محمّدتقى مصباح یزدى
(متولّد 1313ش.)
عنوان مقاله: مرزبان شریعت
نویسنده: محمّد خردمند
ولادت و تربیت
در سال 1313 ش. در شهر یزد کودکى به دنیا آمد.[1] روز ولادتش برابر با هفدهم ربیع الاول 1353 ق. (سالروز میلاد مسعود حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)) بود. خانواده اش هر چند ثروت چندانى نداشتند و روزگار را به سختى مى گذراندند، امّا در آن دوره جهل و سیاهى رضاخان، معرفت و نورانیّتى الهى داشتند و در خانه خود، جلسات دعاى ندبه، کمیل و شرح حدیث برگزار مى کردند. آنان، نام پسر خود را محمّدتقى گذاشتند. پدرش، دعاى ندبه را از حفظ مى خواند. آنان در زمانى که ذکر و یاد سرور آزادگان جهان، امام حسین(علیه السلام) ممنوع بود، مخفیانه در زیرزمین منزل خود، در شب هاى محرّم، مجلس روضه خوانى و عزادارى بر پا مى کردند.[2]
محمّد تقى در سال 1326 ش. دوره ابتدایى را به پایان رساند. وى در همه سال هاى تحصیل، شاگرد ممتاز شناخته شده بود. او از تابستان همان سال، وارد حوزه علمیه یزد شد و بى اعتنا به همه مشکلات و محرومیّت ها، با چنان جدیّت و نظمى مشغول تحصیل شد که در طول چهار سال، درس هاى مقدّمات و سطح را تا رسائل و مکاسب به پایان رساند. در این دوره، محمّدتقى درس ادبیات را از شیخ محمّدعلى نحوى و شرح نظام را از شیخ عبدالحسین عرب و قوانین الاصول را از حاج میرزا محمّد انوارى و شرح لمعه و رسائل را از سیّد على رضا مدرّسى و علومى مثل فیزیک، شیمى، زیست شناسى و زبان فرانسه را از روحانى فرزانه اى، به نام دکتر محمّد محقّق رشتى[3]آموخت.[4]
تحصیل در حوزه علمیه قم
با تشویق شیخ احمد آخوندى،[5] محمّدتقى به همراه خانواده اش، در سال 1330 ش. به نجف مهاجرت کردند تا محمّدتقى بتواند در حوزه علمیه نجف تحصیل کندامّا پدر نتوانست شغل خود را در نجف ادامه دهد و براى گذراندن زندگى در آنجا به مشقّت افتاده و به ناچار پس از حدود یک سال آن دو به ایران بازگشتند. محمّدتقى در آن زمان، براى ادامه تحصیل، به قم رفت. حدود دو ماه سرگردان بود و نتوانست حجره اى براى خود بیابد و به قدرى در فشار قرار گرفت که به گریه افتاد و گفت: «اگر به من حجره ندهید، از شما به حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) شکایت مى کنم» و سرانجام خادم مدرسه فیضیّه، انبارى زیر پله هاى زاویه مدرسه را به محمّدتقى و سیّد محمّد طلبه جوان یزدى به عنوان حجره، تحویل داد. در این حجره، اسباب آب پاشى و جارو نگه دارى مى شد و تخت شکسته اى هم در گوشه آن قرار داشت و دیوارهایش تا سقف نم کشیده بود و هرگز آفتاب به آنجا نمى تابید. درب آن نیز شیشه نداشت. با این همه، محمّدتقى و دوستش، چنان خوشحال شدند که گویى وارد بهشت شده اندولى بعد از دو هفته، هر دو بر اثر رطوبت، دچار پادرد و کمر درد شدند و سرانجام به حجره دیگرى منتقل شدند که وضع بهترى داشت. محمّدتقى در درس مکاسب آیت الله شیخ مرتضى حائرى یزدى و کفایه آیت الله شیخ عبدالجواد جبل عاملى و منظومه آیت الله شیخ مرتضى حائرى حاضر مى شد.[6]
محمّدتقى با همه مشکلات طاقت فرساى آن دوران، به سرعت و دقّت، مدت یک سال، بقیّه درس هاى دوره سطح را به پایان رساند و سال بعد در درس هاى خارج فقه آیت الله سیّد حسین طباطبایى بروجردى و خارج اصول آیت الله امام خمینى حاضر گردید و حجره اى در مدرسه حجتیّه به دست آورد.
وى همچنین در درس تفسیر قرآن علاّمه طباطبایى که در روزهاى پنج شنبه در مسجد سلماسى تشکیل مى شد، حضور مى یافت و روش تدریس و کمالات و معنویات این استاد، او را سخت شیفته خود ساخت. به تدریج ارتباط محمّدتقى با علاّمه طباطبایى بیشتر شد و وى توانست از راهنماى هاى خصوصى استاد در مورد مسائل اخلاقى بهره بگیرد. علاّمه طباطبایى با نهایت تواضع، گاهى نسخه هاى دست نویس تفسیر المیزان را به محمّدتقى مى داد تا مطالعه کند و نکته هاى اصلاحى را براى تکمیل مباحث یادآور شود.
محمّدتقى مصباح، همچنین با آیت الله محمّدتقى بهجت آشنا شد و دانست که وى از نظر علمى و عرفانى داراى مقام والایى است و از آیت الله سیّد مصطفى خمینى شنید که امام خمینى وجود این مقامات ارزنده را در آیت الله بهجت تأیید مى کند. استاد مصباح و جمعى دیگر، از آیت الله بهجت درخواست کردند که به صورت خصوصى براى آنها درس فقه تدریس کند که با موافقت این استاد، درس فقه استدلالى و کم نظیرى تشکیل شد و محمّدتقى مصباح به مدّت پانزده سال، در آن درس شرکت کرد. از دوستان صمیمى این دوران تحصیل استاد مصباح، مى توان به آیت الله حسین نورى همدانى، آیت الله على اکبر مسعودى خمینى، شهید دکتر محمّدجواد باهنر، آیت الله هاشمى رفسنجانى و آیت الله سیّد على خامنه اى اشاره کرد.
مبارزات سیاسى
هر چند استاد مصباح در زمینه فعالیّت هاى فرهنگى و پژوهش هاى قرآنى و فلسفى شهرت دارد، امّا او یکى از فعّالان در عرصه مبارزات سیاسى با رژیم استبدادى پهلوى نیز بوده است.
یکى از مصادیق مبارزه سیاسى استاد، همکارى وى با نشریّه سرّى و انقلابى «بعثت»[7]بود. این نشریّه، با همکارى و به قلم آیت الله سیّد على خامنه اى، هاشمى رفسنجانى، على حجّتى کرمانى، سیّد هادى خسروشاهى، سید محمود دعائى، ربّانى شیرازى و... منتشر مى شد.
استاد مصباح، علاوه بر شرکت فعّال در جلسات بحث و تبادل اندیشه، براى تنظیم مباحث نشریّه بعثت خود نیز گاهى مطالبى در آن مى نوشت.[8]
یکى دیگر از مصادیق مبارزه سیاسى مصباح، نشریّه «انتقام» است. براى انتشار این نشریّه، با کمک حجت الاسلام هاشمى رفسنجانى، یک دستگاه چاپ و تکثیر تهیّه شد و انتشار انتقام، با مدیریّت و مسئولیّت استاد مصباح آغاز گردید. بر اساس گواهى حجت الاسلام سیّد هادى خسرو شاهى «در واقع، استاد مصباح، همه کارهاى نشریّه انتقام، از تهیّه و نوشتن مقالات و اخبار گرفته تا تایپ و چاپ و حتّى بسته بندى و توزیع را خود به تنهایى انجام مى داد.»[9] نشریّه انتقام که دومین نشریّه مخفى و انقلابى دانشجویان حوزه علمیه قم بود، در تاریخ 15 شعبان 1384 ق. برابر با 29 آذر 1343 ش. با الهام از آیه «والله عزیزٌ ذُوانتقام»[10]منتشر گردید و در مجموع هشت شماره از آن به دست مردم رسید و تا 15 مهر 1344 ش. برابر با 7 جمادى الآخر 1358 ق. انتشار آن ادامه یافت.
در نشریّه انتقام، بخشى اختصاص به اخبار مبارزه و انقلاب داشت و بخش دیگرى مربوط به تحلیل هاى سیاسى بودامّا تأکید بیشتر استاد مصباح بر «مسائل اسلام و روحانیت و مبارزه ایدئولوژیک» متمرکز شده بود. او مى کوشید تا ایدئولوژى انقلابى را از قرآن و روایات استنباط و استخراج کند تا مردم بدانند که اگر مى خواهیم با طاغوت مبارزه کنیم، نیازى به ایدئولوژى بیگانه نداریم. این مسئله، در آن دوره، بسیار مهّم و سرنوشت ساز بودزیرا در آن زمان، چنین تبلیغ شده بود که مارکسیسم، علم مبارزه است و براى انقلاب و مبارزه سیاسى، باید مارکسیست شد!
در آن زمان، افراد معدودى مانند شهید دکتر بهشتى، آیت الله ربانى شیرازى و حجت الاسلام هاشمى رفسنجانى از فعالیّت استاد مصباح براى انتشار نشریّه انتقام اطّلاع داشتندزیرا شرائط خفقان بار آن دوره، لازمه اش احتیاط و تقیّه بود. توزیع نشریّه انتقام را در تهران، هیئت هاى مؤتلفه بر عهده داشتند.
استاد مصباح، در اوّلین شماره مجله انتقام،[11]چنین نوشت:
«... به نام خداى بزرگ و به اتّکاء وعده هاى خلف ناپذیر و به امید عنایات ویژه حضرت ولى عصر ارواحنا فداه به پیروى از منویّات مقدّسه نایبان آن حضرت، مراجع مجاهد شیعه، انتقام را در روز طلوع خورشید عدالت و مظهر انتقام حضرت احدّیت، یعنى ولادت با سعادت منتقم حقیقى، مهدى منتظر (عج) آغاز مى کنیم... هدف ما، روشن کردن افکار تخدیر شده، بیدار نمودن عواطف مذهبى خفته،... بیان احکام سیاسى و دفاعى اسلام، دفع شبهات و وساوس شیطانى... بسیج همگان با سلاح ایدئولوژیک ایمان در یک جهاد پى گیر و خستگى ناپذیر علیه استعمار و استبداد، به سوى یک هدف مقدّس، یعنى استقلال و حاکمیت ملّت شریف ایران در سایه تعالیم حیات بخش اسلام است... اى توده هاى رنجدیده و استعمار زده! روشنفکران! دانشجویان! آزادى خواهان! کارگران! دهقانان! رنجبران!... گمشده خود را تنها در پرتو تعالیم نورانى اسلام بجویید و به منظور برقرارى حکومت اسلامى آزاد، همه با هم، در راه یک جهاد مقدّس و خستگى ناپذیر علیه استعمار و استبداد، متّحد شوید... اَلا إنَّ نَصرَ الله قریبٌ.»[12]
حجت الاسلام سیّد محمود دعایى در این باره، چنین نوشته است:
«... پس از تبعید امام، در کنار درس هاى حوزه، فعالیّت هاى مبارزاتى هم داشتیم. این فعالیّت ها، عمدتاً زیر نظر هسته اى بود به سرپرستى آیت الله ربانى شیرازى، حجت الاسلام و المسلمین آقاى هاشمى رفسنجانى و آقاى مصباح یزدى و تنى چند از بزرگان. از جمله فعالیّت هاى این هسته، در آن زمان، انتشار نشریه اى سیاسى ـ فرهنگى بود به نام بعثت... نشریّه، با پشت کار دوستان منتشر مى شد تا این که مسئله کاپیتولاسیون و مسائل بعدى پیش آمد. اختلاف بین امام و شریعتمدارى[13]باعث شد که دوستان همکار در نشریّه در دو جبهه فکرى قرار گیرند. طبعاً این اختلاف، مانع از ادامه کار شدبه صورتى که به توقّف نشریّه انجامید. از آن پس دوستانى که فعالیّت هاى خط امامى داشتند، سازمان دهى نشریّه اى به نام انتقام را به عهده گرفتند. این عدّه به صورت هیئت هاى مؤتلفه متشکّل شده بودند. نشریّه انتقام، نشریه اى وزین و صد در صد خطّ امامى بود.»[14]
استاد مصباح، نشریّه انتقام را نیمه شب ها به خانه روحانیون و طلاّب متعهّد مى انداخت و تعدادى را مخفیانه در مدارس و حجره ها مى گذاشت و تعدادى را در جعبه شیرینى و گز و کفش و... جاسازى مى کرد و به شهرستان ها براى افراد مورد اعتماد مى فرستاد. این نشریّه، با واسطه هایى براى رادیوهاى خارجى نیز فرستاده مى شد و آنها مطالب آن را نقل مى کردند.
استاد مصباح، در دوره مبارزه با استبداد و طاغوت، نامه ها و اعلامیه هاى بسیارى تهیّه و امضا کرد که از میان آنها، متن کامل 18 نامه و اعلامیه، موجود است.[15] برخى از این نامه ها و اعلامیه ها عبارتند از:
1. نامه جمعى از فضلا و مدرسان حوزه علمیه قم به هیئت دولت، در اعتراض به بازداشت امام خمینى و گروهى از علماى اعلام (مورخ 8/7/1342ش.).
2. تلگرام به دولت منصور در اعتراض به ادامه حبس امام و علماى اسلام (اسفند 1342ش.).
3. نامه به آیت الله میلانى و کسب تکلیف درباره چگونگى ترویج اندیشه هاى امام خمینى (11/10/1342ش.).
4. نامه اعتراض آمیز به هویدا، درباره حمله مأموران رژیم شاه به حرم مطهّر حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) و تقاضاى آزادى امام خمینى و الغاى تصویب نامه هاى ضد اسلامى (15/1/1344ش.).
5. نامه به امام خمینى به دنبال انتقال وى از ترکیه به نجف (30/8/1344ش.).
6. نامه به مراجع ایران و عراق، در باره بازداشت جمعى از فضلاى حوزه علمیه قم به وسیله رژیم شاه (فروردین 1345 ش.).
7. تلگرام مدرسان حوزه علمیه قم به امام خمینى در نجف، بعد از ارتحال آیت الله حکیم و تأیید رهبرى امام خمینى (14/3/1349ش.).
8. اعلامیه در محکومیّت اعمال مأموران رژیم شاه در واقعه نوزده دى (22/10/1356ش.).
9. نامه به شهید آیت الله صدوقى درباره فجایع یزد (16/1/1357ش.).
10. اعلامیه اى خطاب به مردم دنیا در اعتراض به واقعه 19 دى و توهین به امام خمینى در روزنامه اطلاعات (25/1/1357ش.)
11. تلگرام به رئیس جمهور فرانسه و سفارش به حفظ احترام امام خمینى در هنگام اقامت امام در نوفل لوشاتو (18/9/1357ش.).
فرهنگ سازى اسلامى
یکى دیگر از ابعاد فعالیّت هاى استاد مصباح، نقش مؤثر و جریان ساز وى در ایجاد، گسترش و تعمیق فرهنگ اسلامى در جامعه و بویژه در حوزه و دانشگاه است. در این زمینه، باید به همکارى وى با شهید آیت الله بهشتى و شهید آیت الله قدوسى در اداره مدرسه حقّانى، تأسیس بخش آموزشى مؤسسه در راه حقّ، تأسیس دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، تأسیس بنیاد فرهنگى باقرالعلوم(علیه السلام) و سرانجام بنیانگذارى دانشگاهى بزرگ و اسلامى به نام مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (رضوان الله علیه) اشاره کرد.
مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى[16] که اکنون یکى از مهمترین مراکز حوزوى و دانشگاهى ایران به شمار مى رود و 12 رشته در سطح کارشناسى و کارشناسى ارشد در آن تدریس مى شود، با موافقت و امر امام خمینى و تهیه زمین از سوى آستانه حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام)و تأمین بودجه از سوى مقام معظم رهبرى دامت برکاته در سال 1374 ش. افتتاح شد و استاد مصباح از سوى آیت الله خامنه اى طیّ حکمی به ریاست آن منصوب گردید. از برکات این مؤسسه ارزنده اسلامى، تألیف و نشر ده ها عنوان کتاب متقن و عمیق، در جهت دفاع از اسلام ناب و پاسخگویى به شبهات رایج و تبیین و تحلیل آموزه هاى صحیح اسلامى در جهان معاصر است.
آثار علمى
تا کنون بیش از هشتاد اثر پُربار و ماندگار استاد مصباح منتشر شده است. کتاب هاى روشنگر و تأثیر گذار وى را مى توان در چند موضوع دسته بندى کرد که عبارتند از:
الف) قرآن و حدیث
1. اخلاق در قرآن (سه جلد).
2. بر درگاه دوست (شرح فرازهایى از دعاى افتتاح، ابو حمزه و مکارم الاخلاق).
3. پرتوى از امامت و ولایت در قرآن کریم.
4. پند جاوید (شرح وصیّت امام على(علیه السلام) به امام حسن(علیه السلام)).
5. پندهاى امام صادق(علیه السلام) به ره جویان صادق.
6. تحقیق و تعلیق بر کتاب معانى الأخبار شیخ صدوق.
7. تصحیح و تعلیق کتاب معادن الحکمة فى مکاتیب الأئمّة.
8. تصحیح کتاب السماء و العالم از کتاب بحارالانوار (جلدى 54 و 59).
9. ترجمه جلد 3و4 تفسیر المیزان.
10. جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن.
11. جنگ و جهاد در قرآن.
12. حقوق و سیاست در قرآن.
13. خداشناسى، کیهان شناسى، انسان شناسى (معارف قرآن).
14. خلقت انسان از نظر قرآن.
15. راهیان کوى دوست (شرح حدیث معراج).
16. ره توشه (شرح پندهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) به ابوذر).
17. قرآن در آئینه نهج البلاغه.
18. قرآن شناسى.
19. راه و راهنما شناسى.
20. نجواى عاشقانه با مناجات شعبانیّه.
21. یاد او (شرح خطبه 222 نهج البلاغه).
ب) کلام و فلسفه
1. آذرخشى دیگر از آسمان کربلا.
2. آفتاب ولایت (مباحث مهدویّت).
3. آموزش عقاید (سه جلد).
4. آموزش فلسفه (2 جلد).
5. اصول المعارف الانسانیّه (مجموعه سخنرانى به زبان عربى در لبنان).
6. ایدئولوژى تطبیقى.
7. بیست و هشت گفتار اعتقادى ـ اخلاقى.
8. پاسدارى از سنگرهاى ایدئولوژیک.
9. تعدّد قرائت ها.
10. تعلیقةٌ على نهایة الحکمة.
11. ترجمه و شرح برهان شفاء.
12. توحید در نظام عقیدتى و نظام ارزشى اسلام.
13. چکیده اى از اندیشه هاى بنیادین اسلامى.
14. چکیده چند بحث فلسفى.
15. در پرتو آذرخش.
16. در پرتو ولایت.
17. دروس فلسفه.
18. دروس فلسفه اخلاق.
19. شرح الهیّات شفاء.
20. شرح جلد اوّل و هشتم الأسفار الأربعة.
21. شرح نهایة الحکمة (2 جلد).
22. کلمةٌ حول فلسفة الأخلاق.
23. گفتمان روشنگر درباره اندیشه هاى بنیادین (متن کامل مناظره آقایان محمّدتقى مصباح یزدى، عبدالکریم سروش، احسان طبرى و فرّخ نگهدار).
24. مباحثى پیرامون مسائل اعتقادى و اخلاقى.
25. مناظره آیت الله مصباح یزدى و حجت الاسلام و المسلمین حجّتى کرمانى.
26. نقدى فشرده بر اصول مارکسیسم.
27. نقش تقلید در زندگى انسان.
ج اجتماعى و سیاسى
1. اصلاحات، ریشه ها و تیشه ها.
2. انتقام (نشریه داخلى دانشجویان حوزه علمیه قم در سال هاى 44 ـ 1343 ش.).
3. بحثى ساده و کوتاه پیرامون حکومت اسلامى و ولایت فقیه.
4. پاسخ استاد به جوانان پرسشگر.
5. پرسش ها و پاسخ ها (5 جلد).
6. پیش نیازهاى مدیریّت اسلامى.
7. تهاجم فرهنگى.
8. حقوق و سیاست در قرآن.
9. دین و آزادى.
10. زن یا نیمى از پیکر اجتماع.
11. عبرت هاى خرداد.
12. کاوش ها و چالش ها.
13. مباحثى درباره حوزه.
14. نظریه حقوقى اسلام.
15. نظریه سیاسى اسلام (2 جلدقانونگذارى و کشوردارى).
16. نگاهى گذرا به نظریّه ولایت فقیه.
د) اخلاق
1. به سوى او.
2. به سوى تو.
3. به سوى خودسازى.
4. خاطراتى خواندنى از آیت الله مصباح یزدى درباره آیت الله العظمى بهجت.
5. خودشناسى براى خود سازى.
6. عروج تا بى نهایت (درباره نماز).
7. جامى از زلال کوثر (درباره شخصیّت حضرت زهراء(علیها السلام)).
تربیت مرزبان هاى اسلام ناب
استاد مصباح، در طول سالیان متمادى، با علم و عمل خود، شاگردان دانشمند و مهذّبى تربیت کرد که شمار آنان افزون بر صدها نفر است. اسامى برخى از شاگردان ممتاز آن استاد بزرگ عبارتند از:
1. غلامرضا فیّاضى.
2. محمود رجبى.
3. اکبر میر سپاه.
4. سیّد محمّد غروى.
5. مرتضى آقا تهرانى.
6. محمود محمّدى عراقى.
7. محسن غرویان.
8. حسین ایرانى.
9. حیدر على ایّوبى.
10. عبدالرّسول عبودیّت.
11. سیّد محمّدرضا طباطبایى.
12. سیّد ابوالحسن نوّاب.
13. عباسعلى شاملى.
14. سیّد احمد رهنمایى.
15. محمّد باقر سعیدى روشن.
16. محمّد فنایى اشکورى.
17. محمّد جواد زارعان.
18. محمّد على شمالى.
19. رضا مختارى.
20. محمود مهدى پور.
فرزندان شایسته
استاد مصباح یک دختر و دو پسر دارد. پسر بزرگ وى، حجت الاسلام دکتر على مصباح، متولّد 1339 ش. دانش آموخته حوزه علمیّه قم و داراى دکتراى فلسفه دین از دانشگاه مک گیل کانادا است و فرزند دیگر وى حجت الاسلام مجتبى مصباح، دانش آموخته حوزه علمیّه قم و داراى کارشناسى ارشد فلسفه و مدّرس کتاب هاى فلسفى و نویسنده کتاب «فلسفه اخلاق»، از مجموعه اندیشه هاى بنیادین اسلامى مى باشد.
از منظر مقام معظّم رهبرى
بسیارى از دانشوران و شخصیّت هاى اسلامى، منزلت علمى و اخلاقى و قرآنى استاد مصباح را مورد تأیید و تجلیل قرار داده، آن را ستوده و مهّم، تأثیر گذار و سرنوشت ساز دانسته اند. در این جا به دلیل رعایت اختصار، تنها به ذکر نظر مقام معظم رهبرى بسنده مى شود.رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیت الله خامنه اى دامت برکاته در حکم انتصاب آیت الله مصباح به عضویت شوراى عالى مجمع جهانى اهل بیت(علیهم السلام)، وى را به عنوان یکى از رجال برجسته علمى و چهره هاى ممتاز عالم تشیّع برشمردند. همچنین در حکم انتصاب استاد مصباح به ریاست موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى چنین آمده است:
«... جناب عالى را که از برکات ماندگار حوزه علمیه قم و از چهره هاى موصوف و معروف به علم و عمل و جِدّ و ابتکار مى باشید، به ریاست و مدیریت این مؤسّسه منصوب مى کنم... .»
مهمتر از همه آن که مقام معظم رهبرى در زمانى که روزنامه هاى زنجیره اى و پایگاه هاى دشمن، ناجوانمردانه مشغول حمله و تبلیغات علیه شخصیّت استاد مصباح بودند، چنین حکیمانه و قاطع سحر منافقان را باطل کرد:
«بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مى شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکّر و صاحب نظر در مسائل اساسى اسلام، ارادت قلبى دارم. اگر خداوند متعال به نسل کنونى ما این توفیق را نداد که از شخصیّت هایى مانند علاّمه طباطبایى و شهید مطهّرى استفاده کند، امّا به لطف خدا، این شخصیّت عزیز و عظیم القدر، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پُر مى کند.»[17]
[1]. براى نگارش شرح حال استاد مصباح، علاوه بر کتابها و مجلات، از دو پایگاه اطّلاع رسانى ذیل استفاده شده است:
الف) دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله مصباح یزدى: www.mesbahyazdi.org
ب) مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى:
www.Qabas.net
[2]. مجلّه کیهان اندیشه (ویژه نامه قرآن) شماره 28، اسفند 1368، ص 237.
[3]. محقق رشتى از سوى آیت الله بروجردى ـ رضوان الله تعالى علیه ـ براى تبلیغ اسلام به آلمان اعزام شد و مرکز اسلامى هامبورگ را تأسیس کرد.
[4]. زندگى نامه حضرت آیت الله محمّدتقى مصباح یزدى، به کوشش محمّدتقى اسلامى، زیر نظر محمود فتحعلى، انتشارات پرتو ولایت، چاپ اوّل، 1382ش. ص 19.
[5]. شیخ احمد آخوندى، پسر عموى مادر بزرگ استاد مصباح بود. این روحانى دلسوز و متعهّد، حالات معنوى و عرفانى خوبى داشت و زمانى که از نجف به یزد مىآمد، در منزل پدر استاد مصباح میهمان مىشد.
[6]. زندگى نامه...، ص 25ـ26.
[7]. مجموعه کامل این نشریّه انقلابى به وسیله انتشارات سروش چاپ و منتشر شده است.
[8]. بعثت، ص 13.
[9]. انتقام، نشریه داخلى دانشجویان حوزه علمیه قم در سالهاى 44ـ1343ش. به کوشش سیّد هادى خسروشاهى، مرکز بررسىهاى اسلامى، 1379ش. صفحه 9، مقدمه.
[10]. آل عمران، آیه 4.
[11]. نشریه انتقام در 15 شعبان 1384ق. برابر با 29 آذر 1343ش. منتشر شد.
[12]. انتقام، ص 15.
[13]. برادر سختکوش و مبارز فتح الله محمّدى کازرونى یکى از پیروان شهید سیّد مجتبى نواب صفوى و از اعضاى فعال و مخلص گروه فداییان اسلام آبادان و از مقلّدان آقاى سیّد کاظم شریعتمدارى بود. او مبلغ پانزده هزار تومان سهم امام را در ربیع الاول 1383ق. به قم آورد و به همراه حجت الاسلام على حجتى کرمانى به منزل آقاى شریعتمدارى رفتند و از او اجازه گرفتند تا این مبلغ صرف انتشار نشریه بعثت شود و او اجازه داد و به این ترتیب، وابستگى مالى ایجاد شد و در نتیجه، گردانندگان بعثت از نظر سیاسى استقلال کامل نداشتند و گاهى ناچار مىشدند به خاطر آقاى شریعتمدارى که به کمک مالى او نیاز داشتند، مطالبى را منتشر کنند یا به تبلیغ وى بپردازند. (بعثت، ص 10ـ12).
[14]. پا به پاى آفتاب، گفته ها و ناگفتهها از زندگى امام خمینى، گردآورى امیر رضا ستوده، ج 2، ص 14.
[15]. ر. ک: اسناد انقلاب اسلامى، سیّد حمید روحانى(زیارتى)، ج 3، ص 104، 268.
[16]. ر. ک: پایگاه این موسسه در تار جهان گستر (اینترنت) ,,,,,www.Qabas.net
[17]. روزنامه جوان، 14 شهریور 1378ش. ص 1ـ2ر. ک: مصباح دوستان، رضا صنعتى، دفتر جریانشناسى تاریخ معاصر، چاپ اوّل، 1383ش.