فعالیت هاى سیاسى
با مطالعه اجمالى در تاریخ دو دهه قبل از انقلاب اسلامى، به ویژه سال هاى نزدیک به پیروزى انقلاب اسلامى، برمى آید که عالم نستوه، شجاع و ظلم ستیز، حضرت آیت الله یزدى، نقش مهمى در شکل گیرى، تداوم و پیروزى انقلاب اسلامى، به ویژه در شهر مذهبى قم داشته است.
او همراه با دیگر عالمان و فقیهان، در زمان حکومت ستم شاهى پهلوى، با تأثر از مبانى سیاسى امام خمینى و پیروى از وى، بر علیه برنامه هاى غیر دینى ستم شاهى، با قلم و بیان به افشاگرى پرداخت و به رسالت الهى خود در راستاى رفع ظلم، استقرار حکومت اسلامى و تحقق عدالت دینى در جامعه، به خوبى عمل نمود.
آشنایى آیت الله یزدى با مسائل سیاسى و شکل گیرى شخصیت سیاسى وى، به سال هاى ابتدایى ورود به قم و آشنایى با حرکت ضد طاغوتى فداییان اسلام، به رهبرى شهید نواب صفوى، واحدى و دیگر یاران فداییان اسلام و مطالعه اوّلین کتاب منتشر شده توسط آنان ـ حکومت اسلامى ـ با مسائل سیاسى و مبانى سیاسى اسلام تا حدودى آشنا شد و با شرکت در جلسات آنان، بر این آگاهى مى افزود[18])
اما وى از ارشادات مستقیم و غیر مستقیم امام خمینى، بیشترین تأثیر را پذیرفت.
ارتباط آیت الله یزدى با امام خمینى(قدس سره)، به سال هاى شرکت در بحث اصول امام در مسجد سلماسى قم باز مى گردد. وى و دیگر شاگردان بارز امام، بعد از پایان یافتن درس، گرد شمع نورانى امام حلقه مى زدند و ضمن پرسش و پاسخ هاى علمى، به مسائل سیاسى نیز مى پرداختند و امام نیز به وظایف افراد، در بخش هاى مختلف سیاسى اشاره و مبانى سیاسى خود را براى ایشان تبیین مى کرد.
آیت الله یزدى با تأثر از رهنمودهاى مستمر امام خمینى، معتقد بود که در ایام تبلیغى محرم، صفر، فاطمیه و ماه مبارک رمضان، باید ضمن بیان معارف دینى، مسائل سیاسى نیز بیان شود تا پرده از مفاسد حکومت پهلوى برداشته شود. از این رو، در ایام تبلیغ، بر علیه حکومت ستم شاهى پهلوى به سخنرانى مى پرداخت و از امام خمینى به عنوان تنها رهبر نجات دهنده مردم، از زیر سلطه طاغوت، تأکید فراوان مى کرد.([19])
برخى از فعالیت هاى سیاسى و مبارزاتى وى عبارتند از:
1. تأسیس هفته نامه هاى بعثت و انتقام، از اوّلین فعالیت هاى سیاسى آیت الله محمد یزدى به شمار مى رود. وى، همراه آیت الله مصباح یزدى و دیگر مبارزان، به نشر هفته نامه هاى بعثت و انتقام مى پرداختند و در آنها، مسائل روز و مشکلات سیاسى و اجتماعى را مطرح مى کردند.([20])
2. تشکیل جلسات محرمانه با مردم انقلابى قم، از دیگر فعالیت هاى آیت الله یزدى بود. وى مى گوید:
«در روزهاى مبارزه با رژیم ستم شاهى، بنده به همراه جمعى از آقایان قمى ها که حدود هشت تن از ایشان همچنان در شمار محترمین قم هستند، جلسه مخفیانه اى ترتیب داده بودیم که البته در ابتدا علنى بوداما از آن جا که با ساواک مشکل داشتیم و هر روز به یک بهانه این نهاد جهنمى، براى ما مزاحمت ایجاد مى کرد، پیشنهاد شد که جلسه مزبور در خفا تشکیل شود. در شروع جلسه، عدد افراد به ده الى بیست نفر مى رسید و بعضى از آنها در شمار بازاریان محترم قم و علاقه مند به حضرت امام بودند و گه گاه منزل خود را براى برگزارى جلسه در اختیار مى گذاشتند... البته جمع ما پر برکت بود و ثمره اش شکل گیرى چند تشکیلات مسلحانه بود که براى مبارزه با رژیم، مبادرت به ساختن سه راهى (نوعى مواد منفجره) و بمب هاى دست ساز مى کردند... شاید شنیده باشید که اوّلین حرکت مسلحانه در قم، از سوى همین دوستان سازماندهى شد و محل عملیات هم یکى از پاسگاه هاى اطراف قم بودفردى هم از گروه ما در آن عملیات به شهادت رسید ]که [جنازه اش به قم منتقل شد و در ردیف شهداى انقلاب جاى گرفت.([21])
برخى از اعضاى فعال این جلسات عبارت بودند از: آقاى على محمدى ، عضو کنونى ستاد برگزارى نماز جمعه تهران، حاج حسین معینى، که بازارى بود، حاج حسین سلیمانى که اکنون مقیم مشهد است و صبورى که شغل وى هتل دارى بود.([22])
3. مخالفت و اعتراض نسبت به چاپ قرآن سلطنتى، یکى دیگر از موضع گیرى هاى آیت الله یزدى بود. چاپ قرآن، از اقداماتى بود که به انگیزه فریب عوام از سوى رژیم شاه انجام شد. قرآن ها پس از چاپ به استان هاى کشور فرستاده شد و استانداران و مقامات دولتى هر شهر، موظف بودند که طى تشریفاتى، قرآن ها را در محل هاى مناسبى که در معرض دید مردم باشد، قرار دهند تا بدین وسیله، شاه و حکومت او را قرآنى و در جهت اهداف قرآن جلوه دهند. آیت الله یزدى این حرکت را اقدامى در جهت فریب مردم دانسته و در یکى از بیاناتش چنین گفته بود:
«اگر شاه واقعاً به قرآن علاقه مند است، زنش را وادار به پوشیدن حجاب کند و یا مشروب خوارى را ترک کند»
و نیز گفته بود:
«این همان قرآنى است که بر فراز نیزه بردند و على(علیه السلام) را با آن به کشتن دادند».([23])
4. یکى دیگر از برنامه هایى که رژیم شاه براى از هم پاشیدگى حوزه علمیه ترتیب داده بود و آیت الله یزدى با آن مخالفت کرد، طرح مدارس اوقافى بود. برنامه چنین بود که طلاب علوم دینى، تحت برنامه اداره اوقاف به تحصیل بپردازند و بعد از فارغ التحصیل شدن، مدرک اخذ کنند. آیت الله یزدى در خاطراتش چنین مى گوید:
«بنده هم در جلسه درس اخلاقم ـ که به مدرسه فیضیه منتقل شده بود ـ مخالفت خودم را با این برنامه ابراز نمودم و عنوان کردم که هدف گردانندگان این حرکت، مقابله با حوزه علمیه و پراکنده کردن طلاب مى باشد و وظیفه ما این است که در راستاى برنامه اى که مراجع عظام تقلید براى طلبه ها ریخته اند، حرکت کنیم و معنا ندارد که از برنامه اى که یک ارگان دولتى و وابسته، به نام اوقاف، براى طلاب ارائه مى کند و نام آن را مدارس اوقافى مى گذارد، حمایت کنیم و افزود:
طلبه اى که در چنین مراکزى تحصیل کند، بى شک به درد اسلام و مسلمین نخواهد خورد و نام طلبه دینى برازنده او نخواهد بود».([24])
5. سخنرانى انقلابى و معرفى امام خمینى، به عنوان رهبر و امام در شهر بروجن.([25])
6. مخالفت با تأسیس و اهداف حزب رستاخیز در سال 1353ش. در بندر لنگه.([26])
7. چاپ، تکثیر و انتشار اعلامیه هاى امام خمینى و ارسال آنها به شهرهاى دوردست ایران.([27])
8. ارتباط، تأیید و تقویت گروه هاى مسلح پیرو خط امام.
9. ایفاى نقش در حماسه نوزده دى قم در سال 1356ش.([28])
10. تشکیل اوّلین جلسه تحصن در قماوّلین اعتصابى که علیه رژیم پهلوى در تهران انجام شد، به رهبرى شهیدان بزرگوار، مطهرى و بهشتى در دانشگاه تهران بود. آیت الله یزدى نیز براى حمایت از آنان و ایجاد حرکت انقلابى در بین مردم سراسر ایران، در قم دست به تشکیل جسله تحصن زد. وى با چند تن از دوستانش به مسجد اعظم آمدند و در شبستان اوّل مسجد، نزدیک قبر آیت الله بروجردى، تجمع و اعلام تحصن کردند و مردم بسیارى به آنان پیوستند. این تحصن، چند روز به طول انجامید و بدون درگیرى خاتمه یافت.([29])
دانشمند مبارز، آیت الله یزدى، در پى افشاگرى ها و رهبرى حرکت هاى ضد رژیم ستم شاهى، بارها در قم، اهواز، چالوس، خمین و کرمانشاه بازداشت شد و در زندان هاى قزل قلعه تهران، کرمانشاه و بوشهر، زندانى شد و بارها نیز به شهرهاى دوردست و بد آب و هوا تبعید شد.([30])
کنگان، بوشهر، اسلام آباد غرب و رودبارگیلان، از شهرهایى بودند که آیت الله یزدى در آن ها به حالت تبعید زندگى کرد.([31])ممنوع المنبر شدن، زندانى شدن و تبعید شدن، هیچ کدام نتوانست او را از راهى که در پیش گرفته بود، باز دارد. وى در خاطراتش مى گوید:
«بنده هر بار که از تبعید باز مى گشتم، مجدداً فعالیت انقلابى و سخنرانى ام را از سر مى گرفتم و این گونه نبود که از پا بنشینم و دست بردارم مقید بودم که هر بار آن قدر به کار ادامه دهم تا مجدداً بازداشت شوم. خوشبختانه در ایام ماه مبارک رمضان، به هر منطقه اى که براى سخنرانى رفتم، حرف ها و مباحثم را مطرح مى کردم و تا انتهاى ماه، برنامه ام ادامه یافت به جز یک بار که در مسجد جامع قم برنامه داشتم و در دهه آخر ماه، بازداشت شدم و بقیه ماه را دوستان دیگر اداره مى کردند».([32])
امام خمینى که خود به نجف اشرف تبعید شده بود، از برنامه هاى مبارزاتى آیت الله یزدى آگاهى داشت و به صورت شفاهى و گاهى با ارسال نامه، وى را تشویق به استقامت و امر به پایدارى مى کرد. امام در خرداد 1357ش. خطاب به آیت الله یزدى چنین نوشت:
«پس از اهداى سلام و تحیت، مرقوم شریف واصل، سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواستاربحمدالله تعالى، شما پیشتازان نهضت اسلامى، به وظایف خطیر خود عمل کرده و مى کنید و مایه سرفرازى حوزه هاى علمیه هستید و قطع عذر کسانى که در این موقع خطیر یا با سکونت از زیر بار مسئولیت شانه خالى کرده یا علاوه ]بر آن[، امر به سکوت هم مى کنند، نموده اید. هنیئاً لکم».([33])
امام خمینى(قدس سره) در قسمتى دیگر از نامه خود خطاب به آیت الله یزدى مى نویسد:
پایدارى فضلاى محترم حوزه علمیه قم و صبر بر شدائد طبقه جوان، موجب کمال امیدوارى به بقاى عظمت آنهاست. قیام مردان حق از اعصار قبل از اسلام و از بدو اسلام، توأم با مشکلات عظیمه بوده است که گرفتارى هاى شما آقایان محترم و فشارهاى دستگاه جبار، در قبال آنها سهل است. مع ذلک، با ملاحظه ظروف و مشکلات داخل وخارج، باید از این پایدارى تشکر کنم...»([34])