میرزا محمدعلى اردوبادى
متوفاى 1380 هـ .ق.
عنوان مقاله: آیت قلم
نویسنده: محمد الوانساز خویى
اشاره
دیار آذربایجان از آغاز تا به امروز مهد علم و ادب و فرهنگ بوده و شخصیّتهاى نامدارى در فقه، تفسیر، حکمت، حدیث، ادب فارسى و عربى، هنر، خطاطى، تاریخ و سیاست به این خطه از ایران اسلامى منسوب اند. از موفق ترین چهره هاى شیعى آذربایجان در قرن اخیر، فقیه فاضل و ادیب توانا حضرت آیت الله حاج میرزا محمدعلى اردوبادى است. نیک مردى که در علوم گوناگون حوزوى صاحب نظر و در فنون ادبى استاد مسلّم بود... . این نوشتار اشاره اى است کوتاه به زندگى این بزرگ مرد که قلم و زبان را در موضوعات مختلف علمى و فرهنگى به حرکت درآورد و میراث ماندگارى از خود به یادگار گذاشت.
تولد
در بیست و یکم ماه رجب([1]) سال (1312هـ .ق.) شور و شعف عجیبى فضاى خانه فقیه اهل بیت حاج میرزا ابوالقاسم اردوبادى را فراگرفت چرا که خداوند متعال به ایشان فرزندى عنایت فرمود که اسمش را محمدعلى نهادند.([2]) محمدعلى در حالى که نزدیک به چهار بهار از عمر شریفش سپرى شده بود، به همراه پدر فرزانه اش راهى نجف اشرف شد و در شهر زیباى علوى پرورش یافت.([3]) دروس مقدماتى، فقه و اصول را یکى پس از دیگرى پشت سرگذاشت و آنگاه در حلقه درس استدلالى پدر دانشمندش حاضر شد و بهره ها برد.([4])
خاندان
میرزا محمدعلى، فرزند آیت الله میرزا ابوالقاسم (محمدقاسم)، فرزند ملا محمدتقى فرزند ملا محمد قاسم، فرزند محمدتقى اردوبادى تبریزى غروى، از خانواده اى اصیل و ساکن نجف اشرف است. از محل سکونت آنها قبل ازنجف اطلاعى در دست نیست. این خانواده از نجف اشرف به اردوباد([5])مهاجرت نمودند و در آنجا اقامت گزیدند اما باز، دست سرنوشت آنها را از اردوباد به تبریز کوچانده و در آن شهر ماندگار شدند.([6])
پدر
پدر محمدعلى، آیت الله شیخ ابوالقاسم اردوبادى یکى از مراجع تقلید شیعه و از فرزانگان خطه آذربایجان بود. وى در سال 1274 هـ .ق. راهى عتبات عالیات شد و در فقه و اصول از حوزه درسى شیخ محمدحسین، معروف به فاضل اردکانى (متوفاى 1302 هـ .ق.) و شیخ زین العابدین مازندرانى (متوفاى 1309 هـ .ق.) بهره ها برد. او حکمت و فلسفه را از محضر علامه برغانى (متوفاى 1310 هـ .ق.) فراگرفت و در عرفان و اخلاق از محضر عارف بزرگ، ملا حسینقلى همدانى (متوفاى 1311 هـ .ق.) کسب فیض نمود. اردوبادى مدارج عالى اجتهاد را نزد ملامحمد ایروانى (متوفاى 1306 هـ .ق.)، آیت الله شیخ محمدحسین کاظمى (متوفاى 1308 هـ .ق.) و ملا على نهاوندى (متوفاى 1322 هـ .ق.) تحصیل نمود و به بام بلند اجتهاد صعود کرد. او پس از سال ها تحصیل و تدریس از آیت الله شیخ محمد طه نجف اجازه روایت گرفت و از آیات عظام فاضل شربیانى، شیخ زین العابدین مازندرانى، میرزاى شیرازى و شیخ لطف الله مازندرانى اجازه اجتهاد دریافت نمود. وى حدود سال (1308 هـ .ق.) به تبریز بازگشت و تربیت و تدریس طلاب علوم دینى را عهده دار شد و پس از هفت سال اقامت در زادگاه خود، در سال 1315 هـ .ق. به نجف مراجعت نمود و به تدریس و تحقیق مشغول گردید. وى پس از وفات شیخ محمدحسن مامقانى و شیخ محمد فاضل شربیانى به مرجعیّت عامه رسید و بسیارى از شیعیان آذربایجان، قفقاز، تمامى روسیه و دیگر شهرها در امر تقلید به وى رجوع کردند. سرانجام این عالم فرهیخته در راه سفر به خراسان در سال 1333هـ .ق. در همدان در گذشت و پس از چند سال پیکرش توسط فرزند برومند او آیت الله میرزا محمدعلى غروى اردوبادى به نجف اشرف منتقل و در یکى از حجره هاى صحن مقدس علوى دفن گردید.
در «اعیان الشیعه» پنجاه و دو اثر از ایشان نام برده شده که برخى از آنها بدین شرحند:
1. القبسات فى اصول الدین
2. مناهج الیقین فى الرد على النصارى
3. الشهاب المبین فى اعجازالقرآن
4. مسائل الاصول در اصول فقه، در دو جلد
5. النجم الثاقب فى نفائس المناقب و....([7])
استادان
محمدعلى بیست و یک سال داشت که در حوزه هاى درس بزرگان نجف اشرف شرکت کرد و از دریاى مواج علم و دانش آنها دُرهاى گران بهایى صید نمود. وى فقه و اصول را از محضر استادان زبردست مانند پدر بزرگوارش میرزا ابوالقاسم اردوبادى (1274ـ1333 هـ .ق.) و سید میرزا على شیرازى، فرزند میرزاى شیرازى فراگرفت. وى علوم حدیث، رجال، فقه و اصول را از استاد نامدار حوزه، ملا فتح الله، معروف به شیخ الشریعة اصفهانى (1296 ـ 1361 هـ .ق.) به خوبى آموخت. روح حقیقت جو و عطش فراگیرى علوم اسلامى او را براى فراگرفتن فلسفه، کلام، عقاید و تفسیر به محضر استادان برجسته اى چون شیخ محمدحسین غروى اصفهانى (1296ـ1361 هـ .ق.) و شیخ محمدجواد بلاغى نجفى (1282ـ1352 هـ .ق.) سوق داد و سال ها از خرمن درس آنان توشه برداشت. وى مدتها از اصحاب خاص سید میرزا على شیرازى و شیخ محمدحسین اصفهانى بود و بعد از وفات آنها از اصحاب راز سید عبدالهادى شیرازى (متوفاى 1382 هـ .ق.) گردید.([8])
اجتهاد
اردوبادى جوان، در اثر هوش و استعداد سرشار، در عنفوان جوانى به درجه اجتهاد نایل آمد و مورد تأیید استادان بزرگ نجف قرار گرفت. فرهیختگانى که اجتهاد و قوه استنباط او را مورد تأیید قرار داده اند عبارتند از:
1. آیت الله سید میرزا على شیرازى.
2. آیت الله میرزا حسین نائینى.
3. آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى.
4. آیت الله سید حسن صدرالدین کاظمى.
5. آیت الله شیخ محمدباقر آیتى بیرجندى.
6. آیت الله شیخ محمدرضا (ابى المجد) اصفهانى.([9])
مشایخ اجازه
بیش از شصت تن از فرزانگان گرانقدر به آیت الله اردوبادى اجازه روایت داده اند که نام برخى از آنها از این قرار است:
1. میرزا محمدتقى شیرازى.
2. شیخ ابوجعفر معروف به مانع.
3. سید محمدحسن آل طالقانى.
4. سید محمدعلى شاه عبدالعظیمى.
5. سید مصطفى نخجوانى.
6. میرزا فرج الله تبریزى.
7. سید محسن قزوینى.
8. میرزا على اکبر تبریزى.
9. سید احمد موسوى بهبهانى.
10. شیخ على مانع نجفى.
11. سید احمد اسکویى تبریزى.
12. سید نجم الحسن هندى.
13. سید محمدباقر کشمیرى.
14. شیخ مرتضى کاشف الغطاء.
15. سید مهدى غریفى بحرانى.
16. سید محمدعلى شهرستانى.
17. سید جعفر آل بحرالعلوم.
18. میرزا ابوالقاسم اردوبادى پدر بزرگوارش.
19. شیخ حسن لنکرانى (1361ـ1277هـ .ق.)
20. شیخ عبدالله مامقانى (1351ـ1290هـ .ق.)
21. شیخ محمد حرزالدین نجفى (1365 ـ 1273 هـ .ق.).
22. شیخ على اکبر نهاوندى (1369 ـ 1278هـ .ق.).
23. شیخ آقا رضا اصفهانى (1362ـ1287هـ .ق.)
24. شیخ هادى کاشف الغطاء (1361 ـ 1289هـ .ق.).
25. شیخ محمدحسین کاشف الغطاء (1373 ـ 1294 هـ .ق.).
26. شیخ آقا بزرگ تهرانى (1389ـ1293هـ .ق.)
27. سیدابوتراب خوانسارى (1346 ـ 1271هـ .ق.).
28. حاج آقا حسین طباطبایى بروجردى (1380ـ1292 هـ .ق.).
29. میرزا محمدحسین نائینى (1355 ـ 1277 هـ .ق.).
30. حاج آقا حسین طباطبایى قمى (1366 ـ 1282 هـ .ق.).
31. حیدر قلى سردار کابلى (1372 ـ 1293هـ .ق.).
32. شیخ محمدباقر آیتى بیرجندى (1352 ـ 1276 هـ .ق.)
33. سید محسن امین (1371ـ1284 هـ .ق.).
34. سید حسن صدر (1354ـ1272 هـ .ق.).
35. شیخ ضیاءالدین عراقى (1361 ـ 1278هـ .ق.).
36. سید محمدباقر اصتهباناتى (1372 ـ 1297 هـ .ق.).
37. شیخ عباس قمى (1359ـ1294 هـ .ق.).
38. سید ابوالحسن نقوى لکهنوى (1355 ـ 1298 هـ .ق.).
39. سید عبدالحسین شرف الدین (1377 ـ 1290 هـ .ق.).
40. شیخ محمدعلى شاه آبادى (1369 ـ 1292 هـ .ق.).
41. شیخ عبدالحسین بغدادى (1365 ـ 1280 هـ .ق.).
42. شیخ على زاهد قمى (1371 ـ 1283هـ .ق.).
43. سید آقا امام شوشترى (1384 ـ 1291هـ .ق.).
44. سید هادى بجستانى (1368 ـ 1297هـ .ق.).
45. سید نجم الدین لکهنوى([10]) (1360 ـ 1271 هـ .ق.).
اجازات
جمع کثیرى از عالمان عراق، ایران، سوریه و لبنان از وى اجازه نقل روایى دریافت نموده اند. بعضى از اجازات وى مفصل و خود کتابى مستقل است و ارزش رجالى دارد. افرادى که از ایشان اجازه روایت دریافت نموده اند عبارتند از:
1. سید محمدهادى میلانى.
اجازه ایشان مفصل بوده و در سیزدهم شعبان (1361 هـ .ق.) در کربلا صادر شده است.
2. سید شهاب الدین مرعشى نجفى.
اجازه وى در 8 جمادى الثانى 1361 هـ .ق. صادر شده است.
3. سید مهدى غریفى بحرانى.
4. سید احمد اسکویى.
5. سید على نقى نقوى لکهنوى، صاحب کتاب «حفاظ الشیعه».
6. سید محمدصادق بحرالعلوم.
7. شیخ محمدباقر ساعدى خراسانى.
8. ملا على واعظ خیابانى.
اجازه وى در صفحه 662 جلد صیام وقایع الایام ذکر شده است.([11])
9. سید على مدد موسوى بیرجندى.([12])
شاگردان
اردوبادى یکى از استادان فاضل حوزه بود. او در نجف به فعالیت هاى علمى و اجتماعى و فرهنگى همت گماشت و به تربیت طلاب علوم دینى پرداخت. از جمله شاگردان آن بزرگوار مى توان به سه چهره برجسته علمى اشاره نمود:
1. شهید آیت الله قاضى طباطبایى (1333 ـ 1399 هـ .ق.).([13])
2. سید عبدالعزیز طباطبایى (1348 ـ 1416هـ .ق.).
ایشان در روز بیست و سوم جمادى الاولى (1348 هـ .ق.) در نجف تولد یافت. علوم حوزوى را از استادان بزرگ نجف فرا گرفت و در مراحل سطوح عالى از محضر آیت الله سید عبدالهادى شیرازى، آیت الله سید ابوالقاسم خویى، آیت الله شیخ صدرا بادکوبه اى، آیت الله شیخ عبدالحسین رشتى و... کسب دانش نمود. وى در تهیه و تدوین دائرة المعارف بزرگ کتاب شناسى شیعه، الذریعه الى تصانیف الشیعه و کتاب گرانسنگ الغدیر، نقش مهمى داشت.
ایشان همیشه از استاد خود، میرزا محمدعلى اردوبادى به بزرگى یاد مى کرد و کمک به دیگران در تحقیق و رفع مشکلات علمى را از خصوصیات بارز استادش مى دانست. محقق طباطبایى پس از سالها تلاش علمى و خدمت به فرهنگ شیعه، در هفتم رمضان (1416 هـ .ق.) در قم درگذشت و در جوار مرقد مطهّر حضرت معصومه(علیها السلام) به خاک سپرده شد.([14])
3. محمدهادى امینى (1350ـ1412 هـ .ق.).
حجت الاسلام دکتر محمدهادى امینى، فرزند علامه امینى در سال 1350هـ .ق. در تبریز متولد گردید. وى با ترغیب و تشویق پدر بزرگوارش وارد حوزه علمیه شد و درس هاى حوزوى را از محضر استادان والامقامى چون سید محسن حکیم، میرزا محمدعلى اردوبادى، سید على فانى، شیخ آقا بزرگ تهرانى، سید حسین حمامى، علامه محمدتقى جعفرى و علامه امینى کسب فیض نمود. او همچنین به دلیل علاقه به ادبیات و شعر زبان عربى، وارد دانشگاه الازهر مصر گردید و موفق به دریافت مدرک دکترا، در رشته ادبیات عرب شد. وى سال ها در موضوعات مختلف علمى مانند ادب و شعر عرب، رجال، تاریخ، حدیث و مأخذشناسى به تحقیق پرداخت و آثار سودمندى از خود به یادگار گذاشت. سرانجام این عالم فرزانه در هجدهم شعبان سال (1412 هـ .ق.) درگذشت و به ملکوت اعلى پیوست.([15])
فعالیّتهاى علمى
محققّ اردوبادى از جمله فقیهانى بود که در طول شصت وهشت سال عمر، در امر تحقیق و تدوین دهها اثر و تربیت دهها شاگرد نام نیکى از خود به یادگار گذاشت. فعالیت هاى علمى ایشان را مى توان در موارد زیر ارائه نمود:
عرصه شعر و ادب
وى در ادبیات و اشعار عربى بر اکثر شاعران عرب برترى داشت و شیوه عالى وى، شاعران عرب زبان را متحیر مى نمود. ایشان سرودن اشعار عربى و فارسى را از دوران جوانى شروع نمود و شعر را به خدمت حکمت علمى و مواعظ و منقبت اهل بیت(علیهم السلام) به کار گرفت. بیشتر اشعار وى به زبان عربى بوده و کمتر شعر فارسى سروده است. دیوان ایشان حاوى شش هزار بیت بوده و بیشتر در زمینه مواعظ دینى و اهل بیت پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) سروده شده است.([16])
نمونه اى از اشعار ایشان در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام) چنین است:
لقد وضح الهدى فى یوم خمّ *** ینوء بعبئه النبأ العظیمُ
فغضَّت طرفها عنهُ نمیرٌ *** کما عن رشده ضلّت تمیمٌ([17])
سنگر مطبوعات
ایشان با برخى از مجلات کشورهاى اسلامى همکارى داشت و هماره در خدمت به علم و دین کوشا بود. او در کنار استاد فرزانه اش آیت الله شیخ محمدجواد بلاغى مبارزات خستگى ناپذیرى علیه تبلیغات مسیحى و استعمار نو، برپاداشت و با نگارش مقالات ارزشمند در موضوعات مختلف و انتشار آنها در ده ها مجلّهـ از جمله «المرشدالبغدادیه» و «الهدى العماریة» و «الرضوان الهندیة»([18]) ـ با دشمنان اسلام و تشیّع به مبارزه برخاست.([19])
یاور پژوهشگران
همواره منزل و کتابخانه خصوصى او به روى مشتاقان علم و دانش باز بود و ساعت ها وقت خود را صرف تکمیل آثار دیگران مى کرد. وى یار و یاور و مشاور علامه امینى بوده و بخش ادبى این کتاب ارزنده الغدیر مرهون قلم ادبى آن ادیب فرزانه آزاد اندیش است. کتاب شناس معاصر، علامه شیخ آقا بزرگ تهرانى در بیشتر مجلدهاى الذریعه از ایشان یاد کرده و برخى از کتابهاى نفیس موجود در کتابخانه معظم له را ذکر مى کند.([20])
میراث ماندگار
از محقق شهیر آیت الله اردوبادى بیش از سى اثر علمى در رشته هاى کلام، فقه، اصول، تاریخ، رجال و تفسیر به یادگار مانده که هر کدام بیانگر بعد علمى ایشان است. آثار ایشان بدین قرار است:
1. تفسیر قرآن کریم
این تفسیر در سال هاى پایانى، عمر شریف مؤلف، که در خانه عزلت داشت نوشته شده است. او این تفسیر را املا مى نمود و نوه اش مى نوشت. این تفسیر حاوى جزء اول قرآن کریم بوده و نسخه اصلى آن در کتابخانه او در نجف اشرف نگهدارى مى شود.([21])
2. تفسیر سوره اخلاص
این تفسیر فقط شامل سوره مبارکه اخلاص بوده و به شیوه کلامى نوشته شده است. تفسیر فوق با تحقیق و مقدمه شیخ جعفر بن شیخ عباس حائرى در مجله «تراثنا» در قم به چاپ رسیده است.([22])
3. امیرالمؤمنین و مولده بالکعبة([23])
این کتاب در اثبات تولد حضرت على(علیه السلام) در کعبه بوده و در سال 1380هـ.ق. در نجف چاپ شده است.
4. حاشیه بر بهجة العقاید فى اصول الدین([24])
این کتاب تألیف ملا نجف على بن فضل على قره باغى است.
5. الحدیقة المبهجة([25])
این کتاب یکى از اجزاء شش گانه کشکول ذى الفوائد است.
6. الدرّة الغرویة فى التحفة العلویة([26])
این کتاب در بیان سندهاى حدیث غدیر است.
7. دیوان شعر([27])
این دیوان حاوى شش هزار بیت است.
8. الرد على الوهابیة([28])
این کتاب در سال 1345 در نجف به چاپ رسیده است.
9. قطف الزهر([29])
10. زهرالریاض([30])
11. الحدائق ذات الاکمام([31])
12. الریاض الزهره([32])
13. زهر الربى([33])
14. سبائک التبرفیما قیل فى الامام المجدد الشیرازى و آله من الشعر([34])
این کتاب جلد دوم از کتاب «ذکرى الامام المجدد الشیرازى» بوده که تألیف آن در سال 1368 به پایان رسیده است.
15. سبیک النظار فى شرح حال الثار فى شرح حال شیخ الثار([35])
16. السبیل الجدد الى حلقات السند([36])
این کتاب مجموعه اجازات مرحوم آیت الله اردوبادى است.
17. الکلمات التامات فى المظاهر العزائیة([37])
18. الکلمات الجامعة حول المظاهر العزائیة([38])
این کتاب در نقد کتاب «التنزیه فى اعمال الشیعه» تألیف آیت الله سید حسن امین است. آیت الله امین در کتاب یاد شده درباره تعطیل کردن مراسم عزادارى و تعزیه گردانى حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) سخن رانده و از بعضى بدعتها و منکرات در عزادارى سخن گفته است. این کتاب نخستین کتاب، در مورد عزادارى حضرت امام حسین(علیه السلام) بوده که از مناقشه انگیزترین کتابها است. به دنبال چاپ کتاب مذکور در سال 1348 هـ .ق. چند کتاب در ردّ آن نوشته شد که یکى از آنها کتاب ذکر شده آیت الله اردوبادى است.
19. حیاة ابراهیم بن مالک الاشتر([39])
این کتاب ضمن کتاب «مالک اشتر» تألیف سید محمدرضا حکیم در سال 1365 در تهران به چاپ رسید.
20. المثل الاَعلى([40])
این کتاب در شرح حال على حمزه، فرزند قاسم علوى، از فرزندان حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام) است. این کتاب در سال 1360هـ .ق. تألیف شده است.
21. الروض الأغن([41])
این رساله یکى از اجزاء شش گانه کشکول «ذى الفوائد» است.
22. حیاة سبع الدجیل([42])
این کتاب شرح حال امامزاده سید محمد، فرزند امام هادى(علیه السلام) است که نزدیک سامرا مدفون است.
23. منظومة فى واقعة الطّف([43])
24. کتاب سبیک النظار فى تنزیه المختار ابن ابى عبید الثقفى([44])
25. رسالة فى الردّ على ابن بلیه([45])
26. رسالة فى حلق اللحیة([46])
27. الانوار الساطعة فى تسمیة حجة الله القاطعة([47])
28. منظومة على مناظة ارجوزة نیّر([48])
این منظومه شبیه منظومه شیخ محمدتقى نیّر تبریزى است و در حدود 1651 بیت به نظم کشیده شده است.
29. تقریرات دروس فقه([49])
30. تقریرات دروس اصول([50])
31. اثبات مفاسد المشروطة([51])
32. تاریخ علماى آذربایجان([52])
33. التحفة الجمالیة([53])
34. الجواهر المنضد([54])
35. مقتل الحسین(علیه السلام)در دو جلد([55])
36. رساله اى در ردّ شیخ طنطاوى
شیخ طنطاوى در کتاب «تاج مرصّع» صفحه 165، تعظیم و احترام به قبور مؤمنان را غلوّ در دین و بت پرستى معرفى مى کند. آیت الله اردوبادى در جواب گفته هاى ایشان رساله اى به درخواست صاحب علماى معاصرین در تبریز مى نویسد. این رساله در جلد چهارم وقایع الایام ملا على واعظ خیابانى به چاپ رسیده است.([56])
از منظر بزرگان
آیت الله میرزا محمدعلى مدرس خیابانى در مورد ایشان مى نویسد:
«وى عالمى است عامل، فاضل کامل، ادیب یگانه، دانشمند فرزانه، جامع کمالات نفسانیه، داراى قریحه شعریّه صافیه.»([57])
آیت الله ملا على واعظ خیابانى درباره شخصیّت و تألیفات وى مى نگارد:
صاحب عنوان ایّده الله الملک المنان از احبّاء و اخلاّء جانى حقیر که استفاده کثیره و استفاضه وفیره از کتب و بیانات ایشان در تبریز و نجف اشرف حاصل کرده. امروز از ترک و فرس در انشاء نظم و نثر عربى بى نظیر و هرکس تقریظات او را در کتب علماء و محدّثین و تقریضاتش را در حق فضلاء و مؤلفین دیده و خوانده شبهه و تردیدى در این باب نمانده تمام انشاءات و مقطّعات و قصایدش موافق عصرى و بیانات و مقالات آن عالم یگانه مطابق طرف و اسلوب مصرى هر که مولد او را نداند همچون تصور مى نماید که از قحّ عرب و از اُسّ حجاز است.([58])
رحلت
سرانجام شمع پر فروغ وجود این عالم وارسته در شب پانزدهم صفر سال (1380 هـ .ق.) در شهر مقدس کربلا به خاموشى گرایید و به ملکوت اعلى پیوست. پیکر مطهر این عالم پرهیزگار در میان غم و اندوه قشرهاى مختلف مردم به نجف اشرف منتقل گردید و پس از تشییع بسیار با شکوه و با حضور آیات عظام و علماى اعلام، در صحن مطهر و در جوار مرقد شریف حضرت على(علیه السلام) به خاک سپرده شد. با انتشار خبر رحلت این عالم فرهیخته، در بسیارى از شهرهاى ایران و کشورهاى اسلامى مجالس فاتحه و سوگوارى برگزار گردید.([59])
[1]. ریحانةالادب و علماى معاصرین تولد وى را یازدهم رجب 1312 هـ .ق. ذکر کردهاند.
[2]. نقباء البشر، ج 4، ص 1333.
[3]. المسلسلات فى الاجازات، ج 2، ص 36.
[4]. اثر آفرینان، ج 1، ص 235.
[5]. اردوباد از شهرهاى آذربایجان و در سه کیلومترى رودخانه ارس قرار دارد. دهخدا و سامى در باره این شهر مىنویسند: موضعى است در آذربایجان و باغستان زیاد دارد و غله و انگور و میوه آن نیکو و آب وى از کوههاى قبان خیزد و فاضل آن آب در ارس ریزد. (لغت نامهدهخدا، ج1،ص1529قاموسالاعلام،ج2،ص826).
[6]. المسلسلات، ج 2، ص 36.
[7]. ریحانةالادب، ج 1، ص 205 و 206 معجم المؤلفین، ج 8، ص 116 نقباء البشر فى القرن الرابع عشر، ج 1، ص 62 و 63 اعیان الشیعه، ج 2، ص 410 و 411 الکنى والالقاب، ج 2، ص 21 علماى معاصرین، ص 105 و 106.
[8]. الغدیر فى التراث الاسلامى، ص 202.
[9]. نقباء البشر، ج 4، ص 1332.
[10]. المسلسلات، در بیشتر صفحات.
[11]. المسلسلات فى الاجازات، ج 2، ص 39.
[12]. معارف الرجال، ج 2، ص 146.
[13]. مفاخر آذربایجان، ج 1، ص 379.
[14]. فصلنامه نهج البلاغه، سال اول، ش 2 و 3، ص 183.
[15]. همان، سال اول، ش 2 و 3، ص 146.
[16]. نقباء البشر، ج 4، ص 1335 مفاخر آذربایجان، ج، ص 343 الذریعه، ج 9، ص 739.
[17]. علماى معاصرین، ص 247.
[18]. مشهد الامام، ج 2، ص 113.
[19]. نقباء البشر، ج 4، ص 1335 دایرة المعارف تشیّع، ج2، ص 72.
[20]. مفاخر آذربایجان، ج 1، ص 342.
[21]. المسلسلات فى الاجازات، ج 2، ص 40.
[22]. همان، ج 2، ص 40.
[23]. الذریعه، ج 2، ص 352 نقباء البشر، ج 4، ص 1336.
[24]. الذریعه، ج 3، ص 163.
[25]. همان، ج 6، ص 389.
[26]. الذریعه، ج 8، ص 104 الغدیر فى التراث الاسلامى، ص 205ـ201.
[27]. همان، ج 9، ص 739 و 747.
[28]. همان، ج 10، ص 236.
[29]. همان، ج 17، ص 159.
,,,
3 و 4 و [32]. همان، ج 12، ص 71.
[33]. همان، ص 68.
[34]. همان، ص 124.
[35]. همان، ص 135.
[36]. همان، ص 137.
[37]. همان، ج 18، ص 113.
[38]. همان، ص 114.
[39]. همان، ج 19، ص 26.
[40]. همان، ص 78.
14 و [42]. نقباء البشر، ج 4، ص 1335.
[43]. همان، ص 1336.
,,,
17 و [45]. مشهد الامام، ج 2، ص 113.
[46]. نقباء البشر، ج 4، ص 1335.
1 و 2 و 3 و [50]. نقباء البشر، ج 4، ص 1336.
5 و 6 و 7 و 8 و [55]. المسلسلات فى الاجازات، ج2، ص 40.
[56]. علماى معاصرین، ص 247.
[57]. ریحانةالادب، ج 1، ص 205.
[58]. علماى معاصرین، ص 247 نقباء البشر، ج 1، ص 1333 و 1334 المسلسلات، ج 2، ص 37 مشهد الامام، ج 2، ص 113 شهداء الفضیله، ص 349 مصفى المقال، ص 307 الکنى و الالقاب، ج 2، ص 20.
[59].المسلسلاتفىالاجازات،ج2،ص40نقباءالبشر،ج4،1335.