سیّد محمّد بادکوبه اى
متوفّاى: 1348 هـ .ق.
عنوان مقاله: آیت شجاعت
نویسنده: محمّد الوانساز خویى
دیباچه
از امتیازات جهان تشیّع، وجود فقیهان برجسته و لایق در عرصه هاى مختلف علمى، فرهنگى، اجتماعى و سیاسى است. از چهره هاى موفّق و نامدار شیعه در سده چهاردهم هجرى، فقیه مبارز، حضرت آیت الله سیّد محمّد بادکوبه اى است. بزرگ مردى که فقاهت را با شجاعت و دیانت را با سیاست آمیخت و سالیان سال علیه بى دینى و استکبار به مبارزه برخاست.
رادمردى که طعم تلخ تبعید و زندان را بر جان خرید و متحمّل انواع رنج ها و شکنجه ها گردید تا ارزش هاى الهى و اسلامى محفوظ بماند.
در این مقاله برگ هایى از زندگانى پربار ایشان را ورق مى زنیم تا ره توشه و سرمشق براى ما و آیندگان باشد.
میلاد نور
در سال (1285 هـ .ق.) روستاى آرام و زیباى «مشقطع»([1]) از توابع باکو،([2]) شاهد تولّد طفلى مبارک در کانون گرم خانواده آقا میر جبّار مصطفى یوف بود. میر جبّار که فردى متدین و دیندار بود نام فرزندش را «سیّد محمّد» نهاد.
تحصیلات
سیّد محمّد در چنین خانواده اى پرورش یافت. وى در سنین کودکى قدم به مکتب خانه گذاشت و دروس مقدّماتى را از اساتید محلّى فرا گرفت. پس از آن با شور و شعف بسیار براى تکمیل تحصیلات، از طریق عشق آباد راهى مشهد مقدّس گردید و ادبیات فارسى و عربى، فقه و اصول را در جوار مرقد مطهّر حضرت ثامن الحجج(علیه السلام) آموخت و آنگاه با قدم هایى استوار و اراده اى پولادین عازم حوزه علمیه اصفهان شد. منطق، فلسفه و کلام را در مدّت کوتاهى از استادان بزرگ حوزه علمیه اصفهان فراگرفت و به مقام استادى رسید.([3])
حوزه علمیه نجف
سیّد محمّد پس از تحصیل در اصفهان راهى عتبات عالیات عراق گردید و سال هاى متمادى از محضر استادان بزرگ حوزه کهن نجف، علوم معقول و منقول را فرا گرفت.
استادان
استادان بزرگوار ایشان عبارتند از:
1. حاج سیّد حسین بادکوبه اى (1293 ـ 1358 هـ .ق.).
این دانشمند فرهیخته و فیلسوف عالیقدر در سال (1293 هـ .ق.) در روستاى «خوددلان» بادکوبه متولّد شد و پس از تحصیل علوم مقدّماتى رهسپار تهران گردید. وى ریاضیات را از میرزا ابوالحسن جلوه و فلسفه را از حکیم میرزا هاشم اشکورى و حکیم کرمانشاهى فرا گرفت و آنگاه عازم حوزه نجف گردید. در حوزه علمیه نجف از محضر آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانى و شیخ محمّدحسن ممقانى بهره ها برد. ایشان استاد مسلّم علوم عقلى و نقلى بود و شاگردان فرزانه اى تربیت نمود.
سیّد حسین در شب بیست و هشتم شوّال (1385 هـ .ق.) دار فانى را وداع گفت و به اجداد طاهرینش پیوست.
2. ملاّ فتح الله اصفهانى (1266 ـ 1339 هـ .ق.) حاج ملاّ فتح الله اصفهانى معروف به «شیخ الشّریعة» در دوازدهم ربیع الاوّل (1266 هـ .ق.) در اصفهان به دنیا آمد. علوم مقدّماتى را در اصفهان فرا گرفت و در سال (1359 هـ .ق.) راهى نجف اشرف گردید. در نجف از حوزه درسى حاج میرزا حبیب الله رشتى، حاج شیخ محمّدحسین کاظمینى و... استفاده نمود و از مدرّسین ممتاز نجف گردید. سیّد محمّد بیشترین بهره را از درس ایشان برده است. ملاّ فتح الله در روز یکشنبه هشتم ربیع الثّانى (1339 هـ .ق.) درگذشت و در جوار مرقد مطهّر امیرالمؤمنین(علیه السلام) به خاک سپرده شد.([4])
3. سیّد ابوالحسن اصفهانى (1284 ـ 1365 هـ .ق.)
مرجع تقلید شیعیان آیت الله اصفهانى در سال (1284 هـ .ق.) در روستاى «مدیسه» به دنیا آمد. در اصفهان از محضر آیت الله کلباسى، آیت الله چهارسوقى، آیت الله درچه اى و آیت الله جهانگیر قشقایى استفاده نمود. در سال 1307 رهسپار عراق گردید و از محضر آیات عظام میرزاى شیرازى، میرزا حبیب الله رشتى، فاضل شربیانى، شیخ محمّدحسن ممقانى، سیّد محمّدکاظم یزدى، آخوند خراسانى، میرزا محمّدتقى شیرازى و شریعت اصفهانى بهره مند گردید. ایشان مرجعیّت عامه شیعه را به عهده داشت و داراى حوزه درسى قدرتمندى بود. وى در شب نهم ذى حجة (1365 هـ .ق.) در 81 سالگى درگذشت و در صحن مطهّر حضرت على(علیه السلام)دفن شد.([5])
4. ملاّمحمّدکاظم آخوند خراسانى (1255ـ1329 هـ .ق.)
آخوند خراسانى در سال (1255 هـ .ق.) در مشهد متولّد شد. در شهرهاى مشهد، سبزوار و تهران از محضر اساتید بزرگى چون فیلسوف بزرگ عصر، ملاّ هادى سبزوارى، ملاّ حسین خویى و میرزا ابوالحسن جلوه استفاده هاى شایانى برد و سپس راهى نجف اشرف گردید. وى در درس شیخ مرتضى انصارى و میرزا محمدحسن شیرازى شرکت نمود. آخوند خراسانى صاحب تألیفات گوناگونى بوده که مهم ترین آن «کفایة الاصول» است. این کتاب یکى از بى نظیرترین کتاب هایى است که در علم اصول نوشته شده و هنوز در حوزه هاى علمیّه شیعه تدریس مى شود. سرانجام این فقیه اهل بیت(علیهم السلام) در سال (1329 هـ .ق.) دار فانى را وداع گفت و به ملکوت اعلى پیوست.([6])
5. سیّد محمّدکاظم یزدى طباطبایى (1248 ـ 1337 هـ .ق.)
این دانشمند بزرگ در سال (1248 هـ .ق.) در روستاى «کسنویه» متولّد گردید و تحصیلات ابتدایى را در زادگاه خود گذراند. وى سپس به اصفهان رفت و از محضر استادان آن سامان بهره مند گردید. او جهت تکمیل تحصیلات خویش عازم نجف اشرف گردید. از حوزه درس مرحوم میرزا محمّدحسن شیرازى بهره هاى وافرى برد. سیّد در سال (1337 هـ .ق.) وفات نمود و در صحن مقدّس مرتضوى مدفون گردید. از مهم ترین آثار او مى توان به کتاب فقهى معروف «عروة الوثقى» اشاره نمود که حاوى 3260 مسأله فقهى است.([7])
سیّد محمّد در اثر تلاش و کوشش فراوان، در فقه به قوّه استنباط دست یافت و موفّق به کسب اجازات متعدد اجتهادى و روایى گردید. برخى از افاضل و دانش پژوهان اسلامى، از جمله حاج میرزا محسن کوچه باغى از ایشان اجازه روایتى دریافت نموده اند.([8])
بازگشت به بادکوبه
آیت الله بادکوبه اى پس از تحصیل و رسیدن به مدارج عالى علمى به شهر بادکوبه بازگشت. بازگشت ایشان به بادکوبه هم زمان بود با حکومت تزارى روسیه بر سرزمین آذربایجان. حکومت تزار در نتیجه جنگ هاى تجاوز کارانه و تحمیل معاهده هاى گلستان و ترکمن چاى بر ایران، شهرهاى دربند، باکو، شیروان، شکى، گنجه، لنکران، نخجوان و بخش جنوبى تالش را از این کشور جدا و به سرزمین هاى خود ملحق نمود. آیت الله بادکوبه اى با وجود سخت گیرى ها و آزار و اذیت هاى موجود، به تبلیغ احکام الهى و ترویج شریعت نبوى پرداخت.([9])
تأسیس حوزه علمیّه
مجاهد نستوه، آیت الله بادکوبه اى در طول سالیان دراز، خدمات شایانى به جهان اسلام نمود. ایشان با وجود فشار و سخت گیرى هاى ضد دینىِ بلشویکها، شروع به تأسیس حوزه علمیّه نمود و شاگردان مستعدى پرورش داد.([10]) علاّمه امینى در مورد ایشان مى گوید:
«از خدمات علاّمه سیّد محمّد ]بادکوبه اى [یکى تأسیس دانش سراى دینى بود که تعداد زیادى دانشجو داشت و خود در آن تدریس مى کرد و على رغم حمله ضد دینى بلشویکها رونق روز افزون یافت.»([11])
تبعید به سیبرى
در سال (1936 م) جمهورى آذربایجان به اتّحاد جماهیر شوروى پیوست. در خلال این سال ها آزار و اذیت مسلمانان افزایش یافت و بسیارى از مساجد، اماکن مذهبى و مدارس علمیّه تخریب گردید. حکومت وقت بسیارى از مخالفین دولت و مبارزین را یا کشت و یا تبعیدنمود. در این میان بسیارى از علماى آذربایجان کشته و یا تبعید شدند. فقیه مبارز آیت الله بادکوبه اى در نتیجه ترویج تعالیم الهى و نشر معارف اسلامى و افشاى ماهیت رژیم کمونیستى به مدّت پانزده سال با اعمال شاقه به سیبرى([12]) غربى تبعید شد. ایشان در مدّت تبعید هر روز به همراه زندانیان دیگر به مقدار معین به حفر کانال مى پرداخت. امّا در اثر همکارى و علاقه دوستداران خود، مدّت مذکور در طول پنج سال سپرى گردید.([13]) خود معظم له در مورد همکارى زندانیان مى گوید: «هر زندانى روزانه چند بیل خاک بر مى داشت و مى گفت: «بودا آخوند آقانین پاییدى»([14]) ایشان با سپرى نمودن ایّام تبعید به بادکوبه بازگشت و فعّالیت هاى خود را از سر گرفت.
اتّهام
با گسترش فعّالیت هاى سیاسى و فرهنگى آیت الله بادکوبه اى مخالفان نتوانستند بار دیگر وجود وى را نادیده بگیرند و این بار به اتّهام همکارى با حزب مساوات([15]) به مدّت نُه ماه در زیرزمین مخوف سازمان اطّلاعات شوروى زندانى شد امّا پس از مدّتى تبرئه و آزاد شد.([16])
هجرت به اردبیل
بعد از آزادى از زندان دوستان وى وسایل سفر ایشان و خانواده اش را به اردبیل فراهم نمودند. ایشان هم زمان با حکومت رضا خان وارد اردبیل گردید و فعّالیت هاى خویش را آغاز نمود. معظم له در مدّت اقامت دو ساله در اردبیل در خانه خویش شروع به تدریس و تربیت طلاّب کرد([17]) وى در یکى از مساجد معروف اردبیل به نام مسجد «سرچشمه» به اقامه نماز جماعت مى پرداخت.([18])
تبعید به تبریز
در پى اجراى سیاست هاى غربىِ رضاشاه، حضرت آیت الله بادکوبه اى به مخالفت و اعتراض برخاسته و در نتیجه به تبریز تبعید مى گردد و به اجبار در مدرسه طالبیه اقامت مى گزیند. اقامت اجبارى وى در مدرسه طالبیه با وساطت برخى از دوستان، از جمله آقاى احد وهاب زاده و آقاى سطوة السلطنة پایان و ایشان در منزل خویش در تبریز سکنى مى گزیند.([19])
همگام با امام
مجاهد عالیقدر حضرت آیت الله بادکوبه اى از آغاز نهضت امام خمینى در سال 1342ش. در ردیف روحانیون مبارز قرار گرفته و حمایت و پشتیبانى خویش را از حرکت هاى انقلابى حضرت امام اعلام داشت.([20]) این عالم بزرگ با سخنرانى هاى شیرین و جذّاب خود در آگاهى مردم تبریز نقش اساسى داشت.
مبارزه با انجمن هاى ایالتى و ولایتى
با تصویب انجمن هاى ایالتى و ولایتى و تبدیل قسم به قرآن به قسم به کتاب آسمانى و دخالت زنان در انتخابات و حذف قید اسلام، حضرت آیت الله بادکوبه اى در کنار جامعه روحانیت آذربایجان در تاریخ (12/8/1341) با ارسال تلگرافى به آیت الله حاج سیّد محمّد بهبهانى خواستار لغو این تصویب نامه شدند. متن تلگرام چنین است:
حضرت مستطاب آیت الله العظمى آقاى بهبهانى (دام ظلّه العالى)
پس از تقدیم مراتب ادعیه خالصه و تشکرات صمیمانه، معروض مى دارد، در اقدامات حضرت مستطاب عالى و حضرات آیات عظام قم و نجف اشرف و سایر شهرستان ها دام ظلّهم در موضوع الغاء تصویب نامه دولت راجع به مداخله زنان در انتخابات و تبدیل حلف قرآن به کتاب آسمانى و الغاء قید اسلام، جامعه روحانیت آذربایجان و قاطبه مسلمانان این سامان هم رأى بوده و بدین وسیله به حضور مقدّس مراتب شرکت در تمام اقدامات آن ذوات مقدّس را ابراز و متمنى است مراتب معروضه را به جناب آقاى وزیر ابلاغ فرمایید.
الاحقر سیّد محمّد بادکوبه اى، الاحقر احمد اهرى، الاحقر جواد سلطان القرایى، الاحقر على الموسوى مولانا، الاحقر عبدالله مجتهدى، الاحقر سیّد ابوالفضل خسروشاهى، الاحقر سیّد احمد خسروشاهى، الاحقر جعفر الاشراقى، الاحقر مصطفى الموسوى مولانا، الاحقر الحاج سیّد مرتضى توتونچى، الاحقر محمّدعلى قاضى طباطبایى، الاحقر محمّد بن آقا شیخ حسین توتونچى، الاحقر عبدالله مجتهدى سرابى، الاحقر حسن الحسینى انگجى، الاحقر الجانى على الغروى العلى یارى، الاحقر شیخ حسن ویجویه، الاحقر سیّد مهدى دروازه اى، الاحقر سیّد مرتضى خلخالى، الاحقر محمّدحسین سبحانى، الاحقر سیّد یوسف هاشمى، الاحقر على بن حسین شهیدى، الاحقر محسن آیت زاده شربیانى، الاحقر عبدالحسین غروى، الاحقر على شفیعى، الاحقر رضا باغمیشه، الاحقر میرزا على لمسه چى، الاحقر محمود الموسوى خلخالى، الاحقر عبدمناف واعظى، الاحقر میرزا آقا عظیمى، الاحقر على اکبر محدّث، واعظ چرندابى، اقل ابوالقاسم گرگرى.([21])
6/ج2/82
همچنین در تعقیب تلگرافات ارسال شده در مورد تصویب نامه انجمن هاى ایالتى و ولایتى، آیت الله بادکوبه اى به اتّفاق علما و روحانیون تبریز در آبان ماه 1341 اعلامیه اى بدین شرح صادر کردند:
بسمه تعالى و شأنه العزیز
در تعقیب تلگرافات عدیده حضرات مراجع و آیات عظام قم و نجف دامت برکاتهم درباره تصویب نامه اخیر دولت، که بر خلاف آیین مقدّس اسلام و قانون اساسى شرط اسلام و مرد بودن انتخاب کننده و شونده را حذف نموده و قسم به قرآن مجید را مبدل به قسم به کتاب آسمانى نموده اند، بدین وسیله جامعه روحانیت آذربایجان تا حصول نتیجه قطعى و اعلام الغاى مواد سه گانه، پشتیبانى کامل خود را از مراجع بزرگ و پیشوایان دینى اظهار نموده و در دفاع از حریم مقدّس اسلام و قرآن از انجام هیچ گونه وظیفه دینى خوددارى نخواهند کرد.
الاحقر احمد اهرى، العبد ابوالقاسم گرگرى، الاحقر سیّد محمّد بادکوبه اى، الاحقر حسن الحسینى انگجى، الاحقر کاظم دینورى، الاحقر الحاج سیّد مرتضى مستنبط، الاحقر سیّد احمد خسروشاهى، الاحقر عبدالله مجتهدى، الاحقر سیّد ابوالفضل خسروشاهى، الاحقر جواد سلطان القرایى، الاحقر عبدالله سرابى، الاحقر محمّد توتونچى، الاحقر على الموسوى مولانا، الاحقر جعفر الاشراقى، الاحقر محمّدعلى قاضى طباطبایى، الاحقر سیّد یوسف الهاشمى، الاحقر سیّد مهدى دروازه اى، الاحقر سیّد محمّدعلى انگجى، الاحقر سیّد محمّد فقیه، الاحقر عبدالحسین غروى، الاحقر محمود الموسوى خلخالى، الاحقر محسن آیت الله زاده شربیانى، الاحقر سیّد کاظم الموسوىاهرابى، الاحقر حسین هشترودى، الاحقر سیّد مرتضى خلخالى، الاحقر مصطفى الموسوى مولانا، الاحقر زین العابدین نوبت، الاحقر سیّد محمّدعلى خلخالى.([22])
دشمنى با اسرائیل
پس از جنگ شش روزه بین اعراب و اسرائیل در خرداد ماه سال 1346 حضرت آیت الله بادکوبه اى تلاش و فعّالیت خویش را علیه اسرائیل آغاز نمود. در این زمینه از سوى علماى قم اعلامیه اى در جهت حمایت از اعراب و لزوم جمع آورى کمک هاى مادّى براى آسیب دیدگان و آوارگان فلسطینى صادر شد. فقیه مبارز حضرت آیت الله بادکوبه اى همراه آیات عظام سیّد ابوالفضل خسروشاهى، سیّد مرتضى مستنبط غروى، سیّد کاظم موسوى شبسترى و شهید سیّد محمّدعلى قاضى طباطبایى، با صدور اعلامیه اى در تبریز، براى کمک به آوارگان مسلمان فلسطینى مساعدت و یارى خواستند. متن اعلامیه چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادران ایمانى، به منظور کمک به برادران مسلمان آسیب دیده، بازماندگان مقتولین در راه دفاع از حریم مقدّس اسلام که از طرف حضرات آیات عظام و مراجع تقلید که اعلام فرموده اند، امید است اهالى محترم آذربایجان از مساعدت دریغ نفرموده از کمک به برادران اسلامى به حساب شماره یک بانک صادرات شعبه قم از تادیه وجه خوددارى نفرمایند که عندالله مأجور خواهند شد.([23])
همرزمان
آیت الله بادکوبه اى در عرصه هاى مبارزه و جهاد با روحانیون بزرگ آذربایجان هم سنگر بوده که به برخى از آن ها اشاره مى شود.
1. شیخ عبدالغنى بادکوبه اى (شهادت 1350 هـ .ق.)
علاّمه مجاهد شیخ عبدالغنى بادکوبه اى در باکو متولّد گردید مقدّمات حوزوى را در باکو آموخت و آن گاه راهى نجف اشرف گردید. وى از محضر اساتید بزرگى چون حاج حبیب الله رشتى، ملاّ محمّد فاضل ایروانى و علاّمه برغانى استفاده نمود. وى پس از پایان تحصیلات به باکو مراجعت نمود و با تمام وجود به مخالفت با انقلاب کمونیستى روسیه پرداخت و خطرات بلشویک و الحاد را به مردم گوشزد نمود. ایشان در اثر مبارزه علیه حکومت کمونیستى به همراه علماى دیگر دستگیر و زندانى شد.
علاّمه امینى در این مورد مى نویسد:
«در همان زندان، در کنار این شخصیّت، دو دانشمند بزرگ دیگر و از قهرمانان جنبش اسلامى بودند که در تبلیغ و نشر حقایق با وى همکارى و همراهى داشتند. یکى علاّمه توانا سیّد محمّد]بادکوبه اى[ و دیگرى عالم پاکیزه خوى، شیخ حنیفه که عمرى به مبارزه با هواپرستى و گمراهى و دعوت حقّ گذرانده بودند.»([24])
سرانجام آیت الله شیخ عبدالغنى بادکوبه اى در سال (1350 هـ .ق.) به دار آویخته شد و به شهادت رسید.([25])
2. علاّمه شیخ حسین رمانایى.([26])
3. شیخ کامیاب.([27])
4. شیخ حنیفه.([28])
5. میرزا عبدالغفار اردوبادى.([29])
نُشُونْ آقا
مرحوم آیت الله بادکوبه اى عالمى متّقى، زاهدى پرهیزگار و مجاهدى فداکارى بود. ترکى را به لهجه قفقازى صحبت مى نمود و به جاى کلمه «نه ایچون» یعنى چرا؟ از کلمه «نشون» استفاده مى کرد. به همین دلیل در تبریز «نشون آقا» شهرت داشت.([30])
تجلیل از علما
ایشان براى مراجع تقلید و عالمان بزرگوار، علاقه و احترام خاصّى قائل بود و از آنان تجلیل مى نمود. همیشه از آیت الله حاج میرزا فتاح شهیدى یاد مى کرد و مى فرمود: «تبریز بعد از ,,,آیت الله العظمى حاج میرزا صادق آقا مجتهد بک مجتهد دیده است و آن هم آقا میرزا فتاح است و بس.»
همچنین با آیت الله شهید حاج میرزا محمّدعلى قاضى طباطبایى رفیق بود. هر وقت آن مرحوم از تبعید برمى گشت دو ـ سه روز بعد به منزل ایشان مى رفت و ساعت ها با هم در خلوت صحبت مى کردند.([31])
نماز و منبر
معظم له در کنار کارهاى سیاسى، علمى و اجتماعى، صبح و شام در مسجد «ویجویه» (ورجى)، و ظهرها در مسجد بازار کفاشان([32])نماز جماعت اقامه مى کرد.([33]) روزهاى جمعه منبر مى رفت و قرآن را در دست گشوده و از روى آن مى خواند و تفسیر و موعظه مى کرد. خود مى گریست و دیگران را مى گریاند.([34])
یادگارها
آن فقیه بزرگ علاوه بر تربیت شاگردانى چون: آیت الله سیّد مهدى دروازه اى([35]) و استاد میرزا عمران علیزاده([36]) و حاجى میرزا على اکبر برازنده، آثار گران بهایى نیز به جاى مانده است که از جمله آن ها مى توان به حاشیه بر عروة الوثقى و حاشیه بر شرح تجرید علاّمه حلّى اشاره کرد که هنوز به چاپ نرسیده اند.([37])
کتابخانه
عالم ربّانى آیت الله بادکوبه اى کتابخانه بزرگى داشت که حاوى کتاب هاى نفیس چاپى و خطى بود. بنا بر وصیّت آن فقیه بزرگوار همه کتاب هایش به کتابخانه بزرگ حضرت آیت الله العظمى سیّد شهاب الدّین مرعشى نجفى در قم انتقال یافت و هم اکنون در آن گنجینه بزرگ نگه دارى مى شود.([38])
به سوى ابدیّت
سرانجام این عالم ربّانى و مجاهد نامدار پس از سال ها خدمت به اسلام و مسلمین و تحمّل رنج ها، شکنجه ها و سختى ها، روز سه شنبه، هفتم جمادى الآخر (1389 هـ .ق.) برابر با تیرماه (1348) جان به جان آفرین تسلیم نمود و روح پاکش در ملکوت اعلى جاى گرفت. پیکر پاک این فقیه اهل بیت(علیهم السلام) پس از تشییع باشکوه توسط ده ها هزار نفر، در وادى رحمت شهرستان تبریز به خاک سپرده شد.([39]) رحمت و رضوان الهى بر او باد.
[1]. مُشْقَطَعْ در تلفظ کنونى «مُشتَقا» خوانده مى شود و از توابع باکو محسوب مى شود.
[2]. باکو یکى از مهم ترین مراکز شیعه نشین جمهورى آذربایجان بوده و هم اینک پایتخت آن کشور است. نام این شهر به صورت هاى باکو ،باکودبه، باکوبه، باکویه، و باکى تلفظ مى گردد. باکو از قدیم مهد علم و فرهنگ بوده و فرزانگانى چون حضرات آیات: سیّد حسین بادکوبه اى، شیخ صدرا بادکوبه اى و شهید شیخ عبدالغنى بادکوبه اى به این شهر منتسب هستند.
[3]. زندگى نامه دست نوشتِ دامادِ آیت الله بادکوبه اى.
[4]. علماى معاصرین، ملاّ على واعظ خیابانى، ص 124.
[5]. گنجینه دانشمندان، محمّد شریف رازى، ج 1، ص 233 ـ 216 ریحانةالادب، میرزا محمّدعلى مدرّس خیابانى، ج 1، ص 142.
[6]. اعیان الشیعة، سیّد محسن امین، ج 9، ص 5.
[7]. اعیان الشیعة، ج 10، ص 43 ریحانة الادب، میرزا محمّدعلى مدرّس خیابانى، ج 6، ص 392.
[8]. آشناى جانان، محمّد الوانساز خویى، زیر چاپ.
[9]. زندگى نامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبه اى.
[10]. همان.
[11]. شهیدان راه فضیلت، علاّمه امینى، ص 545.
[12]. سیبرى دشتى است پهناور که تمام شمال آسیا را فراگرفته و از کوه هاى اورال (مرز طبیعى میان اروپا و آسیا) تا اقیانوس کبیر (آرام) کشیده شده و از شمال به اقیانوس منجمد شمالى محدود است. سیبرى از لحاظ سیاسى به چهار بخش تقسیم مى شود که سیبرى غربى یکى از آن بخش ها است و پایتخت آن نیز نووسیبرسک است. (لغت نامه دهخدا، ج 8، ص 12234).
[13]. زندگى نامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبه اى.
[14]. یعنى «این هم سهم آقاى آخوند است».
[15]. این حزب به نام «ینى مساوات» مساوات نوین از مؤتلفان جبهه خلق است. محمّدامین رسول زاده در سال (1918 م) جمهورى آذربایجان را تأسیس نمود و پایه حزب مساوات را در سال (1911 م) بنا نهاد. (جمهورى آذربایجان، بهناز اسدى کیا، ص 110 ـ 111).
[16]. زندگى نامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبه اى.
[17]. مصاحبه با آیت الله مفتى الشیعة.
[18]. زندگى نامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبه اى.
[19]. همان.
[20]. اسناد انقلاب اسلامى، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامى، ج 3، ص 103 و 107.
[21]. همان، ج 3، ص 24.
[22]. اسناد انقلاب اسلامى، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامى، ج 3، ص 47.
[23]. جلوه محراب، مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطّلاعات، ص 214.
[24]. شهیدان راه فضیلت، علاّمه امینى، ص 545.
[25]. نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج 3، ص 1149.
[26]. شهیدان راه فضیلت، علاّمه امینى، ص 545.
[27]. همان.
[28]. همان.
[29]. همان.
[30]. آثار باستانى آذربایجان، عبدالعلى کارنگ، ج 1، ص 324.
[31]. زندگى نامه آیت الله بادکوبه اى، خطى.
[32]. هم اکنون هر دو مسجد به نام ایشان معروف است.
[33]. زندگى نامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبه اى خاطرات فقیه اخلاقى آیت الله احمدى میانجى، ص 133.
[34]. نامداران تاریخ، میرزا عمران علیزاده، ج 2، ص 341.
[35]. همان، ج 2، ص 283.
[36]. همان.
[37]. زندگى نامه دست نوشت داماد آیت الله بادکوبه اى.
[38]. همان.
[39]. همان.