ملا اسدالله تستری «محقق کاظمی»
(1186- 1237قمری)
عنوان مقاله: مشعلدار فقاهت
نویسنده: احسان فتاحی اردکانی
اسدالله بن اسماعیل بن ملامحسن دزفولی کاظمی معروف به ملا اسدالله تستری در سال 1186 قمری در دزفول به دنیا آمد.
خاندان
پدرش حاج اسماعیل دزفولی از اهل علم و صلاح و تقوا بود[1].
برادر او شیخ محسن (1246 قمری) نیز از عالمان شیعه بود که در بلاد خوزستان مرجعیت داشت. حاشیه بر معالم و شرح ارشاد از آثار او است[2].
او داماد سید صدرالدین عاملی بود و سه فرزند داشت: شیخ جواد، و شیخ محمدحسن و شیخ محمد طاهر(1315 قمری) که از بزرگان بود و کتاب مشارع الاحکام فی شرح شرائع الاسلام و ضیاء العوالم را نوشت[3].
شیخ عبدالحسین (1339 قمری) فرزند شیخ محمدطاهر نیز صاحب شرح بر تبصره و شرح بر نهج البلاغه است و فرزندش شیخ محمدعلی معزی دزفولی نیز از عالمان مقیم تهران بود.[4]
فرزند شیخ جواد، شیخ محمدرضا (1352 قمری) بود که کتابی با عنوان ترجمة سهل بن زیاد، جهد المقل فی اجوبة المسائل در فقه، کلمة التوی، حاشیه بر رسائل و حاشیه بر مکاسب (به نام فیض الباری فی شرح مکاسب الانصاری) نوشته است[5].
تحصیلات
ملا اسدالله بعد از تحصیل مقدمات در کربلا به حوزه ی درس میر سید علی (طباطبایی صاحب ریاض) رفت و سپس در درس استاد کل وحید بهبهانی شرکت کرد. او در ابتدای کتاب خود مقابس الانوار درباره ی سید علی طباطبایی می نویسد: «اول مشایخی و اساتیذی و سنادی و ملاذی و عمادی»[6] و درباره ی وحید بهبهانی می نویسد: «شیخی و استاذی فی مبادئ تحصیلی و شیخ مشایخی، المحقق الثالث و العلامة الثانی»[7].
ملا اسدالله در آثار خود از وحید بهبهانی با عنوان «الاستاذ الاعظم» یاد می کند.
ایشان بعد از آن به نجف رفت و در درس سید بحرالعلوم (1212 قمری) و شیخ جعفر کاشف الغطاء (1227 قمری) حاضر شد.
شوشتری از بحرالعلوم بسیار تجلیل می کند و در آثار خود از او با عنوان «الاستاذ الشریف» و الاستاذ العلامة الشریف[8] یاد می کند. او درباره ی سید می نویسد: «شیخی و استاذی و سیدی و سندی و عمادی».
او از شیخ جعفر کاشف الغطاء نیز بسیار تجلیل می کند و از او با عنوان «شیخی و استاذی و جدّ اولادی»[9] یاد می کند. او بیست و پنج ساله بود که توانست از اساتید خود اجازه ی اجتهاد دریافت کند.
اجازات اساتید
سید علی طباطبایی (صاحب ریاض) در سال 1211 قمری اجازه ای به شوشتری داد[10].
شیخ جعفر کاشف الغطاء در ذوالقعده سال 1211 قمری اجازه ی اجتهاد و روایت برای او صادر کرد، در حالی که بیست و پنج سال بیش تر نداشت.[11] شیخ جعفر در این اجازه، بسیار از ملا اسدالله تعریف و تمجید کرده است. او در این چنین آورده است:
«اما بعد. از نعمت هایی که خدا آن را به سوی من سوق داد بی آن که استحقاق آن را داشته باشم، توفیق تربیت نور چشمم و پاره ی دلم و عزیزتر از همه ی دوستانم و کسی که داراییم را فدای او می کنم، آن که نظیر و مثلی ندارد آقا اسدالله فرزند عالم عامل حاج اسماعیل است. او مقداری از کتب و بعضی از علوم نقلی را نزد من خواند. پس دیدم که ذهن او مانند شعله ی آتش [فروزان] است و بزرگان به فکر او نمی رسند و یک ساعت او مانند یک ماه و یک ماه او معادل یک روزگار بود و هنوز بیست و پنج سالگی را تمام نکرده بود که به مرتبه ی فقها و مجتهدان رسید. پس اگر اجازه در فتوا مأثور است، بعد از صرف توانش در به دست آوردن ادله، به او اجازه ی فتوا می دهم و چون عادت مشایخ و بزرگان گذشته بر اجازه دادن به شاگردان مؤمنی است که به علم و ورع او اطمینان دارند و به حمد خدا، او، جامع این دو صفت و فضیلت است، اجازه دادم که از من روایت کند و آن چه من به صورت اجازه روایت کرده ام، به من اسناد دهد».[12]
غیر از اساتید او سه تن از علما نیز به ملا اسدالله اجازه ی روایت داده اند. این سه تن عبارت اند از:
1ـ میرزا محمدمهدی شهرستانی (1216 قمری)[13]
او از علمای شهر کربلا و از شاگردان وحید بهبهانی بود که در تفسیر بسیار مهارت داشت و بسیاری از بزرگان از او اجازه ی روایت داشتند. از او سه کتاب فقهی و تفسیر بعضی سوره ها باقی مانده است.
2 ـ میرزای قمی
میرزای قمی از مراجع تقلید ایران بود که کتاب قوانین او سال ها محور بحث در حوزه های علمیه بود. او در قم ساکن بود و در سال 1212قمری به حج رفت. در این سفر او چند روزی را در نجف اقامت کرد و در این زمان اجازه ای برای تستری صادر کرد. تاریخ این اجازه، دوشنبه 17 رجب سال 1212 قمری است[14].
ملا اسدالله در آثار خود از میرزای قمی بسیار تجیل می کند و از او با این عناوین یاد می کند: «الأجل الأمجد الأعبد الأزهد الأورع الأتقى الأسعد الأوحد شیخنا و مولانا و مقتدانا الذی لم یعلم له فی الفقهاء سمیّ»[15]
3 ـ شیخ احمد احسایی (1241 قمری)
شیخ احمد احسایی یکی دیگر از کسانی است که برای تستری اجازه صادر فرموده است. این اجازه در سال 1229 قمری صادر شده است.
احسایی در این اجازه خاطر نشان می کند که ملا اسدالله لایق اجازه دادن است، نه اجازه گرفتن و اجازه خواستن او به تنجیز شبیه تر است[16].
ازدواج
او دختر استاد خود شیخ جعفر کاشف الغطاء را که از کمالات والایی برخوردار، و از خاندان نجیبی و اهل علم و فقه بود، به همسری برگزید. ثمره ی این ازدواج فرزندانی بود که همه از اهل علم و فقه شدند و چراغ علم را در خاندان ملا اسدالله روشن نگه داشتند. آری، زمانی که پدر و مادر، هر دو، از اهل علم و صلاح باشند و در تربیت فرزندان کوشا، شاهد چیزی غیر از این نمی توان شد.
قابل ذکر است که شیخ جعفر کاشف الغطاء چهار داماد داشت که هر کدام عالمی بزرگ بودند: آیت الله حاج شیخ محمدتقی اصفهانی صاحب کتاب هدایة المسترشدین که حاشیه بر معالم است و در مباحث الفاظ علم اصول، کتابی بسیار قوی است؛ سید صدرالدین عاملی که ساکن اصفهان بود و در علم رجال و درایه ید طولایی داشت؛ محمدعلی هزارجریبی که از بزرگان نجف بود.
شاگردان
شیخ در تدریس و تربیت شاگرد نیز کوشا بود و شاگردان بزرگی تربیت کرد که به چند تن از آنان اشاره می شود.
1 ـ شیخ موسی کاشف الغطاء(1241 قمری)
او فرزند شیخ جعفر کاشف الغطاء است که در علم فقه بسیار مهارت داشت. او ابتدا در دروس ملا اسدالله شرکت کرد و بعد از آن در درس شیخ جعفر کاشف الغطاء حاضر شد. او بعد از وفات پدر به مرجعیت رسید.
2 ـ شیخ علی کاشف الغطاء(1254 قمری)
بعد از وفات برادرش شیخ موسی ، مرجعیت و ریاست علمی به او رسید. کتاب العناوین تقریرات درس او است.
3 ـ شیخ حسن بن شیخ جعفر کاشف الغطاء(1262 قمری)
او صاحب کتاب انوار الفقاهه است و بعد از برادرش شیخ علی زمام امور را به دست گرفت.
4 ـ شیخ اسماعیل بن اسدالله تستری(1247 قمری)
او فرزند ملا اسدالله بود که در جوانی حدود سال 1247 قمری در طاعون عراق از دنیا رفت[17]. او حوزه ی درسی نیز داشت و شاگردانی نیز تربیت کرد. رساله در اصول دین، المنهاج در اصول فقه، رساله در مناسک حج و رساله ی عملیه از جمله آثار او است[18].
او به غیر از پدر از شاگردان سید عبدالله شبر[19] نیز بود.
5 ـ شیخ حسن بن ملا اسدالله تستری(1298 قمری)
او فرزند دیگر ملا اسدالله و فقیهی بزرگ بود که از شیخ انصاری اجازه ی اجتهاد داشته است. کتاب انوار مشارق الاقمار من احکام النبی المختار در فقه، مسلک النجاة الی معرفة الزکاة، کتاب المواریث، شرح شرائع الاسلام، کتاب النکاح، کتاب الوقف از آثار او است.[20]
6 ـ آقا احمد بن محمدعلی کرمانشاهی(1235 قمری)
او نواده ی وحید بهبهانی و صاحب کتاب مرآة الاحوال است.
7 ـ شیخ عبدالنبی کاظمی(1256 قمری) صاحب کتاب تکملة الرجال در تعلیقه بر کتاب نقد الرجال که آن را در نیمه ی ربیع الثانی 1240 قمری نوشته است.
8 ـ سید علی بن سید محمدامین جد سید محسن امین[21] جدّ سید محسن امین صاحب کتاب اعیان الشیعة
9 ـ سید حسن بن سید محمدامین عاملی برادر سید علی بن سید محمد امین[22]
10 ـ شیخ عبدالوهاب بن محمدعلی قزوینی(1270 قمری)[23]
11 ـ صدرالدین محمد بن صالح عاملی(1263 قمری)
اجازات
ملا اسدالله برای بعضی از شاگردان خود اجازات نیز صادر کرده است. از کسانی که شیخ برای آنان اجازه صادر کرده است، می توان به دو تن اشاره کرد.
1 ـ سید عبدالله شبر(1249 قمری)
ایشان از علمای کاظمین بود که تفسیر او معروف است. رساله در مشکلات اخبار او از آثار مهم او است. او در این کتاب به حل روایاتی صحیحی پرداخته که از نظر محتوا دارای دشواری هایی است. ملا اسدالله در سال 1220 قمری برای او اجازه ای صادر کرده است[24].
2 ـ شیخ عبدالوهاب بن محمدعلی قزوینی(1270 قمری) او از شاگردان ملا اسدالله بود که موفق به دریافت اجازه از استاد خود شد[25].
ویژگی ها
شیخ در فتوا بسیار احتیاط می کرد و در تحصیل علم بسیار کوشا بود. از کثرت اشتغال به تألیف، از خواب لذت نمی برد. نقل است در مدت دوازده سال، بستری برای خواب پهن نمی کرد و شب تا صبح را به مطالعه مشغول بود و در وسط مطالعه به خواب می رفت و وقتی از خواب بیدار می شد دوباره به مطالعه مشغول می شد[26].
ایشان پیش از بلوغ به تألیف پرداخت و با علما مباحثه و مناظره. احوالات او بسیار شبیه به فاضل هندی است. او در ابتدای کتاب مقابس هنگام ذکر فاضل هندی می نویسد: چون سن او از ده گذشت، در دهه ی دوم زندگی، کتب و رسائل و تعلیقات در علوم ادبیه و اصول دینیه و فقهیه تصنیف کرد که از آن جمله است: ملخص التلخیص و شرح آن؛ و المناهج السویة در شرح الروضة البهیة. و این کتاب مبسوط و مشحون به فوائد و تحقیقات است. تاریخ پایان آن سال 1088 قمری است. پس عمرش در آن زمان، بیست و پنج سال بود...مرا نیز در مبادی حال همین احوال اتفاق افتاد، قریب به آن چه برای فاضل هندی اتفاق افتاد، ولی صوارف ایام، مرا از بلوغ مرام عایق شد. آن صوارف زمان و حوادث دهر، اندک زمانی است که تا این زمان از من مفارق است.
از زبان دیگران
غالب ترجمه نگاران نام ملا اسدالله تستری را در آثار خود نام برده اند و او را با اوصاف «محقق و مدقق و نقاد و تیزهوش» یاد کرده اند. ذکر اوصاف این عالم بزرگ از زبان عالمان دیگر شنیدنی است.
سید علی طباطبایی (صاحب ریاض) در اجازه اش به ملا اسدالله می نویسد: «عالم عامل، فاضل کامل، روشن ضمیر، دارای ذهن روشن، جامع مناقب و کمالات ارزشمند، جامع علوم دنیا و آخرت، فخر علمای عامل و مرجع فضلا کامل».[27]
سید حسن صدر در تکملة امل الآمل او را متخصص امر تحقیق و صاحب فکر راست می خواند و می گوید: در فتوا دادن بسیار با احتیاط بود.
سید محسن امین می نویسد: «او از علمای مشهور در زمان وحید بهبهانی و سید بحرالعلوم است. او عالم، محقق، مدقق، متتبع، ماهر در اصول و فقه و اولین کسی است که از حجت نبودن اجماع منقول به خبر واحد پرده برداشت و درباره آن رساله ای نوشت که مشهور گشت و علما به دیده قبول بدان نگریستند».[28]
شیخ عباس قمی درباره ی او می نویسد: «شیخ عالم جلیل و فقیه نبیه محقق مدقق فاضل ماهر متتبع صاحب مقابس الانوار...»[29].
میرزای قمی و میرزا محمد مهدی شهرستانی نیز در اجازات خود او را با القاب بلندی یاد می کنند.[30]
آثار
شیخ اسدالله از خود آثاری چند به یادگار گذاشت که این آثار در نوع خود کم نظیر است. این آثار پر از تحقیقات عمیق و تدقیقات انیق است. او، این آثار را به قدری محکم نوشت که توانست در بعضی از موارد، به کلی نظر علما را تغییر دهد و مسیر علم را در مسیری دیگر اندازد. آثار او از این قرار است:
1 ـ کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع
یکی از راه های استنباط احکام شرعی، اجماع است. اجماع از دیدگاه شیعه، به خودی خود، حجت نیست، بلکه در صورتی حجت است که از آن قول معصوم کشف شود. بزرگان شیعه برای کشف قول معصوم از اجماع راه هایی بیان کرده اند که ملا اسدالله این طرق را جمع آوری کرده است و آن ها را به دوازده طریق رسانده است[31].
اجماع به دو قسم محصّل و منقول تقسیم می شود. تا پیش از ملا اسدالله اجماع منقول نزد علما حجت بود و توان آن را داشت تا با روایتی که خبر واحد بود، معارضه کند. ملا اسدالله با نوشتن کتاب کشف القناع حجیت این اجماع را زیر سؤال برد و بعد از او دیگر علما به حجیت اجماع منقول اعتنایی نکردند. وقتی کسی نزد شیخ محمد طه نجف یکی از مدرسان و عالمان نجف سخن از اجماع منقول می کرد، می فرمود: مگر بعد از شیخ اسدالله اجماع منقولی باقی ماند؟![32]
این کتاب ابتدا در سال 1311 قمری و بعد از آن در سال 1317 قمری در تهران به چاپ سنگی رسید و بعد از آن، موسسه ی آل البیت لاحیاء التراث در سال 1407 قمری همان چاپ سنگی را چاپ افست کرد.
2 ـ منهج التحقیق فی حکمی التوسعة و التضییق که در شوال 1210 قمری آن را نگاشته است. شیخ جعفر کاشف الغطاء و سید محمد بن حیدر بر این رساله تقریظ نوشته اند[33].
این رساله درباره ی توسعه یا تضییق نمازهای قضا شده است و خلاصه ی مطالب کشف القناع نیز در این رساله آمده است. شیخ در آخر کشف القناع کسانی را که خلاصه ی مطالب این کتاب را خواستارند، به این رساله ارجاع می دهد[34].
3 ـ مقابس الانوار و نفائس الاسرار فی احکام النبی المختار و عترته الاطهار، علیه السلام، در فقه
ملا اسدالله در ابتدای کتاب مقابس، مقدمه ای نگاشت که در آن مشایخ اجازه و اصطلاحاتی را که در کتاب است، ذکر کرده است.
4 ـ تراجم مشاهیر العلماء یا رجال شیخ اسدالله[35]
به نظر می آید این کتاب همان مقدمه ی کتاب مقابس است، اما آقا بزرگ تهرانی معتقد است این کتاب غیر از مقدمه ی کتاب مقابس است.
5 ـ ارجوزة فی اصول الفقه. ایشان، زبدة الاصول شیخ بهایی را به شعر در آورده است.
6 ـ مناهج الاصول[36]
تستری در کتاب کشف القناع در چند مورد به آن ارجاع می دهد[37] و در یک جا از آن به المناهج الغرویة نام می برد[38].
7 ـ الوسائل فی الفقه[39]
8 ـ التکملة تعلیقة علی شرائع الاسلام
9 ـ تعلیقه بر الروضة البهیة(شرح لمعه)[40]
10 ـ حاشیه بر بغیة الطالب
کتاب بغیة الطالب رساله عملیه ی شیخ جعفر کاشف الغطاء است و ملا اسدالله بر آن حاشیه نوشت[41].
11 ـ تحفة الراغب در ترجمه ی بغیة الطالب به فارسی. این کتاب اولین کتاب او است[42].
12 ـ رساله در اَحراز و ادعیه و عوذ[43]
13 ـ اللؤلؤ المسجور فی معنی الطهور که آن را گاه لامعة السطور نیز می گویند. او این کتاب را در 24 ذوالقعده سال 1216 قمری نوشته است[44].
14 ـ حجیة الظن الطریقی[45]
15 ـ الحقیقة الشرعیة که در نهایت تحقیق و بسط است[46].
16 ـ دفع شبهة المنع عن العمل بالاخبار المأثورة المخالفة لعموم الکتاب و السنة[47]
17 ـ روضة الاصول. در اصول فقه است.عناوین آن به صورت روضه روضه است[48].
18 ـ مناهج الاعمال. در اصول فقه است.
19 ـ مستطرفات من الکلام. در ردّ وحید بهبهانی است.
20 ـ سؤال و جواب[49]
21 ـ تکلیف الکفار بالفروع. بسیار مبسوط نوشته شده است.
22. رساله در تحقیق احکام ظاهریه و واقعیه
23 ـ شرح قواعد الاحکام[50]
24 ـ مبلغ النظر و نتیجة الفکر فی مسألة جری فیها الکلام بین علماء العصر کتاب فقهی است.
این رساله به نام های رساله در قاعده ی من ملک یا رساله ی اقراریه نیز خوانده می شود. او این رساله را در ردّ کاشف الغطاء نوشت. نقل است که وقتی کاشف الغطاء این رساله را دید، از نظر خود برگشت و گفت تمام گفته های شیخ اسدالله در این رساله درست است.
شیخ کتب دیگری نیز تألیف کرده است که بسیاری از آن ها در واقعه ی طاعون عراق در زیر زمین تلف شده است.
کتابخانه
ملا اسدالله کتابخانه ی خوبی در کاظمین داشت. بعضی از نسخ منحصر به فرد، در کتابخانه ی او وجود داشته است. این کتابخانه به خاندان ملا اسدالله به ارث رسید و آقا بزرگ تهرانی و دیگران از آن بازدید کرده اند. شیخ این کتابخانه را در کاظمین وقف بر اولاد کرده است. از این کتابخانه با عنوان موقوفه شیخ اسدالله و یا مکتبة آل الشیخ یاد می شود[51].
فرزندان
ملا اسدالله تستری 6 فرزند پسر و یک فرزند دختر داشته است.
1 ـ اسماعیل بن اسدالله (1247 قمری)
احوالات او در ذیل شاگردان ملا اسدالله گذشت.
2 ـ شیخ مهدی کاظمی
او از شاگردان سید عبدالله شبر است.
3 ـ شیخ کاظم کاظمی
4 ـ شیخ باقر کاظمی (1255 قمری)
او فاضلی جلیل بود که در امر اقامه ی عزا و صله ی رحم بسیار اهتمام داشت. کتاب الرسالة الرضاعیه و الردّ علی العامة از آثار او است[52].
5 ـ شیخ تقی
6 ـ شیخ حسن کاظمی(1298 قمری)
او با دختر سید باقر بن سید محمد امین عاملی عموی پدر سید محسن امین صاحب کتاب اعیان الشیعة ازدواج کرد. حاصل این ازدواج، چهار فرزند پسر بود که هر کدام از آنان از عالمان دیار خود شدند:[53]
ـ شیخ اسماعیل بن حسن کاظمی (1345 قمری)
فقیه و اصولی و نحوی و ادیب که شرح الفیه، شرح معالم، میزان الاعمال، تقریرات در فقه، انیس الابرار و نزهة الاخیار از آثار او است[54]. او از شاگردان سید عبدالله شبر است.[55]
شیخ جعفر شوشتری (1303 قمری) صاحب کتاب الخصائص الحسینیة نزد او شرح مختصرالاصول عضدی در اصول فقه را خوانده است[56].
شیخ محمدرضا دزفولی کاظمی(1369 قمری) فرزند شیخ اسماعیل نیز شاعری بود و از او دیوان شعری بر جای مانده است.
ـ محمد امین بن حسن کاظمی(1334 قمری)
ادیب و منطقی و هم بحث آقا بزرگ تهرانی که کتاب تحفة الخواص فی شرح درة الغواص، غایة المأمول فی شرح تقریب الوصول الی علم الاصول، شرح کتاب الصرف تفتازانی، رسالة فی المنطق، حواشی بر جواهرالکلام، مجموعه ی ادبی، از آثار او است[57].
ـ شیخ محمدباقر بن حسن کاظمی (1326قمری) از شاگردان شیخ انصاری است. رساله در بیع، رساله در معاملات صبی، رساله رضاعیه، مختصر الرسائل، میزان الحق لاختیار الاحق (در ردّ کتاب المنحة الالهیة محمد شکری آلوسی)، ارشاد العوام الی معرفة الامام بعد سید الانام، رسالة لب اللباب فی مختصر البرءة و الاستصحاب، تحقیق الکلام فی اشتراط البلوغ فی المتعاقدین و عدمه فی کفایة التمییز فی صحة العقد و عدمه[58] از آثار او است.
او در کاظمین در مقبره ی خاندانش به خاک سپرده شد. فرزند او شیخ مرتضی فاضلی گرانقدر بوده است.
شیخ محمدتقی بن حسن دزفولی(1327 قمری) او از شاگردان میرزای شیرازی صاحب حکم تحریم تنباکو است. او بعد از تحصیل به کاظمین برگشت و در کاظمیه به مرجعیت تقلید رسید. او در 23 رجب 1327 قمری از دار دنیا رفت. از آثار او می توان به حاشیه بر رسائل، منتهی الامل در شرح قواعد علامه(بخش طهارت)، رساله در فقه، رساله ی عملیه ی وسیلة النجاة، شقائق المطالب در شرح کافیه در نحو اشاره کرد.
آخوند خراسانی بر حاشیه ی رسائل او تقریظ نوشته است.[59]
او سه فرزند به نام های شیخ محمد بن محمد تقی که اشعاری نیز می سروده است، شیخ علی که از شاگردان شیخ راضی خالصی کاظمی(1347 قمری) بوده است و شیخ عبدالحسین بن محمدتقی آل شیخ تستری (1336 قمری) که از شاگردان حاج آقا رضا همدانی بوده است، داشت.[60] از او کتابی در شرح کفایة الاصول با نام الهدایة به یادگار مانده است.
سید ابوالحسن شرف الدین عاملی(1275 قمری) هم داماد ملا اسدالله تستری بوده است.
دو فرزند او سید میرزا جعفر عاملی(1297 قمری) و سید محمدعلی (1290 قمری) نیز هر دو صاحب حاشیه بر قوانین هستند[61].
وفات
ملا اسدالله بعد از سکونت در نجف، بعدها به کاظمین رفت و در آن جا اقامت گزید. به همین خاطر نیز به «محقق کاظمی» معروف شد. سرانجام این محقق بزرگ در سال 1234یا 37 قمری در کاظمین دار فانی را وداع گفت. او را در نجف اشرف در کنار قبر شیخ جعفر کاشف الغطاء به خاک سپردند. مقبره ی شیخ جعفر در یکی از حجرات مدرسه اش در محله ی عماره ی نجف قرار دارد و بر آن قبه ای ساخته اند که ملا اسدالله و چهل تن از خاندان شیخ جعفر در آن آرمیده اند.
روح شان شاد و راهشان پر رهرو باد.
در وفات ملا اسدالله، سید باقر بن سید ابراهیم کاظمی این شعر را سرود و ماده تاریخ آن را در آن درج کرد:
قضی نور العالم القدسی و العلم الذی |
الیه المزایا تنتهی و المحامد |
قضی نور مشکاة العلوم فضعضعت |
لذلک ارکان الهدی و القواعد |
امام له فی العالمین مناقب |
تقضی علیها الدهر و هی خوالد |
لنا سلوة عنه بموسی بن جعفر |
فتی العلم من تلقی الیه المقالد |
و لو ان صرف الدهر یقنعه الفدا |
فداه من الدنیا مسود و سائد |
و مذحل اقصی السوء قلت مورخاً |
بکت اسدالله التقی المساجد |
[1]. اعیان الشیعة، سید محسن امین، ج 3، ص 314، دار التعارف للمطبوعات بیروت، بیتا.
[2]. الذریعة، آقا بزرگ تهرانی، ج 26، ص 153، دار الاضواء بیروت، الطبعة الثانیة، 1403.
[3]. الذریعة، ج 15، ص 125 و ج 12، ص 31.
[4]. الذریعة، ج 26، ص 153.
[5]. الذریعة، ج 4، ص 157؛ ج 5، 302؛ ج 16، ص 406؛ ج 18، ص 122.
[6]. مقابس الانوار، ملا اسدالله تستری، ص 19، افست مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث.
[7]. مقابس الانوار، ص 18.
[8] . کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع، ملا اسدالله تستری، ص 231 و 49، افست مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث.
[9]. در ادامه به این مطلب اشاره میشود که ملا اسدالله داماد شیخ جعفر بوده است. از این رو شیخ جعفر جد مادری فرزندان شیخ اسدالله بوده است.
[10]. الذریعة، ج 1، ص 219.
[11]. الذریعة، ج 1، ص 165. 164 و ج 23، ص 184.
[12]. اعیان الشیعة، ج 3، ص 284.
[13]. زندگینامه ایشان در ص 78 جلد هفتم گلشن ابرار آمده است.
[14]. الذریعة، ج 1، ص 138.
[15]. اعیان الشیعة، ج 2، ص 411.
[16]. اعیان الشیعة، ج 3، ص 284.
[17]. روضات الجنات، خوانساری، ج 1، ص 99، انتشارات اسماعیلیان قم.
[18]. الذریعة، ج 11، ص 213؛ ج 22، ص 256؛ معجم المؤلفین، عمر کحاله، ج 2، ص 262، دار احیاء التراث العربی بیروت، بیتا.
[19]. زندگی نامه این مفسر گرامی در جلد اول گلشن ابرار آمده است.
[20]. اعیان الشیعة، ج 5، ص 20؛ الاعلام، زرکلی، ج 2، ص 184؛ دار العلم للملایین، بیروت، الطبعة الخامسة 1980؛ معجم المؤلفین، ج 3، ص 206؛ الذریعة، ج 13، ص 319 و ج 25، ص 136.
[21]. اعیان الشیعة، ج 8، ص 318.
[22]. اعیان الشیعة، ج 5، ص 241.
[23]. الذریعة، ج 15، ص 75 و ج 20، ص 59.
[24]. الذریعة، ج 1، ص 146.
[25]. الذریعة، ج 20، ص 59.
[26]. اعیان الشیعة، ج 3، ص 284.
[27]. اعیان الشیعة، ج 3، ص 283.
[28]. اعیان الشیعة، ج 3، ص 283.
[29]. فوائد الرضویة، ج 1، ص 42.
[30]. اعیان الشیعة، ج 3، ص 283.
[31]. اصول الفقه، محمد رضا مظفر، ج 2، ص 112، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم.
[32]. اعیان الشیعة، ج 3، ص 283؛ ج 9، ص 381.
[33]. الذریعة، ج 1، ص 165 و ج 23، ص 184.
[34]. کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع، ص 463.
[35]. الذریعة، ج 4، ص 60 و ج 10، ص 95.
[36]. الذریعة، ج 14، ص 89 و ج 22، ص 339 و 346.
[37]. کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع، ص 147، 152، 202.
[38]. کشف القناع عن وجوه حجیة الاجماع، ص 169.
[39]. اعیان الشیعه، چ3، ص 285.
[40]. الذریعة، ج 6، ص 91.
[41]. الذریعة، ج 6، ص 28.
[42]. الذریعة، ج 3، ص 433.
[43]. الذریعة، ج 1، ص 392 و ج 20، ص 63.
[44]. الذریعة، ج 18، ص 384.
[45]. الذریعة، ج 6، ص 273.
[46]. الذریعة، ج 7، ص 48.
[47]. الذریعة، ج 8، ص 231.
[48]. الذریعة، ج 11، ص 288.
[49]. الذریعة، ج 13، ص 242.
[50]. الذریعة، ج 14، ص 18.
[51]. الذریعة، ج 5، ص 217 و 222.
[52]. اعیان الشیعة، ج 3، ص 529 و ج 8، ص 83؛ معجم المؤلفین، ج 3، ص 35.
[53]. تکملة امل الآمل، سید حسن صدر، ص 284، کتابخانه مرعشی نجفی، قم؛ اعیان الشیعة، ج 3، ص 538.
[54]. معجم المؤلفین، ج 2، ص 264.
[55]. اعیان الشیعة، ج 8، ص 83.
[56]. اعیان الشیعة، ج 4، ص 95.
[57]. اعیان الشیعة، ج 9، ص 137؛ معجم المؤلفین،
ج 9، ص 72.
[58]. اعیان الشیعة، ج 3، ص 534؛ معجم المؤلفین،
ج 3، ص 35.
[59]. اعیان الشیعة، ج 9، ص 194؛ الذریعة، ج 6،
ص 455 و ج 13، ص 365؛ معجم المؤلفین،
ج 9، ص 128.
[60]. اعیان الشیعة، ج 7، ص 23.
[61]. تکملة امل الآمل، ص 381؛ الذریعة، ج 6،
ص 175 و 175.