حسن بن زین الدّین
متوفّاى: 1011 هـ .ق.
عنوان مقاله: صاحب معالم
نویسنده: مجید محبوبى
ولادت و زادگاه
ابو منصور حسن بن زین الدّین، فرزند شهید ثانى، معروف به صاحب معالم، در سال (959 هـ .ق.) در روستاى جباع از توابع جبل عامل لبنان به دنیا آمد. پدرش مى پنداشت این فرزند زنده نمى ماندزیرا پیش از این چند فرزند خود را از دست داده بود.([1])
ابومنصور در مورد تولّد خود مى نویسد:
«مولد بنده نیازمند به عفو خداى بى نیاز و بخشنده، حسن بن زین الدّین بن على بن احمد بن جمال الدّین بن تقى الدّین در دهه آخر از ماه مبارک رمضان سال 959(هـ .ق.) اتّفاق افتاده است.
میرزا عبدالله افندى اصفهانى در مورد تولّد ایشان مى نویسد:
«... صاحب معالم به خط خود مى نویسد: پدرم پس از تواریخ منوط به برادرانم چنین نوشته: برادر او ابومنصور حسن ملقّب به جمال الدّین در آغاز شب جمعه، هفدهم ماه مبارک رمضان سال 959 هجرى در حالى متولّد شد که خورشید در سوم درجه میزان و برج طالع آن عقرب بوده است.»([2])
شهید ثانى به شاگردش، سیّد على صائغ علاقه زیادى داشته و پیوسته آرزومند بوده است که خداوند به او فرزندى کرامت فرماید تا تحت نظر او تربیت شود. آرزوى شهید برآورده شد و شیخ حسن تحت تربیت ایشان قرار گرفت.([3])
خاندان
نَسبِ پدر صاحب معالم (شیخ زین الدّین) معروف به شهید ثانى و اجداد بزرگوارش که همگى از دانشوران بوده اند تا «شرف النّحاریرى» بدین شرح است:
«على بن احمد بن محمّد بن على بن جمال الدّین بن تقى الدّین بن صالح بن شرف النحاریرى الجباعى الشامى».([4])
همراه صاحب مدارک
برخى از فقیهان درباره نسبت صاحب معالم با صاحب مدارک چنین اظهار داشته اند: شهید ثانى، مادرِ پدرِ صاحب مدارک (سیّد نورالدّین على بن حسین ابن ابى الحسن موسوى جبعى عاملى) را به همسرى اختیار کرد که شیخ حسن (صاحب معالم) یکى از ثمرات این ازدواج است. سپس دختر خود را که از زن دیگرش بود به همسرى سیّد نورالدّین درآورد که ثمره این وصلت هم صاحب مدارک بوده است بنابراین صاحب معالم دایى و عموى صاحب مدارک است.
آیت الله میر محمّدباقر خوانسارى در کتاب «روضات الجنّات» این مطلب را ردّ کرده و مى نویسد:
«ممکن است قائلین به این قول شنیده اند که معظم له با مادر نورالدّین على ازدواج کرده و چنین پنداشته اند که منظور از نورالدّین پدر صاحب مدارک است غافل از این که نام و لقب نورالدّین على متعلّق به برادر صاحب امل در دو عنوان به نام نورالدّین على بن الحسین و نورالدّین على بن على چنین نوشته است: سیّد نورالدّین على بن الحسین بن ابى الحسن الموسوى عاملى جبعى، عالمى فاضل و منشىء جلیل القدر و عظیم الشأن بود و از محضر پدر و برادرش صاحب مدارک که برادر پدریش بوده و برادر دیگرش شیخ حسن صاحب معالم که برادر مادریش بوده استفاده کرده.»([5])
افندى این قول را ردّ کرده و مى نویسد:
سیّد محمّد صاحب مدارک خواهر زاده صاحب معالم است.([6])
این دو عالم بزرگ همیشه دو دوست همدل و دو برادر مهربان براى یکدیگر بوده اند و در کلیه کمالات پا به پاى هم حرکت کرده و محقّقانه حقایق علمى را موشکافى کرده و نه تنها در امور علمى بلکه حتّى در نماز هم به یکدیگر اقتدا مى کرده اند.
صاحب مدارک قبل از صاحب معالم رحلت کرد و صاحب معالم بیش از همان مقدار که تفاوت سن داشتند پس از ایشان باقى نماند و بر لوح قبر ایشان مرقوم است:
رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا.([7])
استادان
شیخ حسن به مدّت چهار سال و به قولى هفت سال تحت تربیت عالمانه پدر بزرگوارش قرار گرفت. پس از شهادت پدر چند سالى نیز در زادگاه خود به سر برد و از محضر عالمان فرهیخته آن دیار استفاده کرد.
استادان او در لبنان عبارتند از:
1. سیّد على صائغ.
2. سیّد نورالدّین على موسوى.
3. شیخ احمد بن سلیمان نباطى عاملى.
4. شیخ حسین بن عبدالصّمد حارثى همدانى.
5. ملاّ عبدالله یزدى، هنگام حضور در جبل عامل.([8])
شیخ حسن زمانى که به حدّ بلوغ جسمانى و عقلانى رسید، همراه صاحب مدارک به نجف اشرف مهاجرت کرد و تا اواخر عمر شریفش در آن جا ماندگار شد.
استادان او در نجف عبارتند از:
1. ملاّ عبدالله یزدى
شیخ در نجف منطق و ریاضیات را از ملاّ عبدالله یزدى فراگرفت.
2. مقدّس اردبیلى
صاحب روضات به نقل از کتاب «حدائق المقرّبین» مى نویسد:
هنگامى که صاحب معالم و صاحب مدارک وارد عراق شدند و به حضور مقدّس اردبیلى رسیدند درخواست کردند تا مراتب و مطالبى که در اجتهاد دخالت دارند به آنان بیاموزد. مقدّس پذیرفت و نخست مقدارى از فن منطق به آن ها تعلیم داد. سپس به آن ها دستور داد تا اصول فقه را بخوانند و مخصوصاً متعرض شد بهترین کتابى که در اصول تألیف شده شرح عمیدى است. شیخ پس از آن که مراتب علمى را از جناب مقدّس فراگرفت و خواست به وطن بازگردد از مقدّس درخواست کرد تا مطالبى را محض تذکر و پند براى او مرقوم بدارد. مقدّس هم چند حدیثى در ورقه اى گرد آورد و در پایان آن نوشت: «این احادیث را احمد طبق درخواست دوست ارجمندش گرد آورده تا فرمان او را امتثال کرده و مراتب خشنودى او را به دست آورده باشد.([9])
شاگردان
شیخ بعد از رسیدن به کمالات علمى وقتى به زادگاه خویش برگشت شاگردان زیادى تربیت نمود که بسیارى از آن ها عالمان بزرگى بودند. به نام بعضى از آن ها اشاره مى شود:
1. نجیب الدّین على بن محمّد بن مکى عاملى جبیلى.
2. سیّد نورالدّین على موسوى، معروف به نورالدّین صغیر.
3. شیخ محمّد، پسرش.
4. شیخ على، پسر دیگرش.
5. سیّد نجم الدّین بن محمّد حسینى عاملى سکیکى.
6. سیّد على حسینى عاملى.
7. شیخ عبدالسّلام حرّ عاملى مشغرى.
8. شیخ محمّد حرّ عاملى مشغرى.
9. سیّد محمّد حسینى عاملى.
10. على بن محمّد حرّ عاملى مشغرى.([10])
ویژگى هاى اخلاقى
1. بى اعتنایى به دنیا
نقل شده است که صاحب معالم آذوقه بیش از یک هفته خود را جمع نمى کرد، تا بدینوسیله با بینوایان همدردى کرده و خود را شبیه ثروت اندوزان نکرده باشد.
2. عشق به حضرت ولى عصر(عج)
سالى که صاحب معالم به مکّه مکرّمه مشرف شد به همراهان خود گفت:
امیدوارم امسال به زیارت حضرت ولى عصر(عج) نائل شوم، زیرا آن حضرت هر سال به مکه مشرف مى شود.
در عرفات از یارانش خواست که او را در خیمه تنها بگذارند تا به دعا و امور مربوط به آن روز بپردازد. او در حالى که به راز و نیاز با خداى خود مشغول بود مرد ناشناسى وارد خیمه شد و سلام کرد و نشست. صاحب معالم از دیدار آن بزرگوار چنان مبهوت شد که نتوانست سخنى بگوید. حضرت سخنانى بر او فرموده بود که او فراموش کرده بود. وقتى حضرت از خیمه خارج شد او با تنى لرزان و شگفت زده بیرون آمد و براى دوستانش تعریف کرد:
«... وى به گمانم همان آیت حقّ و همان نهایت آرزوى من بود. از خیمه به دنبال او خارج شدم ولى متأسفانه کسى را ندیدم.([11])
ویژگى هاى هنرى
شیخ حسن علاوه بر مراتب علمى و اخلاقى صاحب برخى ویژگى هاى هنرى نیز بود. میرزا عبدالله افندى اصفهانى مى نویسد:
خط او در کمال خوبى و ارزندگى بوده است.([12])
وى شعر را در کمال زیبایى و سلاست مى گفت. اشعار زیر نمونه اى از سروده هاى اوست:
عجبت لمیت العلم یترک ضایعا *** و یجهل ما بین البریة قدره
و قد وجبت احکامه مثل میّتهم *** وجوبا کفائیا محقّق امره
فذا میّت حتم على النّاس ستره *** و ذا میّت فرض على النّاس نشره
تعجّب من از این است که چرا دانش مانند مرده اى در میان مردم نابود گردیده و کسى پى به ارزش آن نمى برد. با آن که توجّه به چنین میّتى مانند مرده هاى دیگران واجب کفایى است و همچنان که بر مردم لازم است مرده اى را که مى بینند به زودى دفنش کنندعلم هم که حکم مرده را پیدا کرده بر مردم لازم است نشرش دهند.
شعر زیر نیز از سروده هاى ادبى عرفانى ایشان است:
فئوادى ظاعن اثر النیاق *** و جسمى قاطن ارض العراق
و من عجب الزّمان حیات شخص *** ترحل بعض و البعض باق
و حلّ السّقم فى بدنى فامسى *** له اللّیل النّوى لیل المحاق
و صبرى راحل عمّا قلیل *** لشدة لوعتى و لظى اشتیاق
و فرط الوجد اصبح بى حلیفا *** و لمّا ینوفى الدّنیا فراق
آرى دلم همراه کاروان است و بدنم در سرزمین عراق اقامت نموده
و شگفت این جاست که شخصى در حال، زنده بماند که برخى از آن کوچ کرده و بعضى از آن باقى مانده باشد.
بدن من در دریاى رنجورى فرو رفته و تیرگى همه جا را فراگرفته بود.
دیرى نخواهد پایید که صبر و شکیبایى از کف من بیرون خواهد رفت. زیرا به شدّت از جدایى ناراحتم و آتش اشتیاقم زبانه مى کشد.([13])
از نگاه دانشوران
میرزا عبدالله افندى اصفهانى:
معظم له فقیهى جلیل و محدّثى اصولى و وجودى پاکیزه گوهر بود و فضلى جامع و مکارمى روشن داشت... او علاّمه و فهّامه دهر بود و او پدر و جدّ اعلا و ادنا و فرزند و نواده اش همگى از اعاظم دانشوران بوده اند.([14])
صاحب أمل الآمل:
معظم له عالمى فاضل و عاملى کامل و متبحّرى محقّق و ثقه اى فقیه و موجهى نبیه و محدّثى جامع فنون و ادیبى شاعر و پارسایى عابد و جلیل القدر و کثیرالمحاسن و یکتاى دهر و از دیگران به فقه و حدیث و رجال داناتر بوده است.([15])
تفرشى:
حسن بن زین الدّین بن على بن احمد عاملى ـ رضى الله عنه ـ یکى از وجوه اصحاب ماست که ثقه اى بزرگ و مسلم و صحیح الحدیث بوده و روشى روشن و سخنى پیراسته و آثارى پسندیده و با اعتبار داشته است.([16])
صاحب فوائد الرضویة:
خط شریف صاحب معالم مانند اسمش حسن بوده و حدیث را نیکو ضبط مى فرمود. حافظ رجال و اخبار و اشعار بود و عادتش بر آن بود که مواضع مشتبه احادیث را اعراب مى گذاشت بلکه همگى احادیث را اعراب گذارى مى کرد و از این راه به حدیث حضرت امام صادق(علیه السلام) عمل مى کرد که فرموده بود: اعربوا احادیثنا فانّا قوم فصحاء.
از دیدگاه سیّد علیخان کبیر:
صاحب معالم یکى از اجلاّى مشایخ است که ریاست ملّت و مذهب شیعه را به عهده داشته و او را روشن کننده راه و بیان کننده واجبات و سنن و دریاى دانشى بوده که به دیگران به فیض مى رسانده و جامع فضایل بى پایان بوده که کم و کاست نداشته است. او محقّقى است که قلم، تاب نوشتن مراتب او را ندارد و مدقّقى است که آوازه دقّت او همه جا را فراگرفته است. او به همه فنون متفنن بوده و پدران و فرزندان به وجود او مى بالیده اند. در استوار ساختن قواعد شریعت جایگزین پدرش به شمار مى آمده و با آثار خویش سینه ها را از علوم گشادگى داده، حلّه هایى از نور دانش براى نشر آن به دست با برکت خود بافته و نقاب از چهره آن برداشته و گوشهاى تیزشنو را به گوهرهاى غلطان کمالات خود، شنوایى و زینت بخشیده و طالبان علم را از جوایز گرانبهاى دانش خود بهره ور فرموده است. در فن ادب بوستانى سبز و خرّم بوده و زمام سجع و قافیه را با کمال شهامت در اختیار گرفته و گوهرهاى غلطان کلمات را به رشته نظم درآورده و نیک را از بد و زیبا را از نازیبا جدا ساخته است.([17])
آثار
صاحب معالم داراى آثار زیادى بوده که به برخى از آن ها اشاره مى شود:
1. منتقى الجمان فى احادیث الصّحاح و الحسان در حدیث
وى در این اثر از میان انواع حدیث، به حدیث صحیح و حسن اکتفا نموده و این کتاب را به سبک «الدّرر المرجان» علاّمه حلّى تألیف کرده است. ایشان در این کتاب، مخصوصاً درباره اخبار، روش دشوارى را انتخاب کرده که با توجّه بدان، حداکثر اخبار امامیه از اعتبار مى افتند. از بین ابواب فقهیّه این کتاب که دو جلد، به غیر از عباداتش تدوین نشده است.([18])
2. التّحریر الطاووسى در رجال
صاحب معالم این کتاب را از کتاب «حل الاشکال فى معرفة الرجال» نوشته سیّد جمال الدّین احمد بن موسى بن طاووسى الحسنى استخراج کرده است. سیّد بن طاووسکتابى در رجال تألیف کرد و اسم آن را «حلّ الاشکال فى معرفة الرجال» گذاشت و آنچه در کتابهاى پنجگانه رجالى (رجال نجاشى، فهرست الطّوسى و رجال او، الضعفا ابن غضائرى، اختیار از کتاب کشّى شیخ طوسى) بود در این کتاب جمع کرد. صاحب معالم وقتى به این کتاب دست یافت و آن را مشرف به تلف شدن دید تصمیم به ترمیم و بازنویسى آن گرفت و مطالب و حواشى اى که حاوى فوائد زیادى بود بر آن اضافه کرد. نسخه اى از این کتاب به خط شاگردش، شیخ موسى بن على الجبعى در کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است.([19])
3. جواب المسائل المدنیات
این کتاب پاسخ سه سؤال سیّد محمّد بن جوبیر از صاحب معالم است. در سؤال اوّل آمده: آیا خمس در زمان غیبت حلال است؟ آیا پرداخت آن واجب نیست و مطالبى که مربوط به این مسئله است. در سؤال دوم آمده: آیا غیبت کردن از مخالفان جایز است و مطالب مربوط به مسئله غیبت. سؤال سوم در اصل کتاب نیامده است.([20])
4. مناسک حج
ظاهراً صاحب معالم این کتاب را در راه مکّه نوشته است و آن را با آداب سفر شروع کرده و سپس آداب مدینه منورّه را آورده است. این کار وى خلاف عادت متعارف بودهچون عالمان دیگر، اعمال مدینه را در آخر ذکر مى کرده اند و او در این باره معذور بوده چون مدینه را قبل از مکّه مکرّمه زیارت کرده بود. روش او این طور بوده که اوّل حکم را متذکر شده، سپس دلیل آن را از اخبار صحیحه یا حسنه مى آوردند. همان طورى که سیّد محسن امین گفته ـ نسخه اى از این کتاب پیش من است ـ به این کتاب در جبل عامل مى توان دست یافت. ظاهراً این کتاب دچار آتش سوزى شده و صفحاتى از اوّل و آخر آن سوخته است.([21])
5. حاشیه بر مختلف
حاشیه مبسوطى است بر کتاب مختلف علاّمه حلّى که در یک جلد قرار گرفته است. نسخه اى از آن به خط مؤلّف در نزد صاحب «تکمله أمل الآمل» سیّد حسن صدر موجود است.
6. مشکات القول السّدید در اجتهاد و تقلید
این کتاب در معنى اجتهاد و تقلید است.
7. دیوان اشعار
این دیوان را شاگردش شیخ نجیب الدّین على بن محمّد بن مکّى عاملى جمع آورى کرده است.([22])
کتاب معالم الدّین و ملاذالمجتهدین
کتاب معالم از مشهورترین تصانیف شیخ حسن است که بدین وسیله صاحب معالم شناخته شد و در تاریخ ماندگار گشت. معالم از یک مقدمه و دو قسمت مهم اصول و فقه تشکیل شده بود که به مرور زمان قسمت فقه آن جدا شده و قسمت اصولش مورد توجّه دانشوران در تدریس قرار گرفته است.
مقدّمه این کتاب داراى یک خطبه بسیار ارزشمند است و شامل دو مقصد و یک خاتمه نیز هست. مقصد اوّل در فضل علم و عالمان و آنچه که بر آن ها واجب است نوشته شده به ضمیمه سى و نه حدیث و نصوص قرآنى.
مقصد دوم درباره نُه مطلب اصولى است که نویسنده آراى خاص خودش را ضمیمه آن ها کرده به اضافه مجموعه اى از آراى باارزش دانشوران دیگر.
و امّا خاتمه کتاب در مورد تعادل و تراجیح است.
صاحب معالم تاریخ فراغت از این اثر مهم را چنین ضبط کرده است: «شب یکشنبه، ربیع الثّانى، سال 994 هجرى».
حاشیه ها و شروح زیادى بر معالم نوشته شده است که برخى از آن ها عربى و برخى فارسى، برخى مبسوط و برخى مختصر، برخى مستقل و برخى هامش، برخى لفظى و برخى استدلالى، برخى خطى است و تعدادى هم چاپ شده است.
از مهم ترین این حاشیه ها مى توان به حاشیه پسرش شیخ محمّد، سلطان العلما، شیخ صالح مازندرانى، شیخ مدقّق شیروانى، شیخ محمّدتقى اصفهانى، شیخ محمّد طه نجف، سیّد بحرالعلوم، شیخ مصطفى اعتمادى و... اشاره کرد.([23])
فرزندان
صاحب معالم دو فرزند داشت که هر دو از معظم له اجازه اجتهاد داشتند. آن دو بزرگوار یکى ابوجعفر محمّد، پدر شیخ على و دیگرى شیخ زین الدّین اند که هر دو از دانشمندان معروف این سلسله اند.
یکى دیگر از پسرانش شیخ ابوالحسن على است که تا به حال اثرى از او به دست نیامده، و در تراجم و فهرستها فقط از او نام برده شده است.([24])
وفات
صاحب معالم پس از سالها تلاش و کوشش خستگى ناپذیر در راه اسلام سرانجام در اوّل محرّم سال (1011 هـ .ق.) در 52 سالگى در زادگاه خود به رحمت ایزدى پیوست.
افندى صاحب «ریاض» مى نویسد:
به خط شیخ على سال ارتحال او را به جوار رحمت خدا چنین یافتم: صاحب معالم سال (1011) هجرى به جوار رحمت یافت.([25])
[1]. روضات الجنّات، میر محمّدباقر خوانسارى، ج 3، ص 78 و 79، ترجمه شیخ محمّدباقر ساعدى، اسلامیه تهران.
[2]. ریاض العلما و حیاض الفضلاء، میرزا عبدالله افندى اصفهانى، ج1، ص 269، ترجمه شیخ محمّدباقر ساعدى.
[3]. همان، پاورقى، ص 265.
[4]. مقدمه معالم، ص 5، شرح و تعلیق از عبدالحسین محمّدعلى بقال، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشى نجفى.
[5]. ترجمه روضات الجنّات، ج 3، ص 68 و 69.
[6]. ترجمه ریاض العلما، ج 1، ص 267.
[7]. ترجمه روضات الجنّات، ج 3، ص 71.
[8]. مقدمه صاحب معالم، ص 22 و 23.
[9]. ترجمه روضات الجنّات، ج 3، ص 72.
[10]. مقدمه معالم، ص 54 ـ 59.
[11]. ترجمه روضات الجنّات، ج 3، ص 73 و 74.
[12]. ترجمه ریاض العلما، ج 1، ص 269.
[13]. ترجمه روضات الجنّات، ج 3، ص 73 و 74.
[14].
[15]. ترجمه ریاض العلما، ج 1، ص 255 ـ 265.
[16]. همان.
[17]. همان.
[18]. ترجمه روضات الجنّات، ج 3، ص 76.
[19]، 2، 3، 4 و 5. مقدمه معالم، ص 63 ـ 68.
1 و 2 و 3 و 4 و [22]. مقدمه معالم، ص 68 ـ 63.
[23]. مقدمه معالم، ص 61 و 62.
[24]. ترجمه روضات الجنّات، ج 3، ص 57.
[25]. ترجمه ریاض العلما، ج 1، ص 266.