان»، زمینه هاى مبارزه را فراهم آورد و با جلسات مستمرّ این هیأت در منزل خود یا سایر علما، هماهنگى مناسب را در بین آنان به وجود آورد و جبهه اى گسترده با حضور تمامى علماى اصفهان در برابر نظام طاغوت ایجاد و همه را وارد این صحنه نمود.
آیت الله خادمى با آیت الله کاشانى در جریان نهضت ملى شدن همکارى داشت. پس از کودتاى 28 مرداد 1332، با آن که فضاى خفقان بر جامعه حاکم بود، آیت الله خادمى با فدائیان اسلام ارتباط بر قرار ساخت و در جهت اهداف آنان، گام هاى مثبتى برداشت. نواب صفوى و یارانش در سفرى که به اصفهان داشتند، به دیدار آیت الله خادمى رفتند و با او گفت و گو کردند.
ساواک هماره در پى به دست آوردن اطلاعات از فعالیت هاى سیاسى آیت الله خادمى بود. آیت الله خادمى با آغاز نهضت امام خمینى(رحمه الله)در سال 1341، به مخالفت با انجمن هاى ایالتى و ولایتى برخاست. شروع قیام در سال 1342 و هم زمان شدن آن با ایّام عزادارى سالار شهیدان، موجب گشت تا آیت الله خادمى این مراسم را مبدّل به یک راهپیمایى با شکوه در جهت حمایت از قیام حضرت امام(رحمه الله) نمایند.
با شروع نهضت، آیت الله خادمى گمشده خود را در وجود یار دیرینه اش، امام خمینى(رحمه الله)یافت و با تلاش هاى مستمر خویش، هرگونه اقدام و حرکت امام(رحمه الله) را مورد تأیید و حمایت قرار داد و با صدور اعلامیه، مدارس علمیه اصفهان، بازار، نمازهاى جماعت و... را به عنوان اعتراض تعطیل مى نمود.
وى در آن دوران که حتى یاد نام امام خمینى(رحمه الله) جرم محسوب مى شد، در منابر و محافل از امام یاد مى نمود.
با اوج گیرى مبارزات در سال 1342، عده اى از مبارزین اصفهان با نظارت ایشان چند دستگاه تکثیر تهیه کرده و اعلامیه هاى حضرت امام(رحمه الله) و سایر علما را با نام هاى مختلف چاپ کردند و در سطح وسیعى از تهران، اصفهان و سایر شهرستان ها پخش کردند.
در ادامه همین فعالیت هاى زیرزمینى، گروه هاى تحت امر او که در تشکل هاى 3 ـ 4 نفرى فعالیت مى کردند، در سال هاى 1347 و 1354 توسط ساواک ضربه خورد.
پس از دستگیرى امام خمینى(رحمه الله)، زمزمه شومى مبنى بر محاکمه و اعدام امام(رحمه الله) از سوى دستگاه برخاست. به ابتکار یکى از مراجع وقت، علماى شهرهاى مختلف به عنوان اعتراض به دستگیرى «مرجع بزرگ»، در تهران اجتماع کردند. آیت الله خادمى نیز به نمایندگى روحانیت و مردم اصفهان به این جمع پیوست و در تنظیم اعلامیه هاى صادره از سوى علماى متحصن نقش به سزایى را ایفا نمود.
پس از آزادى امام خمینى(رحمه الله) از زندان در پانزدهم فروردین 1343، به منظور مطرح شدن محبوبیّت امام خمینى در قلوب مردم و ایجاد وحدت در میان انقلابیون و مبارزان و تمامى اقشار مردم، به مناسبت آزادى حضرت امام(رحمه الله)، در اصفهان چندین مجلس جشن برگزار و از وعاظ دعوت کرد تا در این مجالس براى ایشان دعا کنند. در همین مجالس بود که سیاست هاى رژیم زیر سؤال رفت. وى همراه عده اى از مردم اصفهان، جهت دیدار با حضرت امام(رحمه الله) و اعلام حمایت از ایشان به قم رفتند و طى یک راهپیمایى با شکوه به حضور حضرت امام(رحمه الله) رسیدند. امام طى سخنانى در جمع حاضر، از مردم اصفهان تشکر و آیت الله خادمى را به عنوان نماینده خود به مردم معرفى کرد و از مردم اصفهان خواست که از آیت الله خادمى قدردانى نمایند.
اقدامات آیت الله خادمى در خصوص حمایت از حضرت امام(رحمه الله) موجب خشم مضاعف ساواک شد. ساواک در ابتدا تصمیم گرفت ایشان را دستگیر و به تهران اعزام کند، ولى از ترس واکنش هاى مردمى و به منظور جلوگیرى از اغتشاش و درگیرى در اصفهان، به ملاقات رؤساى شهربانى و ساواک در تاریخ 7/2/1343هـ .ش. با ایشان بسنده کردند و به رغم تذکرات شدیداللحن آنان ومراقبت بسیارشان، هیچ گاه آیت الله خادمى از فعالیت هاى خود دست بر نداشت و حتى در منابر و محافل علناً حضرت امام(رحمه الله) را دعا مى کرد.
پس از تبعید حضرت امام(رحمه الله) به ترکیه نیز ارتباط آیت الله خادمى با امام خمینى قطع نشد. همواره با فرستادن افراد آگاه و مورد اعتماد که همراه نامه هاى سرّى وى به امام بودند. امام(رحمه الله)را در جریان مسایل اصفهان قرار مى داد. براى این که مکاتباتش از نظر ساواک پنهان نباشد، به دستور مقدم (مدیر کل اداره سوم) نامه هاى ایشان تحت کنترل قرار گرفت. در سال 1344 با آن که ساواک مدرک قابل اعتنایى از آیت الله خادمى نداشت، ولى از فعالیت هاى آشکار و پنهان ایشان به ستوه آمده بود لذا به منظور دست یابى به منبع اصلى پخش اعلامیه، وى به ساواک احضار و منزلشان مورد بازرسى قرار گرفت. ایشان را به اتهام نشر اکاذیب به دادگاه فراخواندند و در یک محاکمه فرمایشى، به دو ماه حبس قابل خریدارى محکوم کردند. وى پس از پرداخت مبلغ تعیین شده، مشمول منع پیگرد گردید.
وى بارها از سفر به حجاز و عراق براى انجام حج و زیارت عتبات، صرفاً به خاطر نگرانى ساواک از ملاقات ایشان با حضرت امام(رحمه الله)، محروم شدند.
از دیگر اقدامات ارزشمند آیت الله خادمى، رسیدگى به خانواده هاى زندانیان و تبعیدیان دوران ستم شاهى بود. همواره آنان که پاى در مسیر جهاد گذاشته بودند، ایشان را ملجأ و پناه امن خود مى دانستند و هرگاه مشکلى پیش مى آمد، رو به خانه این سیّد عظیم الشأن مى نهادند.
در سال 1356 نیز علیرغم مخالفت ساواک، براى مرحوم حاج آقا مصطفى خمینى مجلس ترحیم برگزار کرد و در اعتراض به مقاله توهین آمیز روزنامه اطلاعات به حضرت امام(رحمه الله)، علما و روحانیون را جمع و بیانیه اى علیه اقدامات رژیم صادر کرد.
با شروع انقلاب اسلامى در سال 1357 و بالا گرفتن آن، آیت الله خادمى براى آن که نهضت از مسیر اصیل خود منحرف نشود و مجالس، راهپیمایى ها و تظاهرات در برگیرنده اهداف حضرت امام(رحمه الله) باشد، با همفکرى یارانش، به سازماندهى آن پرداخت و تمامى مراحل را تحت نظر گرفت و در بسیارى از آن ها شرکت جست. نقش محورى آیت الله خادمى در این مقطع حساس، آن جا خود را مى نمایاند که تحصن 15 روزه مادران و خواهران زندانیان سیاسى در منزل ایشان و با محاصره نیروهاى امنیتى شکل گرفت.
تحصّن تاریخى
(برافراشته شدن پرچم حکومت اسلامى)([4])
پس از دستگیرى، آیت الله طاهرى، بازار اصفهان تعطیل شد. مردم براى کسب تکلیف به سوى منزل آیت الله خادمى روان شدند. این حرکت مردم به تظاهرات و سپس به تحصن در منزل ایشان بدل گشت و در مدت 10 روزى که این تحصن به طول انجامید، منزل ایشان کانون انقلاب و خود او پذیراى مردم اصفهان شد. نیروهاى نظامى در آخرین شب تحصن، اطراف منزل ایشان را محاصره کردند و گروهى از مردم مظلوم را به خاک و خون کشیدند. پس از آن، در اصفهان حکومت نظامى اعلام شد. در پى این واقعه، مسئولان سیاسى ـ امنیتى استان به مرکز اعلام کردند: عامل اصلى و محرک واقعى وقایع اخیر، شخص آیت الله خادمى است. لذا یا باید تعهد همکارى بسپارد(!) و از وقایع اخیر اعلام انزجار و تنفر کند و یا اصفهان را براى همیشه ترک گوید و یا او و فرزندش دستگیر و زندانى شوند.
در پى مشورت هاى فرمانده نیروى زمینى و رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران با نخست وزیر وقت (جعفر شریف امامى) اعلام شد که دستگیرى او و فرزندش اقدامات تند و خطرناک ترى را از سوى مردم اصفهان به دنبال خواهد داشت.
از این رو با شگردها و تهدیدات ناجوانمردانه، سعى در به زانو در آوردن ایشان نمودند، لیکن سیاست و درایت ایشان باعث شد که از این اقدامات شیطانى نیز طرفى نبندند.
آیت الله خادمى با وجود کهولت سن و وضعیت نامساعد جسمانى، در اکثر مراسم ها مانند یک فریضه شرکت مى کرد و چون نمى توانست پیاده در راهپیمایى ها شرکت کند، سوار بر اتومبیل و پیشاپیش صفوف مرصوص مردم بیدار و متدین اصفهان حرکت مى نمود و دلگرمى بیش ترى به آنان مى داد.
در راهپیمایى روز هفدهم آذر ماه 1357، وقتى مأموران حکومت نظامى حرکت راهپیمایى را متوقف کردند، با مخالفت آیت الله خادمى رو به رو شدند و ایشان دستور ادامه حرکت دادند. این اقدام ایشان باعث شد مأموران با بى رحمى تمام جمعیت را به گلوله ببندند. آیت الله خادمى در میان سفیر گلوله و خون به ناحق ریخته زنان و مردان، بر روى زمین نشست. در واقع، او با این اقدام موجب پایدارى و استقامت مردم و متوقف شدن تیراندازى شد.
آیت الله خادمى پس از تظاهرات عظیم تاسوعا و عاشوراى 1357 که به دنبال آن مجسمه هاى پهلوى توسط مردم پایین کشیده شد و چماق به دستان با حمایتهاى همه جانبه رژیم به مردم اصفهان حمله کردند، طى اولتیماتومى به مسئولان، آنان را از ادامه کار بر حذر و اعلام نمود! چنانچه این تظاهرات متوقف نشود، اعلام جهاد خواهد نمود. به دنبال این تصمیم، مسئولان به وحشت افتادند و تظاهرات وحشیانه چماق به دستان متوقف گردید.
از دیدگاه لوموند
مرد قدرتمند شهر چنین مى گوید: این شهر به وسیله مردم اداره مى شود و نمونه اى است که نشانگر قدرت جمهورى اسلامى مى باشد.
حاکم واقعى اصفهان مردى است در حدود 90 سال. این شخص برجسته به نام آیت الله خادمى تمامى شهر را از منزل خویش که در انتهاى یک کوچه بن بست در قسمت شرقى شهر قرار دارد، اداره مى نماید. تمامى ساختمان محل سکونت وى ساده مى باشد و اعلامیه هاى صادر شده و خبر تمامى حوادث به این جا مى رسد. آقا در گوشه یک اتاق واقع در طبقه همکف در حالى که به مُتکّائى تکیه کرده، نشسته است و عینک ذره بینى درشتى چشمانش را در خود گرفته است... .
دو دستگاه تلفن در اتاق کارش قرار دارد و به وسیله آن ها در جریان تمامى حوادث شهر و کشور قرار مى گیرد و بنا به گفته نزدیکان و یارانش، وى از نیروى جسمى و روانى خوبى برخوردار مى باشد که مدت 30 سال است در میدان سیاست، سخت فعال است. وى در حال حاضر، شهر را با قدرت اداره مى کند و رفت و آمد به منزل او لحظه اى قطع نمى شود. مشاوران و مسئولان قسمت هاى مختلفه به طور لاینقطع در حال گزارش دادن مى باشند... .
اتاق هاى مجاور نیز پر از مبارزان و مجاهدان مى باشد. حدود 15 نفر از یارانش از روى نقشه، شهر را به 20 ناحیه تقسیم نموده و به این ترتیب آن ها مسئولیت کمک هاى اقتصادى را عهده دار شده اند و این برنامه که حدود دو ماه است اجرا مى شود وظیفه کمک به خانواده هایى را به عهده دارد که به علت ادامه اعتصابات از نظر مالى در مضیقه قرار گرفته اند. تمامى درخواست ها در این جا به صورت فیش بندى شده و طبقه بندى قرار دارد و مورد کنترل قرار گرفته و نوع نیاز خواه به صورت نقدى یا جنسى تعیین شده و در انتهاى فیش مربوط درج مى گردد.تعداد تقاضاها در حدود15 هزار مى باشد که از محل سهم امام (نوعى مالیات که مؤمنین بسته به میزان درآمد خویش به رهبران مذهبى خود مى پردازند) تأمین مى شود.
در طبقه بعدى منزل، ستاد مرکزى پلیس اسلامى قرار دارد که حدود 12000 جوان داوطلب از بین هزاران هزار جوان داوطلب، به وسیله جامعه مدرسین حوزه علمیّه اصفهان انتخاب شده اند که اینان شهر را به 35 ناحیه تقسیم کرده اند که در هر منطقه یک مسجد یا مدرسه، حکم مرکز فعالیت براى آن ها را پیدا نموده است و این پلیس مسئول حفظ نظم در طى روز و امنیت در زمان شب مى باشد.
گفته مى شود که فرمانده پلیس اصفهان سه روز پیش مراتب همبستگى و اطاعت خویش را نسبت به روحانیت، به آیت الله خادمى اعلام نموده است و بنا به گفته برخى افسران شهربانى، از تهران دستور داشته اند که روابط دوستانه و خوبى را با رهبران مذهبى در این ایّام حساس داشته باشند.
گشت هاى شبانه انجام شده در روزهاى اخیر به وسیله نیروهاى اسلامى منجر به دستگیرى چند نفر از سارقین و مرتکبین خلاف هاى گوناگون گردیده که اینان را جهت داورى به نزد آیت الله برده و وى آن ها را مطابق قوانین اسلامى مجازات نموده بود.([5])