اشاره
حقيقتاً بايد معترف بود كه به ندرت هر دورهاي از زمان، شخصيتهايي مانند شيخ محمدحسين كاظمي را به جامعه بشري تقديم ميكند؛ مرداني كه داراي انواع فضايل و كمالات معنوي و ويژگيهاي والاي انساني باشند. كمتر ميتوان در بين فقها و علما و مجتهدان، شخصيتي يافت كه اينگونه از توفيقات الهي، بهرهمند شده باشد.
فقيه عاليقدر و مجتهد بزرگوار، شيخ محمدحسين كاظمي بهترين جانشين براي سلف صالح بود؛ آن كساني كه شايسته است به ايشان تأسي شود و آثارشان مورد توجه قرار بگيرد.
هماوردي و همانند شدن با اين شخصيتهاي بيبديل، بسيار مشكل است و به همين دليل با صراحت ميگوييم كه هدف از معرفي شخصيت و زندگي اين بزرگان و دانشمندان ارجمند مانند شيخ محمدحسين كاظمي، آراسته شدن به اخلاق كريمانه آنان و پيروي از سيره خداگونه ايشان در حدّ توان است.
شهر كاظمين كه مرقد حضرت امام موسي بن جعفر امام موسي بن جعفر و حضرت امام جواددر آن قرار دارد، مأواي بسياري از فقها و مجتهدان بزرگ از آل كاظمي بوده است؛ مانند شيخ محمدرضا كاظمي (متوفاي 1110ق) و ملّا عبدالحسين كاظمي (متولد 1071ق) شاگردان مرحوم علامه مجلسي؛ شيخ محمد شريف كاظمي (متوفاي 1200ق)؛ شيخ باقر كاظمي (متوفاي 1278ق)؛ ميرزا محمد كاظمي ملقب به امام الحرمين؛ سيد علي آل عطيه كاظمي، شاگرد شيخ مرتضي انصاري (متوفاي 1281ق)؛ ملّا محمد سلماسي كاظمي (متوفاي قرن سيزدهم)؛ شيخ اسماعيل شوشتري كاظمي (متوفاي 1247ق)؛ سيد حسن شُبّر كاظمي(متوفاي 1246ق)؛ سيد محمد كاظمي، شاگرد مرحوم شيخ انصاري و ميرزا ابراهيم كاظمي (متوفاي 1342ق)؛ شيخ محمدحسن آل ياسين (متوفاي 1308ق)؛ شيخ ياسين كاظمي(متوفاي قرن يازدهم)؛ شيخ عبدالنبي كاظمي (متوفاي 1256ق)؛ سيد محسن حسيني كاظمي صاحب كتاب الوسائل در علم فقه (متوفاي 1240ق)؛ شيخ محمدجواد كاظمي (متوفاي 1328ق)؛ شيخ محمدعلي كاظمي صاحب كتاب فوائد الاصول (متوفاي 1328ق) ؛ شيخ حسن تُستري كاظمي (متوفاي 1298ق)؛ سيد باقر حيدر كاظمي (متوفاي 1290ق)، او حوزه علميهاي در شهر كاظمين تأسيس كرد. البته اين فهرست همچنان ادامه دارد كه ذكر نام همه آن بزرگواران در اين مجال نميگنجد.
تولد
فقيه فقيد، شيخ محمدحسين كاظمي در سال 1224ق در كاظمين متولد شد.[1] در صفحه 616 از جلد اول مرآة الشرق آمده است: شيخ محمدحسين در شهر كاظمين متولد شد، نسب ايشان به تيره «معتوق»[از عشاير جبل عامل] برميگردد. در علت نامگذاري آنان به «معتوق» گفته شده است كه حاج علي بغدادي به ديدار حضرت مهدي ـ عجلالله تعالي فرجهالشريف ـ در زمان غيبت كبري موفق شده و امام به او فرمود: «اِنّك مَعتُوقٌ مِن النّارِ» يعني تو از آتش جهنم آزادي.
از شاگرد برجسته شيخ محمدحسين كاظمي، شيخ محمد حرزالدين نقل شده است: استاد ما (يعني شيخ محمدحسين كاظمي) سخنوري دانا و نويسندهاي توانا بود.
شيخ محمدحسين كاظمي تعداد زيادي از فقها و مجتهدان و علما را تربيت، و به جامعه اسلامي تقديم كرد، بسياري از اديبان در مدرسه اسلامي نجف اشرف، پرورشيافته دست او بودند.
مدح او از زبان ديگران
فقيهان بعد از شيخ محمدحسين كاظمي، او را به علم فراوان و صلابت ايمان و زهد و عبادت و امانتداري و مناعت طبع و تلاش خستگيناپذير در خدمت به مذهب، توصيف كردهاند.
مرحوم صدر الاسلام خويي درباره شيخ چنين ميگويد:
و اما علامه بزرگ حجتالاسلام، استاد شيخ محمدحسين كاظمي نجفي عاملي؛ من در ميان فقهاي متأخر و مجتهدان معاصر و بزرگان و محققان در دو قرن اخير، مانند او را نيافتم و كسي را كه مانند او اينچنين توفيقات فراوان و تأييدات الهي شامل حالش شده باشد و اينچنين ورع و تقوا داشته باشد، پيدا نكردم. او نشانه خدا و حجت او در بين مردم بود. او اعجوبهاي شگرف بود. در احكام دين مسامحه نداشت و در اجراي آن كمال احتياط را ميكرد. هواي نفسش را به فراموشي سپرده و تنها مطيع امر پروردگار بود. امر به معروف و نهي از منكر را نه تنها با زبان، بلكه با رفتار و كردار خويش انجام ميداد. تارك دنيا بود. در هر كاري ميانهرو بود و در تعاملاتش با مردم متواضع بود. زاهدترين مردم بود و باتقواترين ايشان. در كارهايش منظم و خوشبرخورد بود. سلوكش نيكو و رفتارش بسيار پسنديده و متين بود.
در فقه پيشتاز بود و سجاياي اخلاقي كريمانهاي داشت. بسيار محترم و بزرگوار بود. مقامي عالي داشت و اين توفيق را پيدا كرده بود كه مرجعيتش به تأييد امام زمان ـ عجلالله تعالي فرجهالشريف ـ برسد.
بيشتر فقهاي معاصر شيخ محمدحسين كاظمي و كساني كه بعد از ايشان آمدند، اذعان به زهد و تقواي شيخ داشته و به فقاهت او و عظمت مقام و تيزهوشياش معترفند. مرحوم شيخ محمدحسين كاظمي يكي از بزرگان مشايخ اجازه و از مراجع تقليد شيعه بود. جمع زيادي از بزرگان فقها و دانشمندان از او شنيدهها و گفتهها و اجازات فراواني روايت كردهاند. اين مرد خدايي با سيره ملكوتي و كردار الهياش و روحي قوي و مؤيّد از جانب خدا و همچنين به سبب توفيقات الهي به جايي رسيده بود كه كسي را ياراي هماوردي او نبود؛ آن هم به كمك چيزهايي كه واقعاً انسان را به تعجب وا ميدارد و شخص معمولي را بر دركش قدرتي نخواهد بود.
شيخ محمدحسين كاظمي نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در صحن مطهر حرم امير مؤمنان (علیه السلام) اقامه ميكرد و جمعيتي انبوه بود كه در بين آنها اشخاص موجّه و صالحين و ابرار حضور داشتند [و] به او اقتدا ميكردند. ذكر ركوع و سجده را تا هفتاد بار تكرار ميكرد و قنوتش با دعاهاي طولاني برگزار ميشد و در قنوت وتر نماز شب، دعاي ابيحمزه ثمالي و يا دعاي كميل را ميخواند.[2]
او فقيه شيعه و زعيم امور ايشان بود و فتاوايش مورد توجه. استادي بزرگ بود كه سنگر منبر و سلاح قلم را با هم داشت، او عابدي زاهد، مورد اعتماد مؤمنين و امانتداري پرهيزكار بود. بسيار روزه ميگرفت. بسيار عبادت ميكرد. لبانش هميشه مشغول به ذكر خدا بود و به نوافل اهميت فراوان ميداد. اموري را كه در آن خودنمايي و رياست وجود داشت، دوست نميداشت، بلكه از امور دنيوي دوري ميكرد و به آن رغبت نشان نميداد؛ مگر اينكه مجبور ميشد كاري را بر عهده بگيرد كه در اين صورت به ناچار ميپذيرفت.[3]
مرجعيت فراگير
شيخ محمد حرزالدين درباره شيخ محمود سمّاكه (متوفاي 1337ق) و اقامت چند سالهاش در نجف مينويسد:
او در عصري زندگي ميكرد كه فقها و مجتهدان فراواني حضور داشتند. در آن زمان، مرجع تقليد جهان اسلام شيخ محمدحسين كاظمي زندگي ميكرد. در ضمن علما و مدرسين ايراني و عراقي در نجف اشرف حضور داشتند. بيشتر ايرانيان، مقلد اين بزرگان حاضر در نجف بودند. البته در تمام عراق مخصوصاً نجف اشرف و شام و لبنان و مدينه منوره و قطيف و احساء و كويت و بحرين، فتاواي شيخ محمدحسين كاظمي1 برش بيشتري داشت و در آن روزها نجف اشرف، گل سر سبد جهان اسلام بود؛ مثل مدينه منوره در دوره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) .[4]
شيخ محمد لائذ ميگويد: سيد كاظم عاملي، كاري كرده بود كه مرجعيت در بغداد و نواحي آن تنها از آنِ شيخ محمدحسين كاظمي باشد.[5]
شيخ عباس قمي مينويسد:
شيخ بزرگوار و فقيه سعيد، علامه دوران و يكهتاز عصر، زعيم عاليمقدار، جامع فقاهت و زهد و جامع علم و عبادت، عالم رباني، كسي كه حاج ميرزا ابوالفضل فرزند محقق حاج ميرزا ابوالقاسم تهراني در كتابش به نام شفاء الصدور في زيارة العاشور مطالب ارزشمندي را از ايشان نقل ميكند... شيخ محمدحسين كاظمي در صبر در اطاعت خدا و تأليف و تدريس و اقامه نماز بينظير بود. عيادت از مريض و ديدار دوستان از سفر برگشته و زيارت حرم علوي در پنج وقت نماز، هرگز از او ترك نشد. او با اين همه مشغله، اين توفيق را پيدا كرد كه شرايع محقق حلي را در چندين مجلد شرح نمايد؛ شرحي كه از نظر حجم از جواهر الكلام بيشتر است و شرح ايشان تا باب قضاء و شهادات رسيد، اقوال علما و كلمات فقها را از كتابهايشان نقل كرد و بر شنيدهها اعتماد و اكتفا ننمود. او از شاگردان صاحب جواهر بود و از صاحب انوار الفقاهة نقل حديث ميكرد.[6]
مرحوم تهراني درباره شيخ محمدحسين كاظمي مينويسد:
او مجتهدي مسلّم و مدرسي ارجمند و از بزرگان فقها و مشاهير علماي عصرش بود. [بعد از نام بردن استادان ايشان ميگويد:]... اينان بزرگواراني هستند كه شيخ محمدحسين كاظمي بر فراگيري دانش از آنان مواظبت مينمود، و بر بهره جستن از ايشان درنگي نداشت. توفيق الهي رفيق راهش بود و با ارادهاي نيرومند و پشتكار، توانست سر و گردني از بقيه بالاتر باشد و از بين همه فقها، او مورد توجه قرار گيرد. ايشان به تلاش و جديت و پيگيري در كار معروف شد تا اينكه به آن جايگاه عالي رسيد و از فقهايي كه در امر فقاهت ماهرترند و [كاوش] بيشتري در ادله دارند، شمرده شد زيرا در فقه و اصول غور نمود و در اين بين به كليات و جزئيات و اصول و فروع اين دو علم احاطه كامل پيدا كرد. اقوال قدما و متأخرين را از كتابهاي خودشان يافت و بر ظرايف كار ايشان واقف شد. امتياز كار او اين بود كه توانست آنان را به ثبت و ضبط برساند تا اينكه در فقه آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به اهداف بزرگي دست پيدا كرد. سالهاي طولاني به تدريس پرداخت كه در اين ميان، تعدادي بسيار از مجتهدين و علما پرورش يافتند.[7]
مرحوم فاضل مراغي درباره او مينويسد: او فقيهي بزرگ و مجتهدي معروف در بين مسلمانان بود. جلالت قدر و مقام معنوياش و زهد و تقوا و پرهيزكارياش شهره آفاق شد.[8]
روش شيخ در كمك به نيازمندان
حقوق مالي فراواني به دست شيخ محمدحسين كاظمي ميرسيد و فقط مقدار زماني نزدش ميماند كه براي تقسيم آن در بين طلّاب نياز داشت. او قسمت زيادي از اين حقوق را براي نيازمندان از بين زنان هاشمي كه سرپرستي نداشتند و براي خاكنشينان و فقراي نجف اشرف كنار ميگذاشت.
شيخ اين اموال را شبانه به در خانههايشان ميفرستاد، ولي خود از آن اموال چيزي برنميداشت و خود در سختي و مشكلات زندگي ميكرد.
صدر الاسلام خويي ميگويد:
در بزرگي اين مرد و مقام عالياش همين بس كه به مرتبهاي رسيد كه وقتي حاج علي كرادي بغدادي، مشرف به محضر امام زمان ـ عجلالله تعالي فرجهالشريف ـ شد، حضرت صاحب الامر فرمودند كه سهم امام (علیه السلام) به دست شيخ محمدحسين كاظمي برسد و فرمودند كه شيخ را به صداقت و امنيت ميشناسند و او را نائب خويش ميدانند.[9]
شيخ و حكومت عثماني
در سال 1294ق حكومت عثماني، شيخ محمدحسين كاظمي را در حرم مطهر علوي با همكاري گروهي مخرّب حبس كرد؛ آن افراد تعدادي از اعضاي مجلس شورايي بودند كه در نجف براي عثمانيها تشكيل شده بود.
زماني كه خبر دستگيري شيخ محمدحسين كاظمي به طلاب رسيد، اجتماع بزرگي ترتيب دادند و خواستار آزادي هرچه سريعتر شيخ شدند، ولي به خاطر ترس از فتنهاي بزرگتر متفرق گرديدند.[10]
ابي المحاسن، دو بيت شعر براي شيخ محمدحسين كاظمي فرستاد تا او را به خاطر حبس شدن در نجف تسلّي داده باشد؛ مضمون آن دو بيت اين بود: «اي كسي كه تمام عراق در پي دستگيرياش قيام كردند، اين دستگيري به دنبال مكري بود كه عثمانيها ترتيب دادند. البته با حبس كردنت ضرري به تو نميرسانند؛ چون وقتي خواهد آمد كه مثل بدر منيري كه از محاق درميآيد و مانند ماه شب چهارده، از حبس درخواهي آمد».[11]
مهاجرت شيخ به نجف اشرف
سيره علما و فقهاي گذشته اين بود كه به شهر علم و فقاهت، يعني نجف اشرف هجرت ميكردند. مرحوم شيخ محمدحسين كاظمي به سفارش مرحوم صاحب جواهر به نجف هجرت كرد. صاحب جواهر ميدانست كه او قابليتهاي زيادي دارد و در آينده از بزرگان علم و مدرسان موفق خواهد شد؛ چنان كه در او نشانههايي ميديد مبني بر اينكه زعامت شيعه را در نجف بر عهده خواهد گرفت.[12]
استادان
در ادامه شايسته است از استادان برجسته شيخ در حوزه علميه نجف اشرف نام ببريم:
- شيخ عبدالله عاملي(متوفاي 1302ق): او در حيات صاحب جواهر به درجه اجتهاد نايل آمد. صاحب جواهر هنگام تدريس، به اجتهاد او و شيخ ملّا علي كنيو شيخ عبدالرحيم نهاوندي و شيخ عبدالحسين تهراني شهادت داده و به فضلشان اشاره كرده بود.[13]
- شيخ حسن كاشفالغطاءصاحب انوار الفقاهة(متوفاي 1312ق): اين فقيه و اصولي بزرگ، از سنين نوجواني استعداد اجتهاد داشت. در درس آخوند خراساني، صاحب كفايه شركت كرد و در امور مهم به آخوند كمك ميكرد؛ به گونهاي كه از نزديكان و مقربان ايشان شد.[14]
- شيخ محمدحسنصاحب جواهر(متوفاي 1266ق)، شيخ محمدحسين كاظمي از ايشان روايت نقل كرده است.
بزرگاني كه شيخ محمدحسين كاظمي از آنها روايت نقل كرده است:
- شيخ محسن خنفر(1176-1271ق): آيتالله ميرزا حسين خليلي نجفي، درباره ايشان چنين ميگويد: عالم محقق و فقيه اصولي، رجالي بزرگ و محدث ارجمند، شخصيتي كه مقامش آنقدر والاست كه كسي را ياراي بيان آن نيست، عالم به زمان بود. يكي از توفيقات الهي او اين بود كه او كتاب قانون ابن سينادر علم طب را از حفظ بود و استادي موفق در تدريس و شرح آن. او مجموعه وسائل الشيعة شيخ حرّ عاملي را با همه ظرايفش از نظر سندي و متني از حفظ بود و در اين كتاب تحقيق فراوان داشت و اهل دقت بود تا جايي كه حتي در جاهايي كه به اشتباه با واو يا فاء، عطف شده بود، علامتگذاري كرده بود.[15]
- شيخ جواد، معروف به ملّا كتاب نجفي(متوفاي 1264ق): عالم فاضل و محقق اصولي و متقي زاهد بود كه خانهاش همواره محل آمد و شد علما و اهل فضيلت و ادب بود. او از بيت «آل ملا كتاب» -از بيوت مجلّل نجف اشرف-است.[16]
- شيخ مرتضي انصاري(متوفاي 1281ق)
- شيخ حسن آل كاشفالغطاء(متوفاي 1312ق)
- سيد حسن صدر كاظمي(متوفاي 1354ق)
- شيخ محمدعلي خوانساري نجفي(متوفاي 1332ق)
كساني كه از شيخ محمدحسين كاظمي روايت كردهاند:
- سيد محمدعلي عبدالعظيمي(متوفاي 1334ق)
- شيخ الشريعه اصفهاني
- شيخ علي رفيش(متوفاي 1334ق)
- ملّا علي نهاوندي
- شيخ ابراهيم خوينيكه در سال 1325ق در خويبه شهادت رسيد.
- شيخ دخيل حجامي(متوفاي 1285ق)[17]
تأليفات
- 1. هداية الأنام في شرح شرائع الاسلام: اين شرح در 27 جلد نوشته و در آن، بين روش قدما و اصول متأخرين جمع شده و سعي شده است روايات تقطيع نگردد و همه فروعي را كه قدما و متأخرين ذكر كردهاند، با اختصار از جهتي و شرح و بسط از جهتي ديگر، تبيين كرده است.
صدر الاسلام خويي درباره اين كتاب ارزشمند مينويسد: اين كتاب، مشتمل بر بيست جلد ضخيم در باب فقه استدلالي، بر روش اماميه اثناعشري است. كتابي است بس حجيم و مبسوط، بسيار نافع و مهذب از ايرادات واهي و بسيار گرانسنگ و چه بسا برخي آن را بر كتاب جواهر الكلام ترجيح دهند. در كتاب هداية ابواب مختلف فقه از ابتداي كتاب طهارت تا اواسط كتاب قضاء نوشته شده. البته از اين ميان، كتاب «جهاد» افتادگي دارد. از اين مجموعه، كتاب طهارت به تمامه در دو جزء و يك جزء از كتاب صلاة در چاپخانه حيدريه در نجف اشرف به چاپ رسيده [است]، البته به هزينه شركت علميه در چاپ و نشر.
اما بعد از وقوع جنگ جهاني در سال 1331ق و ايجاد اختلال در امور، همه كارها تعطيل شد و چاپ كتاب نيز متوقف گرديد.[18]
- بغية الخاص و العامكه همان متن كتابش به نام هدايه است.
- نخبة العباد: اين رسالهاي براي عمل مقلدان در امر عبادات است.
- الحاشية الجليلة علي كتاب القوانين في الاصول.
- حاشية علي كتاب الرسائل.[19]
شاگردان
از ويژگيهايي كه فقيه بزرگوار، شيخ محمدحسين كاظمي را از ديگران متمايز كرده است، شاگردان برجسته او هستند. هدف اساسي از نوشتن اين مقاله نيز نگرشي به حيات علمي شاگردان شيخ محمدحسين كاظمي است. در اين بخش از مقاله، به برخي از اسامي ايشان اشاره ميكنيم و در ضمن، بخشي از فعاليتهاي علمي آنان را مدنظر قرار خواهيم داد تا خواننده محترم به تلاش مرحوم شيخ در تربيت طلاب و شاگردان واقف شود. برخي از شاگردان شيخ محمدحسين كاظمي از بزرگان مراجع و دانشمندان و محققان شدند. بيشتر آنان از مجتهدان بودند و صاحب جواهر به اجتهاد برخي از ايشان گواهي داده است.
در درس مرحوم كاظمي دهها مجتهد شركت ميكردند؛ كساني كه خود در بين مردم وجهه علمي بارزي داشتند. مرحوم حرزالدين ميگويد: شيخ محمدحسين كاظمي از روش تدريس اين چنين ميگفت: من هر قسمتي از درس را كه قصد تدريس دارم، مينويسم و در درس همان را به شاگردان املا ميكنم. مرحوم كاظمي از اشكال شاگردان استقبال و اين كار را مدح ميكرد.[20]
- شيخ ابراهيم غراوي(1231-1306ق): عالمي وارسته، فقيهي ثقه، عادلي زاهد و عابدي مجاهد بود. وي آثار گرانبهايي از خويش به يادگار گذاشت و روشش در تدريس و تأليف اين بود كه آراي علمي را بسيار نقل ميكرد. اين كار، بسيار نيكو و ارزشمند بود كه آنچه علماي گذشته بر آن اتفاق يا در آن اختلاف داشتند، در يكجا جمع شود. شيخ غراوي نيز بسيار نيكو از عهده اين بحث برآمده است.
شيخ غراوي معناي روايات را همانگونه كه بود ميفهميد و ميفهماند و گفتار صحيح از غيرصحيح را با قلب سليمش تشخيص ميداد. ساليان متمادي نزد فقيه عراق، جناب شيخ راضي نجفي، شاگردي كرد و از شاگردان برجسته ايشان شد. همچنين نزد شيخ محمد حرزالدين نجفي و در آخر در نزد فقيه بزرگ شيخ محمدحسين كاظمي تلمذ كرد.[21]
- شيخ احمد مشهدي(1209-1309ق): او كه به علم و فضيلت و فقاهت شهره بود، نزد مشهورترين علماي معاصرش مانند شيخ راضي نجفيو شيخ محمدحسين كاظمي شاگردي كرده بود.[22]
- شيخ احمد آل محبوبه(متوفاي 1334ق): عالمي بافضيلت بود كه به پژوهش و تحقيق فراوان شهرت داشت. او مورد اعتماد شيعيان و عادلي باتقوا بود. از علماي معاصري است كه در زمان زعامت ميرزا محمدحسن شيرازيبه سامرا رفت. اين هجرت از نجف به سامرا، با هجرت ميرزا از سامرا به نجف اشرف تلاقي پيدا كرد. ميرزا به نجف رفته بود تا مدرسان را براي تدريس مقدمات و سطوح عالي آماده سازد. به همين دليل، شيخ احمد بعد از رحلت ميرزاي شيرازي، در سال 1312ق به موطنش نجف بازگشت.
شيخ احمد در درس علماي بزرگي همچون شيخ محمدحسين كاظمي و شيخ محمد طه نجف حاضر شد.[23]
- شيخ اسماعيل تستري كاظمي(متوفاي 1247ق): او جامع علوم منقول و معقول بود؛ عالمي نحرير و خبيري دانشمند كه مهارتش در روايت و جمعآوري احاديث مهارت داشت. در زمان خود، باتقواترين و پرهيزكارترين افراد شناخته ميشد. آثار علمياش در اصول فقه، بر اطلاع فراوان او در اين علم دلالت دارد. در درس سيد عبدالله شبر- كه شاگرد پدرش بود – و درس استاد شيخ محمدحسين كاظميحاضر شد.[24]
- شيخ باقر بهاري همداني(1277-1333ق): شيخ باقر در روستاي بهارمتولد شد. دروس مقدمات را در همدان، در مدرسه آخوند ملا محمدحسين همداني و نزد شيخ اسماعيل همداني گذراند. سپس به نجف هجرت كرد و چند سالي در اين شهر ماند و در درس عالم اخلاقي، شيخ حسينقلي همداني حاضر شد. چند سالي نيز در محضر ميرزاي شيرازي و مدتي نيز در محضر شيخ محمدحسين كاظمي، ملّا محمد شربياني، فاضل ايرواني، حاج ميرزا حسين خليلي، شيخ حسين مامقاني، شيخ محمد طه نجف و ميرزا حبيبالله رشتي كسب فيض كرد و توانست از تمام استادانش اجازه اجتهاد دريافت كند.[25]
- شيخ جعفر بديري نجفي: وي در اواخر قرن سيزدهم هجري به نجف رفت و ادبيات عرب و فقه و اصول را در آنجا خواند. بعد از تكميل مقدمات، در مجلس درس علما و مدرسان معروف حاضر شد. شيخ جعفر، زاهدي بود كه بسيار بر خود سخت ميگرفت، لباس خشن ميپوشيد و غذاي نامطبوع ميخورد. سيره عملياش همان سيره اولياي صالح بود؛ انساني باتقوا، داراي ايماني استوار، حكيمي عاقل و خوشبرخورد. در هنگام عصبانيت، خشمش را فرو ميبرد. جمع بسياري از مردم براي تقليد به او مراجعه كردند. او با اهل فضل و فضيلت و شخصيتهاي علمي نشست و برخاست داشت؛ كساني مانند ميرزا طالقاني نجفيو سيد محمد طباطبائيو فضلاي آل صاحب جواهر. او رابطه بسيار استواري با استادانش داشت و براي يافتن پاسخ سؤالات علمياش، ملازم در خانه ايشان بود. در تشكيل جلساتي كه علما و ادبا و شخصيتهاي سرشناس شهر در آن جمع ميشدند، پيشقدم بود. در درس شيخ محمدحسين كاظمي و سيد علي غريفي (متوفاي 1321ق) و شيخ محمد طه نجف حاضر شد.[26]
- شيخ جواد محيالدين(متوفاي 1322ق): وي ضمن اشتغال به علم فقه، شعر نيز ميسرود و از او قصايد كمنظيري بر جاي مانده است. در نجف اشرفدر درس تعدادي از علما، از جمله شيخ محمدحسين كاظمي و سيد علي آل بحرالعلوم نجفي حاضر شد.[27]
- شيخ حسن رحمة الله هندي(متوفاي 1301ق): شيخ حسن، عالمي فاضل و پرهيزكاري زاهد بود كه در جلسه درس بسيار اشكال ميگرفت و به متون روايات احاطه كامل داشت. در مجلس درس سيد حسين كوه كمرهاي(متوفاي 1299ق) حاضر شد و البته در جلسه فقه و اصول اين استاد حضور كمتري داشت. او در درس فقه شيخ محمدحسين كاظمي حاضر شد.[28]
- شيخ حسن قريشي(متوفاي 1313ق): از علماي اهل فضل و تقوا و عبادت و زهد بود. در وظايف شرعياش مقلّد بود. قصههاي تاريخي و آنچه را بين قبايل عرب در عراقرخ داده بود، براي ديگران نقل ميكرد. بسياري از مؤمنان و كسبه در محضرش جمع ميشدند و او براي آنها صحبت ميكرد و ارشاد و موعظه ميفرمود و برايشان مسئله ميگفت. سپس با مردم به نماز جماعت برميخاست و مؤمنان و كسبه و ديگران به او اقتدا ميكردند. او نزد شيخ محمدحسين كاظمي درس فرا ميگرفت.[29]
- شيخ حسن مطر(متوفاي 1316ق): اين استاد عاليقدر و عالم متبحّر و فقيه پرهيزكار، نزد تعدادي از استادان بزرگ نجفحضور يافت، ولي بيشتر در درس محمدحسين كاظمي حاضر شد. شيخ حسن مطر، بحث صلاة مسافر را به طور كامل نوشت. وي از شيخ محمدحسين كاظمي و شيخ علي رفيش درخواست كرد درس خصوصي براي او بگذارند و آن دو بزرگوار نيز پذيرفتند. بحث اول به روش فقهي و اصولي شيخ اعظم مرتضي انصاري و بحث دوم به روش قديمي در تدريس فقه و اصول، يعني به روش شيخ اعظم شيخ جعفر صاحب كشف الغطاء بود. برخي معتقدند كه فقاهت شيخ محمدحسين كاظمي به روش اول بوده است.[30]
- شيخ حسن فرطوسي(متوفاي 1320ق): معروف به فرطوسي كبير فقيهي عالم و محقق بود كه به فقاهت و استنباط صائب شهرت داشت. عالمي جليلالقدر كه بزرگان، مقام او را بزرگ و والا ميدانستند و در اواخر عمرش مرجع تقليد عراقيها شد. او در درس بزرگاني مثل شيخ مرتضي انصاريو شيخ راضي نجفي حضور يافت كه از مشاهير استادانش بودند. از محضر شيخ مهدي كاشف الغطاء، شيخ محمدحسين كاظمي، سيد محمدحسن ميرزاي شيرازي و سيد علي طباطبائي نجفي نيز بهرهها برد.[31]
- شيخ حسين طريحي(متوفاي 1307ق): عالمي كامل و اديبي بزرگوار بود كه با شيخ موسي شراره عاملي(متوفاي 1306ق) و شيخ جعفر شرقي (متوفاي 1310ق) همطبقه بود. شيخ حسين طريحي با آداب حج و مناسك آن آشنايي كامل داشت و در تعيين مواقيت خبره بود. علما در نجف اشرف مردم را به شيخ حسين طريحي رجوع ميدادند تا محدوده سرزمينهاي مقدسي را كه مربوط به اعمال و آداب حج بود، برايشان بگويد.
وي در درس استاد شيخ محمدحسين كاظمي و آخوند خراساني حاضر شد.[32]
- شيخ شريف جواهري(متوفاي 1316ق): شيخ شريف، نوه شيخ محمدحسن نجفيصاحب جواهر است؛ عالمي فاضل كه سررشتهاي در ادبيات داشت و واعظي كه به مجالس سيدالشهداء (علیه السلام) علاقه فراوان نشان ميداد و در اين مجالس به موعظه مردم ميپرداخت.
او در نزد ميرزا سيد محمدحسن شيرازي و شيخ محمدحسين كاظمي و حاج ميرزا حسين خليلي (متوفاي 1329ق) شاگردي كرد.[33]
- شيخ شريف شرقي(متوفاي 1293ق): عالمي فقيه بود كه همه مسائل فقهي را بسيار خوب ميدانست و مقدمات را بسيار خوب خوانده بود. در نزد فضلا و علماي نجف، به راستي و درستي شناخته شده و بسيار عاليقدر و محترم بود. در نزد تعدادي از علماي اعلام در نجف اشرف درس خواند و انساني متقي و صالح، و در احكام شرع محتاط بود.[34]
- شيخ صالح آل كاشف الغطاء(متوفاي 1317ق): در فقه و اصول بسيار متبحر بود و بسيار زيبا مناظره ميكرد. عالمي خوشبرخورد و معروف به فضيلت و تقوا و بين اهل علم، مزين به زيور ادب و شعر بود. در درس سيد حسين كوهكمرهاي نجفي، شيخ راضي نجفي، ميرزاي شيرازي، سيد علي آل بحرالعلوم نجفيو شيخ محمدحسين كاظمي حضور يافت. 26 شعبان سال 1317ق، در حدود هفتاد سالگي در نجف اشرف وفات كرد.[35]
- شيخ عبدالحسين راضي(1260-1328ق): وي در نجف متولد شد و مقدمات را نزد استاداني فرا گرفت كه همگي شاگرد پدرش بودند. سپس به درجه اجتهاد رسيد و مردم از فتواهايش تقليد ميكردند. در نزد شيخ محمدرضا نوه مرحوم كاشفالغطاء و شيخ محمدحسين كاظمي و ميرزا حبيبالله گيلاني شاگردي كرد.
- شيخ عبدالحسين صادق عاملي نجفي(1279-1361ق): او مقدمات را در جبل عاملبه اتمام رساند و در بيست و يك سالگي به نجف اشرف هجرت كرد. بعد از رحلت سيد مهدي قزويني و شيخ نوح قرشي، در درس شيخ محمود ذهب (متوفاي 1324ق)، شيخ علي خاقاني (متوفاي 1334ق) و سيد علي بحراني غريفي (متوفاي1321ق) حاضر شد. پس از حضور در درس خارج مراجع بزرگ در نجف به رتبه اجتهاد نايل آمد و بيشتر استادانش به فضلش شهادت دادند. او نجفيالاصل و داراي مناعت طبع و صدق و وفا و سخاوت بود. در مجلس درس استادان بزرگي همچون شيخ محمدحسين كاظمي، ميرزا حبيبالله رشتي، شيخ محمد طه نجف، مامقاني، ميرزا حسين خليلي و علامه شربياني حاضر شد.[36]
- شيخ عبدالرضا طفيلي نجفي(متوفاي 1305ق): فاضلي عالم و متقي و معروف به خيرخواهي بود. نامش در حلقههاي علمي و ادبي در نجفزبانزد بود. استادان به او بسيار احترام ميكردند و برايش جايگاهي رفيع از فضيلت و اجتهاد قايل بودند. در اواخر عمر، فقط با گروهي خاص از اهل علم ديدار داشت. روزي شيخ محمد طه نجف بر وي داخل شد و تا توانست به مدح و ثناي او پرداخت. در ادبيات عرب مهارت تمام داشت و بلكه متخصص در آن بود. در فقه روشي عجيب داشت. از علما و مردم فاصله ميگرفت تا مشهور نشود، ولي شهرت به راستي حق او بود. در درس شيخ محسن خنفر (متوفاي 1270ق) و بيشتر از همه در درس شيخ محمدحسين كاظمي متوفاي سال 1308ق حضور داشت. در كتاب مرآة الشرق تاريخ وفات طفيلي، سال 1308ق ذكر شده است.[37]
- شيخ عبدالرضا سهلاني(متوفاي 1360ق): وي فقيهي محقق و عالمي جامع و اديبي كامل و ماهر بود. از علماي معاصري است كه از نجفبه اهواز رفت تا مردم را به ديانت و ايمان و صداقت و حقيقت دعوت كند و آنان را در برابر نفس اماره مقاوم سازد. اين هجرت به خواست برخي از علماي نجف صورت گرفت.
شيخ سهلاني و شيخ جعفر بديري جعفر بديري نجفي در زمان حمله انگليس به ممالك اسلامي، در رأس مجاهدان و مدافعان از كيان اسلام بودند. شيخ به نجف اشرف برگشت، اما بعد از فروكش كردن كشمكشها به بصره و از آنجا به عماره رفت. او در درس شيخ محمدحسين كاظمي، شيخ محمد طه نجف، شيخ محمدرضا كاشفالغطاء و آخوند خراساني حاضر شد.[38]
- سيد عبدالكريم أعرجي كاظمي: عالمي جامع الاطراف، بسيار متخلق به آداب، و در روايات خبره بود و آنها را به حسب موضوع تبويب كرد.
او در درس خارج فقه شيخ محمدحسين كاظمي و درس خارج اصول شيخ هادي تهراني حضور فعال داشت. يكي از تأليفاتش تعليقات بر رسايل شيخ انصاري در اصول است.[39]
- شيخ عبدالهادي شليلهمعروف به شليله همداني بغدادي نجفي (1276-1333ق): وي در نجف اشرفچشم به جهان گشود و ادب و شعر و مقدمات را در اين شهر فرا گرفت. سپس در مجلس درس علما و بزرگان حاضر شد و از محضر آنها كمال استفاده را كرد تا از علماي فاضل و اهل تحقيق و رأي صائب گرديد. او در شعر و قافيه پيشتاز، و مدرس علم كلام بود؛ فقيهي اصولي و مؤلفي زبردست و شاعري توانا كه ابيات و قصايد زيادي از وي به جاي مانده است. فقه را نزد شيخ محمدحسين كاظمي و شيخ محمد طه نجف شاگردي كرد.[40]
- سيد عدنان غريفي(1280-1341ق): وي عالمي محقق و فقيهي نويسنده بود و زيركي و ذكاوت و قوت حافظه عجيبي داشت؛ تا جايي كه دربارهاش گفتهاند اگر قصيدهاي هر چند طولاني يكبار برايش قرائت ميشد با همين يكبار آن را حفظ ميكرد. او در درس پسر عمويش، سيد علي غريفي بحراني نجفي، صاحب ارجوزة في الهيئةحاضر شد. همچنين نزد ميرزاي شيرازي، ميرزا حبيبالله رشتي (متوفاي 1312ق)، شيخ محمد طه نجف (متوفاي 1323ق) و شيخ محمدحسين كاظمي در نجف اشرف شاگردي كرد.[41]
- شيخ علي كشكول(متوفاي 1291ق): وي فاضلي عالم و فقيهي متقي و مورد اعتماد، و عادلي وارسته در قرن سيزدهم هجري بود. در محضر تعدادي از استادان كه آخرين آنها استاد اعظم، شيخ محمدحسين كاظميبود، حاضر شد.[42]
- شيخ علي يونسي(متوفاي 1298ق): فقيهي عارف و اديبي كامل، از شاگردان شيخ محمدحسين كاظمياست.[43]
- سيد علي غريفي(متوفاي 1321ق): سيد علي موسوي غريفي بحراني نجفي، عالمي جامع معقول و منقول و فقيهي محقق بود. او در علم نجوم و رياضيات و تمام علوم اجتماعي صاحبنظر بود و يد طولايي در علوم عقلي، به ويژه اصول فقه داشت. همچنين مدرس اصول فقه بود و در مجلس درسش طلاب فاضل شركت ميكردند. برخي از علماي اهل سنت بغداد از او درخواست كردند برايشان علم نجوم و رياضيات تدريس كند و وي نيز پذيرفت. اين تدريس در حدود دو سال به طول انجاميد. اين استاد به شاگردان سُنياش ميگفت كه عباداتشان حتي طبق نظر فقهي مذاهب خودشان نيز باطل است. سيد علي غريفيبا بيان اين مطالب، قصد هدايت ايشان
را داشت. مرحوم غريفي در درس شيخ محمد طه نجف و شيخ محمدحسين كاظمي حاضر شد.[44]
- شيخ علي خاقاني(متوفاي 1334ق): وي از علماي معاصر و زاهدي عالم، فقيهي رجالي، اصولي محدث و مورخي زبردست بود كه در علوم عقلي نيز نظرياتي داشت. آراي او در استنباط فروعات فقهي، محكم و صائب بود. از مشايخ اجازه داشت و از مجتهدان مسلّم بود كه بزرگان و اهل خبره مثل شيخ محمدحسين كاظميبه اجتهاد او شهادت دادهاند. شيخ علي خاقاني به زهد و وارستگي و لطايفي نيكو و برخوردي شايسته با همگان داشت. او قبل از وفات محمد طه نجف، مورد توجه عموم قرار گرفت و بسياري از مردم تا زمان رحلت شيخ، از وي تقليد ميكردند شيخ ملاعلي خليلي رازي، به شيخ علي خاقاني اجازه اجتهاد و اجازه روايت داد. شيخ علي خاقاني از ملاعلي خليلي بسيار به نيكي ياد ميكرد و او را در فقه و اصول و رجال، بيهمتا ميدانست و بر بسياري از استادان ديگر ترجيح ميداد. استادش، شيخ ملا علي خليلي نيز بسيار به او احترام ميگذاشت و امور مهم را به وي ميسپرد. شيخ علي خاقاني در درس شيخ مرتضي انصاري نيز حاضر شد. آن هم در دور دوم بحث اصولي ايشان كه در آن كتاب رسايل تصحيح و تكميل گرديد و پس از مدتي شيخ انصاري نيز رحلت كرد. او سپس به درس ميرزاي شيرازي رفت و از شاگردان برجسته وي بود تا اينكه ميرزا از نجف به سامرا هجرت كرد و شيخ علي نيز مدتي به سامرا رفت.
شيخ علي خاقاني مدتي طولاني نيز در نزد شيخ علي راضي تلمذ كرد و اين استاد را به صفات عالي و نوآوري در فقه ميشناخت. او سپس در درس شيخ محمدحسين كاظمي حاضر شد و از طبقه اول مجلس درس ايشان محسوب ميشد. در اين رتبه از درس شيخ محمدحسين كاظمي، معدودي از استادان فاضل شركت ميكردند. شيخ علي خاقاني، شيخ محمدحسين كاظمي را بسيار پرتلاش و كوشا حتي افقه از شيخ انصاري ميدانست. اما معتقد بود شيخ علي راضي و شيخ زينالعابدين مازندراني حائري (متوفاي 1309ق) از شيخ محمدحسين كاظمي اعلم بودند. حضور شيخ خاقاني در مجلس درس شيخ حائري، در ايام اقامت ايشان در نجف بود. او همچنين در درس شيخ حسن اردكاني (متوفاي 1322ق) و طبق نقلي در مجلس درس شيخ محسن خنفر كبير (متوفاي 1270ق) نيز حاضر شده كه البته براي ما به اثبات نرسيده است.[45]
- سيد علي وتوت(متوفاي 1340ق): وي عالمي فقيه و متكلمي ثقه و بسيار باحيا و عفيف بود. او به نجف هجرت كرد تا در مجلس درس علماي آن سامان شركت كند. يكي از استادان او شيخ محمدحسين كاظميبود كه جناب استاد نيز به او و نوشتههايش عنايتي خاص داشت.[46]
- شيخ كاظم حكيم اهوازي نجفي(متوفاي 1338ق): وي احوالات علما و ادبا و بزرگان را به خوبي ميدانست. از جمله استادان او شيخ محمدحسين كاظمي، شيخ حبيبالله گيلاني، ميرزا حسين خليلي، سيد علي بحرالعلومو سيد محمد بحرالعلوم در نجف بودند.[47]
- شيخ كاظم سبتي(1265- 1342ق): وي در نجف متولد شد. به ادبيات و شعر و شركت در مجالس شعراء در نجفوَلَع زيادي نشان ميداد. فقه و اصول را با تلاش و پشتكار در نزد استادان سپري كرد. سپس در دروس خارج علما حاضر شد و دروس فقهي و اصولي و كلامي ايشان را به نگارش درآورد و به درجه اجتهاد رسيد. او در درس فقه و اصول شيخ محمدحسين كاظمي و شيخ محمد طه نجف و شيخ لطفالله مازندراني حاضر شد.[48]
- شيخ محسن دجيلي نجفي(متوفاي 1330ق): فقيهي عالم و اديبي متقي بود كه به حافظه قوي شهرت داشت و به ندرت شعر نيز ميسرود. او در درس شيخ محمدحسين كاظميشركت فعال داشت. از ديگر استادانش ميرزا حسين خليلي و ميرزا حبيبالله رشتي و سيد علي بحرالعلوم بودند.[49]
- شيخ محمد امين عاملي(متوفاي 1329ق): وي در روستاي كفَريامتولد شد. بخشي از مقدمات را در آنجا خواند و سپس به نجف هجرت كرد. در طلب علم بسيار كوشا بود و معاشرت با ادبا و شعراي در نجف را بسيار دوست ميداشت. او در درس استاد شيخ محمدحسين كاظمي، شيخ محمد طه نجف و آخوند خراساني حاضر شد. پس از مدتي به وطنش بازگشت و به شخصيتي علمي و معنوي خاص براي مردم مبدل شد، خيلي طولي نكشيد در سال 1329ق وفات كرد.[50]
- سيد محمدحسين خرسان نجفي(متوفاي 1322ق): از علماي فاضل و اديب و شاعري بود كه در درس شيخ محمدحسين كاظمي، ميرزا حسين خليليو شيخ محمد طه نجف حاضر شده است.[51]
- سيد محمدسعيد حبوبي نجفي(1266- 1333ق): وي در چهاردهم جماديالثاني سال 1266 در نجف اشرفمتولد شد. او عالمي فقيه و اميني مجاهد و متقي بود كه در برابر انگليسيهاي متجاوز ايستاد؛ انگليسيهايي كه بصره را در ششم محرم سال 1333ق اشغال كرده بودند. او در درس استادان فقه و اصول مانند ميرزا حبيبالله رشتي، شيخ محمدحسين كاظمي، شيخ طه نجف، شيخ محمد شرابياني و آغا رضا همداني (صاحب مصباح الفقيه) حاضر شد. اخلاق و عرفان را از ملا حسينقلي همداني آموخت و ادبيات را نيز از شيخ عباس اعسم فرا گرفت و ملازم هميشگي او بود.[52]
- شيخ محمدعلي سوداني كندي نجفي(1230-1320ق): از جمله علما و بزرگان و اديبان نمونه بود و شاعري نكتهسنج به شمار ميرفت كه شعر را به خوبي ميشناخت و اشعارش نسبتاً خوب بود. همچنين به ضبط دقيق لغات آشنا بود و به قاموس المحيط و صحاح اللغة اشراف كامل داشت و به اختلاف آنها با يكديگر عالم بود. او مورخ هم بود و وقايع مهمي را كه در گذشته بين قبايل عرب اتفاق افتاده بود، مينوشت. در فقه شاگرد صاحب انوار الفقاهة بود و همچنين از محضر استاد بزرگ محمدحسين كاظمي بهرهها رد.[53]
- شيخ محمد حرزالدين(1193- 1277ق): شيخ ابوالمكارم، محمد حرزالدين مسلمي نجفي، در نجفمتولد شد و مقدمات را در همانجا فرا گرفت، او عالمي محقق و دانشمند بود كه آثاري گرانقدر از خود به يادگار گذاشت. وي فقيهي اصولي، اديبي منطقي، شاعري توانا و يكي از استادان فن ادبيات در شعر و عروض بود. در فقه نزد شيخ علي صاحب خيارات (متوفاي 1253ق)، در فقه و اصول نزد شيخ محمدحسن نجفي و نزد سيد مهدي قزويني (متوفاي 1300ق) شاگردي كرد و اندكي نيز در درس شيخ محمدحسين كاظمي شركت داشت.[54]
- شيخ محمد جزائري(متوفاي 1303ق): عالمي اهل فضل و به آداب و سخاوت و اخلاق فاضله معروف بود كه اشعار شاهكاري از خود به جاي گذاشت. او در نجفوجههاي بسيار خوبي و خانداني بسيار والا مقام داشت. وي در مجلس درس ميرزاي شيرازي در نجف حضور يافت. همچنين توانست از سيد مهدي قزويني اجازه اجتهاد بگيرد. به درس شیخ محمدحسين كاظمي نيز رفت و از ايشان هم اجازه اجتهاد دريافت كرد. استادان ديگر او سيد حسين بحرالعلوم، ملا لطفالله مازندراني و سيد حسين كوهكمرهاي بودند.[55]
- سيد محمد شرموطي (1252-1308ق): ابوالعلوم سيد محمد شرموطي نجفي، عالمي محقق، فقيهي اصولي و بسيار جليلالقدر، و مورد اعتماد و احترام مردم بود. در فلسفه و ستارهشناسي و هندسه و رياضيات و پزشكي صاحبنظر بود و در اين علوم كتابهايي نوشت. وي در نزد شيخ محمدحسين كاظمي، علوم فقه و اصول و نجوم را فرا گرفت و تقريرات درس اصول استاد را به طور كامل نوشت، همچنين نزد سيد تستري علم نجوم و در نزد شيخ علي استرآباديعلم رياضيات را به شكل تخصصي فرا گرفت.[56]
- شيخ محمد لائذ نجفي(1245- 1326ق): عالمي فقيه و داراي حافظهاي بسيار قوي بود. در نگارش دقت فراوان داشت. كمال ادب و تواضع در رفتارش هويدا بود. احاطهاي عجيب به تاريخ و سيره و احوال علما و رجال داشت. در فقه نزد شيخ راضيو شيخ مهدي كاشفالغطاء و شيخ محمدحسين كاظمي به تحصيل پرداخت.[57]
- شيخ محمود ذهب(متوفاي 1324ق): عالمي محقق، نابغه دوران، فقيهي اصولي و در علوم ادبيات عرب و منطق صاحبنظر بود. در اصول نزد آخوند خراساني و در فقه نزد شيخ محمدحسين كاظمي و شيخ هادي طهراني و شيخ نعمة طريحي نجفي (متوفاي 1292ق) شاگردي كرد.
- شيخ مرتضي كاشف الغطاء(1291- 1349ق): وي در نجفمتولد شد و همانجا در سايه والد بزرگوارش، شيخ عباس، مقدمات را از بزرگان و علمايي كه در خاندان كاشفالغطاء بودند و همچنين از ديگران فرا گرفت. او عالمي جليلالقدر و فقيهي اصولي و از مؤلفان مشهور آل كاشفالغطاء بود. علاوه بر آن، شاعري اديب و توانا بود و در ميان خاندان آل كاشفالغطاء شخصيتي متمايز يافت. مجلس درس او از عالمان و فاضلان و ادبا و سرشناسان از مجتهدين، پر بود. در نزد پدرش شيخ عباس شاگردي كرد و از وي اجازه روايت گرفت. همچنين از شيخ محمدحسين كاظمي و شيخ محمد طه نجف اجازه اجتهاد گرفت. در درس اصول آخوند خراساني شركت و از ايشان نيز درجه اجازه روايت دريافت كرد. در درس سيد محمدكاظم يزدي (صاحب عروه) نيز حاضر شد. سيد محمد قزويني كه از پدرش سيد مهدي قزويني اجازه روايت داشت، اجازه روايتي به شيخ مرتضي اعطا كرد.[58]
- سيد حسين حسيني سرابي (متوفاي 1340ق): مرحوم آيتالله مرعشي نجفيميفرمود: از جمله كساني كه از او روايت ميكنم، علامه سيد حسين حسيني سرابي نجفي[است] كه معروف بود به سيد حسينخان؛ چون از بزرگان شهر سراب بود و سراب شهري است در آذربايجان. سيد حسين از علماي جامع علوم عقلي و نقلي بود كه در حضور شيخ محمدحسين كاظمي تلمذ كرده بود.[59]
- سيد عبدالحسين آل كمونه(1268- 1336ق): مرحوم آيتالله مرعشي نجفي ميفرمود: از جمله كساني كه از او روايت ميكنم، سيد عبدالحسين حسيني آل كمونه نجفي ميباشد كه نسبش به حسين اصغر، فرزند امام زينالعابدين(علیه السلام) منتهي ميشود و او از كساني است كه نزد شيخ محمدحسين كاظمي تلمذ نموده است.[60]
- سيد عبدالرزاق موسوي (متوفاي 1337ق): مرحوم آيتالله مرعشيفرموده است: از جمله افرادي كه از او روايت ميكنم، عالم بزرگوار و پرهيزكار، حجتالاسلام و المسلمين، سيد عبدالرزاق موسوي جزايري نجفي[است] كه از بيت علم و فضيلت و از بيوت معروفي بود كه در نجف اشرف، به سادات آل حلو شناخته ميشوند.
او در نجف اشرف متولد شد و مقدمات را نزد برخي از بزرگان فرا گرفت. سپس در درس آيتالله سيد مهدي قزويني حلي (متوفاي 1300ق) و علامه سيد حسين بحرالعلوم (متوفاي1306ق) حاضر شد. همچنين از جلسه درس مرحوم آخوند خراساني، شيخ محمد طه نجف، شيخ محمدحسين مامقاني، ميرزا حسين خليلي، ملا حسينقلي همداني، شيخ محمدحسين كاظمي و سيد محمد بحرالعلوم بهرهها بود و متضلع در فقه و اصول شد و به تدريس آنها پرداخت و از علماي سرشناس محسوب ميشد.[61]
- شيخ علي نجفي(متوفاي1340ق): ايشان در بيت علم و مرجعيت به دنيا آمد و زير نظر پدر كه فرزند صاحب جواهربود تربيت شد. مقدمات و سطوح را به پايان رساند و در درس شيخ محمدحسين كاظمي، ميرزا حبيبالله رشتي، شيخ هادي طهراني، آخوند خراساني و شيخ محمد طه نجف حاضر شد. درس رجال را از سيد محمد هندي فرا گرفت تا اينكه به مرتبه والاي علم و فضيلت رسيد و به تحقيق و تتبع مشهور گشت. خاص و عام براي تقليد به او مراجعه كردند. او كتابي در حاشيه عروة الوثقي نوشته است.[62]
- سيد محمدعلي حسيني(1258- 1340ق): ايشان از خانوادهاي است كه مدتها كليددار حرم حضرت عبدالعظيم حسني بودند. او در هفتم جمادي الاول سال 1258ق متولد شد و به فراگيري مقدمات و سطوح پرداخت. سپس به نجف اشرفهجرت، و در درس ملا علي خليلي و ميرزاي شيرازي در فقه و اصول و رجال شركت كرد. بعد از رحلت استادش، ملا علي خليلي، به سامرا رفت و دوباره در درس ميرزاي شيرازي حضور يافت تا اينكه به حظ وافري از علم رسيد. آنگاه به نجف برگشت و به تدريس و تأليف مشغول شد. آيتالله مرعشي فرموده است: من در عنفوان جواني از او اجازه روايت خواستم، او نيز به صورت شفاهي اين اجازه را به من داد و فرمود: من از بزرگاني روايت كردهام كه از جمله آنها شيخ محمدحسين كاظمي است.[63]
- شيخ محمدعلي چهاردهي(1252-1334ق): زاهد باتقوا، اعجوبه زمان، شيخ ميرزا محمدعلي چهاردهي، در «چهارده»، از نواحي شهر رشت، در شب جمعه، 25 ربيع الثاني سال 1252 قمري چشم به جهان گشود. مقدمات و سطح را در همانجا فرا گرفت. سپس به نجف اشرفرفت و در درس شيخ انصاري شركت كرد. همچنين محضر استاداني مانند ملا علي خليلي و شيخ محمدحسين كاظمي و ميرزا حبيبالله رشتي را درك كرد.[64]
- ميرزا هدايتالله قزوينيمعروف به حاج مجتهد قزويني(1281- 1368ق): ايشان مقدمات و سطوح را نزد پدرش، شيخ صادق فرا گرفت. سپس به عراق رفت و در درس شيخ محمدحسن آل ياسين در شهر كاظمين حاضر شد. سپس به كربلا رفت و در درس فاضل اردكاني و شيخ زينالعابدين مازندراني حضور يافت. پس از آن به نجف اشرف رفت و از درس ميرزا حبيبالله رشتي، ملا لطفالله داريجاني، فاضل ايرواني و شيخ محمدحسين كاظمي بهره برد تا به درجات والاي علم و فضيلت رسيد. پس از مدتي به موطنش بازگشت و به تدريس و موعظه مردم، و بعد از وفات پدرش، به جانشيني او به برآوردن حوايج آنها پرداخت.[65]
- سيد ياسين نجفي(متوفاي 1342ق): عالم عابد، سيد ياسين نجفي در نجف اشرف به دنيا آمد و فقه و اصول را از شيخ علي نجفي و شيخ محمدحسين كاظمي و شيخ محمد طه نجف فرا گرفت. سپس به كوفه آمد و به امور شرعي مردم مشغول شد.[66]
- ميرزا يحيي خوئيمشهور به «امام جمعه» (1279- 1365ق): وي در خانوادهاي مذهبي و اهل علم و مرجعيت در شهر خوي به دنيا آمد. سطوح را از بزرگان فرا گرفت، سپس به نجف اشرف هجرت كرد و در درس شيخ محمدحسين كاظمي، ملا محمد ايرواني، و ميرزا حبيبالله رشتي حضور يافت.[67]
- شيخ فتحالله اصفهاني(1266- 1339ق): او در اصفهانمتولد شد و در مدارس آن شهر، در محضر تعدادي از بزرگان آنجا مانند سيد حسن مدرس، ملا محمدصادق تنكابني، ملا حيدر اصفهاني و ملا عبدالجواد خراساني حاضر شد. ملاحيدر اصفهاني و ملاعبدالجواد خراساني از شاگردان برجسته شيخ محمدتقي صاحب حاشيه بودند. شيخ فتحالله در محضر احمد سبزواري و تعدادي ديگر، به تحصيل فقه و اصول و حكمت و ديگر علوم اسلامي پرداخت و از برخي استادانش اجازه اجتهاد گرفت. سپس به عراق هجرت كرد و در درس ميرزا حبيبالله گيلاني و شيخ محمدحسين كاظمي حضور يافت.[68]
- سيد مرتضي كشميري(متوفاي 1323ق): جد سيد مرتضي، سيد كرمالله، از قمبه كشمير مهاجرت كرد تا تشيع را تبليغ كند و همانجا ماند تا رحلت كرد. پس از او، فرزندانش در كشمير ماندند.
سيد مرتضي در كشمير به دنيا آمد و مقدمات علوم حوزوي را از برخي از استادان همانجا فرا گرفت. در عنفوان جواني به عتبات مقدسه رفت و در درس شيخ محمدحسين كاظمي و ميرزا حسين خليلي و شيخ زينالعابدين مازندراني در نجف اشرف و كربلا شركت كرد تا به بهرهاي بزرگ از علم و عمل دست يافت. او تحت نظر استاد ملا حسينقلي همداني به تهذيب نفس پرداخت و بعد از وفات وي به تدريس مشغول شد. در درس فقه و اصول و اخلاق او، تعدادي از بزرگان علما كه خود در علم و عمل و اطلاع از روايات و سير و سلوك و حكمت و فلسفه و ساير علوم صاحبنظر بودند، شركت ميكردند.[69]
- شيخ مهدي خاجه(متوفاي 1327ق): اين عالم بزرگوار در جلسات درس شيخ محمدحسين كاظميمشغول به نوشتن دروسي شد كه پيش از آن نوشته نشده بود. و به راستي مردي صالح و باايمان و متقي و در عين حال بسيار خوشبرخورد و بااخلاق بود. او در شب شنبه، 24 ذيالحجه سال 1327ق در نجف رحلت كرد و در جهت جنوب شرقي صحن حرم مطهر امير مؤمنان (علیه السلام) به خاك سپرده شد. پس از او، فرزند فاضلش، شيخ مرتضي (متوفاي 1346ق) به جاي پدر نشست. شيخ مرتضي اولادي از خود بر جاي گذاشت كه بزرگترين ايشان اديب فاضل شيخ محمد و عالم عامل شيخ حسن بودند.[70]
- سيد ميرزا طالقاني(متوفاي 1352ق): وي از علماي معاصري است كه در نجف اشرفمتولد شد و بعدها از علماي عامل و داراي چهرهاي معنوي در اين شهر گرديد و مجلس درسش مملو از فضلا و علما و بزرگان ميشد. يكي از ملازمان درسش، شيخ جعفر بديري نجفي بود. سيد ميرزا در دوره دوم مباحث خارج شيخ محمدحسين كاظمي حاضر شد و محضر ميرزا حبيبالله رشتي و شيخ محمد طه نجف و ملا محمد فاضل ايرواني را نيز درك كرد. بزرگاني شاگرد او بودند، از جمله شيخ علي غراوي (متوفاي 1315ق).
- شيخ محمد حرزالدين(1273- 1365ق): او از قبيله عربي مشهوري به نام بنيمسلم است و در خانوادهاي علمي و ادبي متولد شد كه در ميان آنان علما و بزرگاني از اهل فضيلت و ادب حضور داشتند، مانند شيخ عبدالله حرزالدين، جد شيخ محمد كه از اهل فضيلت و تقوا بود. شيخ محمد نزد شيخ جعفر كاشفالغطاء نجفيدرس خواند و از علوم پدرش شيخ علي، صاحب كتاب شمسين كه در علوم طبيعي بود نيز بيبهره نماند. شيخ محمد حرزالدين در خاندان علم و فضيلت پرورش يافت و داراي حلم و ورع و زهد فوقالعادهاي بود. وي عابدي متقي و راستگو، در نظرياتش و روش و منشش آزاد و صاحبنظر و از دنيا و مافيها رويگردان بود. لباس خشن ميپوشيد و غذاي خشك و ناملايم ميخورد، ولي جسمي قوي داشت و بيش از پنجاه بار براي زيارت امام حسين (علیه السلام) از نجف به كربلا پياده رفت؛ تا جايي كه در برخي از اين سفرها پاهايش ورم ميكرد. همنشين او علما و فضلا بودند. او در درس فقيه بزرگ، شيخ ابراهيم غراوي (متوفاي 1306ق) و در درس اصول شيخ ملا محمد ايرواني و شيخ محمدحسين كاظمي حاضر شد و بيشترين بهره را از محضر شيخ محمدحسين كاظمي برد. مباحث ايشان را در تمام بحث ارث و اكثر كتاب قضاء به رشته تحرير درآورد. او از چهرههاي معروف و سرشناس نجف اشرف به شمار ميرفت و در علم رجال و انساب و تاريخ، متخصص بود.[71]
- ابوالقاسم اوردبادي(1274- 1333ق): اين عالم بزرگ و اديب شاعر، در جماديالاول سال 1274ق در تبريزمتولد شد. او در درس شيخ محمدحسين كاظمي و ملا محمد ايرواني شركت كرد. در اصول نيز از درس ملا علي نهاوندي و ديگر استادان بهره برد و در علوم معقول و منقول به نبوغ رسيد. در حدود سال 1308ق به تبريز بازگشت و به تدريس و تأليف و گذران امور شرعي مردم مشغول بود. در سال 1315 به نجف برگشت و به تدريس و تأليف ادامه داد و اين توفيق را يافت كه در علوم مختلف شصت جلد كتاب بنويسد.[72]
- سيد ابوتراب خونساري نجفي(1271- 1346ق): مرحوم شيخ صدر الاسلام خوييميگويد: سيد ابوتراب به نجف اشرف هجرت كرد و در درس تعدادي از استادان آنجا حاضر شد؛ مانند علامه سيد حسين كوهكمرهاي تبريزي و شيخ محمدحسين كاظمي.[73]
- شيخ موسي جزايري(متوفاي 1297ق): عالمي اديب و شاعري ماهر بود كه در نجف متولد شد و در درس بزرگاني همچون شيخ محمدحسين كاظمي و شيخ جعفر شوشتريحاضر شد. سيد محمد هندي نام او را در كشكولش آورده و او را با صفاتي مثل عالم و فاضل توصيف كره است.[74]
- شيخ محمدعلي خوانساري(1254- 1332ق): اين عالم بزرگ و فقيه جليلالقدر مرجع متقي، در خوانسارمتولد شد. در شانزده سالگي به بروجرد سفر كرد و فقه و اصول را نزد ملا محمدعلي قراچه داغي، صاحب الحاشية الحديثة علي الروضة و القوانين فرا گرفت و سپس به درس سيد شفيع جابلاقي رفت. در سال 1283ق به عراق هجرت كرد و در آنجا به درس شاگردان شيخ انصاري رفت. از استادان شيخ محمدعلي، ميتوان از سيد محمدحسن حسيني شيرازي قبل از هجرت به سامرا نام برد. شيخ محمدحسين كاظمي و ميرزا حبيبالله رشتي و شيخ راضي نجفي نيز از استادان او هستند، ولي بيش از همه در درس سيد حسين كوهكمري، داماد ميرزا احمد فيض كاشاني حاضر شد. او از شاگردان شيخ انصاري نيز بوده و بر حضور در درس بزرگان مواظبت داشت تا اينكه به درجه اجتهاد رسيد و خود از بزرگان علم و فضيلت شد. شيخ راضي نجفي و سيد مهدي قزويني اجتهاد او را تأييد كردهاند. شيخ محمدعلي خونساري نامش در بين طلاب علوم ديني شهره بود و در ميان ايشان وزنه علمي خاصي پيدا كرد.[75]
در ادامه، نام تعدادي ديگر از علمايي را كه در درس شيخ محمدحسين كاظمي شركت كردهاند، ذكر ميكنيم:
- شيخ مهدي كاشفالغطاء(متوفاي 1389ق)
- شيخ مرتضي خوجه(متوفاي 1341ق)
- شيخ محمدعلي هلال(متوفاي 1320ق)
- شيخ علي مغنيه(متوفاي 1290ق)
- شيخ عبدالرحيم نجفي(متوفاي 1313ق)
- شيخ حسن كاشفالغطاء(متوفاي 1314ق)
- شيخ علي نجفي(متوفاي 1334ق)
- شيخ علي بحراني(متوفاي 1340ق)
- شيخ عباس آل كاشفالغطاء(متوفاي 1315ق)
- شيخ موسي شراره(متوفاي 1306ق)
- شيخ احمد تستري(متوفاي 1315ق)
- ميرزا ابوالقاسم كلباسي(متوفاي 1308ق)
- سيد محمدتقي طالقاني(متوفاي 1335ق)
- شيخ عبدالحسين مبارك(متوفاي 1300ق) و....
اميدواريم در آينده شرائطي مهيا شود كه بتوانيم تمامي شاگردان برجسته مرحوم شيخ محمدحسين كاظمي را معرفي نماييم كه شايد تعداد همه آنها به صد و پنجاه نفر برسد.
وفات
شيخ محمدحسين كاظمي در شب يازدهم محرم الحرام سال 1308ق در 84 سالگي وفات يافت و شب هفتم كه در برخي نقلها آمده، اشتباه است.
روز وفات شيخ در نجف، بهيادماندني شد و همه مغازهها يك روز كامل بسته بود. مرحوم شيخ در حجره سوم از طرف راست در قبله، در صحن علوي دفن شد. شيخ محمد طه نجف براي او مجلس عزايي ترتيب داد و شعرايي چون سيد جعفر حلي در مرثيه او ابياتي سرودند كه در مجلس ختم شيخ قرائت شد و مرحوم حرزالدين ميگويد كه من خود در آن جلسه
حاضر بودم.[76]
منابع:
- خاقاني، علي، شعراء الغري او النجفيات، مكتبة سيد مرعشي، 1408ق.
- طهراني، شيخ آقا بزرگ، نقباء البشر.
- قمي، عباس، الفوائد الرضوية، انتشارات دارالثقلين، 1387ق.
- كحالة، عمر رضا، معجم المؤلفين، دار احياء التراث العربي، بيروت.
- محمد، حرزالدين، معارف الرجال في تراجم العلماء و الادباء، منشورات مكتبة السيد مرعشي، قم، 1405 قمري.
- مرعشي نجفي، سيد شهابالدين، الاجازة الكبيرة او الطريق و البحة لثمرة المهجة، انتشارات كتابخانه آيتالله مرعشي، قم، 1414ق.