معرفی کتاب
کتاب نهج البلاغه مجموعه اى از خطبه ها، نامه ها و حکمتهاى گهربار امام امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(علیه السلام) است که توسط ابوالحسن محمدبن حسین بن موسى (359ـ 406ق) معروف به سید رضى گردآورى و تنظیم شده است
او این کتاب را به عنوان بر گزیده اى از کلمات گرانسنگ آن حضرت از میان هزاران سخن ایشان تدوین نموده است
وى در مقدمه کتابش سبب تدوین کلمات حکمت آمیز امیر سخن و ولى مؤمنان را چنین بیان کرده است:
براى اولین بار کتابى درباره خصایص امامان نوشتم (که همان کتاب خصائص الأئمة(علیهم السلام) است) که در آن سخنان کوتاه و حکیمانه حضرت على(علیه السلام) را جمع کردم که شگفتى بسیارى از خوانندگانش را برانگیخت و از من خواستند که به گرد آورى مجموعه اى از سخنان فصیح و بلیغ آن حضرت اقدام کنم و من با آگاهى از گستردگى و عمق کلمات ایشان و توجه به اهمیت آن (از جهت ضرورت نشر معارف الهى و نبوى که در زبان آن حضرت ظاهر گشته است) بخشى از سخنان ارزشمند آن امام هُمام را در حول سه محور خطبه ها، نامه ها و موعظه ها (حکمتها و کلمات قصار) جمع کردم به این امید که سایر کلمات ایشان توسط دیگران جمع گردد
آرى کتاب سید رضى به این ترتیب نظم یافته است که ابتدا حدود دویست و چهل خطبه از خطبه هاى آن حضرت را که شامل کلمات و عبارات بسیار بدیع و فصیح است جمع کرده و در ابتدا یا انتهاى برخى از خطبه ها یا کلمات، نکاتى را یاد آورى کرده است. البته این تعداد خطبه، بسیار کمتر از مقدار خطبه هاى حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) مى باشد که در زمان سید رضى و بعد از آن بر سر زبانها و در متن کتابهاى مسلمانان رایج بود، به طورى که تعداد آنها را بیش از دو هزار خطبه دانسته اند. سپس حدود هشتاد نامه و کتاب از نوشته هاى آن حضرت را که به دوستان و دشمنان خود نوشته بود، گرد آورده است و در پایان نیز کلمات کوتاه حکمت آمیز ایشان را با عنوان حکمتهاى امیرالمؤمنین(علیه السلام) جمع کرده است که حدود چهار صد و هشتاد حکمت را شامل مى شود. او همچنین در ذیل برخى از حکمتها به توضیح برخى کلمات پرداخته است
مطالب این کتاب از جمله شیواترین متون عربی محسوب میشود
سخنان علی ابن ابیطالب در این کتاب بر در سه باب آمده است:
* باب اول: خطبهها و اوامر
* باب دوم: نامهها و رسائل و وصایا
* باب سوم: کلمات قصار، حکمت آمیز و مواعظ
ساختار نهج البلاغه، سخنانی شگفت انگیز در مورد توحید، عدل، خلقت، زن و مرد، تقوا، مذمت دنیا، شیطان، نکوهش بعضی از صحابه پیغمبر، امتیازات خاندان رسالت، اوصاف متقین، مومنین، منافقین، توضیح بعضی از آیات قرآن، درباره بنی امیه، یاد مرگ، دولتها و ملتها، اوصاف آل محمد، فضائل و رذایل اخلاقی، مشاوره، توبه، توکل، شکر و کفر نعمت، عاقل و جاهل، انواع جهاد، راه آسایش دنیا، عدالت و صدها موضوع دیگر است که هر کدام تشنگان معرفت را سیراب خواهد کرد. سخنان حضرت در طرح اینگونه بحث ها، همچون قرآن کریم است که به زبان موعظت، از هر پدیده محسوس یا معقولی نمونه ای روشن و قابل درک در جلوی چشم شنونده قرار می دهد، بعد کم کم و آرام آرام، او را با خود به سر منزلی میبرد که باید بدان برسد. (به درگاه خدا و آستان پروردگار)!
تنوع موضوعات نهج البلاغه اعجاب برانگیز است، معارف بلند توحیدى ارزشهاى والاى الهى، پند و اندرز و موعظه، بیان و تحلیل حوادث سیاسى و اجتماعى، دستور کار حکمرانان و توبیخ آنها از جمله مطالب نهج البلاغه است.
نهج البلاغه در لغت به معناى راه رسا و بلیغ سخن گفتن است. سیّد رضى کوشیده است از میان احادیث منقول از امام على علیه السلام، بلیغترین و زیباترین آنها را گزینش و در این مجموعه گرد آورد. همین ویژگى راز ماندگارى و جاودانگى این کتاب در حوادث سهمگین و تلخ گذشته تاریخ و موجب شهرت آن در میان گروههاى مختلف مسلمانان و شخصیّت هاى برجسته غیرمسلمان گشته است.
یکى از مهم ترین اشکالات مطرح در رابطه با کتاب نهج البلاغه این است که سید رضى هیچ سندى براى هشت صد حدیث نقل شده در این کتاب ذکر نکرده است. از این رو عده اى از متعصبان اهل سنت مثل ابن خلکان، ذهبى و پیروان آنها گفته اند که سید رضى به دروغ این کلمات را به امام على(علیه السلام) نسبت داده است و خودش واضع و جاعل آنها است در حالى که همه این کلمات داراى سندهاى بسیار مفصل و صحیح مى باشد که علماى شیعه وسنى در کتابهاى خود نقل کرده اند
علامه محمد باقر محمودى همه احادیث حضرت على(علیه السلام) را در پنج عنوان (خطبه ها، نامه ها، وصیتها، دعاها، و حکمتها) طبقه بندى کرده و با همه سندها و منابع معتبر جمع کرده است که تحت عنوان "نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه" (در هشت مجلد) چاپ شده است.
بنابراین همه اشکالات نااهلان درباره اعتبار مطالب نهج البلاغه بى پایه و نادرست است. و البته اشخاصى مثل ذهبى حتى نمى دانند که نویسنده کتاب سید رضى است یا سید مرتضى؟!. آنان حتى به خود زحمت نمى دهند که منابع دست اول خود مثل صحاح سته، آثار بیهقى، احمدبن حنبل، به ویژه تاریخ ابن عساکر را ببینند و بر وجود اسناد کلمات حضرت على(علیه السلام) آگاهى یابند و شاید خود را به جهالت زده و فقط از روى تعصب کینه توزانه به انکار مطالب و اعتبار کتاب نهج البلاغه و سایر آثار صحیح و معتبر شیعه مى پردازند. روشن است که تعصب کوردلان هرگز از میان نمى رود و امروزه نیز على رغم وجود همه منابع معتبر و قابل دسترس بودن آنها عده اى از وهابیون کوردل به ناسزاگویى و هتّاکى درباره کتاب نهج البلاغه مى پردازند که البته توطئه هاى آنها نافرجام خواهد ماند و حقیقت جویان عالم به معارفى که از زبان امام المتقین و امیرالمؤمنین على(علیه السلام)جارى شده، خواهند رسید
شرح هاى فراوانى بر کتاب نهج البلاغه توسط علماى اسلام اعم از شیعه و سنى نوشته شده است که برخى از آنها عبارتند از:
1-شرح ابوالحسن على بن زید بیهقى(م565ق)
2- حدائق الحقایق شرح قطب الدین محمد بن حسین بن حسن بیهقى کیدرى (م576ق)
3- شرح ابن ابى الحدید معتزلى
4-شرح آقا جهان گیرخان قشقایى
5-شرح شیخ محمد عبده
6-شرح ابن جاندار
7- ,,,شرح ابن الجرموزى
8-شرح جواهرى
9-شرح زوارى
10ـ شرح مولى فتح الله کاشانى
11-شرح ابن هیثم بحرانى
البته بیش از دویست شرح بر این کتاب نوشته شده است که علامه آغابزرگ تهرانى در کتاب الذریعة بیش از یکصد و پنجاه شرح را نام برده است
این کتاب از قدیم الایام مورد توجه علماى اسلام واقع شده است، از این رو دانشمندان زیادى آن را حفظ کرده و علاوه بر به خاطر سپردن کلمات آن به شرح آن در مساجد و مدارس پرداخته اند
کتاب نهج البلاغه بارها در ایران و سایر کشورهاى اسلامى به چاپ رسیده است.
منابع:
1ـ خیرالدین زرکلى، الأعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چ 8، 1989م، ج1، ص286, ج2، ص 166، 223، 231، 235, ج3، ص47، 104، 278،330, ج4، ص63، 219، 278، 290، 296, ج 5، ص 286، 323, ج6، ص99، 119، 127، 252، 309، 347, ج 7، ص 336, ج 8، ص 58 و 134
2ـ شمس الدین ذهبى، تاریخ الإسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمرى، بیروت، دارالکتاب العربى، چ2، 1413ق، ج28، ص15، و ص150، ج27، ص280, ج29، ص246، 434, ج33، ص168, ج 39، 209
3ـ سید محسن امین، أعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1406 ق، ج1، ص77، به بعد و ص129
4ـ عزّالدین ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دار صادر و دار بیروت، 1385ق، ج9، ص189، ص68، و 459
5ـ شیخ آقا بزرگ تهرانى، الذریعة الى تصانیف الشیعة، قم، اسماعیلیان، 1408ق، ج1، ص80, ج 2، ص 240، 436, ج 3، ص 455, ج 4، ص 447, ج7، ص164, ج 8، ص 112، ص 288, ج10، ص144, ج 13، ص 353، 371, ج14، ص 113 به بعد و ص138 و بعد, ج19، ص62 و 351, ج22، ص331
6ـ ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، 1407ق، ج12، ص3، 15، 53, ج 13، ص 199
7ـ ابن عماد حنبلى، شذرات الذهب فى أخبار من ذهب، تحقیق الأرناؤوط، دمشق و بیروت، دار ابن کثیر، 1406ق، ج5، ص43 به بعد و ص144, ج 10، ص 122
8ـ ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغة، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارإحیاء الکتب العربیّة، 1387ق (20 جلد در 10 مجلد)، ج1، ص41, ج14، ص146
9ـ علامه امینى، الغدیر، بیروت، دارالکتاب العربى، چ4، 1379ق، ج4، ص184
10ـ سید رضى، خصائص الأئمه، تحقیق محمد هادى امینى، مشهد، آستان قدس رضوى، چ2، 1406ق، مقدمه محقق
11ـ زین الدین جبل عاملى شهید ثانى، روض الجنان فى شرح ارشاد الأذهان، قم، مؤسسة آل البیت(علیهم السلام)لإحیاء التراث
12ـ ابن الجوزى، المنتظم فى تاریخ الأمم والملوک، تحقیق محمد و مصطفى عبدالقادر عطاء، بیروت، دارالکتب العلمیّة، 1412ق ، ج 18، ص 186
13ـ سید رضى، نهج البلاغه، تصحیح صبحى صالح، تهران، اسوه، 1415ق