سید حسن نصرالله
(متولّد: 1339ش.)
عنوان مقاله: پیشواى حزب الله
نویسنده: مرتضى عبدالوهابى
تولد
سید حسن نصرالله در 31 اوت 1960 میلادى (نهم شهریور سال 1339 ش) در محله فقیرنشین کرنتینا در بخش شرقى بیروت متولد شد. پدرش سید عبدالکریم اهل روستاى بازوریه از توابع شهر صور در جنوب لبنان بود که به بیروت مهاجرت کرده بود و در این محله مغازه میوه فروشى داشت.
سید حسن بزرگ ترین فرزند خانواده است او سه برادر و پنج خواهر دارد. اکنون دو برادرش حسین و محمد شغل آزاد دارند. برادر دیگرش جعفر کارمند دولت است و چهار خواهرش زینب، زکیه، امینه و سعاد متاهل و در بخش هاى خدماتى و اجتماعى حزب فعال هستند. خواهر پنجمش فاطمه هم با پدر و مادر زندگى مى کند[1].
کودکى و نوجوانى
دوران کودکى و نوجوانى سید حسن در حومه بیروت گذشت. او تحصیلات ابتدایى را در مدرسه النجاح در شرق بیروت و بخشى از تحصیلات متوسطه را در دبیرستان التربویه در محله مسیحى نشین سن الفیل گذراند.
او در این سالها براى کمک به مغازه پدر مى رفت، مغازه اى که بر دیوارش عکس امام موسى صدر رهبر شیعیان لبنان آویزان بود. سید حسن شیفته امام موسى صدر بود و آرزو داشت روزى مانند او شود.
سید مثل سایر بچه هاى محله اوقاتش را با فوتبال و شنا در دریا نمى گذراند، بلکه براى نماز جماعت به مسجد کرنتینا مى رفت و اگر چه هیچ یک از افراد خانواده اش روحانى نبودندبه رعایت مسائل دینى بسیار علاقمند بود و این علاقه از محدوده انجام فرایض معمول دینى مانند نماز و روزه هم فراتر رفته بود.
او که در سنین نوجوانى تحت تأثیر رفتار و سخنان امام موسى صدر قرار گرفته بود، به محله البرج در مرکز شهر بیروت و میدان شهداى کنونى مى رفت تا از دست فروشها کتاب دست دوم خریدارى کند.
کتاب هاى اسلامى و سیاسى را مى خرید و اگر گاهى کتاب علمى و فکرى خاصى به دست مى آورد و نمى توانست محتوایش را درک کند، آن را کنار مى گذاشت تا وقتى بزرگ شد، بخواند[2].
عضویت در جنبش امل
رهبر شیعیان لبنان امام موسى صدر در روزهاى آغازین سال 1975 م (1354 ش) ضمن خطابه اى پر شور که به مناسبت سالگرد عاشوراى حسینى ایراد نمود، مردم لبنان را به تشکیل یک گروه مقاومت نظامى در برابر تجاوز رژیم اشغالگر قدس و توطئه هاى مزورانه دولت اسرائیل براى بیرون راندن لبنانیها از سرزمینهاى خویش فرا خواند.
هفت ماه بعد در یک کنفرانس مطبوعاتى به طور صریح تاسیس یک گروه مسلح را به نام افواج مقاومت لبنانى (امل) در حیات سیاسى، مذهبى کشور لبنان اعلام نمود[3].
در همین سال و با آغاز جنگهاى داخلى لبنان، سید حسن پانزده ساله همراه خانواده به روستاى بازوریه، زادگاه پدرش در جنوب لبنان کوچ کرد و تحصیلات دبیرستانى را در شهر صور ادامه داد. او در روستاى بازوریه به صفوف جنبش امل پیوست.
این پیوستن براساس میل قلبى او بود، چون مانند همه مردم جنوب لبنان به امام موسى صدر بنیانگذار جنبش امل علاقه فراوان داشت. روستاى بازوریه در آن روزها همچون سایر مناطق لبنان، جولانگاه روشنفکران چپگرا، به ویژه هواداران حزب کمونیست لبنان یا گروههاى فلسطینى بود.
به هر حال دیرى نپایید که سید حسن و برادرش سید حسین با آنکه جوان بودند، مسئولیت جنبش امل در روستاى بازوریه را بر عهده گرفتند[4].
سفر به نجف اشرف
در آن ایام شوق تحصیل علوم دینى لحظه اى سید حسن جوان را آرام نمى گذاشت. او که بسیار تحت تأثیر اندیشه امام موسى صدر بود به قشر روحانیت علاقمند و وارد حوزه علمیه «امام على(علیه السلام)» در شهر بعلبک شد و مقدمات علوم دینى را نزد اساتید آن حوزه فرا گرفت. مؤسس این حوزه امام موسى صدر بود که آن وقت به مدیریت شهید سید عباس موسوى اداره مى شد.
در این حوزه علاوه بر سید حسن نصرالله، آقایان شهید شیخ على کریم، شیخ حسن یاسین و شیخ محمد خاتون نیز تحصیل مى کردند و با وى هم درس بودند[5] در مدت حضور در جنوب لبنان با«سید محمد غروى» امام جمعه شهر شیعه نشین صور آشنا شد[6] وى سید حسن را به تحصیل در حوزه علمیه نجف تشویق کرد و سرانجام سید عازم حوزه علمیه نجف شد.
سید محمد غروى یادداشتى به دست سید حسن داده بود که در آن طلبه جوان به محضر شهید و الامقام آیت الله سید محمد باقر صدر متفکر، عالم و مجاهد وارسته عراقى معرفى شده بود. هوش سرشار طلبه جوان و تلاش وجدیت او مورد اهتمام و عنایت شهید صدر قرار گرفت.
به طورى که از شهید سید عباس موسوى خواست بر وضعیت علمى نصر الله نظارت داشته باشد و به او کمک کند. بدین ترتیب روابط دوستانه و صمیمانه میان این دو شکل گرفت.
در حقیقت سید عباس نه فقط دوست و برادر بزرگ تر سید حسن، بلکه استاد و رفیق راه او نیز بود. دیدار شهید صدر نیز براى سید حسن جوان سراسر لطف بود.
عالم فرزانه اى که ضمن برخوردارى از هوش سرشار و ظرافتها و دقتهاى علمى، نوآوریهاى بسیارى را در عرصه هاى گوناگون علوم دینى رقم زد و براى زدودن گرد شبهات از چهره درخشان اسلام، همت بسیار نمود. آن مرد مجاهد با همه اشتغالات علمى، هیچ گاه از مبارزه غافل نماند و در عرصه سیاسى حضورى نقش آفرین داشت.
تأسیس «حزب الدعوه» از تلاشهاى او در این عرصه بود که زمینه خدمات و روشنگریهاى بسیار را فراهم آورد. از سوى دیگر رابطه او با امام خمینى(ره) و عبارت شور آفرین او در باره امام (ذوبوا فى الخمینى کما ذاب هو فى الاسلام، در خمینى ذوب شوید، همان گونه که او در اسلام ذوب شده است) جنبش عظیمى در عالم اسلام ایجاد کرد.
سید حسن نصرالله این جلوه ها را در سیره شهید صدر مشاهده مى کرد و از این رو در نجف نیز دست از مبارزه برنداشت تا اینکه در سال 1357 ش عراق را مخفیانه و به دور از چشم نظام بعثى صدام حسین - که در آن روزگار به طور فجیعى بر ضد حوزه هاى علمیه شوریده بود - ترک کرد[7].
بازگشت به لبنان
سید حسن نصر الله پس از بازگشت به لبنان، قبل از هر چیز علاقه داشت تحصیلات حوزوى خود را ادامه دهد. مدتى نگذشته بود که سید عباس موسوى با همکارى تعدادى از علماى دینى لبنان، حوزه علمیه امام منتظر(عج) را در شهر بعلبک تأسیس نمود.
این حوزه از جمله مراکز نمونه به شمار مى رفت و نقش بسیار مؤثر تبلیغى در منطقه بقاع و سایر مناطق همچون بیروت و جنوب لبنان داشت. سید حسن نصرالله در این حوزه هم در سطوح بالاتر درس مى خواند و هم به طلاب جدید درس مى داد[8].
ازدواج و فرزندان
سید حسن نصرالله در سال 1978 م(1357 ش)، در سن 18 سالگى با بانو فاطمه یاسین از روستاى العباسیه واقع در شهرستان صور ازدواج کرد.
یک سال بعد اولین فرزندش به دنیا آمد. پدر فرزندش را گرم در آغوش گرفت و در گوش او اذان و اقامه گفت. این نوزاد بهشتى، سید محمد هادى نصرالله بود که 17 سال بعد به شهادت رسید. از آغازین روزهاى کودکى، نشانه هاى نبوغ، تیزهوشى، ثبات شخصیت، مهربانى، خدمتگزارى و فروتنى در سیماى محمد هادى هویدا بود.
او همواره براى برادرانش محمد جواد و محمد على و یگانه خواهرش زینب، برادرى مهربان و دوستى وفادار بود.
دریافت حکم اجازه از امام خمینى(ره)
پیش از ظهر روز ششم آبان 1360 ش یاران جنبش امل به همراه سید حسن نصرالله در جماران به حضور امام خمینى(ره) رسیدند. همان روز سید حسن نصرالله، حکم اجازه اخذ وجوهات شرعیه را در 21 سالگى از امام دریافت نمود.
این در حالى بود که امام خمینى(ره) به ندرت چنین شرایطى را براى کسى ایجاد کرده بود شیخ صبحى طفیلى از سران مقاومت، هفت سال بعد(14 آبان 1367) و شهید سید عباس موسوى اولین دبیر کل حزب الله، نیز در 20 بهمن 1366 اجازه تصرف در امور حسبیه و شرعیه را به امر امام پیدا کردند[9]
متن حکم امام
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین و الصلوة و السلام على محمد و آله الطاهرین و لعنة الله على اعدائهم اجمعین
و بعد، جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید حسن نصرالله (دامت افاضاته) از طرف اینجانب مجازند در تصدى امور حسبیه و اخذ وجوه شرعیه و مصرف مظالم عباد و زکوات و کفارات در مصارف مقرره شرعیه و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف آن در مخارج خودشان به نحو اقتصاد و در مورد مازاد بر مخارج نیز مجازند نصف آن را در خارج سادات عظام ـ کثرالله امثالهم ـ و ترویج شریعت مقدسه صرف نموده و نصف دیگر را ارسال دارند.
واوصیه - ایده الله تعالى ـ بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التجنب عن الهوى و التمسک بعروة الاحتیاط فى امور الدین و الدنیا و ان لانیسانى من صالح دعواته
و السلام علیه و على اخواننا المؤمنین و رحمة الله و برکاته [10]
روح الله الموسوى الخمینى
جدایى از جنبش امل
سید حسن نصرالله به موازات تحصیل در حوزه علمیه بعلبک، به فعالیت سیاسى در صفوف جنبش امل ادامه داد. در سال 1982م به عضویت کمیته سیاسى این جنبش برگزیده شد و مسئولیت سیاسى جنبش امل در منطقه بقاع را بر عهده گرفت. در همین سال و به دنبال یورش ارتش رژیم صهیونیستى به لبنان، اختلافات سیاسى در جنبش امل بالا گرفت.
این اختلافات بر سر موضع جنبش در برخورد با تحولات سیاسى و نظامى لبنان و پیامدهاى یورش اسرائیل به لبنان و اشغال بیروت به عنوان دومین پایتخت عربى، پس از بیت المقدس، توسط نظامیان این رژیم پیش آمد و نقطه عطفى براى سید حسن نصرالله و دوستان متدین و متعهد او در جنبش امل بود.
در پى سقوط بیروت پنج تن از سیاستمداران لبنان به دستور رئیس جمهور وقت لبنان، جبهه نجات ملى را تشکیل دادند تا با فرستاده آمریکا و رژیم صهیونیستى مذاکره کنند.
در نتیجه این مذاکرات طرح صلح فیلیپ حبیب فرستاده لبنانى تبار آمریکا پذیرفته شد. مشارکت نبیه برى، رئیس جنبش امل، در کمیته نجات ملى و توافق با طرح صلح انعکاس وسیعى میان شیعیان و جنبش امل داشت و باعث نارضایتى شدید آنان گردید، به گونه اى که برخى از کادرهاى جنبش امل و به ویژه سید حسن نصرالله به مخالفت با نبیه برى برخاستند و هواداران جنبش به صورت خود جوش مقاومت علیه ارتش رژیم صهیونیستى را ادامه دادند.
به این ترتیب مقدمات انشعاب در جنبش امل فراهم گردید. سید حسن نصرالله همراه با تعداد بسیارى از کادرهاى درجه اول جنبش امل همچون سید عباس موسوى، سید حسین موسوى، شیخ صبحى طفیلى و سید ابراهیم الامین از این جنبش کناره گیرى کردند و هسته اولیه حزب الله را به وجود آوردند.
تأسیس حزب الله
تشکیلات حزب الله در سال 1989 م (1363 ش) با انتشار بیانیه سرگشاده اى به نام«پیام به مستضعفین جهان» موجودیت خود را به طور رسمى اعلام کرد.
به موازات فعالیتهاى نظامى رزمندگان مقاومت اسلامى و پیش از صدور بیانیه رسمى اعلام موجودیت، تلاش سران و بنیانگذاران حزب الله براى سازماندهى تشکیلات خود و یافتن یک چهار چوب سیاسى که بتواند در آینده روحانیون و شخصیتهاى سیاسى مبارز را هماهنگ و منظم کند، ادامه یافت.
در این زمینه کمیته اى 9 نفره از علماى بزرگ شیعه و شخصیتهاى مستقل تشکیل شد و با انتشار بیانیه اى تعهد خود را به ولایت فقیه و جنگ با اسرائیل اعلام کرد. این کمیته هئیتى پنج نفره را به نام«شوراى لبنان» به ریاست شهید سید عباس موسوى تشکیل داد و آن را براى ملاقات با امام خمینى (ره) و کسب تکلیف شرعى از محضر ایشان به تهران اعزام کرد.
این هیئت در دیدار با امام اهداف و برنامه هاى خود را شرح داد و سپس با ایشان بیعت کرد. امام خمینى (ره) به عنوان ولى امر مسلمین این شورا را تأیید کردند و از اعضاى آن خواستند که راهشان را ادامه دهند. در این دیدار شهید سید عباس موسوى در مورد شرایط وقت لبنان و عزم اسلام گرایان براى مقابله با ارتش اسرائیل که بخش عظیمى از لبنان را اشغال کرده بود، صحبت کرد. امام در جواب فرمودند:
«مهم عمل است. شما در مرحله کربلایى قرار دارید. توقع نداشته باشید که ثمره عملتان را در دوران حیات خود بچینید[11].»
شورا پس از بازگشت به بیروت کار ساماندهى و تهیه پیش نویس اساسنامه حزب الله و هماهنگى همه بخشها و گروههاى وابسته را آغاز کرد. همه فعالیتها و برنامه ها در قالب حزب الله و خدمت به رزمندگان مقاومت و عملیات مسلحانه ضد صهیونیستى متمرکز شد.
از ابتداى تأسیس حزب الله و آغاز مقاومت اسلامى در لبنان سید حسن نصر الله در این حزب نقش اصلى ایفا کرد. او در کنار مبارزات سیاسى به تحصیلات علمى خود در حوزه علمیه بعلبک ادامه داد و در سال 1985م (1364 ش) به سمت مسئول حزب الله در منطقه بقاع برگزیده شد.
وى پس از گذشت دو سال به بیروت انتقال یافت و به عنوان معاون مسئول حزب در آن شهر منصوب شد. او ضمن تدوین وظایف، تشکیلات و بخشهاى مهم درون حزبىواحد بسیج داوطلبان شرکت در مقاومت را نیز تشکیل داد.
به مرور تشکیلات حزب الله در سراسر لبنان گسترده تر و مسئولیتهاى سیاسى از تشکیلات سازمانى جدا شد. در پى جداسازى برخى از بخشهاى سازمانى، سید حسن بخش سیاسى حزب را انتخاب کرد.
دیرى نپایید که شوراى اجرایى حزب تشکیل و در سال 1987 م (1366 ش) مسئولیت آن به سید حسن نصرالله واگذار شد.
حزب الله و ولایت فقیه
اصلى ترین ویژگى حزب الله در مقایسه با گروههاى اسلام گراى جهان عرب، پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و رهبرى امام خمینى است این حزب در کتابچه اى که در خصوص تاریخچه و دیدگاههاى خود انتشار داد، چنین بیان داشت:
«در خصوص ولایت امر ما خود را به ولایت مرجعیت رشیدى پایبندى مى دانیم. ولایت در ولى فقیه جامع الشرایطى که عدالت، اعلمیت، کفایت، آگاهى به مسائل روز، مدیریت، تقوى و سایر صفات لازم در او تجلى یافته است.
این ولایت فقیه و مرجعیت دینى شایستگى زعامت دینى سیاسى و رهبرى مسلمانان را دارا مى باشد. نقشى که روحانیون در ارکان مختلف حزب الله دارا هستند در هیچ یک از احزاب و سازمان هاى لبنانى سابقه ندارد.
از ابتداى تاسیس حزب الله تاکنون همواره اکثریت اعضاى شوراى حزب الله راروحانیون تشکیل مى داده اند و ریاست شوراهاى مهم حزب الله همچون شوراى اجرایى و یا شوراى جهادى همواره بر عهده یک روحانى بوده است.
سخنگو، دبیر کل و معاون دبیر کل حزب الله همیشه از میان روحانیون انتخاب شده اند.[12].
عزیمت به قم
در سال 1990 م (1369 ش) با برقرارى آرامش نسبى در لبنان سید حسن نصرالله که همچنان تشنه علوم و معارف اهل بیت (علیهم السلام) بود، توانست برادران خود را در شوراى مرکزى حزب الله (بر خلاف اراده و خواست آنان) متقاعد کند که عازم شهر مقدس قم شود.
او مى دانست با فراگیرى هر چه بیشتر علوم اهل بیت(علیهم السلام) مى تواند قویتر و با دست پر به میدان مقاومت باز گردد تا مسئولیت خود را به نحو احسن ادامه دهد و این بار نقش بین المللى را ایفا کند.
ارتباط سید حسن نصرالله با اوضاع لبنان با آمدن او به قم قطع نشد. با آنکه وى در حوزه علمیه قم حضور داشت، اما اوضاع لبنان و حزب الله را با دقت پیگیرى مى کرد. او براى کسب دانش بیشتر و فراگیرى بحث خارج فقه به قم آمد تا در کلاس درس شاگردان امام خمینى(ره) شرکت کند و با کسب آگاهى و عرفان بیشتر بتواند جنبش مقاومت اسلامى لبنان راغنى سازد.
او قصد داشت دو سه سالى را با خداى خود خلوت کند. دانش و عرفان بجوید و با روحى سرشار از علم و معرفت به بیروت باز گردد، ولى برخى از اعضاى شوراى رهبرى حزب الله در بیروت سید حسن را به حال خود نگذاشتند و به او اجازه ندادند به آرزوى دیرینه خود برسد. ویژگیها و توانمندیهاى سرشارى که داشت، به مسئولان جمهورى اسلامى و حزب الله اجازه نداد از استعدادها و توانمندیهاى او چشم پوشى کنند.
در ماههاى اول آمدن به قم او مى خواست همه وقت خود را صرف فراگیرى علم کند و با برخى از طلاب لبنانى قرار گذاشت در کلاس درس علماى مشهور شرکت کند. او تنها در کلاسهاى درس فقه و علم اصول شرکت نمى کرد، بلکه در دروس تفسیر قرآن آیت الله جوادى آملى نیز حضور مى یافت.
او به صورت نامنظم در بیشتر درسهاى بحث خارج فقه حوزه شرکت مى کرد. از جمله کلاس هاى بحث آیت الله فاضل لنکرانى(ره) و آیت الله سید کاظم حائرى. همچنین او از ابتداى پیوستن به طلبگى علاقه و صف ناپذیرى به علماى عارف و سالک داشت.
او در محضر بزرگانى چون آیت الله بهجت و آیت الله کشمیرى (ره) حضور مى یافت. پس از پایان اقامت در قم و بازگشت به بیروت، هرگاه به ایران مى آمد از برادران مسئول مى خواست ملاقات او را با آیت الله بهجت و آقایان کشمیرى(ره) و حسن زاده آملى تدارک ببینند.
با علماى بزرگ دیگرى که در عرفان و سلوک شهرت داشتند و ساکن تهران و مشهد بودند، ملاقات مى کرد و اصول عرفان عملى و سلوک الى الله را از آنان جویا مى شد.
از اقامت سید حسن نصر الله در قم چند ماهى نگذشته بود که طبق معمول بحرانهاى سیاسى لبنان دوباره آغاز شد. مسئولان حزب الله به تهران و قم آمدند و خواهان بازگرداندن او به بیروت شدند.
وى در ابتداى امر با بازگشت مخالفت کرد و هنگامى که شهید سید عباس موسوى از باز گرداندن سید حسن نا امید شد، گفت:«به این شرط اجازه مى دهم در قم بمانید که موضوع روابط حزب الله با جمهورى اسلامى ایران را اداره کنید.
سید حسن نصرالله به اهمیت و حساسیت این پرونده آگاهى کامل داشت، اما جز اینکه آن را بپذیرد، چاره دیگرى نداشت، لذا این دستور را بر خلاف میل درونى خود پذیرفت. پس از عهده دار شدن این مسئولیت، بیشتر اوقات خود را در تهران مى گذراند و روابط حزب الله با ایران را پیگیرى مى کرد.
او مرتب به تهران مى رفت تا مأموریت جدید خود را ادامه دهد. در روزهاى آخر اقامتش در قم، مشاغل او آنقدر زیاد شد که از درس باز ماند. براى او فرق نمى کرد که در قم زندگى کند یا لبنان به هر حال پس از گذشت حدود دو سال اقامت در قم، به این باور رسید که نمى تواند به طور منظم تحصیلات علوم دینى را ادامه دهد و در نتیجه تصمیم گرفت به لبنان باز گردد.
وى در آن دو سال کوشید میان طلاب لبنانى قدیم و جدید حوزه علمیه قم ارتباط و هماهنگى به وجود بیاورد براى آنان جلسات فرهنگى دایر کرد و از برخى شخصیتهاى ایرانى دعوت کرد براى طلاب لبنانى سخنرانى کنند در آن مرحله حجت الاسلام سید على اکبر محتشمى پور و آیت الله مصباح یزدى دعوت شدند.
او با سایر طلاب خارجى حوزه علمیه قم نیز ارتباط برقرار کرد. نظر به اینکه او یک چهره حوزوى نبود و در حقیقت میهمان حوزه محسوب مى شدبرخى از مدارس طلاّب غیر ایرانى از وى دعوت مى کردند در مناسبتهاى سیاسى سخنرانى کند.
او افزون بر منسجم کردن طلاب لبنانى و طلاب کشورهاى عربى، با طلاب پاکستانى و افغانى هم روابط دوستانه اى برقرار کرد و کوشید تجربه تأسیس حزب الله لبنان را به آنان منتقل کند. با باز گشت به لبنان حوزه علمیه قم یکى از مجاهدان بزرگ و راستین خود را از دست داد و او به پایگاه اصلى خود بازگشت[13].
زمانى که سید حسن نصرالله و خانواده اش در قم اقامت داشتند، دو پسرش شهید محمد هادى و محمد جواد در دبستان شاهد نور ایمان واقع در خیابان بلوار امین قم (آموزش و پرورش بخش یک قم) به تحصیل اشتغال داشتند. آقاى على حجتى آوینى از فرهنگیان با سابقه قم و مدیریت وقت آموزشگاه مذکور، در این خصوص مى گوید: «سال تحصیلى 70 ـ 69 بود. من مدیریت دبستان شاهد نور ایمان را بر عهده داشتم. بهمن ماه بود. چند ماه از شروع سال تحصیلى مى گذشت. از بنیاد شهید قم در مورد ثبت نام فرزندان آقاى سید حسن نصرالله با من تماس گرفتند و هماهنگى لازم به عمل آمد.
چند روز بعد آقاى نصرالله همراه فرزندانش به دفتر مدرسه آمدند. معرفى نامه اى از بنیاد شهید داشتند. ایشان بسیار خوش برخورد و مهربان بود. پسرانش دوقلو و بسیار پر جنب و جوش و فعال بودند.
آنها اصلا فارسى بلد نبودند. آزمون اولیه اى از محمد هادى و محمد جواد گرفتم. بعد آنها را در پایه سوم ابتدایى ثبت نام کردم و به کلاس آقاى محمد رضا رضوان طلب فرستادم.
آقاى رضوان طلب هم اکنون باز نشسته شده است. ایشان با کمک آقاى محمد شاطر کریمىمربى پرورشى دبستان به آموزش شاگردان جدید خود همت گماشت. در اوایل محمد هادى و محمد جواد از بچه هاى مدرسه فاصله مى گرفتند، چون فارسى بلد نبودند و نمى توانستند با دیگر دانش آموزان ارتباط برقرار کنند.
یک روز که در سالن مدرسه قدم مى زدم، صداى زیبایى از نمازخانه شنیدم به زیرزمین رفتم. دوقلوها در خلوت و تنهایى با صدایى بسیار زیبا و هماهنگ مشغول خواندن سرود حزب الله به زبان عربى بودند.
«فان حزب الله هم الغالبون» در همان ایام گروه سرود مدرسه مشغول تمرین سرود «اى شهید» براى شرکت در مسابقات چند گانه امور تربیتى بود. به فکرم رسید سرود حزب الله را هم به عنوان مهمان به مسابقات ببریم. این پیشنهاد را با مربى پرورشى آموزشگاه در میان گذاشتم.
خیلى خوشحال شد و استقبال کرد. باید از آقاى نصرالله هم اجازه مى گرفتم. یک روز به منزل ایشان رفتم. خودشان در را باز کردند. با هم صحبت کردیم. ایشان موافقت کردند. روز برگزارى مسابقات سرود ناحیه، سالن امور تربیتى واقع در خیابان شهیدان فاطمى (دور شهر) قم پر از جمعیت بود گروه سرود مدرسه ما سرود اى شهید را اجرا کرد.
آن گاه من از دست اندر کاران و داوران مسابقات اجازه گرفتم تا پسران آقاى نصرالله هم به عنوان گروه مهمان برنامه خود را اجرا کنند.
آن دو در جایگاه قرار گرفتند. سرود حزب الله را بسیار زیبا در سالن اجرا کردند. اصلا فراموش نمى کنم. سرود که تمام شد، جمعیت حاضر در سالن، گروههاى دانش آموزى، داوران، مربیهاى پرورشى یکپارچه از جابر خاستند و چند دقیقه متوالى شهید محمد هادى و برادرش محمد جواد را تشویق کردند. به لطف اجراى زیباى این دو برادر گروه سرود مدرسه ما در ناحیه اول شد و به مسابقات استانى راه یافت[14].»
سید حسن نصرالله پس از بازگشت به لبنان، ضمن حفظ عضویت در شوراى رهبرىمسئولیتهاى دیگرى نیز بر عهده گرفت. هنگامى که سید عباس موسوى به دبیر کلى حزب الله انتخاب شد، شیخ نعیم قاسم را به عنوان معاون خود برگزید و سید حسن نصرالله به مسئولیتهاى خود در شوراى مرکزى حزب الله ادامه داد.
دبیر کل حزب الله
به دنبال شهادت سید عباس موسوى[15]، سید حسن نصرالله به اتفاق آراى اعضاى شوراى مرکزى حزب و در حالى که تنها 32 سال داشت، به دبیر کلى حزب الله انتخاب شد.
سید حسن زمانى که ریاست شوراى اجرایى را بر عهده داشت، روابط گسترده اى با نیروهاى مردمى و طرفداران حزب بر قرار کرده بود. این روابط مى توانست یکپارچگى حزب را پس از شهادت سید عباس موسوى حفظ کند.
دبیر کل حزب الله در تشریح احساس خود پس از این انتخاب چنین مى گوید
«در آن روز که به دبیر کلى حزب الله انتخاب شدم، به شدت دچار اضطراب و سراسیمگى شده بودم، زیرا سن من از همه اعضاى شوراى مرکزى کمتر بود. پیش از انتخاب به دبیر کلى، ماموریت من صرفا جنبه تشکیلاتى و سازمانى و درون حزبى داشت. روابط خارجى حزب الله هیچ سنخیتى با مسئولیتهاى اجرایى نداشت، اما برادران شوراى مرکزى پا فشارى کردند این سمت را بپذیرم. ابتدا با این پیشنهاد مخالفت کردم و اصرار داشتم که شخص دیگرى را انتخاب کنند.
شوراى مرکزى در پى مخالفت من جلسه دیگرى تشکیل داد و بار دیگر بر لزوم واگذارى دبیر کلى به من مهر تایید زد و سرانجام آن را پذیرفتم»[16]
مقاومت اسلامى لبنان در زمان دبیر کلى سید حسن نصرالله، در برابر تجاوزهاى مستمر رژیم صهیونیستى به حاکمیت سیاسى و تمامیت ارضى لبنان ایستادگى کرد و صحنه هاى درخشانى از شجاعت و پایدارى دربرابر متجاوزان را به نمایش گذاشت. جنگ تسویه حساب در ژوئیه سال 1993 م (1372 ش) و جنگ خوشه هاى خشم در آوریل سال 1996 (1357 ش) از مهمترین حمله هاى اسرائیل به لبنان بود. در جریان جنگ خوشه هاى خشم، مقاومت بى نظیر رزمندگان حزب الله به امضاى تفاهم نامه آوریل منجر شد.
به موجب این تفاهم نامه، حزب الله به عنوان یک سازمان مقاومت ملى که براى آزاد سازى سرزمینهاى اشغالى جنوب لبنان مى جنگد، به رسمیت شناخته شد. رزمندگان مقاومت اسلامى در ادامه ضربات کوبنده خود بر اشغالگران صهیونیست در روز 25 مه 2000 (1379 ش) توانستند جنوب لبنان را آزاد کنند یکى دیگر از دستاوردهاى حزب الله لبنان در زمان دبیر کلى سید حسن نصرالله، حضور چشمگیر حزب الله در فعالیتهاى سیاسى داخلى لبنان بود.
حزب الله در سال 1992 م (1371 ش) براى اولین بار در انتخابات پارلمانى این کشور شرکت کرد و 12 نامزد این حزب موفق شدند به مجلس لبنان راه یابند. این انتخابات نخستین انتخاباتى بود که پس از توقف جنگهاى 15 ساله داخلى لبنان برگزار مى شد.
نمایندگان حزب الله در پى ورود به پارلمان «فراکسیون وفادارى به مقاومت» را تشکیل دادند[17].
شهادت فرزند
عصر روز دوازدهم سپتامبر سال 1997 م (1376ش) نیروهاى مقاومت تحرکات یک گشتى اسرائیلى را در منطقه جبل الرفیع در اقلیم التفاح شناسایى کردند که به سوى هدفى در شهرک عربصالیم در حال حرکت بود.
دستور لازم به گروههایى متعدد از نیروهاى مقاومت داده شد تا تحرک خود را آغاز و کمین گذارى کنند. در یکى از این گروهها فرزند بزرگ دبیر کل حزب الله سید هادى نصرالله نیز حضور داشت.
این گروه با نیروهاى اسرائیلى درگیر شد و ضربات قاطعانه اى به آنها وارد کرد و مأموریت خود را بدون آنکه صفوف رزمندگان مورد اصابت قرار گیرد، انجام داد و پس از آن افراد گروه به خطوط پشت جبهه نبرد عقب نشینى کردند.
با این همه، آتش سنگینى که اسرائیل علیه مسیرهاى بازگشت مجاهدان ریختمنجر به شهادت سه تن از آنان شد که عبارت بودند از: سید محمد هادى فرزند دبیر کل حزب الله، على کوثرانى و هیثم مغنیه نفر چهارم توانست به سلامت برگردددر حالى که دشمن اجساد شهیدان سه گانه را به دلیل قرار گرفتن مکان عملیات در منطقه اشغال شده با خود برد.
شهادت سید هادى شتاب فوق العاده اى به مسیر حرکت حزب الله داد. او فرزند دبیر کلى بود که همه زندگى اش را در راه این حرکت وقف کرده بود و زمینه را براى فرزندش فراهم کرده بود تا انتخاب داوطلبانه خود را در پیمودن این راه نشان دهد.
این اقدام تنها مشارکتى محدود در یک عملیات نبود، بلکه در هم شکستن موقعیتى خطرناک در خطوط مقدم و اول نبرد بود. معمولا در چنین مواقعى نشانه ها و بیرقهاى شهادت از پیش به چشم مى خورد. این رویداد نشانگر سازگارى و انطباق رهبرى با خود و دیدگاهها و طرحهاى مبارزه و اجراى عملى این اندیشه ها و درگیر شدن در نبرد با همه دارایى و گذشتن از همه علایق است.
شهادت سید محمد هادى نشان دیگرى بر سینه دبیر کل حزب الله زد که بیانگر آرامش و شجاعت او در پیگیرى راه به رغم چالش ها و خطرهاى متعدد بود[18].
شهادت سید محمد هادى براى بسیارى از شخصیتهاى جهان غافلگیر کننده بود. پس از شهادت او تعدادى از نویسندگان و تحلیلگران عرب نوشتند در حالى که فرزندان بسیارى از شخصیتها و سیاستمداران عرب در بهترین دانشگاههاى دنیا سرگرم تحصیل هستند و یا براى خوشگذرانى به پایتختهاى گوناگون سفر مى کنند، فرزند دبیر کل حزب الله داوطلبانه در جبهه هاى جنگ با دشمن صهیونیستى حضور مى یابد تا نشان دهد میان فرزند دبیر کل و فرزندان مقاوم جنوب لبنان تفاوتى نیست.
نبرد سى و سه روزه
حزب الله مدتها بود از حمله گسترده اسرائیل اطلاع پیدا کرده بود، از این رو روز چهارشنبه بیست و یکم تیر ماه 1385 یک پایگاه سربازان رژیم صهیونیستى را مورد حمله قرار داد. در جریان این عملیات هفت سرباز اسرائیلى به هلاکت رسیدند و بیست و یک تن مجروح شدند. حزب الله دو سرباز اسرائیلى را نیز به اسارت در آورد. پس از آن ارتش اسرائیل حمله خود را از زمین و دریا و هوا به لبنان آغاز کرد. سید حسن نصرالله در سخنانى که از شبکه المنار پخش مى شد، گفت:«پیروزى در نبرد همه جانبه در راه است».
به دنبال این سخنان موج موشکهاى حزب الله آسمان شمال فلسطین را پر کرد. ناو چه پیشرفته رژیم صهیونیستى در نزدیکى ساحل لبنان منهدم شد. اکثر موشک هاى حزب الله به بندر حیفا اصابت کرد و بیشتر ساکنان شهرکهاى صهیونیستى از خانه هاى خود گریختند. آمریکا و انگلیس پیش نویس قطعنامه شوراى امنیت درباره آتش بس را و تو کردند.
با شهادت حدود سى کودک در روستاى قانا در جنوب لبنان خشم مردم دنیا برانگیخته شد. از سویى دیگر وحدت شگفتى در لبنان بر لزوم حمایت از حزب الله پدید آمد. تلاش ارتش اسرائیل براى پیاده کردن نیرو در شهر صور ناکام ماند. نیروهاى این رژیم به دفعات در کمین گاه نیروهاى حزب الله گرفتار و کشته و زخمى شدند. اسرائیل روزهاى سختى را پشت سر مى گذاشت.
سید حسن نصرالله پس از حمله هوایى ارتش اسرائیل به بیروت اعلام کرد اگر اسرائیل بار دیگر به بیروت حمله کند، تل آویو را مورد حمله قرار خواهد داد. تنها راه پیش روى این رژیم فشار بر آمریکاو شوراى امنیت براى تصویب قطعنامه بود. شوراى امنیت قطعنامه 1701 راتصویب کرد که در آن بر آتش بس فورى و حضور نیروهاى حافظ صلح در مرز لبنان تاکید شده بود.
حزب الله بنا به مصلحت اعلام کرد در صورت موافقت دولت لبنان با این قطعنامه، آن را خواهد پذیرفت.
سرانجام پس از سى و سه روز مقاومت خداوند پیروزى دیگرى نصیب حزب الله کرد و نیروهاى اسرائیلى با شکستى مفتضحانه خاک لبنان را ترک کردند.
دبیر کل حزب الله در نطقى تلویزیونى ضمن تبریک پیروزى عظیم به مردم لبنان، اعلام کرد مرحله بعدى اقدامات حزب الله بازسازى مناطق ویران شده و بازگرداندن آوارگان به وطن خویش است[19].
گزیده اى از پیام مقام معظم رهبرى خطاب به دبیر کل حزب الله به مناسبت پیروزى در نبرد سى و سه روزه با اشغالگران صهیونیستى:
برادر مجاهد و بسیار عزیز جناب آقاى سید حسن نصرالله
ادام الله عمره و عزه و عافیته.
سلام علیکم بما صبرتم.
درود بر شما و بر دیگر برادران و بر یکایک مجاهدان حزب الله.
آنچه شما با جهاد و مقاومت بى نظیر خود به امت اسلامى هدیه کرده اید از حد توصیف این جانب بالاتر است. جهاد دلاورانه و مظلومانه شما که نصرت الهى را به شما ارزانى داشت، بار دیگر ثابت کرد که سلاح هاى مدرن و مرگبار در برابر ایمان و صبر و اخلاص ناکار آمد هستند و ملتى که ایمان و جهاد دارد، مغلوب سیطره قدرت هاى ستمگر نمى شود. پیروزى شما پیروزى اسلام بود. شما توانستید به حول و قوه ى الهى ثابت کنید که برترى نظامى به ابزار و سلاح و هواپیما و ناو و تانک نیست، بلکه به قدرت ایمان و جهاد و فداکارى همراه با عقل و تدبیر است.
شما برترى نظامى خود را بر رژیم صهیونیستى تحمیل و تفوق معنوى خود را در ابعاد منطقه اى و جهانى تثبیت کردید. افسانه ى شکست ناپذیرى و هیبت دروغین ارتش صهیونیست را به مسخره گرفتید و آسیب پذیرى رژیم غاصب را به نمایش گذاشتید. شما به ملت هاى عرب عزت بخشیدید و توانایى هاى آنان را که دهها سال به وسیله ى تبلیغات و سیاست هاى استکبارى انکار شده بودند در صحنه ى عمل به همه نشان دادید. آنچه اتفاق افتاد حجتى از سوى خداوند بر همه ى دولت ها و ملت هاى اسلامى و به ویژه در منطقه خاورمیانه است...
دشمن به غلط پنداشته بود که با حمله به لبنان ضعیف ترین حلقه ى کشورهاى منطقه را هدف قرار مى دهد و طرح وهم آلود خاورمیانه دلخواه خود را کلید مى زند.
دشمن یعنى آمریکا و اسرائیل از صبر و هوشمندى و دلاورى ملت لبنان غافل بود از توانایى بازوان ستبر لبنان غافل بود. از سنت الهى «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله و الله مع الصابرین» غافل بود. ملت لبنان و جوانان دلاور و سیاستمداران هوشمندش با سیلى سخت خود، او را از این غفلت بیرون آوردند.
دشمن اکنون در صدد بریدن این بازوى توانا و کار آمد است در صدد ایجاد اختلاف میان سیاستمداران است. در صدد پاشیدن ویروس بى صبرى و تردید در مردم است.
همه باید در برابر این سمپاشى ها بیدار باشند. به حول و قوه الهى شما در خنثى کردن توطئه هاى آنان موفق خواهید شد. و پیروزى دومى به دست خواهید آورد. ان شاء الله جهادى که اکنون در این میدان جدید پیش روى شماست مانند جهاد فداکارانه شما در میدان نظامى حائز اهمیت و در آن صبر و توکل و اخلاص و تدبیر تعیین کننده است. به شماو دیگر برادران و دلاوران عرصه جهاد درود مى فرستم و دست و بازوى همه شما را مى بوسم[20].
سید على خامنه اى 25 مرداد 1385.
بوسه بر دستان مقام معظم رهبرى
در سال 1379 ش کنفرانس بین المللى فلسطین در تهران برگزار شد.
بعد از سخنرانى مقام معظم رهبرى، آقاى سید حسن نصرالله در برابر چشم همگان و در حالى که مراسم از دهها ایستگاه تلویزیونى به طور زنده در سراسر جهان پخش مى شد، در وسط سالن جلو آمد و متواضعانه بر دستان مقام معظم رهبرى بوسه زد. بعد از آن در مصاحبه اى از او دلیل این حرکت را در چنین فضایى پرسیدند، وى با صراحت پاسخ داد:
«هدفم این بود که اگر در پى پیروزى بزرگ و آزادى جنوب لبنان و فرار ذلیلانه صهیونیستها[21]مرا به عنوان قهرمان و محبوب ترین چهره جهان عرب مطرح کردندبه جهانیان نشان بدهم ما هر چه داریم نتیجه پیروى و پیوند با ولى امر مسلمین است[22].»
روح الله از نگاه نصرالله:
«از نظر ما امام خمینى مرجع دینى، امام و رهبر به تمام معناى کلمه مى باشد. همان گونه که هر رهبر بزرگ دینى در هر کیشى در جهان این گونه است. اما امام براى ما بیش از این است. ایشان سمبل و نماد انقلاب علیه طاغوت ها، مستکبران و نظام هاى استبدادى است. به طورى که موفق شد روح امید در جان هاى مستضعفان بدمد. ایشان نظریه اراده ملت ها در مقابل اراده مستکبران را احیا کرد. بدین ترتیب امام براى ما بیش از یک سمبل دینى مطرح است. نه تنها براى ما بلکه براى همه مستضعفان جهان مطرح است.
این رابطه روحى و معنوى بین ما و امام حتى قبل از تجاوز نظامى اسرائیل در سال 1982م نیز وجود داشت[23].»
حزب الله و دبیر کل آن در نظر دوستان[24].
به رغم جفاى برخى از شخصیتهاى مذهبى به آرمان و اهداف حزب الله اغلب شخصیتهاى جهان اسلام حزب الله را مورد ستایش قرار مى دهند. نمونه هایى را مرور مى کنیم.
علامه دکتر یوسف قرضاوى:
«مقاومت شریف ترین پدیده در امت اسلامى است. چه در فلسطین چه در لبنان. شیعه بودن مقاومت لبنان به این مسئله اشکالى وارد نمى کند. شیعیان بخشى از امت اسلامى هستند.»
على جمعه (مفتى مصر):
«مقاومت حزب الله در برابر دشمنى اسرائیل، دفاع از لبنان است. این مقاومت ترورسیم نیست.»
محمد مهدى عاکف (رهبر اخوان المسلمین):
«ما از تحریک کنندگان به ایجاد فتنه و دعوت کنندگان به تنها گذاردن مقاومت مى پرسیم و به آنان مى گوییم. شما چه کار کرده اید؟ چگونه با انجام این کوتاهى با ملت هاى خود روبرو مى شوید؟ ملت ها مى فهمند و درک مى کنند که اگر همراه مقاومت نباشند در کنار دشمن صهیونیسم و آمریکایى هستند.»
عکرمه صبرى (رئیس هیئت اعلاى اسلامى و رئیس هیئت علماى فلسطین):
«مقاومت لبنان توانایى خود را اثبات کرد. زیرا بر مبناى ایمان حرکت مى کند. حزب الله لبنان ترس را در ملت اسرائیل نفوذ داده بسیارى از مردم اسرائیل در پناهگاه ها زندگى مى کنند. ما امیدواریم خداوند مقاومت لبنان و فلسطین را عزت ببخشد.»
حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان (نماینده ولى فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران):
«سید حسن نصرالله و تمام عناصر حزب الله پیوسته خود را مقلد و شاگرد حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبرى دانسته اند و قوام و دوام و پیروزى هاى خودشان را مرهون ولایت فقیه که پر تویى از ولایت مطلقه امیرالمؤمنین و امام زمان(عج) است، مى دانند.»
دکتر حسین دهقان (رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران):
«قابلیت ذهنى بسیار بالا، قدرت تجزیه و تحلیل بسیار شاخص و نبوغ در تمام زمینه هااز سید حسن نصرالله شخصیت جامعى ساخت و آن چه امروز شاهد آنیم، در اصل درگیرى با مسائل و موضوعات لبنان است که از ایشان یک رهبر تمام عیار ساخته است که نه تنها جریان حزب الله یا مقاومت لبنان بلکه مقاومت جهان عرب و بیش از آن جهان اسلام را در مواجهه با اسرائیل هدایت و رهبرى مى کند.»
مصطفى دیرانى (ازمسئوولان پیشین جنبش امل):
«همه اسرائیلى ها مى گویند که اگر دبیر کل حزب الله سخنى بگوید به آن عمل مى کند. این بیان گر صداقت اوست. شیوه رفتار سید حسن ثابت کرده که او انسان صادقى است و اعتماد مردم و جوانان و رزمندگان مجاهد را کسب کرده است. این رهبر فرزانه اوضاع را خوب مى سنجد و آن چه را که در توان دارد انجام مى دهد. مهم تر از همه این که او اراده انجام مسئولیت هایش را دارد.»
حجت الاسلام سید على اکبر محتشمى پور(وزیر سابق کشور):
«یکى از ویژگى هاى آقاى نصرالله که این را هم از انبیاء و مرسلین و اولیاى خدا به ارث برده، راستگویى و درستکارى است. چنین انسان هایى از هر گونه ظلم و ستمى بیزارى مى جویند و از مظلومان طرفدارى مى کنند. لذا رده هاى پایین جامعه و مستضعفین کاملا به آن ها عشق مىورزند و علاقه دارند. دشمن به او احترام مى گذارد زیرا در رفتارش صداقت دارد و درستى در کردار او موج مى زند.»
دکتر رفعت سید احمد (رئیس مرکز پژوهش هاى راهبردى یا فا - قاهره):
«تاریخ از سید حسن نصرالله به عنوان نماد عزت و کرامت در جهان یاد خواهد کرد. هر جا که عزت و کرامت در روش یا موضعگیرى کسى جلوه گر شودتاریخ از او به عنوان یکى از تاریخ سازان یاد خواهد کرد.»
احمد جبریل (دبیر کل جبهه خلق براى آزادى فلسطین):
«سید حسن نصرالله پس از گذشت شش سال از پیروزى بزرگ آزاد سازى جنوب بار دیگر ثابت کرد که توانسته است از نظر کمى و کیفى و معنوى روحیه فداکارى و ایثار را چنان میان رزمندگان مقاومت اسلامى توانمند کند که فرماندهان و نیروهاى دشمن را شگفت زده و آنان را وادار کند تا در برنامه ریزیهاى نظامى خود تجدید نظر کنند و در برابر حزب الله سر تسلیم فرود آورند.»
جرج حبش (دبیر کل پیشین جبهه خلق براى آزادى فلسطین):
«به نمایندگى از سوى ملت فلسطین و لبنان و همه ملت هاى آزادیخواه عرب مقاومت دلیرانه و پیروزى غرور آفرین رزمندگان مقاومت اسلامى را به برادر ارجمند و بزرگوار جناب آقاى سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله تبریک و تهنیت مى گویم.»
سپهبد مصطفى طلاس (وزیر دفاع پیشین سوریه):
«وقتى سید حسن با قامتى سربلند و استوار و صدایى رسار قاطع پشت تریبون قرار مى گیرد و به ایراد سخن مى پردازد تا خوارى و شکست را نفى کند: سرا پا گوش مى شوم و سخنان دلنشین او را مى شنوم و به او غبطه مى خورم و مباهات مى کنم. به او مى نگرم و در خطوط چهره اش اراده اى را مى خوانم که تا آسمان هفتم صعود کرده است و ستاره ها را یکى پس از دیگرى مى چیند.»
[1]. نشریه شاهد یاران، ش 11، ص 8.
[2]. همان، ص 9.
[3]. لبنان به روایت امام موسى صدر و دکتر چمران، على حجّتى کرمانى، انتشارات قلم، ص 27.
[4]. مسیح لبنان، زندگینامه سید حسن نصرالله، جواد محمد زمانى و هادى الیاسى، انتشارات ابتکار دانش، ص 9.
[5]. عزت شیعه، محسن کمالیان و على اکبر رنجبر کرمانى، ج 2، ص 584.
[6]. همان.
[7]. مسیح لبنان، ص 9 تا 11.
[8].گلشن ابرار، ج 5، ص 494.
[9]. یک لبنان مقاومت یک اسرائیل ادعا، حامد حجازى، انتشارات بقیه العترة، ص 93.
[10]. صحیفه امام، موسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینى، ج 15، ص 338.
[11]. جنبش حزب الله لبنان گذشته و حال، مسعود اسداللهى، پژوهشکده مطالعات راهبردى، ص 181.
[12]. جنبش حزب الله لبنان گذشته و حال، ص 174 و 175.
[13]. نشریه شاهد یاران، ص 34 و 35.
[14]. مصاحبه نگارنده با آقاى على حجتى آوینى، وى اکنون مدیر مدرسه نمونه فرهنگى راهنمائى شهید منتظرى واقع در کوچه عشقعلى خیابان چهارمردان (انقلاب) مىباشد.
[15]. نک: گلشن ابرار، ج 5، ص 512 ـ 490.
[16]. شاهد یاران، شماره 11، ص 11.
[17]. همان، ص 11.
[18]. حزب الله لبنان، خط مشى، گذشته و آینده آن، ص 170 و 171.
[19]. 33 روز مقاومت پیروز(ویژه نامه پیروزى حزب الله لبنان) روزنامه جمهورى اسلامى، شهریور 1385.
[20]. شاهد یاران، ص 4.
[21]. اشاره به پیروزى خرداد 1379ش مىباشد.
[22]. همان، ص 24.
[23]. جنبش حزب الله لبنان گذشته و حال، ص 175.
[24]. ماهنامه سوره، ش 27، ویژه نامه بیدارى اسلامى و حزب الله لبنانماهنامه شاهد یاران، ش 11، بزرگداشتنامه سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان.