رضا استادى
(متولد: 1316ش )
عنوان مقاله: استاد پژوهش
نویسنده: عبدالرحیم اباذرى
تولد و خانواده
رضا استادى مقدم تهرانى مشهور به استادى فرزند مرحوم حاج خداداد استادى در سال 1316 ش در یکى از محلات جنوب تهران، محله تکیه حمام خانم (نزدیک بازارچه نایب السلطنه) دیده به جهان گشود. پدرش مردى متدین و داراى حساب سال بود و خمس اموال خود را مرتب پرداخت مى کرد. به شرکت در نماز جماعت اهتمام ویژه داشت، بارها توفیق یافت به زیارت عتبات عالیات و مشهد مشرف شود. هر ماه در منزل مجلس روضه برگزار مى نمود. روحانى محل نیز مدتها در منزل وى مستأجر بود. این امور سبب شده بود او مورد احترام و اعتماد مردم باشد. حاج خداداد در سال 1372 ش، چشم از جهان فرو بست و بنا به وصیتش در وادى السلام قم به خاک سپرده شد.[1]
برادران وى، حاج اکبر و حاج مهدى از بازاریان تهران هستند. حاج مهدى در دوران ستمشاهى عضو جمعیت «هیئت هاى مؤتلفه» و از نزدیکان آقاى عسکر اولادى بود. او در راستاى مبارزات ضد رژیم شاهنشاهى دستگیر و مدتى در زندان قزل قلعه محبوس شد. او پس از پیروزى انقلاب اسلامى با آقاى عسکر اولادى در کمیته امداد امام خمینى همکارى مى کند.[2]
تحصیلات ابتدایى
تحصیلات ابتدایى را از شش سالگى در مدرسه خسروى (از مدارس ملى، در حد فاصل بین بازار چهارسو و گذر لوطى صالح) آغاز نمود. بعد از اتمام کلاس ششم در دوازده سالگى، چهار سال جنب مغازه پدر مشغول کسب شد و مدتى هم در یک کتابفروشى کار کرد.
رفت و آمد وى به مدرسه مروى، مسجد امین الدوله بازار و مسجد ملاّ محمدجعفر و آشنایى با امام جماعتهاى آن، مانند آیت الله شیخ احمد مجتهدى[3] و آیت الله عبد الکریم حق شناس،[4]شیفته حوزه و روحانیت شد و با شرکت در درس و بحث این بزرگان علاقه زیادى از خود به علوم دینى نشان داد. در این میان تشویق بعضى دوستان و آشنایان و همکارانِ پدر هم شوق او را دو چندان کرد.[5]
تحصیل در حوزه
درس طلبگى و استفاده هاى اخلاقى را از حدود شانزده سالگى در مدرسه مروى، مسجد سید عزیز الله، مدرسه ملاّ جعفر و مسجد امین الدوله و... شروع کرد و مقدمات علوم اسلامى از قبیل جامع المقدمات، سیوطى، مغنى و حاشیه ملاّ عبدالله و مباحث اخلاقى را طى دوره چهار سال از محضر آقایان شیخ عبدالکریم حق شناس، شیخ احمد مجتهدى، شیخ هادى مقدس واعظ و میرزا عبدالعلى تهرانى (امام جماعت مسجد بزازها) و... فرا گرفت. در همین ایام با حضرات آقایان سید محسن خرازى و شهید غلامحسین حقانى آشنا و هم درس شد.
در حدود سال 1335 ش براى تکمیل تحصیلات به شهر قم هجرت کرد. سال اول با دوست صمیمى اش سید محسن خرازى در منزلى کنار مدرسه حجتیه ساکن شد و سال دوم در منزل آقاى خرّازى سکونت اختیار کرد. در سال سوم چون پدرش براى او منزل خریده و ازدواج کرده بود، به منزل شخصى خود منتقل گردید.[6]
اساتید
در قم بخشى از کتاب مطول را نزد شیخ رحمة الله فشارکى و شیخ مصطفى اعتمادى فرا گرفت و اغلب کتاب شرح لمعه را از محضر شیخ محمدتقى ستوده بهره برد و با این استاد بیش از همه مأنوس شد. سطوح عالى از قبیل رسائل، مکاسب و کفایه را از محضر حضرات آیات سلطانى طباطبائى، حسینعلى منتظرى، شیخ محمد شاه آبادى، احمد آذرى قمى، ابوالقاسم خزعلى، نورى همدانى، مکارم شیرازى و جعفر سبحانى استفاده کرد.[7]
مدت اندکى هم درس فلسفه را از محضر حضرات آیات شیخ محمد شاه آبادى و جوادى آملى آموخت و در کنار آن مدت کمى در درس تفسیر علامه طباطبایى، آیت الله خزعلى و آیت الله سبحانى حاضر شد و مدتى متمادى در درس اخلاق حضرات آیات شیخ عباس تهرانى و حاج آقا حسین فاطمى شرکت کرد.[8]
آقاى استادى پس از اتمام سطوح عالى حوزه به درس خارج فقه و اصول مراجع عظام و فقهاى کرام راه یافت و در این مرحله از محضر علمى آیات عظام: سید حسن فرید گلپایگانى، سید محمدرضا گلپایگانى، سید محمد محقق داماد، سید کاظم شریعتمدارى، شیخ محمدعلى اراکى، سید موسى شبیرى زنجانى استفاده کامل برد. طى مسافرتى به قصد زیارت عتبات عالیات به نجف اشرف هجرت کرد و طى هفت ماه اقامت در آن حوزه مقدس احیاناً در درس آیات عظام امام خمینى، خوئى و شهید صدر نیز شرکت کرد[9] و در نهایت به مقام والایى در علوم اسلامى رسید.[10]
در عرصه تدریس
آیت الله استادى در کنار تحصیل اهتمام ویژه اى به تدریس نشان داد و به عنوان یکى از اساتید سرشناس حوزه علمیه قم مطرح شد. وى کتابهاى درسى از جمله شرح لمعه، اصول فقه، مکاسب، رسائل جدیده، رسائل، کفایه و نیز دروس جنبى چون اصول عقاید، تفسیر و... را براى علاقمندان تدریس و شاگردانى را تربیت کرد. پس از پیروزى انقلاب در دانشگاه رضوى مشهد و دانشگاه آزاد قم نیز تدریس کرد.
وى از شخصیتهاى بزرگى، مانند آیات شیخ محمدتقى شوشترى نویسنده قاموس الرجال، سید مصطفى صفائى خوانسارى و سید مرتضى نجومى کرمانشاهى اجازه روایت گرفت که متن دو مورد اخیر بسیار مفصل مى باشد.[11]
تلاشهاى تبلیغى و فرهنگى
او از نخستین سالهاى تحصیل به امر مهم تبلیغ و ارشاد مردم پرداخت. در اولین مسافرت تبلیغى ماه محرم همراه حجت الاسلام آقا شیخ مهدى غفارى تهرانى، به اردکان یزد رفت[12] و دو ماه محرم و صفر را به تبلیغ در محافل مختلف این شهر گذراند. یکى از ثمرات این سفر آشنایى و ارتباط با آیت الله آقا سید روح الله خاتمى بود. حسن خلق، مردم دارى و خدمت رسانى به محرومان و سایر فضائل اخلاقى این روحانى مخلص موجب شد که آقاى استادى از ارادتمندان وى شود.[13]
آیت الله استادى یک محرم و رمضان دیگر، در «قالهر» کاشان و ماه رمضان دیگرى در اهواز به تبلیغ پرداخت و چون نامه اى از طرف شخصى به آیت الله حاج سید على بهبهانى رامهرمزى داشت، وارد منزل او شده و آقاى رامهرمزى او را به منطقه «باغ ملک» فرستاد، ولى چون شرایط باغ ملک مناسب نبود، به اهواز آمد و از آنجا به قم بازگشت، اما این رویداد موجب نشد او از امر تبلیغ و ارشاد دست بکشد.[14]
اطراف تهران، بعضى مساجد تهران، اطراف کرج، قم و کاشان از جمله مناطقى بودند که وى در برخى از سالها و ایام تعطیلى و تبلیغى به ارشاد و راهنمایى مردم مى پرداخت.
پس از پیروزى انقلاب اسلامى فعالیتهاى تبلیغى و فرهنگى اش را توسعه داد و حتى به شهرهاى تبلیغى و فرهنگى خارج از کشور رفت. در سفر به لندن در کنگره «امام حسین و نهضت عاشورا» و در لبنان در مراسم بزرگداشت سید عبد الحسین شرف الدین به سخنرانى پرداخت.[15]
حضور و سخنرانى در کنگره ها، سمینارها و محافل علمى از قبیل کنگره شیخ انصارى، شیخ فضل الله نورى، میبدى، شهید سید حسن مدرس، میرزا کوچک خان جنگلى، فاضلین نراقى، سید عبد الحسین شرف الدین، اقتصاد اسلامى و شناخت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)در ایران را مى توان از تلاشهاى فرهنگى و تبلیغى وى به شمار آورد. سخنرانى قبل از خطبه هاى نماز جمعه تهران و امامت جمعه شهر قم از دیگر فعالیتهاى اوست.[16]
از همه مهمتر همکارى ایشان با آیت الله خرازى و چند نفر دیگر در راه اندازى مرکز بزرگ علمى ـ فرهنگى و دینى (مؤسسه در راه حق) است، این مؤسسه مهم که در سال 1342 ش تأسیس شد، جزوات دینى و کتابهاى مذهبى در موضوعات گوناگون را به طور رایگان در سرتاسر ایران در اختیار جوانان قرار مى داد و تأثیر بسیارى در هدایت دینى آنان داشت.[17]
فعالیتهاى مبارزاتى
آیت الله استادى در سال 1342 ش و پس از فاجعه مدرسه فیضیه و قیام 15 خرداد که به دستگیرى حضرت امام انجامید، در حالى که از فضلاى جوان به شمار مى رفت، از سوى استادش آیت الله شیخ محمد شاه آبادى به منطقه بَرَغان کرج اعزام شد و ضمن تبلیغ و ارشاد، به روشنگرى نسبت به مسائل روز پرداخت و از حضرت امام خمینى (ره) تجلیل کرد.
پس از بازگشت از این مأموریت، به عنوان یکى از فضلاى سرشناس تهران، پاى اعلامیه اى را که به عنوان اعتراض به دستگیرى حضرت امام خطاب به هیئت دولت نگارش یافته بود، امضا کرد.[18] چند نمونه دیگر از امضاهاى او در ذیل بیانیه ها و تلگرامهاى علما و فضلاى حوزه علمیه قم (جامعه مدرسین فعلى) به عنوان اعتراض به رژیم و حمایت از نهضت اسلامى، گویاى تعهد و حضور او در صحنه هاى سیاسى آن دوران در حدّ تشخیص خود است.[19]
آثار قلمى
آیت الله استادى در عرصه تألیف و تحقیق فردى پرکار و بانشاط است و آثار ارزشمندى دارد. او تلاش در این وادى را از سال 1350ش آغاز کرد. تشویق و راهنمایى بعضى اساتیدش، بویژه آیت الله سبحانى،[20] در پیشرفت او نقش بویژه اى داشت. این اندیشمند پرتلاش همواره مى کوشد خلائى علمى را پر کند، جلوى اندیشه هاى باطل را بگیرد یا دست کم به شبهاتى که در سطح جامعه مطرح است، جواب دهد.
آثار قلمى آقاى استادى را در سه محور (تألیف، تصحیح، فهرست نگارى)، مى توان تقسیم کرد.
الف: تألیفات
1 - اصول دین براى همه: این کتاب که در سال 1350 ش چاپ شد، اولین اثر قلمى استاد به شمار مى آید و با تشویق و راهنمایى آیت الله سبحانى نگارش یافته است. کتاب حاوى یک دوره اصول عقاید به زبان ساده است و بخش آخر به زندگى ائمه اطهار اختصاص دارد.
این کتاب که به خاطر روان، گویا، مستدل بودن با استقبال عموم روبه رو شد، توسط انتشارات دارالفکر در قم به چاپ رسید و تاکنون بارها در قطع جیبى و رُقعى چاپ شده است.
2 - سرگذشت کتاب شهید جاوید: این کتاب نقد نظرات مرحوم شیخ نعمت الله صالحى نجف آبادى پیرامون نهضت عاشورا و قیام اباعبدالله الحسین(علیه السلام) است. وقتى کتاب شهید جاوید در سالهاى 1349 ـ 50 انتشار یافت. نقدها و اعتراضهاى زیادى را برانگیخت که بعضى از آنها بسیار تند و احیاناً اهانت آمیز بود، اما نقد آیت الله استادى به خاطر محتواى مستدل، متقن، منطقى و رعایت کردن ادب نویسندگى و پرهیز از عبارت پردازى مورد توجه اندیشمندان حوزوى قرار گرفت. شخصیتهاى برجسته حوزه مانند حضرات آیات سید احمد خوانسارى، سید ابوالحسن رفیعى قزوینى، سید محمدرضا گلپایگانى، محمدتقى فلسفى، علامه سید مرتضى عسکرى و شهید مطهرىطى ارسال نامه و اظهاراتى از وى تقدیر و تشکر کردند.[21] جالب اینکه مؤلف براى نگارش این کتاب، حدود هشتاد منبع موثق پیرامون این موضوع را مطالعه و تحقیق کرد و حدود دویست ساعت وقت صرف آن نمود.[22]
3 - تحقیقى درباره دعاى ندبه: این اثر در سالهایى نوشته و چاپ شد که در محافل روشنفکرى برخى افراد از روى حسن نیت و جهالت و برخى مغرضانه ارزشهاى اسلامى از جمله دعاى ندبه را به باد انتقاد گرفته بودند. آقاى استادى با این تحقیق ارزشمند در مقابل آنها ایستاد و از حریم فرهنگ تشیع دفاع کرد. این اثر چند بار چاپ شد و علامه بزرگ شیخ محمدتقى شوشترى طى نامه اى در مورخ 16 / 6 / 1351 از زحمات او تجلیل و براى او دعا نمود.[23]
4 - تحقیق در یک مسأله فقهى: موضوع این کتاب «ریش تراشى» است. مؤلف در هدف از نگارش آن مى نویسد:
«در همان سالها (دهه چهل) جزوه اى با عنوان «در اسلام هیچ دلیلى بر حرمت ریش تراشى وجود ندارد.» نوشته آقاى سید حسن صفوى، دکتر در ادبیات منتشر شد. بنده نه از این جهت که در این مسأله که یک حکم فرعى است نباید اجتهاد شود و یا فتواى خلافى داده شود، بلکه از این نظر آن را خطرناک و دردآور یافتم که یک نفر غیر متخصص، وارد حوزه تخصصى فقه و فقها شده و آنها را متهم کرده است که نعوذ بالله فتواى بدون دلیل صادر کردند. لذا درصدد پاسخگویى برآمدم.»[24]
این کتاب سال 1356 در 176 صفحه به چاپ رسید.
5 - توضیحى پیرامون غنیمت در آیه خمس: این اثر تحقیقى نیز در مقابل کسانى نگارش یافت که مشروعیت خمس و زکات را زیر سؤال برده و با قلم فرسایى مغرضانه اذهان برخى از مردم را بر ضد حوزه روحانیت و تشیع مسموم ساخته بودند.[25]
6 - شفاعت در قرآن و حدیث.
7 - شورى در قرآن و حدیث.
8 - امامت در چند درس.
9 - چهل داستان.
10 - خاتمیت از دیدگاه عقل، قرآن و حدیث.
11 - ده رساله.
12 - بیست مقاله.
13 - سى مقاله.
14 - چهل مقاله.
15 - مقدمه اى بر ملل و نحل.
16 - سى مجلس پیرامون قرآن و عترت.
17 - بیست مجلس پیرامون عهدنامه مالک اشتر.
18 - هفتاد و دو منبر.
19 - نوزده ستاره و یک ماه.
20 - آیینه صدق و صفا.
21 - یادنامه علامه سید ابوتراب خوانسارى.
22 - شرح احوال آیت الله العظمى اراکى (ره)
23 - شرح احوال خاندان نراقى.
24 - دانشمندان شیعه.
25 - دانشمندان گلپایگان (درسه جلد)
26 - شرح احوال و آثار محقق حلى.
27 - آشنایى با تفسیر و مفسران.
28 - گزیده منتهى الآمال.
29 - مختصر نجم الثاقب.
30 - اصول عقاید: در چهل درس تنظیم شده است.
31 - مدارک نهج البلاغه.
32 - شرائط اجتهاد.
33 - رؤیاى نور: مختصر دار الاسلام عراقى است.
34 - نگاهى به خوانسار.
35 - 375 نکته.
36 - ابناء الزهراء، ابناء الرسول.
37 - کلمات الاعلام حول جواز الشهادة یا الولادة فى الاذان و الاقامة.[26]
38 - بررسى لغت نامه دهخدا: این کتاب نفیس در نقد و بررسى لغت نامه بزرگ مرحوم على اکبر دهخدا نگاشته شده است که حکایت از عمق مطالعه و دقت نظر و اشراف ستودنى ناقد نسبت به این دائرة المعارف دارد. مؤلف انصاف و دورى از تعصب و در عین حال غیرت دینى خود را به نمایش گذاشته است.
39 - حدیث منبر.
40 - کشکول منبر.
41 - من اعلام الشیعة.
42 - فاطمه(علیها السلام) در آیینه القاب.
43 - کتابنامه امام صادق(علیه السلام)
44 - کتابنامه امام حسین(علیه السلام)
45 - کتابنامه نهج البلاغه
46 - کتابنامه نماز با همکارى آقاى انصارى قمىیادآورى
بسیارى از این کتابها مجموعه اى از مقالات آقاى استادى است که در طول حدود بیست سال ابتداء در تعدادى از مجله هاى معروف چاپ شده و سپس به صورت کتاب درآمده است.
مقالات علمى استاد از صد عنوان افزون تر است و تعدادى از آنها در قالب کتابى مستقل چاپ شده است.
ب: فهرست نگارى
امروز فهرست نگارى از رشته هاى مهم و تخصصى در حوزه ها و دانشگاهها به شمار مى آید. آیت الله استادى از همان اوائل طلبگى با نسخ خطى و غیر خطى آشنا و مأنوس شد و چون وارد حوزه علمیه گردید، این علاقه و ارتباط شدت بیشترى گرفت به گونه اى که وى کتابخانه اى در خور توجه براى خود تشکیل داد.
در این کتابخانه دهها جلد نسخه خطى بود. ایشان فهرست نگارى را از کتابخانه شخصى خود آغاز و تجربه کرد. بعد چون علاقه ویژه به این مهم داشت، کتابخانه هاى عمومى و شخصى چند نفر دیگر از علماى اعلام را نیز فهرست نمود.[27]
آیت الله استادى در این رشته، تبحر و تخصص ویژه دارد و در ردیف شخصیتهاى سرشناس کشور شناخته مى شود. هم اینک موارد فهرست نگارى وى از نسخ خطى کتابخانه هاى مختلف که خوشبختانه همه به چاپ رسیده و در دسترس علاقمندان است را مرور مى کنیم:
1 - فهرست کتابخانه مدرسه فیضیه: سه جزء در دو مجلد، چاپ قم.
2 - فهرست کتابخانه عمومى آیت الله گلپایگانى: جلد دوم و سوم، چاپ قم.
3 - فهرست کتابخانه مدرسه حجتیه قم. چاپ قم.
4 ـ فهرست کتابخانه مسجد اعظم قم: چاپ قم.
5 ـ فهرست کتابخانه مدرسه مروى تهران: چاپ قم.
6 - فهرست کتابخانه حسینیه شوشترى هاى نجف: چاپ تهران، این فهرست که اصل آن از آقاى اسماعیلیان و تنظیم و تکمیل آن از آقاى استادى است، در جلد 11 و 12 نشریه دانشگاه به چاپ رسیده است.
7 - فهرست کتابخانه مدرسه حجازیهاى قم: این نسخه هاى خطى به کتابخانه مدرسه آیت الله گلپایگانى انتقال یافت.
8 - فهرست کتابخانه شخصى آقاى طبسى حائرى در قم.
9 - فهرست کتابخانه شخصى حاج شیخ على خوانسارى: این نسخه هاى خطى به مدرسه مهدیه خوانسار منتقل شد.
10 - فهرست کتابخانه شخصى آیت الله حجت کوه کمرى: این نسخه ها به کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى منتقل شده است.
11 - فهرست صد نسخه از نسخ خطى حاج آقا اسماعیل هدایتى: این نسخه ها و نسخ باقیمانده از کتابخانه وى به مدرسه آیت الله گلپایگانى منتقل شد.
پنج فهرست اخیر در مجله نور علم، نشریه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به چاپ رسید.
12 - فهرست کتابخانه امام زاده هلال واقع در آران کاشان. در مجله وقف میراث جاویدان نیز به چاپ رسید.
13 - فهرست کتابخانه آیت الله سید مصطفى صفایى خوانسارى در یک جلد: همه نسخ به کتابخانه آستان قدس رضوى در مشهد منتقل شد.
14 - فهرست صد و شصت نسخه خطى: چاپ قم. این نسخ به کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى منتقل شد.
15 - آشنایى با چند نسخه خطى: چاپ قم. شامل فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه چهل ستون مسجد جامع تهران و فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه شخصى آیت الله سید احمد زنجانى و نسخه هاى خطى کتابخانه آیت الله سید مهدى روحانى است که با همکارى آقاى مدرسى طباطبائى آماده شد.
16 - فهرست دویست و سى نسخه خطى در تهران: این فهرست در مجله نور علم چاپ شد و نسخ خطى آن به کتابخانه آستان قدس رضوى انتقال یافت.[28]
ج: تصحیح و تحقیق کتب
محور سوم از آثار آیت الله استادى را تصحیح کتب و تحقیق در آثار فقهاء، محدثان و سایر بزرگان شیعه به خود اختصاص داده است. کار و تلاش وى در این عرصه نیز ستودنى است. این آثار ذوق و استعداد و تسلط لازم و کافى وى به محتواى آثار و متون فوق را به نمایش مى گذارد. کتب ارزشمندى که به دست با کفایت استاد تصحیح و تحقیق شده و به چاپ رسیده اند، عبارتند از:
1 ـ الکافى فى الفقه، ابوالصلاح حلبى: چاپ قم.
2 - تقریب المعارف، ابوالصلاح حلبى: چاپ قم.
3 - الرسائل التسع، محقق حلى: چاپ قم.
4 - المسلک، محقق حلى: چاپ قم.
5 - جلد 42 و 43 از جواهر الکلام: چاپ تهران و بیروت.
6 - سیر و سلوک منسوب به سید بحرالعلوم: چاپ قم.
7 - سیر و سلوک میر سید حسین قزوینى: چاپ قم.
8 - جامعة الاصول ملاّ مهدى نراقى: چاپ قم.
9 - شهاب ثاقب ملاّ مهدى نراقى: چاپ قم.
10 - سوال و جواب ملاّ احمد نراقى: چاپ قم، در سه جلد.
11 - حاشیه رسائل شیخ انصارى از شیخ عبد الرسول ساباطى.
12 - حاشیه شفا از آقا جمال خوانسارى.
13 - ترجمه مفتاح الفلاح، شیخ بهائى، از آقا جمال خوانسارى.
14 - حاشیه بر حاشیه شرح تجرید، از آقا جمال خوانسارى.
15 - مائده سماویه، آقا رضى خوانسارى: با همکارى چند نفر.
16 - تسلیة الفؤاد، سید عبدالله شبر: با همکارى آقاى حسین اشکورى و چاپ قم.
17 - ارشاد المستبصر، سید عبدالله شبر: چاپ قم.
18 - اصول دین، میرزاى قمى: چاپ قم.
19 - شرعة التسمیه، میر داماد: چاپ قم.
20 - خلاصه التوحید، یکى از رجال دوره قاجار: چاپ قم.
21 - چهارده رساله فارسى، میرزا احمد آشتیانى: چاپ قم.
22 - وسیلة النجاة فى شرح دعاى السمات، ملاّ عبد الواسع کاشانى: چاپ قم.
23 - الشمائل المحمدیه، شیخ عباس قمى: چاپ قم.
24 - فیض القدیر بما یتعلق بحدیث القدیر، شیخ عباس قمى: چاپ قم و با همکارى دیگران.
25 - الدررالنظیم، شیخ عباس قمى: چاپ قم و با همکارى دیگران.
26 - قرة الباقرة، شیخ عباس قمى: چاپ قم.
27 - نفس المهموم، شیخ عباس قمى: چاپ قم به ضمیمه نفثة الصدور.
28 - معاد، ملاّ نعیما طالقانى: در سه جلد و چاپ مشهد.
29 - احکام الصلاة: تقریرات درس شریعت اصفهانى، از شیخ محمدحسین سبحانى (پدر آیت الله سبحانى): چاپ قم.
30 - نخبة الازهار فى احکام الخیار: تقریرات شریعت اصفهانى از محمدحسین سبحانى به ضمیمه سه رساله دیگر از وى: چاپ قم.
31 - تفسیر سوره حمد، حاج آقا حسن فرید اراکى: چاپ قم.
32 - شرح اصول کافى ملاّ صدرا کتاب عقل و جهل: چاپ کنگره ملاّ صدرا.
33 ـ کتاب فى الاخلاق و العرفان، لاحد الحفاظ من اعلام الشیعة الامامیة فى القرن الخامس او السادس.
اشراف و نظارت
در این بخش بعضى از آثار گرانسنگ از فقها و اندیشمندان تشیع را مى توان نام برد که با مدیریت، نظارت و اشراف آیت الله استادى، تنظیم و تدوین شده و از طریق کنگره ها و مؤسسات علمى و فرهنگى مختلف به چاپ رسیده است. اسامى آنها به شرح زیر است:
1 - الحکومة الاسلامیة فى احادیث الشیعة الامامیة: (انتشارات مؤسسه در راه حق)
2 - التوازن الاسلامى: (مؤسسه در راه حق)
3 - نُه جلد از مجموعه تألیفات فقه و اصول آیت الله اراکى (مؤسسه در راه حق)
4 - میزان المطالب، میرزا جواد آقا تهرانى (مؤسسه در راه حق)
5 - ده جلد از دوره چهارده جلدى تألیفات شیخ مفید (کنگره شیخ مفید)
6 - مجموعه هفتاد و یک جلدى مقالات (شامل بیش از دویست مقاله)، (کنگره شیخ مفید)
7 - مجموعه کتب کنگره فاضلین نراقى (ملاّ احمد و ملاّ مهدى) (کنگره فاضلین نراقى)
8 - مجموعه مقالات و کتب کنگره نخبگان گلپایگان.
9 - مجموعه یازده جلدى کتب مقدس اردبیلى (کنگره مقدس اردبیلى)
10 - مجموعه آثار آقا حسین خوانسارى و آقا جمال خوانسارى (کنگره آقا حسین خوانسارى)
11 - جلد چهارم جامع الشتات میرزاى قمى (مؤسسه کیهان)
12 - مجموعه سه جلدى حیاة النبى، حاج شیخ قوام وشنوى (انتشارات اسوه)
13 - چهار جلد از مجموعه تفسیر نور، محسن قرائتى (مؤسسه در راه حق)[29]
مسئولیتهاى فرهنگى و اجرایى
آیت الله استادى در طول فعالیتهاى علمى، فرهنگى و تحقیقى خود، از قبول مسئولیتهاى اجرایى نیز شانه خالى نکرد. برخى از مسئولیتهایش چنین است:
1 - عضو هیئت مدیره مؤسسه در راه حق، نزدیک به چهل سال.
2 - عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، نزدیک به سى سال.
3 - نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى: در دوره هاى سوم و چهارم از استان تهران.
4 - عضویت در شوراى نگهبان با حکم رهبر معظم انقلاب.
5 - عضویت در شوراى عالى مدیریت حوزه علمیه قم: به مدت دو دهه
6 - مدیریت حوزه علمیه قم: به مدت 3 سال.
7 - سرپرستى کتابخانه مسجد اعظم.
8 - عضو هیئت امناى دانش نامه جهان اسلام که زیر نظر مقام معظم رهبرى است: به مدت 6 سال.
9 - عضو مشاوران کتابخانه آستان قدس رضوى: به مدت چهار سال.
10 - امام جمعه موقت قم.[30]
[1]. خبرگان ملت، ج 2، ص 61 مصاحبه نگارنده با معظم له در تیرماه 1386.
[2]. مصاحبه.
[3]. شرح حال ایشان را در گلشن ابرار، ج 6، ص 415 بخوانید.
[4]. زندگىنامه ایشان در گلشن ابرار، همین جلد آمده است.
[5]. همان.
[6]. خبرگان ملت، ج 2، ص 61.
[7]. همان، ص 62.
[8]. همان، ص 62.
[9]. بخشى از گزارش این سفر از سوى ساواک در مجموعه «امام خمینى در آینه اسناد» آمده است.
[10]. از آغاز تاکنون، ص 40.
[11]. خبرگان ملت، ج 2، ص 63. متن کامل اجازهنامه آیتالله نجومى در کتاب «من اعلام الشیعه»، نوشته آقاى استادى چاپ شده است.
[12]. مصاحبه.
[13]. همان.
[14]. همان.
[15]. خبرگان ملت، ج 2، ص 70.
[16]. از آغاز تاکنون، ج 3، ص 40.
[17]. مصاحبه.
[18]. اسناد انقلاب اسلامى، ج 3، ص 106.
[19]. در این مورد، ر، ک: منبع پیشین.
[20]. مصاحبه.
[21]. سرگذشت کتاب شهید جاوید، رضا استادى، ص 309 ـ 310.
[22]. همان، ص 297.
[23]. ر. ک. به: همان، ص 298.
[24]. همان، ص 297 با دخل و تصرف در عبارات.
[25]. همان، ص 296.
[26]. خبرگان ملت، ج 3، ص 65 ـ 66.
[27]. مصاحبه نگارنده با معظم له، تیرماه 1386.
[28]. خبرگان ملت، ج 2، ص 64 ـ 65 و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تاکنون، سید محسن صالح، ج 3، ص 41.
[29]. خبرگان ملت، ج دوم، ص 69.
[30]. از آغاز تاکنون، ج 3، ص 43.