آیت الله محمد یزدى
متولد 1310ش.
عنوان مقاله: آیت صلابت
نویسنده: على کرجى
تولد و دوران کودکى
شیخ محمد یزدى در سال 1310ش. در محله پایین دروازه شهر اصفهان چشم به جهان گشود. از آن جا که خداوند منان، خانواده اى پر از مهر و محبت و داراى کمالات علمى و معنوى نصیب او کرده بود، از همان اوان کودکى تحت تربیت مادرى([1]) عفیف و باتقوا و پدرى عالم و پارسا قرار گرفت تا با شکل گیرى شخصیت وى، زندگى اش در راه رضاى الهى و کسب معارف و تعالیم الهى قرار گیرد. وى خواندن و نوشتن را در مکتب خانه، نزد معلمان آن شهر و تحت نظارت پدر عالمش آموخت.([2])
تحصیلات
رابطه عاطفى و در عین حال معقول پدر و نیز عمویش (شیخ محمد یزدى)، چهره زیبایى از روحانیت در ذهن وى تصویر کرده بود. این ارتباط موجب شد که او تحصیل در حوزه علمیه را با عشق و علاقه آغاز کند. وى در دوازده سالگى رسماً به عنوان طلبه علوم دینى به حوزه علمیه اصفهان وارد شد. وى خود در مورد نقش پدر و مادر در تعیین مسیر زندگى، به ویژه انتخاب مسیر کسب علم و معارف الهى، چنین مى گوید:
«پدر و عموى ما، همواره سفارش مى کردند که سعى کنید نگذارید رشته علم و آخوندى در خانواده شما قطع شود. بنده هم به همین هدف علاقه مند بوده ام و دوست داشته ام اولادم، همه در این مسیر باشند. تشخیص من این بوده که از راه اجبار و الزام، نمى توان به نتیجه رسید و بهتر است پدر با فرزندش رفاقت داشته باشد و بدون تکلیف کردن، آنها را در مسیر صحیح قرار دهد. خوشبختانه این شیوه، نتیجه بخش بوده و در حال حاضر، دو تن از فرزندان من در سلک روحانیت هستند».([3])
شیخ محمد یزدى درس هاى مقدماتى و قسمتى از سطح را در مدرسه هاى کاسه گران، ملاّ عبدالله جدّه بزرگ و مدرسه صدر، نزد استادان آن شهر با جدیت و علاقه فراوان فراگرفت و در مدت چند سال با ادبیات عرب، منطق، فقه، اصول، فلسفه و کلام آشنایى خوبى پیدا کرد.([4])
هجرت به قم
آیت الله بروجردى بر اساس درخواست و تمهیداتى که عالمان قم فراهم کرده بودند، در سال 1323ش. رسماً در قم اقامت گزید. حضور آن مرجع بزرگ در قم، موجب رونق حوزه و روند رو به رشد آن شد و ذهن مشتاقان و شیفتگان علوم و معارف اهل بیت(علیهم السلام) را متوجه حوزه علمیه قم کرد. از این رو، آنان از اقصى نقاط ایران براى کسب علوم دینى، راهى آن مکان مقدس شدند. شیخ محمد یزدى نیز که علم و کمال، همچون شهدى، کام او را شیرین کرده بود، بعد از مشورت با استادان خود در اصفهان، مشتاقانه به منظور تکمیل تحصیلات و کسب مدارج عالى علوم اسلامى در سال 1326ش. در سن 16 سالگى به قم هجرت کرد و نزد عالمان و دانشمندان علوم اسلامى به تحصیل پرداخت و با علاقه و پشتکار فراوان، به درجه اجتهاد نایل آمد.([5])
شیوه هاى تحصیل
آیت الله یزدى علاوه بر علاقه به تحصیل، انگیزه کافى، پشتکار و جدیت در تحصیل، چند عامل دیگر را در راه کسب موفقیت خویش مؤثر مى داند که عبارتند از:
1. انتخاب استاد مناسب
وى علاوه بر توانایى علمى استادان و برخوردارى از بیان ساده و شیوا، دارا بودن فضایل و سجایاى اخلاقى را در آنان شرط مى دانست تا بتواند از آنان بهره کافى ببرد و به موفقیت برسد. از این رو، در انتخاب استاد، دقت بسیار مى کرد و هر جا احساس مى کرد که از استادى بهره کافى نمى برد، در درس استاد دیگر حاضر مى شد. وى در پاسخ دوستان نسبت به تغییر استاد همواره مى گفت:
«آن چه براى من مهم است، این است که شاگرد باید از اتلاف وقت پرهیز کند و هر لحظه احساس کرد که بهره مطلوب را از یک درس نمى برد، آن را تعطیل کند و به استاد دیگرى رو آورد».([6])
آیت الله یزدى در مورد ترک درس خارج آیت الله محقق داماد مى گوید:
«در آن سنوات، مرحوم محقق داماد هم، از اساتید معروف قم بودند و اقبال طلاب به ایشان زیاد بودبنده هم مصمم شدم در درس ایشان شرکت کنم ولى پس از دو الى سه جلسه، دیگر حضور نیافتم. دوستان به من گفتند: چرا به درس ایشان نمى آیى؟ گفتم: درس ایشان مورد پسند من نیست ایشان خیلى سنگین صحبت مى کنند و من نمى توانم استفاده کنم. با این وصف، یکى از علماى بزرگ که هنوز هم در قید حیات هستند و در یکى از شهرهاى بزرگ تشریف دارند، اصرار داشتند که بنده در کلاس مرحوم آقاى داماد شرکت کنم بنده هم نهایتاً عرض کردم که روحیه تقلید پذیرى من زیاد است. من پاى درس هر که مى نشینم، تمام خصائص اخلاقى و حالات او را جذب مى کنم ومشابه آن عمل مى کنم. روى این اساس، از آن جا که شیوه برخورد آقاى داماد را با مخالفینش (در مسائل علمى) نمى پسندم، ترس آن را دارم که من هم دچار این حالت شوم لذا اجازه بدهید که من نکات علمى موجود در دروس ایشان را از طریق شاگردانش، همچون شما دریافت کنم».([7])
2.نظم در برنامه ها
آیت الله محمد یزدى در مورد نقش نظم در موفقیت علمى خود مى گوید:
«در آن ایام، حوزه علمیه قم به دلیل تازه تأسیس بودن، از نظم و انضباط قابل توجهى برخوردار بود. به یاد دارم اکثر قریب به اتفاق طلبه ها، قبل از اذان صبح از خواب بیدار مى شدند و اغلب هم براى انجام فریضه جماعت، به مسجد بالاسر مى آمدند. در آن جا، چند نماز جماعت خوانده مى شدیکى از اوّلین نماز جماعت ها، توسط مرحوم آیت الله مرعشى نجفى خوانده شدما قبل از نماز آقاى نجفى، یک برنامه مباحثه داشتیم که تا اذان صبح به طول مى انجامیدبعد از نماز هم یک جلسه مباحثه با دوستان برقرار مى شد و بعد از آن به حجره آمدیم و صبحانه مى خوردیم. در خصوص کارهاى حجره هم برنامه هاى جالبى براى تقسیم کار داشتیم و هر کس عهده دار کارى بود».([8])
3. یادداشت بردارى
اغلب درس هاى حوزه، بلکه همه آنها، به ویژه درس هاى خارج فقه و اصول، از راه گفتار استاد و شنیدن شاگردان صورت مى گیرد و براى ثبیت و قابل استفاده کردن این درس ها، آنها را به نگارش در مى آورند.
آیت الله محمد یزدى نیز با توجه به این امر، مطالب همه درس ها را یادداشت مى کرد. وى، یک دوره درس خارج اصول امام راحل را که در مسجد سلماسى قم برگزار مى شد، یادداشت کرد و نیز درس هاى آیت الله اراکى، شیخ عباسعلى شاهرودى و دیگران را نگاشت.
4. مباحثه محتوایى
یکى دیگر از شیوه هاى تحصیلى آیت الله یزدى، علاوه بر مباحثه درس هاى روزمره که معمولاً در محدوده متن خاص یا یادداشت هاى روزانه صورت مى گیرد، مباحثه محتوایى بوده است و منظور از آن، بحث و گفت و گو در مورد موضوع از قبل تعیین شده است که لازمه اش، تحقیق و مطالعه کتاب هاى متعدد و مراجعه به منابع روایى و علمى مى باشد. این نحوه از بحث، روحیه پژوهش را در افراد تقویت مى کند و طرفین مباحثه از دسترنج علمى یکدیگر بهره مى برند و خود، نوعى تدریس است.
این شیوه مباحثه، داراى اهمیت فراوانى است به ویژه براى طلابى که مراحل سطح را پشت سر گذاشته و دسترسى کمترى به استاد دارند.
وى این شیوه را بنا به سفارش امام راحل به کار برد و از ثمرات آن بهره هاى فراوان کسب کرد. آیت الله یزدى در آن زمانى که امام خمینى(قدس سره) در نجف اشرف اقامت داشت، با وى دیدار کرد و امام ضمن گفت و گو به وى گفت:
«از بحث هاى جمعى، به قول طلبه ها «کمپانى»، هم غافل نشوید. بعضى از این بحث هاى جمعى، فایده اش از حضور در درس خارج بیشتر است».([9])
استادان
آیت الله یزدى در زادگاه خویش و نیز در حوزه علمیه قم، از استادان بسیارى بهره علمى برده است که برخى عبارتند از:
الف) استادان اصفهان
1. شیخ على یزدى، (متوفاى 1364ش.)
2. سید مرتضى موحد ابطحىآیت الله سید مرتضى موحد ابطحى، از عالمان و فقیهان مشهور شهر اصفهان بود. او از شاگردان میرزا ابوالقاسم طبیب، شیخ محمدرضا نجفى، میر سید على نجف آبادى و سید محمد نجف آبادى بود و در مسجد یزد آباد اصفهان، اقامه جماعت مى کرد و به فعالیت هاى مذهبى مى پرداخت. گاهى نیز طبابت مى کرد.([10])
آیت الله یزدى، ادبیات عرب را نزد وى فراگرفت.([11])
3. شیخ محمدحسن فقیهعالمى وارسته، بزرگوار و بسیار متواضع و در پرورش شاگردان، بسیار کوشا بود. آیت الله یزدى، قسمتى از معالم و لمعه را نزد آن فقیه بزرگوار فراگرفت.
4. حاج سید ضیاءالدین علامه.([12])
5. شیخ عباسعلى ادیب حبیب آبادىفرزند حاج محمدجعفر و متولد 1315ق. بود و در قریه حبیب آباد، بُرخوار اصفهان متولد شد. وى در اوان جوانى، وارد حوزه علمیه اصفهان شد و نزد استادان بزرگ آن شهر مثل: میرزا احمد مدرس، محمدرضا نجفى، سید محمد درچه اى و نورالله مسجدشاهى، علوم اسلامى را فراگرفت و به درجات عالى نایل آمد. وى ادیب و شاعرى ماهر و تخلص وى «نادم» بود. اشعار بسیارى به زبان فارسى و عربى از او به یادگار مانده است. آثار به جا مانده از آن دانشمند فقیه عبارتند از: احسن التقاویم در اوقات شرعى اصفهان و کاشان، دیوان اشعار، شرح دعاى ندبه و قبلة البدان یا معرفة القبله.([13])
6. شیخ حسن نجف آبادى.
7. آقا رحیم ارباب.
آیت الله یزدى، مدتى در درس فلسفه حکیم متأله، آقا رحیم ارباب، شرکت کرد.([14])
ب) استادان قم
8. شیخ ابوالفضل زاهدى.
9. آیت الله محمد لاکانى.
10. سید حسین بُدلا، (متوفاى 1425ق.)
11. سید رضا صدر، (متوفاى 1415ق.)
12. آیت الله بروجردى.
13. امام خمینى.
14. شیخ مرتضى حائرى.
15. آیت الله مرعشى نجفى.
16. سید محمدحسین طباطبایى.
17. آیت الله شیخ محمدعلى اراکى.
18. شیخ عباسعلى شاهرودى.
19. آیت الله میرزا هاشم آملى.
20. سید محمدرضا گلپایگانى.
21. آیت الله محمد مجاهدى.
22. شیخ عبدالجواد جبل عاملى اصفهانى.
23. سید محسن فرید اراکى.
24. آیت الله سید محمدباقر سلطانى.([15])
تدریس
تدریس معارف و احکام اسلامى از فعالیت هاى بارز و مستمر آیت الله یزدى در طول زندگى علمى او بوده است. وى در جهت نشر معارف اسلامى و تربیت شاگردان و مبلغان علوم دینى، حتى در همان اوان طلبگى، در قم به تدریس کتاب هاى رایج حوزوى، به ویژه فقه، فلسفه و نیز اخلاق پرداخت. وى این کار را از عوامل موفقیت خود در امر تحقیق و تألیف به حساب مى آورد.([16])
آیت الله محمد یزدى هم اکنون، به تدریس خارج فقه اشتغال دارد.
تبلیغ
یکى از فعالیت هاى مهم علمى و مذهبى آیت الله یزدى، تبلیغ و نشر معارف و احکام اسلامى، بر اساس وظیفه دینى و رسالت قرآنى بوده است. وى در همان اوان جوانى که توان تبلیغ علوم و آموزه هاى دینى را در خود احساس کرد، به این امر اهتمام فراوان ورزید. طرح مسائل مهم دینى، با توجه به نیاز جامعه، با بیان شیوا و رسا، از ویژگى هاى وى بوده است به طورى که در هر جا وارد مى شد، سخنرانى هاى وى مورد استقبال مردم قرار مى گرفت. آیت الله محمد یزدى که خود را در این امر بسیار موفق مى دید، وقت بیشترى را صرف این کار کرد و کام تشنگان را به شهد شیرین آیات و روایات حیات بخش سیراب مى کرد و باعث تحول روحى و اجتماعى آنان مى شد.
ضرورت تبلیغ و دغدغه تحصیل
آیت الله محمد یزدى در امر تحصیل بسیار کوشا بود و از اوقات خود در راه تحصیل و کسب معارف و آگاهى هاى دینى، استفاده فراوان مى کرد. از این رو، از هر گونه مسئله اى که او را از تحصیل دور مى کرد، احتراز مى جست تا جایى که حتى تبلیغ در ماه مبارک رمضان را نیز تعطیل کرده، به تحصیل بیشتر و پژوهش در علوم حوزوى روى آوردولى با راهنمایى و ارشاد استاد خود، بین تحصیل و تبلیغ، تعادل برقرار کرد و با برنامه ریزى و درک جایگاه هر کدام، به رسالت خود در هر دو جبهه عمل مى کرد و نه تنها تزاحمى بین آنها احساس نکرد، بلکه هر کدام را مکمّل دیگرى یافت. وى در خاطراتش مى نویسد:
«مناسبت هاى مهم مذهبى هم مانند: محرم، صفر، رمضان و فاطمیه (براى تبلیغ) بسیار بود و همین امر، باعث شد که وقت زیادى از من گرفته شود و از ادامه تحصیل باز بمانم و این امر، مورد رضایت من نبود. یک بار تصمیم گرفتم که برنامه تبلیغ را تعطیل کنم لذا در آستانه ماه رمضان، مراجعه کنندگان (که از من براى تبلیغ در شهر خود دعوت مى کردند) را رد کردم و گفتم: امسال، به هیچ وجه بنا ندارم به جایى بروم تا این که دو شب مانده به ماه رمضان، به دیدن یکى از اساتید بزرگ به نام مرحوم سید محسن فرید رفتم. ... ایشان تا مرا دیدند، شروع کردند به تندى کردن و پرخاش نمودن...پرسیدم:
چه فلانى سر زد از ما *** که در سراى بستى؟
فرمود: شنیده ام که شما وعظ و خطابه را تعطیل کرده ایدنمى دانید که الآن زمانى است که مردم، یخرجون من دین الله افواجاً؟ به خدا اگر من مثل شما توان منبر رفتن داشتم، حتماً با قشر جوان تماس مى گرفتم و میان جامعه مى رفتم. شما جواب خدا را چه خواهید داد؟ من عرض کردم: واقعیت این است که مردم وقتى با ما برخورد مى کنند، به ما علاقه مند مى شوند و حتى در ایام تحصیل نمى گذارند به درس وبحث مشغول باشیم. ایشان فرمود: به هر تقدیر، بنده هم حضور امثال شما را در بین مردم واجب عینى مى دانم و هم ادامه تحصیل شما راچرا که حوزه علمیه، براى پرورش شما صرف هزینه کرده است و این هزینه ها نباید هدر شود. بعد از آن گفتم: حال که چنین مى فرمایید، هم اینک که از خدمت شما مرخص شدم، براى هر کجا که از من دعوت به عمل آید، خواهم پذیرفت».([17])
آیت الله یزدى بعد از این ماجرا، در امر تبلیغ مصمم شد و در هر جا که احساس نیازى کرد، با ارشادهاى خود منشأ هدایت و برکت در میان مردم مى شد.
فعالیت هاى سیاسى
با مطالعه اجمالى در تاریخ دو دهه قبل از انقلاب اسلامى، به ویژه سال هاى نزدیک به پیروزى انقلاب اسلامى، برمى آید که عالم نستوه، شجاع و ظلم ستیز، حضرت آیت الله یزدى، نقش مهمى در شکل گیرى، تداوم و پیروزى انقلاب اسلامى، به ویژه در شهر مذهبى قم داشته است.
او همراه با دیگر عالمان و فقیهان، در زمان حکومت ستم شاهى پهلوى، با تأثر از مبانى سیاسى امام خمینى و پیروى از وى، بر علیه برنامه هاى غیر دینى ستم شاهى، با قلم و بیان به افشاگرى پرداخت و به رسالت الهى خود در راستاى رفع ظلم، استقرار حکومت اسلامى و تحقق عدالت دینى در جامعه، به خوبى عمل نمود.
آشنایى آیت الله یزدى با مسائل سیاسى و شکل گیرى شخصیت سیاسى وى، به سال هاى ابتدایى ورود به قم و آشنایى با حرکت ضد طاغوتى فداییان اسلام، به رهبرى شهید نواب صفوى، واحدى و دیگر یاران فداییان اسلام و مطالعه اوّلین کتاب منتشر شده توسط آنان ـ حکومت اسلامى ـ با مسائل سیاسى و مبانى سیاسى اسلام تا حدودى آشنا شد و با شرکت در جلسات آنان، بر این آگاهى مى افزود[18])
اما وى از ارشادات مستقیم و غیر مستقیم امام خمینى، بیشترین تأثیر را پذیرفت.
ارتباط آیت الله یزدى با امام خمینى(قدس سره)، به سال هاى شرکت در بحث اصول امام در مسجد سلماسى قم باز مى گردد. وى و دیگر شاگردان بارز امام، بعد از پایان یافتن درس، گرد شمع نورانى امام حلقه مى زدند و ضمن پرسش و پاسخ هاى علمى، به مسائل سیاسى نیز مى پرداختند و امام نیز به وظایف افراد، در بخش هاى مختلف سیاسى اشاره و مبانى سیاسى خود را براى ایشان تبیین مى کرد.
آیت الله یزدى با تأثر از رهنمودهاى مستمر امام خمینى، معتقد بود که در ایام تبلیغى محرم، صفر، فاطمیه و ماه مبارک رمضان، باید ضمن بیان معارف دینى، مسائل سیاسى نیز بیان شود تا پرده از مفاسد حکومت پهلوى برداشته شود. از این رو، در ایام تبلیغ، بر علیه حکومت ستم شاهى پهلوى به سخنرانى مى پرداخت و از امام خمینى به عنوان تنها رهبر نجات دهنده مردم، از زیر سلطه طاغوت، تأکید فراوان مى کرد.([19])
برخى از فعالیت هاى سیاسى و مبارزاتى وى عبارتند از:
1. تأسیس هفته نامه هاى بعثت و انتقام، از اوّلین فعالیت هاى سیاسى آیت الله محمد یزدى به شمار مى رود. وى، همراه آیت الله مصباح یزدى و دیگر مبارزان، به نشر هفته نامه هاى بعثت و انتقام مى پرداختند و در آنها، مسائل روز و مشکلات سیاسى و اجتماعى را مطرح مى کردند.([20])
2. تشکیل جلسات محرمانه با مردم انقلابى قم، از دیگر فعالیت هاى آیت الله یزدى بود. وى مى گوید:
«در روزهاى مبارزه با رژیم ستم شاهى، بنده به همراه جمعى از آقایان قمى ها که حدود هشت تن از ایشان همچنان در شمار محترمین قم هستند، جلسه مخفیانه اى ترتیب داده بودیم که البته در ابتدا علنى بوداما از آن جا که با ساواک مشکل داشتیم و هر روز به یک بهانه این نهاد جهنمى، براى ما مزاحمت ایجاد مى کرد، پیشنهاد شد که جلسه مزبور در خفا تشکیل شود. در شروع جلسه، عدد افراد به ده الى بیست نفر مى رسید و بعضى از آنها در شمار بازاریان محترم قم و علاقه مند به حضرت امام بودند و گه گاه منزل خود را براى برگزارى جلسه در اختیار مى گذاشتند... البته جمع ما پر برکت بود و ثمره اش شکل گیرى چند تشکیلات مسلحانه بود که براى مبارزه با رژیم، مبادرت به ساختن سه راهى (نوعى مواد منفجره) و بمب هاى دست ساز مى کردند... شاید شنیده باشید که اوّلین حرکت مسلحانه در قم، از سوى همین دوستان سازماندهى شد و محل عملیات هم یکى از پاسگاه هاى اطراف قم بودفردى هم از گروه ما در آن عملیات به شهادت رسید ]که [جنازه اش به قم منتقل شد و در ردیف شهداى انقلاب جاى گرفت.([21])
برخى از اعضاى فعال این جلسات عبارت بودند از: آقاى على محمدى ، عضو کنونى ستاد برگزارى نماز جمعه تهران، حاج حسین معینى، که بازارى بود، حاج حسین سلیمانى که اکنون مقیم مشهد است و صبورى که شغل وى هتل دارى بود.([22])
3. مخالفت و اعتراض نسبت به چاپ قرآن سلطنتى، یکى دیگر از موضع گیرى هاى آیت الله یزدى بود. چاپ قرآن، از اقداماتى بود که به انگیزه فریب عوام از سوى رژیم شاه انجام شد. قرآن ها پس از چاپ به استان هاى کشور فرستاده شد و استانداران و مقامات دولتى هر شهر، موظف بودند که طى تشریفاتى، قرآن ها را در محل هاى مناسبى که در معرض دید مردم باشد، قرار دهند تا بدین وسیله، شاه و حکومت او را قرآنى و در جهت اهداف قرآن جلوه دهند. آیت الله یزدى این حرکت را اقدامى در جهت فریب مردم دانسته و در یکى از بیاناتش چنین گفته بود:
«اگر شاه واقعاً به قرآن علاقه مند است، زنش را وادار به پوشیدن حجاب کند و یا مشروب خوارى را ترک کند»
و نیز گفته بود:
«این همان قرآنى است که بر فراز نیزه بردند و على(علیه السلام) را با آن به کشتن دادند».([23])
4. یکى دیگر از برنامه هایى که رژیم شاه براى از هم پاشیدگى حوزه علمیه ترتیب داده بود و آیت الله یزدى با آن مخالفت کرد، طرح مدارس اوقافى بود. برنامه چنین بود که طلاب علوم دینى، تحت برنامه اداره اوقاف به تحصیل بپردازند و بعد از فارغ التحصیل شدن، مدرک اخذ کنند. آیت الله یزدى در خاطراتش چنین مى گوید:
«بنده هم در جلسه درس اخلاقم ـ که به مدرسه فیضیه منتقل شده بود ـ مخالفت خودم را با این برنامه ابراز نمودم و عنوان کردم که هدف گردانندگان این حرکت، مقابله با حوزه علمیه و پراکنده کردن طلاب مى باشد و وظیفه ما این است که در راستاى برنامه اى که مراجع عظام تقلید براى طلبه ها ریخته اند، حرکت کنیم و معنا ندارد که از برنامه اى که یک ارگان دولتى و وابسته، به نام اوقاف، براى طلاب ارائه مى کند و نام آن را مدارس اوقافى مى گذارد، حمایت کنیم و افزود:
طلبه اى که در چنین مراکزى تحصیل کند، بى شک به درد اسلام و مسلمین نخواهد خورد و نام طلبه دینى برازنده او نخواهد بود».([24])
5. سخنرانى انقلابى و معرفى امام خمینى، به عنوان رهبر و امام در شهر بروجن.([25])
6. مخالفت با تأسیس و اهداف حزب رستاخیز در سال 1353ش. در بندر لنگه.([26])
7. چاپ، تکثیر و انتشار اعلامیه هاى امام خمینى و ارسال آنها به شهرهاى دوردست ایران.([27])
8. ارتباط، تأیید و تقویت گروه هاى مسلح پیرو خط امام.
9. ایفاى نقش در حماسه نوزده دى قم در سال 1356ش.([28])
10. تشکیل اوّلین جلسه تحصن در قماوّلین اعتصابى که علیه رژیم پهلوى در تهران انجام شد، به رهبرى شهیدان بزرگوار، مطهرى و بهشتى در دانشگاه تهران بود. آیت الله یزدى نیز براى حمایت از آنان و ایجاد حرکت انقلابى در بین مردم سراسر ایران، در قم دست به تشکیل جسله تحصن زد. وى با چند تن از دوستانش به مسجد اعظم آمدند و در شبستان اوّل مسجد، نزدیک قبر آیت الله بروجردى، تجمع و اعلام تحصن کردند و مردم بسیارى به آنان پیوستند. این تحصن، چند روز به طول انجامید و بدون درگیرى خاتمه یافت.([29])
دانشمند مبارز، آیت الله یزدى، در پى افشاگرى ها و رهبرى حرکت هاى ضد رژیم ستم شاهى، بارها در قم، اهواز، چالوس، خمین و کرمانشاه بازداشت شد و در زندان هاى قزل قلعه تهران، کرمانشاه و بوشهر، زندانى شد و بارها نیز به شهرهاى دوردست و بد آب و هوا تبعید شد.([30])
کنگان، بوشهر، اسلام آباد غرب و رودبارگیلان، از شهرهایى بودند که آیت الله یزدى در آن ها به حالت تبعید زندگى کرد.([31])ممنوع المنبر شدن، زندانى شدن و تبعید شدن، هیچ کدام نتوانست او را از راهى که در پیش گرفته بود، باز دارد. وى در خاطراتش مى گوید:
«بنده هر بار که از تبعید باز مى گشتم، مجدداً فعالیت انقلابى و سخنرانى ام را از سر مى گرفتم و این گونه نبود که از پا بنشینم و دست بردارم مقید بودم که هر بار آن قدر به کار ادامه دهم تا مجدداً بازداشت شوم. خوشبختانه در ایام ماه مبارک رمضان، به هر منطقه اى که براى سخنرانى رفتم، حرف ها و مباحثم را مطرح مى کردم و تا انتهاى ماه، برنامه ام ادامه یافت به جز یک بار که در مسجد جامع قم برنامه داشتم و در دهه آخر ماه، بازداشت شدم و بقیه ماه را دوستان دیگر اداره مى کردند».([32])
امام خمینى که خود به نجف اشرف تبعید شده بود، از برنامه هاى مبارزاتى آیت الله یزدى آگاهى داشت و به صورت شفاهى و گاهى با ارسال نامه، وى را تشویق به استقامت و امر به پایدارى مى کرد. امام در خرداد 1357ش. خطاب به آیت الله یزدى چنین نوشت:
«پس از اهداى سلام و تحیت، مرقوم شریف واصل، سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواستاربحمدالله تعالى، شما پیشتازان نهضت اسلامى، به وظایف خطیر خود عمل کرده و مى کنید و مایه سرفرازى حوزه هاى علمیه هستید و قطع عذر کسانى که در این موقع خطیر یا با سکونت از زیر بار مسئولیت شانه خالى کرده یا علاوه ]بر آن[، امر به سکوت هم مى کنند، نموده اید. هنیئاً لکم».([33])
امام خمینى(قدس سره) در قسمتى دیگر از نامه خود خطاب به آیت الله یزدى مى نویسد:
پایدارى فضلاى محترم حوزه علمیه قم و صبر بر شدائد طبقه جوان، موجب کمال امیدوارى به بقاى عظمت آنهاست. قیام مردان حق از اعصار قبل از اسلام و از بدو اسلام، توأم با مشکلات عظیمه بوده است که گرفتارى هاى شما آقایان محترم و فشارهاى دستگاه جبار، در قبال آنها سهل است. مع ذلک، با ملاحظه ظروف و مشکلات داخل وخارج، باید از این پایدارى تشکر کنم...»([34])
مناصب و فعالیتهاى اجتماعى
آیت الله یزدى تا پیروزى انقلاب اسلامى همواره با کوشش و تحمل زحمات طاقت فرسادر کنار عالمان و مردم ظلم ستیز ایران، رسالت الهى خویش را به بهترین صورت انجام داد و بعد از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچون سربازى فداکار، خالصانه، یار ولایت فقیه بود و در این راستا، مسئولیت هاى فراوانى را از طرف امام خمینى پذیرا شد و بعد از رحلت امام نیز مناصب متعددى را به فرمان مقام معظم رهبرى، حضرت آیت الله خامنه اى بر عهده گرفت.
پیشینه فعالیت هاى سیاسى و اجتماعى عالم نستوه و فقیه آگاه به زمان، آیت الله یزدى، نشان از اعتقاد راسخ و باور محکم وى نسبت به لزوم تحقق حکومت اسلامى و ایجاد نظام اسلامى است او در عمل نیز بر این باور صحه گذاشته، از هیچ کوششى در راه پیشبرد اهداف مقدس نظام جمهورى اسلامى دریغ نکرد و همواره بار مسئولیت هاى گوناگونى را به دوش کشید تا جایى که امام خمینى او را متعهد به انقلاب و دردآشناى اسلام و انقلاب معرفى کردهمان طورى که در حکم انتصاب وى به عضویت فقهاى شوراى نگهبان چنین آمده است:
«جنابعالى را که از افراد متدین، مورد وثوق و درد آشناى اسلام و انقلاب مى باشید، به عنوان یکى از فقهاى شوراى نگهبان منصوب مى نمایم».([35])
ورود امام خمینى به قم، در سال 1357ش. و سکونت در منزل آیت الله یزدى([36])، نشان از عمق اعتماد امام نسبت به او و گویاى قرب و منزلت ویژه وى نزد امام مى باشد و این، جایگاهى بس بزرگ است که نصیب هر کس نمى شود.
آیت الله مصباح یزدى در مورد ثبات قدم و کوشش هاى بى دریغ آیت الله یزدى در جهت تحقق نظام جمهورى اسلامى و تثبیت و بقاى آن چنین مى گوید:
«از ویژگى هاى اخلاقى و شخصیتى ایشان، حساسیت نسبت به مسائل دینى و اجتماعى است که همواره از دوران جوانى تا کنون، جهت فکرى و رفتارى ایشان را تعیین کرده است و قبل از انقلاب، بارها در اثر سخنرانى هاى اعتراض آمیز به رژیم گذشته و حمایت از نهضت امام، به زندان و تبعید کشیده شدند و بعد از پیروزى انقلاب، بنابر تشخیص وظیفه، مسئولیت هاى خطیرى را عهده دار شدند».([37])
برخى از فعالیت ها و مناصب آیت الله یزدى بعد از انقلاب به طور اختصار عبارتند از:
1. مدیریت استقبال از امام خمینى، هنگام ورود وى به قم در سال 1357ش. و ترتیب دادن مقدمات سکونت وى در قم.([38])
2. مسئول دفتر امام در قم، در سال 1357ش.([39])
3. رئیس دادگاه انقلاب اسلامى قم.
4. نمایندگى مجلس شوراى اسلامى (دوره اوّل و دوم).([40])
5. عضو فقهاى شوراى نگهبان.([41])
6. امام جمعه موقت شیراز، بعد از شهادت آیت الله دستغیب در سال 1360ش.([42])
7. نماینده مجلس خبرگان رهبرى (دوره دوم) از استان تهران.([43])
8. عضو هیئت بررسى پیش نویس قانون اساسى.([44])
9. نمایندگى امام براى حل مشکلات سیاسى و اجتماعى برخى از شهرها.
امام خمینى در تاریخ 1358ش. طى حکمى خطاب به وى چنین نوشت:
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شیخ محمد یزدى دامت افاضاته
لازم است جنابعالى براى تنظیم امور و ارشاد و نصیحت اهالى و قضاوت شرعیه، مسافرتى به شهرهاى سقز، قهرمان شهر (کرمانشاه)، اسلام آباد، ایلام و دیگر شهرهایى که مسافرت بدانها را در استان هاى غرب لازم تشخیص دادید، بروید و ضمن انجام وظایف محوله، مردم را به اتحاد و یگانگى دعوت نموده، از اختلاف و تفرقه برحذر دارید و نسبت به وظیفه خطیرى که در این موقع حساس دارند، آشنا سازید. از خداى تعالى، عظمت اسلام و مسلمین و موفقیت همگان را خواستارم».([45])
10. رئیس قوه قضاییه بعد از رحلت امام خمینى.([46])
11. امام جمعه موقت تهران.
12. عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
پژوهش و نگارش
آیت الله یزدى در کنار تحصیل و تدریس، به تحقیق و پژوهش و نویسندگى در موضوعات فقهى، اصولى، قرآنى، تاریخى و اعتقادى مى پرداخت و حتى در طول دوران مبارزات با حکومت ستم شاهى پهلوى که در شهرهاى دور تبعید بود و درحال زندان و در سال هاى بعد از انقلاب اسلامى که داراى مناصب حکومتى بود، هیچ گاه از پژوهش و تألیف دست برنداشت و پیوسته یافته هاى ارزشمند خود را به رشته تحریر درمى آورد. آیت الله مصباح یزدى در این مورد مى گوید:
«جناب آقاى یزدى بیش از نیم قرن است که به تحصیل و تدریس و تحقیق در علوم اسلامى، به خصوص فقه و اصول اشتغال دارند و حتى در زمان تصدى پست هاى حساس و وقت گیر هم از کارهاى علمى برکنار نبودند و آثارى که از ایشان به چاپ رسیده، نشانه اى از علاقه و توان ایشان در مسائل فقهى و تفسیرى و مانند آنهاست».([47])
از ثمرات زحمات شبانه روزى آیت الله یزدى در امر پژوهش و نگارش، خلق دهها اثر ارزشمند در علوم اسلامى مى باشد که عبارتند از :
الف) فقه
1. لباس مصلىاین اثر، تقریر درس فقه آیت الله بروجردى است که در 735 صفحه نگارش یافته است.
2. کتاب بیعاین کتاب، تقریر درس امام خمینى است که در 385ص نگارش یافته است.
3. انقضاء فى الاسلام.
4. بحثٌ فى الغناء.
5. المتنجس متنجس کالنجس.
6. قاعده لاضرر.
7. بحثٌ حول العرش.
8. الجهاد فى الاسلام.
9. الذبح فى الحج و القربان فى الاسلام.([48])
این آثار، تقریرات درس هاى استادانِ آیت الله یزدى مى باشند و هنوز چاپ نشده اند.
10. مجمع الرسائل.([49])
11. مسئله خمس.([50])
12. ثلاث رسائل فقهیه.([51])
اصول
1. ا صول الفقهاین اثر، مشتمل بر یک دوره درس خارج اصول است که در 1118 صفحه نوشته شده است و از تقریرات درس هاى اصول امام خمینى مى باشد.
2. مباحث الفاظ در 318 صفحه که هنوز چاپ نشده است.([52])
تفسیر و علوم قرآنى
1. فقه القرآناین کتاب در آیات الاحکام است و در ایام تبعید، در شهرهاى کنگان، بوشهر و اسلام آباد غرب به نگارش درآمده است. وى در این مورد مى گوید:
«از دیگر آثار قلمى که به نگارش آن اقدام کرده ام، جمع آورى و تحقیق در خصوص آیات الاحکام قرآن است. این کار را در شهر کنگان ـ که نخستین تبعیدگاه من به حساب مى آمد ـ انجام دادم.... بعد از آن، ما را به اسلام آباد منتقل کردند و مدتى را در تنهایى گذراندم و به تکمیل کتاب مذکور پرداختم.... در نهایت کتابى به دست آمد در چهار جزء که نامش را «فقه القرآن» گذاشتم.
امتیازى که آیات الاحکام ما نسبت به سایر موارد از این دست دارد، این است که داراى ترتیب ممتازى است و با ترتیب متعارف در فقه ما متفاوت استحتى ابوابى در این کتاب آمده است که در سایر آیات الاحکام ها موجود نیستاز قبیل حکومت و ولایت».([53])
این اثر، توسط انتشارات اسماعیلیان قم، در دو جلد به چاپ رسیده است.
2. اُسَسُ الایمان فى القرآنموضوع این کتاب، اصول دین از منظر قرآن است. این اثر، در زندان کرمانشاه، در دوران ستم شاهى، به نگارش درآمده است و هم اکنون به چاپ رسیده است.
3. تفسیر من فاتحة الکتاب.
عقاید
1. بشر و خداشناسى.
2. گمشده شماین اثر در اصول دین و معرفى شیعه است که در سال 1348ش. توسط انتشارات دارالفکر قم به چاپ رسیده است.
3. پایه هاى ایدئولوژى در اسلاماین اثر نیز در اصول دین و معرفى توحید، عدل و نبوت است و توسط انتشارات جامعه مدرسین در سال 1362ش. به چاپ رسیده است.([54])
4. امامت در شیعه.
5. نوشته هاى مناین اثر پاسخ به نامه هاى فردى از عالمان ضد شیعى، به نام مردوخ است و هنوز چاپ نشده است.
6. پاسخ به تهمت هاى آقاى مردوخاین اثر، درسال 1340ش. توسط چاپخانه علمیه قم به چاپ رسیده است و در جواب تهمت هاى نارواى فردى به نام مردوخ کردستانى نوشته شده است.([55])
7. اسلام، همگام با زمان.
8. مجموعه مقالاتاین اثر، حاوى مقالات گوناگون اعتقادى هر انسان شناسى است که توسط انتشارات جامعه مدرسین، در سال 1362 ش. به چاپ رسیده است.
9. درسهایى پیرامون ولایت فقیه یا حکومت اسلامى.
10. نبذ من المعارف الاسلامیهاین اثر، یک دوره اصول دین و مذهب به زبان عربى و به روش عقلى مى باشد که به چاپ رسیده است.([56])
آثار متفرقه
1. روشنى و شخصیت.
2. سیرى در تاریخ حدیث.
3. سازندگى محیط.
4. روان شناسى اسلامى.
5. علم النفس الاسلامى (ترجمه روانشناسى اسلامى).
6. شرح و تفسیر قانون اساسى.
7. حسین بن على را بهتر بشناسیماین کتاب در سال هاى قبل از انقلاب به نگارش درآمده است و موضوع آن تحلیل قیام عاشورا و نهضت امام حسین(علیه السلام) است. در این کتاب، نقاط ضعف، در کیفیت برگزارى عزادراى و ذکر مصیبت بیان شده و به طور مستدل آسیب شناسى شده و ضمن تحلیل آنها، راهکارهایى نیز ارائه شده است. نکته قابل توجه در این کتاب، تطبیق وقایع صدر اسلام با اوضاع زمان حکومت محمدرضا شاه پهلوى مى باشد. از این رو، بعد از چاپ اوّل، با این که مورد استقبال عموم مردم و اندیشمندان قرار گرفت، از طرف ساواک ممنوع و اقدام به جمع آروى آن شد.([57])
آیت الله یزدى علاوه بر آثار یاد شده، مقالات و رساله هاى بسیارى را به رشته تحریر درآورده است که اغلب آنها در نشریات کشور، مثل مجله نورعلم به چاپ رسیده اند.([58])
[1]. وى دختر استاد عبدالکریم از خاندان معروف دواتگراصفهان بود. استاد عبدالکریم از هنرمندان به نام اصفهان در امر فلزکارى و قلم زنى بود که آثار تزیینى وى تا چندین سال قبل در برخى از رواق هاى حرم مطهر امام هشتم در قالب جام ها و دیگر وسایل تزیینى موجود بود. (خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 27).
[2]. خبرگان ملت، دفتر دوم، ص 656.
[3]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 29.
[4]. همان، ص 30.
[5]. خبرگان ملت، دفتر دوم، ص 657گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازى، ج 2، ص 310.
[6]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 52.
[7]. همان، ص 49.
[8]. همان، ص 43.
[9]. همان، ص 117.
[10]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 338.
[11]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 30.
[12]. گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 310.
[13]. تاریخ علمى و اجتماعى اصفهان، ج 2، ص 338.
[14]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 36.
[15]. همان، ص 45گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 310.
[16]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 58.
[17]. همان.
[18]. همان، ص 163.
[19]. خبرگان ملت، دفتر دوم، ص 660.
[20]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 180.
[21]. همان، ص 190.
[22]. همان، ص 191.
[23]. همان، ص 216.
[24]. همان، ص 220.
[25]. همان، ص 238.
[26]. همان، ص 244.
[27]. همان، ص 205.
[28]. حماسه 19 دى قم، ص 191.
[29]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 271.
[30]. نهضت روحانیون ایران، ج 7، ص 222.
[31]. خبرگان ملت، دفتر دوم، ص 660.
[32]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 210.
[33]. صحیفه امام، ج 3، ص 398.
[34]. همان، ج 2، ص 169.
[35]. صحیفه امام، ج 21، ص 67.
[36]. ر. ک: خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 279.
[37]. مکاتبه به آیت الله مصباح یزدى، 4/11/1383ش.
[38]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 279.
[39]. همان، ص 461.
[40]. همان.
[41]. صحیفه امام، ج 21، ص 67.
[42]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 516.
[43]. خبرگان ملت، دفتر دوم، ص 665.
[44]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 523.
[45]. خبرگان ملت، ج 6، ص 507.
[46]. همان، دفتر دوم، ص 665.
[47]. مکاتبه با آیت الله مصباح یزدى، 4/11/1383ش.
[48]. گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 310.
[49]. خاطرات آیت الله محمّد یزدى، ص 115.
[50]. همان، ص 117.
[51]. همان، ص 124.
[52]. گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 311.
[53]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 110.
[54]. خبرگان ملّت، دفتر دوم، ص 658.
[55]. خاطرات آیت الله محمد یزدى، ص 100.
[56]. همان، ص 113.
[57]. همان، ص 103 و 106.
[58]. ر. ک: خبرگان ملت، دفتر دوم، ص 658 گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 312.