ملا محمد اشرفی(1220 - 1315قمری)
عنوان مقاله: عارف وارسته
نویسنده: علی اکبر نیک زاد
از مشاهیر فقها و علمای برجسته ی قرن سیزدهم و مفاخر بزرگ عالم تشیع، فقیه فرزانه و عارف وارسته معروف به «مقدس اشرفی»، «حاجی اشرفی» و «حجت الاسلام اشرفی» است.
ولادت او را متفاوت و گوناگون گزارش کرده اند. برخی تولد ایشان را در نیمه ی شعبان سال 1219قمری[1]، بعضی دیگر روز هجدهم رجب المرجب سال 1320 قمری[2] و عده ای نیز سال 1325قمری[3] را برای ولادت او ثبت کرده اند. در هر حال ایشان در سال های پایانی دهه ی دوم یا آغاز دهه ی سوم قرن سیزدهم در یکی از روستاهای چهاردانکه مازندران به نامَ «لترگاز»، از توابع اشرف (بهشهر کنونی) در خانواده ای روحانی پا به عرصه ی گیتی گذاشت.
پدر وی ملامهدی ـ که از عالمان بزرگ و وارسته ی اشرف البلاد بود، وی را «محمد» نام نهاد. و از همان دوران طفولیت در تربیت و پرورش وی کوشید و بذر بندگی حق و محبت به اهل بیت، علیهم السلام، و فراگیری معارف ائمه را در نهاد ناآرام او کاشت و به پرورش آن کمک و مساعدت رساند.
تحصیلات علمی و اساتید معظم له
در اوان نوجوانی برای کسب علوم و معارف اسلامی با ورود به حوزه ی علمیه ی شهر اشرف (بهشهر کنونی)، در "مدرسه ی ملاصفرعلی" سکونت گزید. از محضر اساتید بزرگ و برجسته ای مانند ملاصفرعلی و شیخ عبدالله اشرفی که از مفاخر علما و مراجع دینی عصر خویش و از شاگردان ملاشفیع اشرفی بودند[4]، بهره مند شد تا اتمام دروس سطوح میانی به تحصیل و رشد علمی خویش در آن جا ادامه داد.
برای ادامه ی تحصیلات در سطوح عالی علوم دینی، به شهر بارفروش (بابل) مهاجرت کرد. در حوزه ی علمیه ی آن سامان ـ که از حوزه های بزرگ و صاحب نام در منطقه، بویژه در استان مازندران و تحت زعامت فقیه و اصولی فرزانه و عالمی عارف و وارسته مرحوم سعیدالعلماء مازندرانی (م. 1270قمری) بود ـ رحل اقامت گزید.
با بهره گیری از خرمن علم و دریای بیکران دانش و معارف این فقیه ممتاز و برجسته، به مدارج علمی و رشد و کمال و به اجتهاد دست یافت. وی جهت غنای هرچه بیش تر علمی در حوزه ی اصفهان که یکی از حوزه های بزرگ و معتبر شیعه به شمار می آمد و با حضور برخی از علمای طراز اول از رونق و اعتبار برخوردار بود، حضور یافت.
تلمذ نزد فقیه فرزانه حجه الاسلام سیدمحمدباقر شفتی (م 1260قمری) و استفاده از گنجینه ی دانش وافر وی از دیگر مجاهدت های علمی ایشان به شمار می رود.[5]
وی سپس برای درک محضر عالمان بزرگ حوزه های علمیه ی عراق ـ که از عالی ترین پایگاه علمی تشیع بودند ـ وارد حوزه ی علمیه ی نجف و سامرا گردید.
ایشان با حضور در جلسات درس اساتید و علمای برجسته، با تلاش و جهد کم نظیر علمی و خوشه چینی از خرمن دانش نوابغ عصر خویش حضرات آیات خاتم الفقهاء شیخ مرتضی انصاری و سیدمحمدحسن شیرازی و صاحب جواهر، به فقیهی فرزانه و عالمی کم نظیر تبدیل گشت تا جایی که در اندک زمانی به عنوان چهره ای برجسته و عالمی فرهیخته، در علوم مختلفی مانند حدیث، حکمت، تفسیر، کلام، فقه، اصول در حوزه ی علمیه ی نجف شناخته شده است.[6]
مقام علمی
نظر به بهره ی علمی حجت الاسلام اشرفی از محضر عالمانی فرزانه و فقیهان برجسته است که به یک چهره و شخصیت علمی بزرگ و فرهیخته ای تبدیل می گردد. وی در 21 سالگی است که به قدرت استنباط و ملکه اجتهاد دست می یازد.[7]
حجت الاسلام سید محمدباقر شفتی (م 1260قمری) نیز ضمن صدور اجازه ی روایت برای "حاجی اشرفی" بر اجتهاد او نیز تصریح کرده است.[8] و با نظر به همین موقعیت علمی ایشان است که او ملقب به «حجۀ,,الاسلام اشرفی» می شود.[9]
عالم عارف حاج شیخ محمد بهاری همدانی، رحمة الله علیه، در مقام توصیف و بیان ویژگی ها و کمالات عالمان ربانی، در معنای «حجت الاسلام» می فرماید: هم چنین حجه الاسلام آن است که اقوال و افعال او، مسلمانان را حجت باشد، وگرنه حجت خالی از وجه خواهد بود.[10]
مردم نیز با نظر به حجیتی که برای کلام و رفتار حاجی قایل بودند، به حق، او را به حجه الاسلامی شناخته بودند و بدان نام خواندند.
از سویی دیگر با نظر به جامعیت ایشان و برخورداری از دانش های مختلف دینی است که در توصیف شخصیت علمی وی آورده اند: او، فقیه، اصولی، محدث، متبحر در کلام و تفسیر و حکمت بوده است.[11] در این قسمت به برخی از مهم ترین ابعاد علمی شخصیت مرحوم حجه الاسلام اشرفی اشاره خواهیم کرد.
1ـ کلام و اعتقادات
حراست و نگاهبانی از مرزهای اعتقادی و باورهای دینی و دفاع از آن ها در برابر شبهات فکران از وظایف بزرگ عالمان حوزه ی دین است. وی ضمن آموزش و تعلیم آموزه های اعتقادی و کلامی به طلاب و دانش آموختگان و دفاع از معارف و باورهای دینی در منابر، نوشته ها و آثاری نیز در این حوزه عرضه کرده است. از جمله کتاب منهج و مائده ایشان است که ظاهراً در اعتقادات نگاشته شده بود. هم چنین کتاب اسرارالشهاده و رساله ی تفصیل برزخیه ایشان نیز حکایت از توان قوی و تبحر وی در طرح و تبیین و دفاع از معارف و باورهای مکتب اهل بیت، علیهم السلام، دارد.
2ـ اصول فقه
با ظهور مرحوم وحید بهبهانی و شریف العلماء و مجاهده ی علمی آنان با اخباری گری، علم اصول وارد مرحله جدیدی گردید. شریف العلماء که تبحر و ید طولائی در مباحث اصولی داشت، شاگردان بزرگی، مانند شیخ مرتضی انصاری را به عرصه ی علم و حوزه های علمیه عرضه کرد.
مرحوم حجه الاسلام اشرفی وارث دستاوردهای علمی و اصولی بزرگان، بویژه شریف العلماء بود که با تلمذ نزد دو تن از شاگردان بزرگ و برجسته او، یعنی سعیدالعلماء بارفروشی و شیخ مرتضی انصاری حاصل شد. هرچند تألیفی در علم اصول از ایشان به ما نرسیده است، ولی گزارش علمای بزرگ از منزلت علمی و نیز تربیت مجتهدان متبحر در طول دوران تدریس، حکایت از سرامدی ایشان در علم اصول دارد.
3ـ فقه
نه تنها مهارت و تبحر مرحوم حجه الاسلام اشرفی در فقه بر همگان آشکار است، بلکه او را به شیخ الفقهاء والمجتهدین و یگانه ی دوران در بین فقها[12] توصیف کرده اند. از سویی دیگر تربیت بزرگان از فقها و تألیف آثار ارزشمندی چون شعائر الاسلام فی مسائل الحلال والحرام و اجوبه الاسئله، حکایت از ملکه اجتهاد و قدرت تفقه ایشان در استنباط احکام فقه و شریعت دارد. به تعبیر محدث قمی، فکان وحید عصره بین الفقهاء، رایت بعض مصنفاته فی الفقه فعلمت انه قد قذف الله فی قلبه نور الفقه.[13]
4ـ تفسیر
تسلّط ایشان بر این علم، ضمن این که از مکتوبات و نوشته های ایشان و بهره گیری و استناد به آیات الهی و طرح نکات تفسیری مبرهن می گردد، صاحب نقباء البشر نیز تألیف کتاب تفسیر سوره ی قدر به دست ایشان را نقل کرده است. ضمن این که در کتاب اسرار الشهاده نیز بسیاری از نکات تفسیری سوره ی قدر را بیان فرموده است.
5ـ عرفان
ایشان ضمن تبحر در عرفان نظری دستی نیز در عرفان عملی داشت. پاسخی که به بسیاری از پرسش های مومنان داده است و آن جایی که از ولایت و جایگاه اهل بیت، علیهم السلام، سخن می راند و بسیاری از اسرار و رموز معارف را بیان می کند، حکایت از دانش و تسلط ایشان بر عرفان نظری دارد. ضمن سلوک عارفانه و وارستگی عملی ایشان و نهج و روش او در سیر و سلوک و این که بزرگان علما، کراماتی را از او ثبت و نقل کرده اند، نشانه ی رسیدن او به مقامات معنوی و عرفان عملی است.
مرجعیت دینی
شهرت علمی و برخورداری از دانش بیکران او، موجبات رسیدن وی به مقام مرجعیت دینی را نیز فراهم کرد و شیعیان از دورترین نقاط کشور، به تقلید از او روی آوردند.[14] برخی از تالیفات ایشان مانند رساله ی عملیه و کتاب شعائرالاسلام و کتاب اجوبه الاسئله، ناظر به همین مسئولیت و ضرورت پاسخ گویی به پرسش ها و نیاز مقلدان ایشان بوده است.
نیز بررسی اقوال و نظر بزرگان علما، حکایت از شأن و جایگاه علمی و مرجعیت وی دارد.
علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره ی ایشان چنین می فرماید:
علامه ی جلیل القدر، شیخ الفقهاء والمجتهدین، رکن ملت و ستون دین، حاج ملامحمد فرزند محمدمهدی مازندرانی که زعامت عامه و مرجعیت تامه به او منتهی گردید.[15]
صاحب الفوائد الرضویه مرحوم حاج شیخ عباس قمی نیز مقام علمی و مرجعیت ایشان را چنین بیان می کند:
محمد فرزند محمدمهدی اشرفی مازندرانی از نیکان عصر و افتخارات روزگار، عالمی ربانی و فقیهی بی نظیر، یکی از مراجع و عالمان بزرگ اسلام است که بین علم الهی و عمل به احکام آن جمع کرده بود. در نتیجه، انوار ملکوت بر او تابید و بر مسند استقامت نشست و کرامت هایی از او آشکار گردید و خداوند از فضل خویش برخی الهامات را به وی عنایت فرمود. در بین فقها یگانه ی دوران بود. من بعضی از کتب و نوشته های ایشان را در فقه دیدم، دانستم که خداوند نور فقاهت را بر قلب او تابیده است. او مرجعیت عموم مردم در این سرزمین را داشت.[16]
صاحب کتاب مرآه الشرق در وصف عظمت علمی و مرجعیت دینی ایشان می نویسد:
وی، از اجله ی فقیهان متأخر و از شاخص ترین و بزرگ ترین عالمان عصر خود در قسمتی از ایران و از مراجع تقلید در مازندران و نواحی آن و تهران و دیگر شهرها بود. او، فقیه، اصولی، محدث، متبحر در فقه و حدیث و کلام، ... بود و در زمان خودش ریاست و مرجعیت عامه داشت. عالمان وقت او، را به بزرگی و جلالت مقام یاد می کردند و بر معاصرانش برتری می دادند. و در امر تقلید نیز مردم را به او ارجاع می دادند.[17]
سیدمحسن امین نیز در باره ی وی می گوید:
ملامحمد فرزند محمدمهدی اشرفی مازندرانی (در گذشته ی 1315 قمری) از عالمان معروف و از مراجع صاحب رساله ای است که رساله ی او در موضوع عبادات و غیر عبادات به چاپ رسیده است.[18]
مولف دانشمند کتاب الماثر والاثر درباره ی جایگاه علمی و مرجعیت او آورده است:
حاج مولی محمد اشرفی، مجتهد مذهب جعفری و حجج فرقه حقه است. گروهی از ایران از او تقلید می کنند.[19]
ریحانه الاب نیز در این باره می نویسد:
حاجی ملامحمدبن ملامحمدمهدی مازندرانی بارفروشی، مشهور به حاجی اشرفی، عالم فاضل و مجتهد کامل با ورع و تقوا و از مفاخر مذهب جعفری است.[20]
احاطه ی علمی حجه الاسلام اشرفی بر مباحث مختلف، فهم و استنباط بسیار قوی و درک بالا از معارف دینی و نکات عرفانی از جمله خصوصیات ایشان بود که موجبات جایگاه رفیع علمی و مرجعیت دینی وی را در آن عصر فراهم کرد.
سیر و سلوک و ریاضت
مرحوم حجت الاسلام اشرفی ضمن طیّ مدارج علمی و دست یازیدن به مرجعیت دینی، اهل سیر و سلوک عارفانه و تربیت و تزکیه نفس نیز بود. با طیّ منازل عملی و مقامات عرفانی، کراماتی از او ظاهر گردید. شاید در شکل گیری شخصیت وارسته و سیر و سلوک عارفانه ی او، یکی از عواملی که بیش ترین نقش را داشته است، سلوک اخلاقی و سیره ی عبادی پدرش بوده است. او در سنین نوجوانی شاهد آن بوده است. در مورد عبادت و راز و نیاز پدر بزرگوارش آورده اند:
... در کنار تبلیغ دین، به طور خاص اهل دعا و مناجات بود ودر اطراف روستا برای عبادت و راز و نیاز با خدا خلوت گاه هایی داشت، به گونه ای که جایگاه عبادت او به نام «تپه ملامهدی» یا «مهدی تپه» در دو روستای لترگاز و تازه آباد از شهرستان بهشهر، در میان مردم منطقه معروف بوده است.[21]
ایشان نیز مانند عارفی واصل، آن چنان در جذبه ی عشق و محبت الهی قرار داشت که با تمام وجودش در طاعت و بندگی حضرت حق می کوشید و زهد و تقوا و خداترسی او زبان زد خاص و عام بود تا جایی که به «مقدس اشرفی» شهره می گردد.
بسیاری از شرح حال نویسان و عالمان فرهیخته، در مورد سیر و سلوک عارفانه و ریاضت و مقامات معنوی او سخن گفته اند و از او تجلیل کرده اند.
صاحب مکارم الاثار در توصیف این بعد از شخصیت وی می نویسد:
مرحوم حاجی ملامحمد فرزند ملامحمدمهدی معروف به «مقدس اشرفی» از اعاظم علمای عظام و فقهای فخام و اولیای ابدال و صلحای ابدال و زهاد زمان و عباد اوان بود.[22]
مرحوم آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی نیز در مورد شدت مراقبت نفس و مجاهدت «مقدس اشرفی» می نویسد:
شنیدم که علامه اشرفی مازندرانی، آتش فراوانی برمی افروخت و امر می کرد که وی را با ریسمانی ببندند و به سوی آتش بکشانند تا قدری از سوز آتش را در این دنیا بچشد.[23]
محدث بزرگ مرحوم شیخ عباس قمی، نیز ابعاد معنوی و کمال روحانی حجه الاسلام اشرفی را چنین وصف می کند:
وی... بین علم به خدا و عمل به احکام الهی را جمع کرد. در نتیجه، انوار ملکوت بر او تابید و بر کرسی استقامت نشست و کراماتی از او آشکار گردید. خداوند به فضل خویش بعضی از الهامات را به وی عطا فرمود...[24]
مرحوم تنکابنی در کتاب شریفش به ذکر و توصیف برخی از کرامات عارف واصل مرحوم حجت الاسلام اشرفی می پردازد.
ملاحبیب الله شریف العلماء کاشانی در مورد ریاضت و پارسایی وی می گوید:
از جمله فقها، ملامحمد اشرفی است که عالم و فاضل و عابد و اهل ریاضت بود. مانند او در این زمان ها دیده نشده است... او شریف ترین و عابدترین و زاهدترین علما بود... عمر او از صدسال گذشت در حالی که چیزی از مال دنیا نیندوخت و از عبادتش چیزی نکاست.[25]
مولف کتاب جامع الدر نیز در بیان مقامات عرفانی و کرامت های مرحوم مقدس اشرفی حکایت های مختلفی را آورده است که نشانه ی درجات روحانی و کمالات معنوی مرحوم اشرفی است.[26]
در گزارشی در مورد موفقیت عرفانی و سیر و سلوک ایشان آورده اند:
این بزرگوار در میان علمای عصر به جمع مابین شریعت و طریقت اختصاص یافته است. از دور و نزدیک همه کس به جان و دل به وی ارادت می ورزند.[27] وی از مفاخر مذهب جعفری و جامع اصول شریعت و مراسم طریقت بود. کرامات بسیاری بدو منسوب است.[28] راز و نیاز و گریه های شبانه او از ترس مقام ربوبی به حدی بود که در برخی تراجم او را از «بکایین» و زیادگریه کنندگان از خوف الهی شمرده اند.[29]
سحرخیزی و تهجد
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
|
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
|
نماز شب و سحرخیزی از چنان اهمیتی در رشد و تعالی و نیل به کمالات الهی و انسانی برخوردار است که مورد تاکید کتاب آسمانی، آموزه های نبوی، ائمه اطهار، بزرگان از علما و عرفا قرار گرفت.
مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی می نویسد:
استادم (ملا حسینقلی همدانی) به من فرمود: فقط متهجدان هستند که به مقاماتی نائل می گردند و غیر آنان به هیچ جایی نخواهند رسید.
خفتگان را خبر از زمزمه ی مرغ سحر
|
حیوان را خبر از عالم انسانی نیست
|
چنان که گذشت مرحوم مقدس اشرفی با درک مقامات معنوی و لذت طاعت و بندگی حق، مانند پدر بزرگوارش اهل ذکر و مناجات و دعا و عبادت و راز و نیاز شبانه بود.
مرحوم تنکابنی در توصیف حالات روحانی و کرامات و مقامات معنوی و همراه با تهجد و راز و نیاز شبانه و سحرخیزی او می نویسد:
او صاحب کرامات است و طریقه اش این است که از نصف شب تا صبح مشغول عبادت و تضرع و زاری و بی قراری و مناجات با حضرت باری و گریه از خوف حضرت قهاری و آن قدر بر سر و سینه می زند که صبح می شود، مانند شخص فاقه در نهایت نقاهت به نحوی می شود که هر که او را ببیند بپندارد که تازه از مرض برخاسته.
مرحوم تنکابنی سپس به ذکر و توصیف برخی از کرامات عارف واصل مرحوم حجه الاسلام اشرفی می پردازد.[30]
علی، علیه السلام، چه زیبا چهره ی چنین سحرخیزان خدا ترس را توصیف می کند: بیم خدا، آنان را لاغر و نحیف کرده است. بیننده می پندارد که بیمارند، در حالی که بیماری ندارند.[31]
زهد و وارستگی
سادگی و زهد و پرهیز از جلوه های مادی و دنیوی در زندگی، یکی از بارزترین ویژگی های رهبران و علمای اسلامی است که موجب جذب و گرایش توده ی مردم در طول تاریخ به دین گردید.
مقدس اشرفی نیز سیره و زندگی بسیار ساده و زاهدانه ای داشت. این سبک از زندگی نه به دلیل فقر و یا نداری ایشان، بلکه از ایمان و عرفان و تقوای وی و عدم دل بستگی به جلوه های مادی و دنیوی او ناشی بوده است. زهد و پارسایی و سبک باری و وارستگی ایشان زبان زد خاص و عام و یکی از دلائل اقبال عمومی به او و آرمان های الهی وی بوده است. نویسنده ی کتاب احسن الودیه زندگی ساده و وارسته و زاهدانه وی را چنین توصیف می کند:
حاجی اشرفی، ... پارسایی متقی و زاهدی پاک سرشت و در کرامات و مقامات (معنوی) در زمان خود زبان زد خاص و عام بود.[32]
از جمله گزارش شده است که:
با آن که از ثروت مادی تا اندازه ای برخوردار بودند، ولی در زندگی شخصی، ایشان ساده و بی آلایش و به دور از تجملات و مظاهر مادی بوده است و زهد و قناعت در زندگی او موج می زد، بلکه باید گفت، او خود مجسمه ی زهد و مناعت طبع و پیکره ای از عزّت نفس بوده است. همین زهد و سادگی در افرایش عمومی وی نقش زیادی داشته است.[33]
ایشان خود از مواهب مادی در زندگی کم ترین بهره می گرفت و ازامکانات موجود در جهت خدمت به محرومان و دستگیری از نیازمندان استفاده می کرد، به گونه ای که در پایان عمر، فاقد اندوخته ای مالی بود. میرزا حبیب الله کاشانی آورده است:
او ... زاهدترین علما بود ... عمر او از صدسال گذشت در حالی که چیزی از مال دنیا نیندوخت.[34]
ارادت به اهل بیت علیهم السلام
یکی از ویژگی های روحی و برجستگی های معرفتی مرحوم مقدس اشرفی و از مهمترین اسباب موفقیت ایشان، عشق و ارادت خالصانه و توجه و توسل به ائمه ی اطهار، علیهم السلام، مخصوصا وجود مبارک حضرت بقیه الله الاعظم بود. همین توسلات بود که او را در تحصیل علم و کسب اخلاص و تهذیب نفس یاری رساند.
شاها من ار به عرش رسانم سریر فضل مملوک آن جنابم و مسکین این درم
گر بر کنم دل از تو بر دارم از تو مهر آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم؟
اعتقاد و ارادت جناب ایشان به ائمه اطهار، علیهم السلام، به حدی است که حتی سیر و سلوک عارفانه خویش را نیز از سیره ی اهل بیت اقتباس کرد و بر روش و نهج آنان ره پیمود.[35]
از سویی دیگر همین عشق و ارادت است که موجب می گشت که پس از فراغت از درس و بحث در حوزه ی علمیه ی نجف در حرم مطهر علوی حضور یابد و نوعی ارتباط و اشتیاق دو طرفه رقم زده شود و حضرت نیز در عالم رویا از او برای حضور در حرم شریف دعوت به عمل آورد.[36]
آنان که خاک را به نظر کمیا کنند آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند
هم چنین نگارش عریضه برای حرم رضوی و پاسخ زیبای حضرت به مرقوم ایشان از دیگر نشانه های عشق و ارادتی است که بین ایشان و ائمه ی طاهرین، علیهم السلام، موجود بود. همین ارتباط وثیق با ائمه ی طاهرین، علیهم السلام، بویژه با حضرت حجت امام زمان، علیه السلام، بود که سبب می شد در فریضه ی حج و در سعی بین صفا و مروه، به محضر مقدس حضرت تشرف بیابد و مورد تفقد قرار بگیرد و به ا یشان فرموده شود: شکرالله سعیک.[37] در برخی قضایا و صدور بعضی از احکام و حل و فصل دعاوی، از تأییدات و عنایات خاص و ویژه ی آن حضرت بهره مند شد.[38]
عاشق که شد که یار به حالش نــظر نکـرد ای خـواجـه درد نـیست و گرنه طبیب هست
مرحوم حجه الاسلام اشرفی برای سادات از نسل پیامبر و ائمه ی اطهار، علیهم السلام، نیز احترام ویژه ای قائل بود و بنابر نقل هایی که رسیده است، ایشان برای این احترام و دل بستگی به سادات نیز تأثیرات زیادی قائل بوده است.[39]
برکات و آثار وجودی
این عالم وارسته در طول حیات پربرکت خویش منشأ بسیاری از کارهای خیر و آثار ماندگاراست. در این اجمال برخی از خدمات ارزنده و برکات وجود ارزنده آن «نفس زکیه» را معرفی می کنیم.
الف) تدریس و تربیت عالمانی فرزانه
ایشان پس از تربیت نفس و بهره مندی از جوار علوی و کسب دانش و معرفت از حوزه ی مقدس نجف و بازگشت به زادگاه خویش، اشرف (بهشهر)، حضور پانزده ساله در آن و اهتمام به تدریس و تربیت طلاب، موجب رونق حوزه ی علمیه شهر، بویژه مدرسه ملا صفرعلی گردید.
رحلت حضرت آیت الله سعیدالعلماء مدیریت حوزه ی علمیه ی بابل، موجب گردید که بنابر دعوت علما و مومنان، مرحوم حجه الاسلام اشرفی، برای مدیریت و تدریس حوزه ی علمیه ی بابل ـ که دارای مرکزیت علمی در استان مازندران بود ـ به آن شهر مهاجرت کند.
حوزه ی درس ایشان به محفل علمی گرم و باشکوهی تبدیل گشت که هم به تربیت نفس و جان شاگردانش می پرداخت و هم روح تشنه و جویایی دانش آنان را سیراب می کرد. ایشان در کنار تدریس قواعد علم اصول و فقه و آموزش روش اجتهاد و تربیت مجتهدینی که مفتخر به اخذ اجازه ی اجتهاد از محضر استاد می شدند به تدریس اخلاق و تبیین اصول و مبانی سیر و سلوک نیز می پرداخت. درس های اخلاق ایشان، سازنده بود. نفس گرم و مسیحیایی مقدس اشرفی روح تازه ای به شاگردانش می بخشید و مقاصد بلند معرفت را بر ایشان می نمایاند.[40]
بنابر نقلی در سال 1315 که مقارن با رحلت جان سوز حجه الاسلام اشرفی است و قریب به چهل و پنج سال از حضور موثر و سازنده ایشان در حوزه بابل می گذشت، بیش از دو هزار نفر از طلاب در آن حوزه اشتغال به تحصیل و فراگیری علوم اسلامی داشتند.[41]
آن حکیم عارف و فقیه فرزانه، شاگردان بی شماری داشت که در مکتب پرفیض فقهی و مشی عارفانه ی او تربیت یافتند و نزد او، علوم حکمی و نهج سیر و سلوک آموختند. نام برخی از آنان چنین است:
1ـ شیخ عبدالله مازندرانی (256 ـ 1331 قمری) از رهبران مشروطیت و از همراهان مرحوم آخوند خراسانی
2 ـ شیخ علی اصغر مجتهد کلائی مازندرانی
3 ـ شیخ ولی الله مدرس بابلی
4 ـ شیخ ابوالقاسم هلی دشتی
5 ـ سیداسماعیل عمادی
6 ـ سیدحسن بهشتی (م 1345قمری)
7 ـ ملا رجبعلی سوادکوهی آلاشتی
8 ـ ملاعبدالباقی سوادکوهی آلاشتی[42]
ب) تألیفات و خلق آثار علمی
عالم ربانی و فقیه صمدانی «حضرت حجت الاسلام اشرفی» در کنار تدریس و تربیت فقیهانی فرزانه و تبلیغ مکارم اخلاقی و معارف دینی برای عموم مومنان و تشنگان آموزه های اسلامی، به تألیف آثار ارزشمند علمی و اعتقادی نیز دست یازید. از جمله ی آن ها که موارد زیر است:
1ـ اسرار الشهاده[43]
در 139 صفحه و به زبان فارسی نوشته شده است. در سال 1322 قمری، در قطع خشتی، در تهران به چاپ رسید.
موضوع کتاب در بیان اسرار و رموز شهادت اباعبدالله الحسین، علیه السلام، است که با رویکرد و تفسیری عارفانه به تحلیل عاشورای امام حسین، علیه السلام، و چرایی شهادت آن حضرت و بیان ابعاد عظمت آن پرداخته است. نسخه ای از این اثر شریف و گرانقدر در کتابخانه ی مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی[44]و نسخه ای از آن نیز در کتابخانه مسجد اعظم قم موجود است.[45]
این کتاب شریف در چاپ جدید در 264 صفحه همراه با تحقیق، در سال 1387 شمسی انتشار یافته است.
2ـ شعائر الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام[46]
871 صفحه است. در سال 1312 در قطع رحلی در تهران به چاپ رسیده است. این کتاب مجموعه پاسخ های فقهی و اعتقادی است که مرحوم حجه الاسلام اشرفی به پرسش های مختلف مقلدان از اطراف و اکناف کشور داده است. شامل یک دوره کامل ابواب فقهی از اجتهاد و تقلید تا قصاص است. افزون بر این رسائل و دست نوشته های فقهی و اعتقادی چندی نیز در آن گردآوری شده است.
3 ـ رساله ی عملیه
در سال 1297 ق به زبان فارسی چاپ گردید.[47] این رساله ی فقهی، مشتمل بر عبادات و صیغ عقود است که در قسمت دوم علاوه بر ذکر عقود، شرایط آن را نیز بحث کرده است.[48]
بعدها نیز این رساله با حواشی مرحوم آیت الله العظمی شیخ عبدالله مازندرانی از رهبران نهضت مشروطیت منتشر گردید.[49]
4ـ منهج
این اثر ظاهراً در زمان حیات معظم له چاپ گردید.
5ـ مائده
این کتاب نیز در زمان حیات حاجی اشرفی چاپ گردید، ولی گزارشی از این دو اثر اخیر در دست ما نیست و وجودنسخه ای از آن دیده نشده است. مولف ارجمند در ابتدای رساله ی عملیه از این دو یاد می کند.
6ـ الاجوبۀ الاسئلۀ[50]
ج) تبلیغ و ترویج احکام و معارف دین
از دیگر برکات آن وجود مبارک توجه به نیازهای دینی جامعه و عموم مومنان و تبلیغ و ترویج احکام و معارف حق اهل بیت بود. ایشان منبری تأثیرگذار داشت و از قدرت خطابه برخوردار بود. مواعظ ایشان، روح و جان مخاطبان را دگرگون می کرد.
از ا ین رو مرحوم حجه الاسلام اشرفی ضمن تدریس و تربیت دانش پژوهان علوم دینی و تألیف و نگارش آثار علمی و عرفانی، در مسجد جامع بابل به اقامه ی جماعت و تبلیغ و ترویج احکام و معارف دینی نیز می پرداخت. معظم له در بیان و موعظه و ارشاد مردم بی نظیر و مجلس موعظه اش پرشکوه و مملو از جمعیت مشتاق و اهل معرفت بود.[51]
حاجی اشرفی در سفری به تهران به میزبانی مرحوم آیت الله ملاعلی کنی، به مدت یک ماه در مسجد امام در بازار تهران منبر رفتند که مورد توجه و اقبال عمومی قرار گرفت. به گونه ای که مسجد آکنده از جمعیت می شد.[52]
صاحب المأثر و الآثار ظاهراً متأثر از این خطابه ها حاجی اشرفی است که در مورد قدرت بیان و میزان تأثیر و نفوذ منبر و موعظه اش می نویسد:
«این بزرگوار ... از فحول روسای عصر، بیان منبر او را کسی ندارد.»[53]
د) کمک به محرومان و نیازمندان
از دیگر کارکردها و ثمرات زندگی پربرکت مرحوم اشرفی کمک به محرومان و دستگیری از نیازمندان و مستمندان بوده است. معظم له نیز در حسن سلوک و معاشرت با مردم و صفا و صمیمیت با همگان معروف بود و در رفع نیاز فقرا و مساکین و حل مشکلات فردی و اجتماعی آنان از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. همین امور موجب ارادت روزافزون همگان به ایشان گردید. باید اذعان کرد که فلسفه ی وجودی عالم دین، همین کمک و حمایت از محرومان و دستگیری نیازمندان و عدم بی تفاوتی در برابر فقر گرسنگی آنان است.
صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه
|
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
|
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
|
تا اختیار کردی از آن این فریق را
|
گفت آن گلیم خویش به در میبرد زموج
|
و این جهد می کند که بگیرد غریق را
|
از حضرت آیت الله العظمی شیخ عبدالله مازندرانی که خود از شاگردان آن بزرگوار بودند، نقل شده که فرمود:
منزل حاجی، پناه محرومان و مظلومان بوده و مردم برای حوائج مختلف خود به ایشان مراجعه می کردند.[54]
قطعاً مشی زاهدانه و پیراستگی زندگی اش از تجملات و جلوه های مادی و وارستگی روح بلند و عارفانه وی نسبت به دنیا و وابستگی های دنیوی و اقتدا به سیره ی سازنده و حیات بخش نبوی و ائمه طاهرین، از عوامل و سرمایه های اصلی خدمت صادقانه و ماندگار ایشان به محرومان و نیازمندان بوده است.
هـ) حمایت از مظلومان و ستمدیدگان
از دیگر ویژگی های این عالم ربانی، دفاع از حقوق مظلومان و حمایت از ستم دیدگان و ملجأ بی پناهان بوده است. سالک عارف مرحوم شیخ محمد بهاری همدانی در مقام بیان ویژگی های علمای دین می فرماید:
«ومنها أن یکون ملجأ وملاذاً للمسلمین حقیقه فی موارد حاجاتهم وابتلاءآتهم؛
و از جمله اموری که عالم باید رعایت کند این است که حقیقتاً در موارد نیازها و گرفتاری های مردم، پشت و پناه مسلمانان باشد».
هر کس که دادرس مردم شد، او ملجأ الانام و ملاذ الاسلام است نه آن که بر در گرمابه می کشد نقاش.[55]
مرحوم اشرفی واقعاً پناهگاه مردم و دژ اسلام در عصر خودش بوده است. از این رو آن بزرگ مرد از کارها و عملکرد حکام شهر غافل نبودند و فساد و بی عدالتی و ظلم آنان را متذکر می شد و آنان را از ظلم و ستم به مردم برحذر می داشتند.[56]
حاکمان وقت نیز از او پروا و فرمان بری داشتند و مردم نیز برای احقاق حقوق خویش نزد وی شکایت می بردند و اختلاف و دعاوی خود را در محضر ایشان حل و فصل می کردند. همین ویژگی ایشان و مبارزه وی با فساد حاکمان بوده است که ناصرالدین شاه دستور احضار او را به تهران صادر می کند. این موضوع، بازتاب گسترده ای در شهرهای مازندران داشته است. در نهایت با رایزنی حضرت آیت الله مرحوم ملا علی کنی(ره) مسئله، فیصله می یابد.[57]
فرزندان
مرحوم حجت الاسلام اشرفی سه فرزند پسر داشت که دو تن آنان در سلک روحانیت و از اهل علم بودند.
1ـ شیخ محمد علی مجتهد
وی بزرگ ترین فرزند حاجی اشرفی و از بزرگان علما بوده است. وی در مراحل مختلف در کنار پدر بود و پس از درگذشت مرحوم حجه الاسلام، به عنوان جانشین او خدمات پدر را در بابل ادامه داد و به اداره ی حوزه و اقامه ی نماز در مسجد جامع بابل و رتق و فتق امور مومنان پرداخت.
وی در پنجم شعبان المعظم 1259قمری متولد و در سال 1324 قمری وفات یافت.
2ـ شیخ جعفر شریعت مدار اشرفی
ایشان پس از طی مدارج علمی و ادامه ی تحصیل در حوزه ی علمیه ی نجف، به زادگاه خویش، بهشهر، بازگشت و تا پایان عمر به تدریس در حوزه ی علمیه ملاصفرعلی و مدرسه باشی بهشهر و ترویج معارف دینی پرداخت. وی در 15 رجب المرجب سال 1263 قمری متولد و در چهارم رجب 1322 وفات یافت.
3ـ محمد صادق
وی فرزند سوم مرحوم اشرفی بود که در سال 1267 قمری به دنیا آمد و در محرم 1298 قمری دار دنیا را وداع گفت و در نجف اشرف به خاک سپرده شد. [58]
رحلت
سرانجام شمع فروزان وجود مقدس اشرفی پس از 95 سال زندگی پربرکت که سراسربه تعلیم و تعلم گذشته و سرشار از پاکی و صداقت و خدمت به اسلام و مسلمانان بود، به خاموشی گرایید و روح ملکوتی او در شب دوشنبه ابتدای ماه مبارک رمضان سال 1315 هجری قمری به دیار قدس پر کشید و در ضیافت الهی بر خوان رحمت حق آرام یافت.[59]
پیکر این اسوه ی تقوا و پاکی، پس از تشییع جنازه ای بی نظیر ـ که همراه با دستجات عزاداری و سوگواری مومنان بود ـ و اقامه ی نماز، در مسجد جامع بابل به خاک سپرده شد.
مرقد پاکش زیارتگاه مومنان و محل ترویج معارف دین و برگزاری مراسم سوگواری اهل بیت، علیهم السلام، می باشد. [60]
هر گز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
|
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
|
یادش گرامی و راهش پررهرو باد.
[1]. مکارم الاثار، ج3 .
[2]. آئینه فقاهت و معرفت، ج15.
[3]. دانشنامه ی تشیع، ج 2، ص196.
[4]. الکرامه البرره، ج 2، ص762.
[5]. آئینه فقاهت و معرفت، ج 19به نقل از آسمان در آئینه.
[6]. امینی، ج 3، ص1141.
[7]. شعائر الاسلام، ص275.
[8]. آئینه فقاهت و معرفت، ص 20.
[9]. فرزانگان بابل، ص72.
[10]. تذکره المتقین، ص130.
[11]. ر. ک: امینی، ج 3، ص1141.
[12]. الفوائد الرضویه، ص628.
[13]. همان، ص 628.
[14]. گنجینه ی دانشمندان، ج 3، ص161.
[15]. نقباء البشر، ج1.
[16]. الفوائد الرضویه، ص628.
[17]. مرآه الشرق، ج 2، ص1193، نقل ازآیینهی معرفت...، 38.
[18]. اعیان الشیعه، ج 9، ص407.
[19]. الماثر والاثار، ص143 به نقل از گنجینه ی دانشمندان، ج 3، ص160.
[20]. ریحانه الارب، ص128.
[21]. آئینه ی فقاهت و معرفت،ص 15.
[22]. مکارم الاثار، ج3، ص678.
[23]. اسرار الصلاه، ص48.
[24]. الفوائد الرضویه، ص628.
[25]. لباب الالقاب، ص123.
[26]. جامع الدر، ج 1، ص48ـ52.
[27]. المآثر والاثار، ص143.
[28]. ریحانه الادب، ص128.
[29]. فرزانگان بابل، ص78 به نقل از معجم رجال الفکر والادب فی النجف، ج 3، ص1141.
[30]. قصص العلماء، ص123.
[31]. نهج البلاغه خطبه، ص 182؛(همام)، ص 463.
[32]. احسن الودیعه،ج 2، ص124.
[33]. فرزانگان بابل، ص76.
[34]. لباب القاب، ص123.
[35]. قصص العلماء، ص131.
[36]. آئینه ی فقاهت و معرفت، ص47 به نقل از یادداشت های مرحوم حجتی.
[37]. فرزانگان بابل، ص79.
[38]. رک. العبقری الحسان (دوره ی9 جلدی)،ج 5،
ص 448.
[39]. ر. ک: نجوم السماء، ج 1، ص333.
[40]. ر. ک: فرزانگان بابل، ص76.
[41]. ر.ک آئینهی فقاهت و معرفت، ص27.
[42]. فرزانگان بابل، ص77 به نقل از تاریخ طبرستان، ص308.
[43]. ریحانه الادب، ص129.
[44]. ر. ک آئینه فقاهت و معرفت، ص73 و 157ـ166.
[45]. اسرار الشهاده، مقدمه، ص 17.
[46]. ریحانه الادب، ص129.
[47]. فرزانگان بابل، ص82.
[48]. آئینه ی فقاهت و معرفت، ص74.
[49]. الذریعه، ج 14.
[50]. الفوائد الرضویه، ص628.
[51]. فرزانگان بابل، ص75.
[52]. آئینه ی فقاهت و معرفت، ص34 به نقل از یادداشت های مرحوم حجتی0.
[53]. ص 143.
[54]. فرزانگان بابل،ص76.
[55]. تذکره المتقین، ص130.
[56]. فرزانگان بابل، ص76.
[57]. ر. ک: آئینه ی فقاهت و معرفت، ص32.
[58]. رک: مکارم الآثار، ج 3، ص 678..
[59]. همان، ص 679.
[60]. فرزانگان بابل، ص 83.