ابوالحسن مشکینى
(1305 - 1358 قمری)
عنوان مقاله: ستاره ی سبلان
نویسنده: محمد الوانساز خویی
مشکین
شهرستان مشکین شهر در شمال غرب ایران و در 839 کیلومترى تهران واقع شده است و جمعیتى بالغ بر 164007 نفر را در خود جاى داده است. آب و هواى این شهر، معتدل کوهستانى است و کوه معروف سبلان در 25 کیلومترى این شهر قرار دارد و محصولاتش بیش تر انگور و سیب و هلو و خربزه و گندم و جو است.
مشکین شهر در طول تاریخ داراى شخصیت ها و علما و رجال بزرگى مانند سعدالدین وراوینى دانشمند و مترجم کتاب مرزبان نامه، شیخ محمود خیاوى عارف بزرگ قرن هفتم هجرى (مدفون در لیمر شهرستان آستارا)، پیر محمّد پیشکینى از عرفا و یاران شیخ صفى الدین اردبیلى (مدفون در محله اى معروف در روستاى ارباب کندى) بوده و در دوره معاصر و در جریان نهضت مشروطیت، عالم بزرگ ملاّ امام وردى مشکینى از روحانیون غیرت مند و تحصیل کرده ی نجف اشرف از این خطه برخاسته است که هنوز مردم رشادت ها و مبارزات او را فراموش نکرده اند. عالمان دیگرى مانند شیخ یوسف افقهى و شیخ قاسم پیریخانى و آیت الله حاج میرزا محسن مشکینى (مدفون قم) و آیت الله حاج میرزا على مشکینى (امام جمعه فقید شهر مقدس قم) و آیت الله میرزا ابوالحسن مشکینى، این خطه اند.
ولادت
استاد معروف حوزه ی علمیّه ی نجف اشرف، آیت الله میرزا ابوالحسن مشکینى [1] فرزند عبدالحسین به سال 1305 قمری[2] در روستاى احمدآباد [3] از توابع مشکین شهر دیده به جهان گشود .
متأسفانه از خاندان مرحوم آیت الله مشکینى مطلبى به دست نیامده است.
تحصیلات
ایشان پس از سپرى کردن دوران کودکى، خواندن و نوشتن را در روستاى «احمدآباد» یا «احمد بیگلو» فراگرفت و بعد از آن در سال 1320 قمری [4] راهى حوزه ی علمیّه ی اردبیل گردید. در طول شش سال از دروس سطح فارغ گردید و سپس به اقامه ی جماعت و فعالیت هاى علمى پرداخت. بعد از آن در اواخر سال 1328 قمری [5] براى تکمیل تحصیلات، به نجف اشرف هجرت کرد و در محضر عالم بزرگ و مُدرس معروف اصولى آیت الله آخوند ملاّ محمّد کاظم خراسانى و آیت ملاّ فتح الله شیخ الشریعه اصفهانی [6] زانوى ادب بر زمین زد و نزدیک به یک سال ازمحضر آخوند خراسانى استفاده برد. پس از آن وفات او در سال 1329 قمری در جلسات درسى آیت الله آخوند ملاّ على قوچانى، [7] و آیت الله سیّد محمّد کاظم یزدى [8] حاضر گردید. پس از آن، در اوّل سال 1337 قمری به کربلاى معلّى رفت و در خدمت آیت الله میرزا محمّد تقى شیرازى معروف به «میرزاى دوم» به تحصیل پرداخت. پس از ارتحال استادش در سال 1338 قمری و اقامت یک ساله در حوزه ی علمیّه ی کربلا، به نجف بازگشت و به فعالیت هاى علمى خویش ادامه داد. [9]
تدریس و شاگردان
آیت الله میرزا ابوالحسن مشکینى به پیروى از سیره ی علمىِ علما و دانشمندان حوزه هاى علمیّه ی عتبات عالیات، همزمان با تحصیل در حوزه ی علمیّه ی نجف اشرف، و بویژه پس از مراجعت از کربلاى معلّى، به تدریس آموخته هاى خود پرداخت.
تسلّط علمى فوق العاده بر متون حوزوى، بیان رسا و شیوا، استدلال هاى علمى و منطقى در مباحث درسى، فضلا و شاگردانِ درس خوانِ زیادى را به محفل فقهى و اصولى او کشانید و در اندک مدتى درس کفایۀ الاصول او از پررونق ترین دروس آن روز نجف گردید. [10]
نام برخى از شاگردان ایشان ـ که از مفاخر علمى و فقهى شهرهاى مختلف اسلامى اند ـ چنین است:
سیّد ابوالفضل خسروشاهى؛ [11]
سیّد احمد روحانى قمى ؛ [12]
سیّد احمد شهرستانى ؛ [13]
سیّد جعفر مرعشى شوشترى؛ [14]
سیّد محمّد صادق بحرالعلوم ؛ [15]
سیّد شهاب الدین مرعشى نجفى؛[16]
سیّد عبدالحسین خردمند تهرانى؛ [17]
سیّد محمّدباقر شهیدى گلپایگانى ؛ [18]
سیّد محمّد صادق لواسانى ؛ [19]
سیّد مرتضى جزائرى (علم الهدى) ؛ [20]
سیّد مرتضى فیروزآبادى ؛ [21]
سیّد مرتضى مرعشى نجفى ؛ [22]
سیّد هادى حسینى تبریزى ؛ [23]
شیخ ابوالحسن فقیهى گیلانى ؛ [24]
شیخ ابوالقاسم محمّدى گلپایگانى ؛ [25]
شیخ ابوتراب آل آقاکرمانشاهى ؛ [26]
شیخ الاسلام سلماسى ؛ [27]
شیخ عبدالحسین غروى تبریزى؛ [28]
شیخ على محدث زاده قمى ؛ [29]
شیخ غلامحسین جعفرى همدانى ؛ [30]
شیخ کاظم زین العابدین ؛ [31]
شیخ محمّد حسین نجفى ؛ [32]
شیخ محمّد طاهرآل شبیر خاقانى ؛ [33]
ملاّ على علیارى تبریزى ؛ [34]
میرزا رحیم سامت ؛ [35]
میرزا نجم الدین سامرائى تهرانى ؛ [36]
مقررین درس میرزا
برخى از شاگردان آیت الله مشکینى در طول سال هایى که در خدمت استاد خویش به تحصیل اشتغال داشته اند، تقریرات ایشان را به قلم جارى کرده اند که از آن میان مى توان به این افراد اشاره کرد:
1 ـ تقریرات دروس اصول آیت الله مشکینى، سیّد احمد شهرستانى ؛ [37]
2 ـ تقریرات دروس اصول آیت الله مشکینى ، شیخ غلامحسین جعفرى همدانى ؛ [38]
3 ـ تقریرات دروس فقه آیت الله مشکینى ، شیخ غلامحسین جعفرى همدانى ؛ [39]
4 ـ تقریرات دروس آیت الله مشکینى ، سیّد مرتضى جزائرى (علم الهدى) ؛ [40]
5 ـ تقریرات درس قضا و اصول آیت الله مشکینى ، میرزا على علیارى تبریزى ؛ [41]
6 ـ تقریرات درس اصول (مباحث الفاظ و ادله ی عقلیه) آیت الله مشکینى ، میرزا على علیارى تبریزى . [42]
اجازات
طى تحقیقاتى که به عمل آمد، معظّم له از دو نفر به نام هاى آیت الله سیّد على نقى نقوى لکنهوى [43] و آیت الله سیّد شهاب الدین مرعشى نجفى (اجازة مد بجة) [44] اجازه روایى داشته و خود معظّم له نیز به دو نفر زیر اجازه داده است:
1 ـ سیّد شهاب الدین مرعشى نجفى (اجازه نقل حدیث).
2 ـ سیّد مرتضى جزائرى (علم الهدى) (اجازه اجتهاد و امور حسبیه) . [45]
خوددارى از چاپ رساله
آیت الله مشکینى یکى از سه مُدرّس معروف نجف اشرف (یعنى آیت الله حاج میرزا على ایروانى و آیت الله حاج میرزا فتّاح شهیدى و آیت الله میرزا ابوالحسن مشکینى) [46] در حدّ مرجعیّت و زعامت شیعه بود، امّاوقتى اهالى مشکین از ایشان رساله خواستند، ایشان در جواب فرمود:
«مرجع على الاطلاق، آقا سیّد ابوالحسن است از وى تقلید کنید. ».[47]
ایشان، تا پایان عمر شریف، از چاپ رساله ی عملیه خوددارى کردند.
تألیفات
تألیفات و آثار آیت الله میرزا ابوالحسن مشکینى بیش تر در موضوعات فقه اصول و رجال است. به غیر از دو مورد از آن ها، همه به صورت خطى باقى مانده اند. بنا به نوشته ی مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى همه ی آن ها در پیش شاگرد مخصوصش سیّد مرتضى خلخالى بود و مرحوم شیخ آقا بزرگ همه ی آن ها را در پیش ایشان دیده است. [48]
اسامى آثار او چنین است:
1 ـ الفوائد الرجالیّة ؛ [49]
2 ـ مناسک الحجّ؛ [50]
3 ـ حاشیة على العروة الوثقى ؛ [51]
4 ـ حاشیة على الطهارة (شیخ انصاری)؛ [52]
5 ـ حاشیة على المکاسب (شیخ انصاری)؛ [53]
6 ـ حاشیة على شرح المنظومة السبزواری ؛ [54]
7 ـ کتاب الصلاة، (سه جلد بزرگ)؛ [55]
8 ـ کتاب الطهارة ؛ [56]
9 ـ کتاب الزکاة. این کتاب در تاریخ 15 شعبان المعظم 1356 ؛
10 ـ رسالة فی الکُرّ. مؤلف این کتاب را در تاریخ 21 رجب المرجب 1334 قمری به پایان برده است؛ [57]
11 ـ رسالة فی الرضاع ؛ [58]
12 ـ رسالة فی المعنى الحرفی ؛ [59]
13 ـ رسالة فی الترتب ؛ [60]
14 ـ حاشیة على کفایة الاصول . [61]
این حاشیه از مشهورترین حواشى بر کتاب کفایۀ الاصول است. ایشان، علاوه بر شرح بعضى از مطالب کتاب، به نقد و بررسى و طرح دیدگاه هاى اصولى خود نیز پرداخته است.
مرحوم آیت الله مشکینى درباره ی انگیزه ی خود مى گوید:
با توجه این که کتاب کفایه نوشته ی شیخ ما، علاّمه ی محقق و مدقّّق،آیت الله ملاّ محمّد کاظم خراسانى از محتواى ژرف و معانى عالى برخوردار است و حقایقى در آن پنهان است که کسى نمى تواند به همه ی آن پى ببرد، مگر شخصیت هایى کم نظیر از میان مردم، لذا دوست داشتم تا تعلیقه اى بر آن کتاب ضمیمه نمایم که پرده هاى آن را کنار زند و به جست وجوى اسرار آن پردازد و عهده دار حل و روشن ساختن حقایق آن شود و مطالب مجمل و غیر واضح آن را بیان کند و متشابهات آن را تأویل نماید. علاوه بر آن، استدلال ها و برهان هایى را که ایشان به آنها اشاره نکرده و به خاطرم رسیده، همراه آن ساختم. به امید آن ها این کتاب، یادآورى براى خودم و مورد استفاده ی جویندگان علم و دانش قرار گیرد. [62]
این حواشى هنوز در حوزه هاى علمیّه مورد استفاده قرار مى گیرد و بارها در شهرهاى مختلف به چاپ رسیده است.
عروج
آیت الله میرزا ابوالحسن مشکینى پس از سى و هشت سال اقامت در عتبات عالیات و خدمات فراوان علمى و دینى در آن سرزمین در سال 1358 قمری به بیمارى جسمى مبتلا گردید و براى درمان و مداوای بیمارى خویش راهى بغداد گردید و در یکى از بیمارستان هاى آن شهر بسترى شد ولى معالجه ی پزشکان سودى نبخشید و در نهایت، در روز دوشنبه 27 جمادى الثانى 1358 قمری در کاظمین زندگى را بدرود حیات گفت [63] و جسم پاکش منتقل به شهر مقدس نجف اشرف گردید و پس از انجام دادن مراسم مذهبى در جوار مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین على، علیه السلام، در حجره ای که بین باب الطوسى و جنب مسجد معروف عمران بن شاهین خفاجى [64] است، در طرف راست مقبره استادش آیت الله سیّد محمّد کاظم یزدى [65] ، به خاک سپرده شد.
فرزندان از آن فقیه وارسته دو پسر به نام هاى شیخ على و محمّد به یادگار مانده است. [66]
[1] . نام خانوادگى ایشان در برخى کتاب ها به صورت «مشکینى اردبیلى نجفى»، «مشکینى نجفى»، «آذربایجانى مشکینى» «اردبیلى مشکینى آذربایجانى» و «اردبیلى نجفى» آمده است.
[2] . تولد ایشان در مصفى المقال، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ص 27، نقباءالبشر، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج 1، ص 38 و مستدرک اعیان الشیعه، ج 3،
ص 9، 1306 قمری نیز ذکر شده است.
[3] . تاریخ اردبیل و دانشمندان، سیّد فخرالدین موسوى، ج 1، ص 128.
[4] . مستدرکات اعیان الشیعه، حسن امین، ج 1، ص 9.
[5] . مستدرکات اعیان الشیعه، ج 1، ص 9, گنجینه ی دانشمندان، شیخ محمّد شریف رازى، ج 7، ص 74 و معارف الرجال، شیخ محمّد حرزالدین، ج 1،
ص 45.
[6] . مستدرکات اعیان الشیعه، ج 1، ص 9.
[7] . گنجینه ی دانشمندان، شیخ محمّد شریف رازى،
ج 7، ص 74.
[8] . اثرآفرینان، ج 5، ص 240.
[9] . نقباءالبشر، ج 1، ص 38؛ معارف الرجال، ج 1، 45؛ گنجینه ی دانشمندان، ج 7، ص 74.
[10] . معارف الرجال، ج 1، ص 45.
[11]. عرشیان خاک نشین، محمّد الوانساز خویى، صص 170ـ172.
[12]. گنجینه ی دانشمندان، ج 1، ص 339 ، ستارگان حرم ، گروهى از نویسندگان، ج 4، ص 240. 241.
[13]. نقباءالبشر، ج 4، ص 1572 ؛ تربت پاکان قم، عبدالحسین جواهر کلام، ج 1، ص 361؛ ستارگان حرم، ج 16، ص 9.
[14]. بلوغ الامانى، سیّد محمّد تقى حشمت الواعظین طباطبایى قمى، ص 175.
[15]. گلشن ابرار، گروهى از نویسندگان، ج 4،
ص 516 ـ522.
[16]. به شهاب شریعت رجوع شود.
[17]. تربت پاکان قم، ج 2، ص 902.
[18]. گنجینه ی دانشمندان، ج 4، ص 494 و ج 7،
ص 484؛ تربت پاکان قم، ج 3، ص 1399.
[19]. آینه ی دانشوران ، ص 241 ، آثارالحجه، ج 2،
ص 256 ؛ ستارگان حرم، ج 4، ص 41ـ57 .
[20]. تربت پاکان قم، ج 4، ص 1969.
[21]. تربت پاکان قم، ج 4، ص 1994.
[22]. تربت پاکان قم، ج 4، ص 2000.
[23]. بلوغ الامانى، ص 151.
[24]. نقباءالبشر، ج 2، ص 838 ؛ تربت پاکان قم، ج 1، ص 230.
[25]. گنجینه ی دانشمندان، ج 6، ص 430 ؛ تربت پاکان قم، ج 1، صص 282ـ283.
[26]. گنجینه ی دانشمندان، ج 6، ص 358 ؛ تربت پاکان قم، ج 1، صص 211ـ212.
[27]. مشاهیر سلماس ، محمّد رضا مهرزاد صدقیانى ، ص 56 .
[28]. گنجینه ی دانشمندان، ج 3، ص 319 .
[29]. تربت پاکان قم، ج 2، ص 1192؛ ستارگان حرم، ج 24، ص 149.
[30]. تربت پاکان قم، ج 2، ص 1219.
[31]. تربت پاکان قم، ج 2، ص 1300.
[32]. بلوغ الامانى، ص 422.
[33]. الاجازة الکبیرة، سیّد شهاب الدین مرعشى نجفى، ص 196.
[34]. تربت پاکان قم، ج 2، ص 1161.
[35]. گلشن ابرار، ج 3، ص 327.
[36]. نقباءالبشر، ج 1، ص 299.
[37]. تربت پاکان قم، ج 1، ص 361.
[38]. تربت پاکان قم، ج 2، ص 1219.
[39]. تربت پاکان قم، ج 2، ص 1219.
[40]. تربت پاکان قم، ج 4، ص 1969.
[41]. تربت پاکان قم، ج 2، ص 1161.
[42]. تربت پاکان قم، ج 2، ص 1161.
[43]. المسلسلات فی الاجازات، سیّد محمود مرعشى نجفى، ج 2، ص 9.
[44]. المسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 9.
[45]. تربت پاکان قم، ج 4، ص 2364 و 2366.
[46]. هفته نامه میثاق، ش 14، آبان ماه 1376، مصاحبه با آیت الله غروى علیارى.
[47]. برگرفته از سایت سیّد هادى خسروشاهى.
[48] . نقباءالبشر، ج 1، ص 38.
[49] . الذریعه، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج 16، ص 336.
[50] . نقباءالبشر، ج 1، ص 38.
[51] . نقباءالبشر، ج 1، ص 38.
[52] . نقباءالبشر، ج 1، ص 38.
[53] . نقباءالبشر، ج 1، ص 38.
[54] . ریحانة الادب، میرزا محمّد على مدرس خیابانى، ج 1، ص 320.
[55] . نقباءالبشر، ج 1، ص 38.
[56] . نقباءالبشر، ج 1، ص 38.
[57] . الذریعه، ج 17، ص 287.
[58] . الذریعه، ج 11، ص 189.
[59] . الذریعه، ج 21، ص 274.
[60] . الذریعه، ج 11، ص 142.
[61] . الذریعه، ج 16، ص 186.
[62]. مقدمه ی حاشیه بر کفایه.
[63] . کتاب معارف الرجال، ج 1، ص 46 وفات او را در کرخ و در روز سه شنبه 28 جمادى الثانى 1358 قمری، و ریحانة الادب، ج 1، ص 320 وفات او را در بغداد و به سال 1358 ق و اعیان الشیعه، ج 2، ص 336 آن را در رجب 1358 قمری ثبت کرده است.
[64] . معارف الرجال، ج 1، ص 46.
[65] . نقباءالبشر، ج 1، ص 38.
[66] . المسلسلات فی الاجازت، ج 2، ص 149.