سید محمد صدر
متوفاى 1419 هـ .ق.
عنوان مقاله: اسوه شجاعت
نویسنده: على احمدى
خاندان
خاندان صدر، از مشهورترین خاندان هاى علم، فضل، فقاهت و مرجعیت، در طول تاریخ شیعه، در ایران، عراق و لبنان هستند. این طایفه از ذریه سید صدرالدین محمد (متوفاى 1263هـ .ق.) هستند که از بزرگان و دانشوران قرن سیزدهم هجرى است، نسب این خاندان به امام موسى کاظم(علیه السلام) مى رسد.([1])
ولادت
جریان تولد آیت الله سید محمد صدر در خاندان صدر، داستان جالبى دارد. مشهور شده است که مادر سید محمد، باردار نمى شد به طورى که پس از گذشت مدتى از فرزند دار شدن ناامید شده بود بنابراین تصمیم گرفت به حج برود و در آن جا حاجتش را از خداوند بخواهد تا شاید به برکت خانه خدا و فضاى معنوى حج، خواستش برآورده شود. او مقدمات سفر را فراهم آورد و همراه شوهرش (سید محمدصادق صدر)، آهنگ سفر نمود. در راه نذر کرده بود که اگر خداوند به او پسرى عطا کند نامش، به نام آخرین پیامبر خدا یعنى محمد(صلى الله علیه وآله) بنامد. پس از بازگشت از این سفر مبارک، حاجتش برآورده شد و در 17 ربیع الاول (1362 هـ .ق.)، سالروز ولادت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، فرزندى به آنان عطا گردید که مادر به شکرانه این نعمت، به نذر خود وفا کرده و نام او را محمد گذارد.([2])
پدرش، محمدصادق صدر از سلسله جلیله روحانیت و اهل علم و فضل بود. سید محمد دوران کودکى را زیر نظر جد مادرى اش، آیت الله العظمى شیخ محمدرضا آل یاسین (1297 ـ 1370هـ .ق.)،([3]) گذراند. نیز پدرش، سید محمدصادق، در تربیت و تعلیم تنها فرزندش، از هیچ کوششى دریغ نکرد. تربیت و تعلیم او در خانه علم، فضل و کمال، در شخصیت آینده او نقش بسیار مهمى ایفا نمود.
تحصیلات
سید محمد، تا 11 سالگى از محضر پدر و جدش استفاده علمى برد و در سال 1373هـ .ق. وارد حوزه علمیه نجف گردید و در همان سال به کسوت روحانیت درآمد.
استادانِ دروس مقدمات او عبارتند از:
1. سید محمدصادق صدر: پدرش.
2. سید طالب رفاعى.
3. شیخ حسن طرّاد عاملى، وى هم اکنون از عالمان لبنان است.
4. سید محمدتقى حکیم (متولد 1341 هـ .ق.) فرزند محمدسعید حکیم(1303 ـ 1395 هـ .ق.) وى صاحب تألیفات زیادى است که برخى از آنها عبارتند از: «الأشتراک و الترادف»، «الأصول العامه للفقه المقارن»، «الزّواج الموقت»، «شاعر العقیدة السید الحمیرى»، «مالک اشتر»، «زین الشباب»، «ابن عباس»، «ابو فراس حمدانى».([4])
5. شیخ محمدتقى ایروانى (متولد 1331هـ .ق.)، وى عالم، فاضل و داراى تألیفاتى چون: «تقریرات السید الخوئى»، «تعلیقة على الحدائق» و «تعلیقات فى الفقه و الاصول» است.([5])
دانشکده فقه
سید محمد، دروس مقدماتى حوزه را با موفقیت، پشت سر گذاشت و در سال 1379هـ .ق. وارد دانشکده فقه نجف، گردید. استادان این دوره او عبارتند از: 1. شیخ محمدرضا مظفّر (1322 ـ 1383 هـ .ق.)، استاد فلسفه 2. سید محمدتقى حکیم، استاد اصول و فقه مقارن. 3. محمدتقى ایروانى، استاد فقه استدلالى. 4. سید عبد الوهاب کربلایى، استاد زبان انگلیسى. 5. دکتر حاتم کعبى، استاد روان شناسى. 6. دکتر فاضل حسین، استاد تاریخ.([6])
سید محمد در دانشکده، از دانشجویان موفق و ممتاز بود. وى در درس زبان انگلیسى موفقیت چشم گیرى داشت، بطورى که به راحتى مى توانست به زبان انگلیسى صحبت کند و بنویسد. صدر پس از چهار سال تحصیل سرانجام در (1383 هـ .ق.) از دانشکده فقه، فارغ التحصیل شد.
سید محمد در دانشکده با دانشجویان زیادى ارتباط علمى داشت. از بهترین دوستان او در این دوره مى توان به: دکتر احمد وائلى، مصطفى جمال الدین، عدنان بکّاء، احمد زکى امین، احمد قیسى و مسلم جابرى([7]) اشاره کرد.
استادان سطح
سید محمد، پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده فقه، به حوزه علمیه بازگشت و دروس حوزه را ادامه داد. وى در این دوره، کتاب کفایة الأصول را نزد پسر عمویش شهید سید محمدباقر صدر و کتاب مکاسب را نزد سید محمدتقى حکیم، آموخت. حضور در محضر این دو استاد بزرگ حوزه، اثر عمیقى بر روح و جان او گذاشت و پایه هاى علمى خود را نزد آن ها، مستحکم کرد. همچنین بخشى از کتاب مکاسب را نزد شیخ صدرالدین بادکوبه اى (1316 ـ 1392هـ .ق.) فرا گرفت.
با پایان یافتن دروس سطح، سید محمد در درس خارج فقه و اصول شرکت کرد.
استادان خارج فقه و اصول
1. سید محمدباقر صدر
او نزد آیت الله شهید سید محمدباقر صدر، یک دوره کامل اصول و کتاب طهارت در فقه را فرا گرفت. وى یکى از شاگردان مبرّز سید محمدباقر و یکى از چهار نفرى بود (آیت الله سید محمود هاشمى، سید کاظم حائرى و شیخ زهیرى) که درس استاد را تقریر مى کردند و در زمره شاگردان خصوصى استاد، به شمار مى رفتند.
2. سید ابوالقاسم خویى
دومین استاد وى مرجع بزرگ سید ابوالقاسم خویى است که، سید محمد نزد ایشان یک دوره کامل اصول و کتاب طهارت فقه را فرا گرفت. شرکت در درس آیت الله خویى باعث شد که وى بر مبانى اجتهادى این بزرگ مرد تسلط یابد، و گاهى آن را نقد کند.
3. امام خمینى
امام خمینى سومین استادى است که سید محمد، خارج فقه، بخش مکاسب را نزد وى فراگرفت.
4. سید محسن حکیم
شهید صدر مباحث خارج فقه، بخش مضاربه را در محضر او آموخت.
اجازه روایت
سید محمد با موفقیت، دروس سطح عالى حوزه را پشت سر گذاشت و از عالمان بزرگ نجف اشرف، اجازه روایت دریافت کرد. بزرگانى که به وى اجازه روایت داده اند عبارتند از: شیخ آقا بزرگ تهرانى، پدرش سید محمدصادق صدر، دایى وى شیخ مرتضى آل یاسین، پسر عمویش سید حسین خادم الشریعه، سید عبد الرزّاق مقرّم (1316 ـ 1391 هـ .ق.) صاحب کتاب «مقتل الحسین(علیه السلام)»، سید حسن خرسان، سید عبدالاعلى سبزوارى و دکتر حسین على محفوظ.([8])
اجتهاد
سید محمد صدر با پشت کار، درایت و تیز هوشى، در سال 1369 هـ .ق. در 34 سالگى، به درجه اجتهاد رسید. وى اجازه اجتهاد خود را از آیات عظام سید محمدباقر صدر و سید ابوالقاسم خویى دریافت نمود.([9])
بر کرسى تدریس
جایگاه علمى آیت الله سید محمد صدر در فقه و اصول، باعث شهرت علمى او بین طلاب گردید. از این رو در سال 1369 هـ .ق. تعدادى از طلاب و فضلاى حوزه علمیه نجف، خدمت وى رسیده و از او خواهش کردند، تدریس خارج فقه و اصول را شروع کند. آنان همچنین نزد آیت الله سید محمدباقر صدر رسیده و نظر ایشان را در این باره جویا شدند. ایشان ضمن تشویق و قدردانى از آنان فرمود:
«سید محمد صدر اهلیت و جایگاه تدریس خارج فقه و اصول را دارد.»
سید محمد در همان سال، درس استدلالى خارج فقه را بر اساس متن باب طهارت از کتاب «المختصر النافع» شروع کرد. وى در سال 1410 هـ .ق. دور جدیدى از درس خارج را شروع کرد که تا آخر عمرش ادامه داشت. خارج اصول وى بر اساس متن کتاب کفایة الأصول و خارج فقه او هماهنگ با متن کتاب شرایع الاسلام اثر محقق حلى بود.([10])
در محضر قرآن
صدر همچون همه فقیهان آگاه، به قرآن عشق مى ورزید و به آموزش مفاهیم آن اهتمام داشت. وى هم زمان با تدریس فقه و اصول، روزهاى پنجشنبه و جمعه هر هفته، همچنین ایام تعطیل حوزه، تفسیر قرآن داشت. جلسه تفسیر وى از سه ویژگى مهم برخوردار بود:
1 ـ نواندیشى و جرأت در نقد آراى مفسران گذشته. 2 ـ عادت و رسم بسیارى از مفسران قرآن کریم این است که از اول قرآن و سوره حمد، تدریس تفسیر را شروع مى کنند. ولى ایشان، روش تازه اى بکار برد و از آخر قرآن (سوره ناس) درس تفسیر را آغاز کرد.([11])ایشان درباره انتخاب این روش نوین مى گوید:
«عادت مفسرین این است که از ابتداى قرآن شروع به تفسیر مى کنند و پیرامون سوره هاى ابتدایى قرآن، بسیار توضیح مى دهند اما وقتى به نصف یا آخر قرآن مى رسند، توضیحات مختصر شده و شنونده را به مطالب قبلى ارجاع مى دهند.»([12])
روش این عالم فرهیخه باعث شد که سورهاى آخر قرآن بطور مفصل، تفسیر شوند.
3 ـ شیوه تدریس ایشان به این صورت بود که ابتدا سؤالاتِ پیرامونِ سوره یا آیه بحث را طرح کرده سپس جواب مى دادند. (شیوه مورد پرسش و پاسخ).
سیر و سلوک عرفانى
آیت الله سید محمد صدر در کنار پیشرفتهاى علمى و فقهى به تهذیب نفس و سیر و سلوک معنوى نیز توجه داشت. وى براى درک معارف الاهى و علم و اخلاق و سیر و سلوک عرفانى، از محضر یکى از کسبه هاى نجف به نام حاج عبد الزّهره گرعاوى([13]) استفاده مى کرد. سید محمد به او خیلى عشق مى ورزید و وى را در شمار استادانش ذکر مى کرد. این امر در میان عالمان کمتر سابقه دارد تعجب بعضى را برانگیخت به طورى که شخصى از آیت الله صدر سوال کرد: چگونه یک کاسب، استاد عالم حوزه مى شود؟ ایشان جواب دادند:
«روایتى نقل شده که خداوند اولیایش را میان بندگانش مخفى مى کند. زیرا میزان نزدیکى به خدا، بستگى به مقدار علم انسان ندارد بلکه منوط به خود سازى، صفا و فهم انسان، حقیقت بندگى خدا و ذوب شدن در آن است و این براى همه کس حاصل نمى شود مگرکسى که خدا براى او شایسته ببیند، خواه عالم و خواه کاسب.»([14])
استاد عرفان شهید صدر حاج عبد الزّهره گرعاوى در سال 1400 هـ .ق. از دنیا رفت. سید محمد در فراقش بسیار اندوهگین شد. وى تا آخر عمر، سیر و سلوک عرفانى را ترک نکرد.
ویژگى هاى اخلاقى
1 ـ تقید به نماز شب
صدر از دوران جوانى به نماز شب و شب زنده دارى مقید بود. یکى از نزدیکان آیت الله سید محمدباقر صدر نقل مى کند که روزى پدر سید محمد خدمت شهید سید محمدباقر رسید و از پسرش گله کرد و گفت: پسرم بیشتر شبها را بیدار است و در عبادت و شب زنده دارى زیاده روى مى کند از شما خواهش مى کنم، او را نصیحت کنید تا به خودش نیز برسد. آیت الله سید محمدباقر صدر، شاگردش را طلبید و نصیحت نمود. وى هم امر استاد را اجابت کرد.([15])
2 ـ تواضع
سید محمد بسیار فروتن و افتاده بود و با مردم با اخلاقى نیکو برخورد مى کرد. به عنوان نمونه، هرگز اجازه نمى داد کسى دستش را ببوسد و مى گفت: «تو با این کارت به بهشت مى روى و من به جهنم.»([16]) یعنى تو براى رضاى خدا دست مى بوسى این شائبه هست که، دست بوسى تو موجب غرور من شود. البته دست بوسى از نظر ایشان اشکالى نداشت ولى اجازه نمى داد کسى دست ایشان را ببوسد. یکى از مقلدین وى از ایشان سوال کرد: آیا بوسیدن دست، جایز است؟ ایشان فرمود: نمى گویم حرام است. بلکه دست بوسى از نظر اخلاقى برایم مشکل است و ایجاد ضرر مى کند. کسى که اجازه مى دهد دستش را ببوسند، فعل حرامى انجام نداده است.([17])
اسارت
این مرجع عالیقدر، به خاطر افکار انقلابى و نزدیکى فکرى و خویشاوندى با شهید سید محمدباقر صدر سه مرتبه توسط رژیم عراق دستگیر و زندانى شد. اوّلین بار، سال 1351هـ .ش. بود. بار دوم، سال 1353هـ .ش. و به همراه 150 نفر از شاگردان سید محمدباقر صدر و برخى از اعضاى حزب «الدعوة الاسلامیه» بود که در زندان او را به شدت اذیت و آزار دادند. نوبت سوم در 1370هـ .ش. پس از انتفاضه مردم عراق معروف به «انتفاضه شعبانیه» اتفاق افتاد. وى به خاطر فعالیتهاى فرهنگى و سخنرانیهاى آتشین، علیه رژیم بعث عراق به همراه 106 نفر دیگر از انقلابیون دستگیر و زندانى شد.([18])
مرجعیت
آیت الله صدر پس از آزادى از زندان، عُزلت و گوشه گیرى اختیار کرد و وارد مسائل سیاسى نشد. همین امر باعث شد که رژیم عراق او را به عنوان مرجع رسمى شیعیان عراق معرفى نماید و اداره حوزه علمیه نجف اشرف را به او واگذار کند. قبول مرجعیّت از طرف وى، موجى از مخالفت در پى داشت و بعضى او را به خاطر این اقدام سرزنش کرده و او را وابسته و مرتبط با حکومت عراق معرفى نمودند. این شایعات باعث ناراحتى و کدورت آیت الله صدر گردید و به خاطر همین، سختیها و مرارتهاى زیادى را تحمل کرد. هدف وى از قبول مرجعیّت مشروعیّت بخشیدن به نظام حاکم عراق نبود بلکه مى خواست از آن در راه رهبرى مردم، اداره حوزه علمیه و کمک به فقرا و نیازمندان استفاده کند. وى خطر انحطاط مردم و خطر ضعیف شدن حوزه علمیه را احساس کرده بود، به این سبب این منصب را به انگیزه دفاع از اسلام و مسلمانان پذیرفت. وى درباره قبول مرجعیت مى گوید:
«من همچون دیگران در خطر زندگى مى کنم، خطرى که مراجع دیگر نیز با آن مواجه هستند ولى مادام که فعالیتم طبق رضاى خدا و داراى منفعت عمومى باشد و باعث احیاى سنت امر به معروف و نهى از منکر و حفظ حوزه علمیه شود، چرا بترسم؟ اگر شهید شوم رفتن من در راه خداست و این اوج مطلوب است.»([19])
همچنین شهادت وى توسط رژیم بعث عراق، براى همگان ثابت مى کند که او با حکومت بعث هماهنگ نبوده و خلاف میل آن رژیم سفاک حرکت مى کرده است.
اقدامات فرهنگى
1 ـ نماز جمعه
یکى از اقدامات ارزنده و مهم آیت الله سید محمد صدر، احیاى سنّت فراموش شده نماز جمعه بود که چندین قرن به دلیل اینکه تحت عنوان واجب تخییرى است ترک شده بود. وى هر هفته در مسجد بزرگ کوفه، به ایراد خطبه و اقامه نماز جمعه مى پرداخت. این اقدام باعث شد، در دیگر شهرهاى عراق نیز نماز جمعه برپاگردد. به تدریج در 86 شهر بزرگ و کوچک دیگر عراق، توسط نمایندگان ایشان نماز جمعه برگزار گردید.([20])
نحوه برگزارى نماز جمعه ایشان خصوصیاتى داشت که تا آن روز در عراق بى نظیر بود:
الف: یکى از وظایف خطیب جمعه ـ که از طرف حکومت بعث عراق تأکید شده بود ـ دعا براى سلامتى صدام حسین، رئیس جمهورى عراق در قنوت نماز جمعه بود. سید محمد صدر حاضر نشد حتى براى یک بار، براى صدام حسین دعا کند. همچنین به تمام امامان جمعه که از طرف وى منصوب شده بودند فتوا صادر نمود که:
«دعا براى هیچ بشرى غیر از معصوم در نماز جایز نیست.»([21])
همچنین وقتى براى اقامه نماز جمعه حاضر مى شد و مى شنید که مردم مى گویند: «نعم نعم للقاعد صدام حسین» و «بالرّوح بالدّم نفدیک یا صدام»، این شعارها را با شعارهاى «نعم نعم للاسلام» و «نعم نعم للحوزه» عوض مى کرد.
ب: وى در خطبه ها علیه استعمارگران به خصوص آمریکا، انگلیس و اسرائیل افشاگرى مى کرد و مردم را از نقشه هاى شوم آنان درباره ممالک اسلامى به خصوص وطنش عراق، آگاه مى نمود. وى همیشه مردم را به دورى از مستکبران و دشمنى ورزیدن به آنها دعوت کرد و شعارهایى همچون: «کلاّ کلاّ أمریکا» «کلاّ کلاّ اسرائیل» و... بین مردم رواج داد. آیت الله صدر در بین سال 1376 و 1377هـ .ش. که به شهادت رسید، 45 خطبه نماز جمعه ایراد کرد. وى در این خطبه ها به مسائل و موضوعاتى پرداخت که از سوى دولت عراق، تجاوز از خط قرمز محسوب مى شد و همین امر باعث تهدید وى از سوى رژیم و سرانجام شهادتش گردید.
2 ـ امر به معروف و نهى از منکر
از جمله فعالیتهاى دیگر آیت الله صدر، تلاش براى تقیّد مردم به انجام واجبات و ترک محرّمات بود. در همین راستا، وى استفاده از کانال تلویزیون «الشباب» را که توسط «عدى» پسر صدام حسین اداره مى شد و برنامه هاى فاسد و مبتذل پخش مى کرد، تحریم نمود.([22])
3 ـ اعزام مبلغ
اعزام بیش از 80 روحانى به عنوان وکیل و امام جمعه به مناطق مختلف عراق از دیگر فعالیت هاى سازنده و مهم این عالم بزرگ شمرده مى شود. این حرکت و اقدام باعث رشد، آگاهى و برپایى سنّت حسنه نماز جمعه گردید. در برخى از مناطقى که به آنجا مبلغ اعزام مى شد، تا قبل از اعزام، نماز جماعت برگزار نمى شد اما با کوشش روحانیون نه تنها نماز جماعت بلکه نماز جمعه نیز به طور مرتب برگزار گردید.
بیشتر مبلغان اعزامى جوانانى بودند شجاع و برخوردار از همت والا. یکى از آنها شیخ أوس ناصرى است که خطبه اى تاریخى ایراد کرد و دستگیر شد. شیخ حسین سویعدى، شیخ فاضل عمشانى و دکتر ابو سجاد عگیلى از قاطبه همین جوانان برومند هستند که توسط حزب بعث به شهادت رسیدند.([23]) ده ها بلکه صدها نفر دیگر نیز با ایراد سخنرانى تند و صریح، بر علیه رژیم بعث عراق، مواضعى انقلابى و تاریخى گرفتند. اقدام مهم آیت الله صدر در فرستادن روحانیون به مناطق مختلف عراق باعث ایجاد موج بیدارى بین مردم خصوصاً جوانان این کشور گردید.
4 ـ تشکیل دادگاه اسلامى
از اقدامات دیگر وى تشکیل دادگاه اسلامى در مقابل دادگاه دولتى بود. رأى این دادگاه بر اساس حکم شرع بود نه قانون مصوب دولت.([24])
5 ـ تدوین فقه عشایر
آیت الله صدر با مشاهده بعضى از آداب و رسوم عشایر که با موازین اسلامى، منطبق نبود فقه عشایر را تدوین کرد و در آن مواردى را که رسوم عشایرى با فرهنگ اسلامى منافات داشت، توضیح داد. این بزرگ مرد براى تدوین فقه عشایر مدتى در میان آنان حضور یافت و در این مدت سعى کرد مشکلات فرهنگى و مادى آنان را برطرف کند. این اقدام وى تا آن زمان بین علماى عراق بى سابقه بود.([25])
6 ـ چاپ و انتشار مجله «الهدى»
این مجله شامل مسائل سیاسى، اجتماعى و حوزوى بود که توسط ایشان بین جوانان انقلابى و مراکز دینى عراق توزیع مى شد.
7 ـ تعظیم شعائر اسلامى
یکى از خصوصیات بارز آیت الله صدر، بزرگ شمردن و احترام شعائر اسلامى و الاهى بود. در همین زمینه به مردم توصیه مى کرد، در ایام شهادت اهل بیت(علیهم السلام) همه کارها را تعطیل و سر در منازل، پارچه سیاه نصب نمایند و مراسم عزا دارى به پا کنند. همچنین همیشه تأکید داشت مردم، باشکوه در نماز جمعه شرکت داشته باشند و از کسانى که شرکت نمى کردند، انتقاد مى کرد.
وى به وکیلش در بصره، دستور داد مردم را در سالروز ولادت امیر المؤمنین على(علیه السلام) دعوت کند تا براى تعظیم شعائر، از مسجد زبیر در شهر بصره به طرف مرقد امام على(علیه السلام)حرکت کنند. اکثر مردم بصره امر ایشان را اجابت کردند. این در حالى بود که حکومت عراق با حرکت دسته جمعىِ شیعیان به سوى مکانهاى مقدس به شدت مخالفت مى کرد. رژیم بعث عراق به تلافى این حرکت فرهنگى، ترورهاى بسیارى در بصره انجام داد.([26])
اندیشه هاى سیاسى
1 ـ تشکیل حکومت اسلامى
این فقیه بیدار قصد داشت حرکتى را که توسط شهید محمدباقر صدر شروع شده بود تداوم بخشد ولى اوضاع سیاسى ـ اجتماعى عراق و وجود دیکتاتورى صدام، این فرصت را از او گرفت.
ایشان به استناد روایت امام على(علیه السلام) که فرمود:
دین اساس و حکومت نگهبان است پس حکومتى که اساس (دین) ندارد، از بین مى رود و دینى که نگهبان (حکومت) نداشته باشد، ضایع است([27])
معتقد بود، دین اسلام بدون تشکیل حکومت اسلامى و اجراى حدود الاهى ناقص است. نیز اعتقاد داشت: «اسلام همه را به تأسیس حکومت اسلامى در همه جوامع مسلمان دستور مى دهد([28])
2 ـ دفاع از جمهورى اسلامى ایران
آیت الله صدر از حامیان و طرفداران نظام جمهورى اسلامى ایران بود. ایشان در نامه اى که براى عراقیان مقیم ایران فرستاد، نوشت:
«خداوند مردم ایران را زنده نگه دارد. آنها برادران دینى و مذهبى ما هستند، خداوند دولت جلیل ایران را که شرف اسلام در عالم است، زنده نگه دارد.»([29])
وى به استادش امام خمینى بسیار احترام مى گذاشت و از او با رمز أبى احمد یاد مى کرد. او از آیت الله خامنه اى بسیار تمجید مى نمود و از ایشان به عنوان عامل اصلى ایجاد علاقه بین مسلمانان عراق و ایران یاد مى کرد. آیت الله سید محمد صدر در مقاطع مختلف مى گفت:
دولت ایران، دولت ولى فقیه و آیت الله خامنه اى ولى امر مسلمانان است.([30])
وى آرزو مى کرد زمانى در عراق دولتى مثل دولت ایران تشکیل شود. حضرت آیت الله سید محمد صدر ضمن دفاع از جمهورى اسلامى، هر گونه همکارى با دشمنان نظام اسلامى را جایز نمى دانست.
یکى از مقلدان ایشان سؤالى به این مضمون از آیت الله صدر نمود:
محضر ولى امر مسلمین امام صدر، من و برادرم با مجاهدین خلق معامله مى کنیم، مواد غذایى، میوه و سبزیجات به آنها مى فروشیم و در مقابل آن پول مى گیریم، آیا معامله ما صحیح است یا خیر؟
ایشان در جواب نوشتند:
این معامله شرعاً جایز نیست، زیرا کمک به گناه است، فوراً رابطه (با منافقین) را قطع کن.([31])
3 ـ تأکید بر وحدت
آیت الله صدر بر وحدت اسلامى بسیار تأکید مى کرد و همه مذاهب اسلامى را با هم برادر مى دانست. وى در نامه اى که براى عراقیان مقیم ایران فرستاد، نوشته است:
به اعتقاد من بالاترین و والاترین قضیه اى که بر همه مسلمانان در حال حاضر بلکه در همه حال واجب است، وحدت و برادرى، نفى حاکمان ستمگر و دشمنان جهانى و نفى استعمارِ انگلیس، آمریکا و اسرائیل است که بر بشر محروم و مظلوم ستم مى کنند. اکنون ما بیش از هر زمانى احتیاج داریم که ید واحدى باشیم و با هم مخلصانه و صادقانه، برادرى ورزیم.([32])
او وحدت بین شیعه و سنى را بسیار مهم مى شمرد. در خطبه هاى نماز جمعه از برادران اهل سنت دعوت مى کرد در نماز جمعه شرکت کنند همچنین به شیعیان اجازه مى داد به امام جماعت اهل سنت اقتدا نمایند.([33])
4 ـ تقیه جایز نیست
آیت الله صدر، تقیه و کنار آمدن با ظلم و بى عدالتى را از روى مصلحت جایز نمى دانست. وى به کسانى که برپایى نماز جمعه را سبب ایجاد فتنه مى دانستند گفت:
امروز هیچ حاجتى به تقیه نیست، جماعتى گفته اند برپایى نماز جمعه فتنه است! کسانى عامل فتنه هستند که در نماز حاضر نمى شوند و با عدم شرکت در نماز جمعه دشمنان دین را دانسته یا ندانسته یارى مى کنند!([34])
آثار
مرجع شهید آیت الله سید محمد صدر، ضمن تدریس علوم حوزوى ورسیدگى به امور دینى و دنیوى مردم، موفق شد بیش از 20 جلد کتاب به نگارش درآورد. همچنین وى صدها مقاله در موضوعات مختلف تألیف کرد که در روزنامه ها و مجله هاى متعدد، به چاپ رسیده است. موضوع بیشتر کتاب ها و مقاله هاى وى، فقه زندگى و اجتماع است. برخى از کتاب هاى ایشان به زیور چاپ آراسته شده و برخى دیگر به صورت خطى و دست نوشت باقى مانده است.
آثار چاپى
1. نظرات الاسلامیة فى اعلان حقوق الانسان، نقد و بررسى لایحه حقوق بشر از دیدگاه اسلام.
2. القانون الاسلامى، وجوده، صعوباته، منهجه. سید محمد صدر در این کتاب، درباره امکان نوشتن فتاواى فقهى به صورت مواد قانونى بحث مى کند.
3. أشعة من عقاید الاسلام، بررسى بعضى از جوانب اصول دین.
4.فلسفة الحج و مصالحه فى الاسلام.
5. موسوعة الامام مهدى، تا کنون چهار جلد از این کتاب به نامهاى: «تاریخ الغیبة الصغرى»، «تاریخ الغیبة الکبرى»، «الیوم الموعود بین الفکر المادى و الدینى» و «تاریخ ما بعدالظهور»، به چاپ رسیده است. آیت الله صدر در یکى از جلسات فرمود: این کتاب 12 جزء است. بنابراین جزءهاى دیگر به صورت خطى باقى مانده و به چاپ نرسیده است. وى این کتاب را در 29 سالگى تألیف کرده است. آیت الله سید محمدباقر صدر مقدمه اى مبسوط بر این کتاب نگاشت. در قسمتى از آن مقدمه آمده است:
کتاب موسوعة جلیلة فى الامام المهدى(علیه السلام)، اثر یکى از فرزندانمان و شاگردان عزیزمان علامه سید محمد صدر، موسوعه اى است درباه حضرت مهدى(علیه السلام) که در تاریخ شیعه بى سابقه است. وى در این کتاب موضوع حضرت مهدى(علیه السلام) را از همه جوانب بررسى کرده است.([35])
6. ماوراء الفقه، این کتاب که موسوعه فقهى است در 10 جزء تألیف شده است. مؤلف در این کتاب درباره مسائل فقهى اى بحث مى کند که دانشوران قبلى ذکر نکرده اند و یا کمتر به آن پرداخته اند.
7. فقه الاخلاق، مشتمل بر یک دوره فقه «احکام اخلاقى و مستحبات» است.
8. أضواء على ثورة الحسین(علیه السلام)، پاسخ به مهم ترین شبهات مطرح شده پیرامون قیام امام حسین(علیه السلام).
9. منة المنان فى الدفاع عن القرآن، سلسله درسهاى تفسیر ایشان که در روزهاى تعطیل برگزار مى شد.
10. بحوث کثیرة حول الکذب.
11. بحوث کثیرة حول الرجعة.
12. بحوث کثیرة حول البداء.
13. الصراط القویم، رساله عملیه. این کتاب شامل یک دوره فقه و فتاواى ایشان است.
سید محمد صدر در مقدمه این کتاب مى نویسد:
اصل کتاب تألیف جد مادرى ام، آیت الله محمدرضا آل یاسین است و دایى ام مرتضى آل یاسین بعضى از فتاواى خود را در حاشیه این کتاب آورده است. من نیز بعضى لغات را که مشکل بود تغییر دادم و فتاواى خودم را به آن اضافه کردم.
14. منهج الصالحین، 5 جزء.
آثار خطى
1. دورة الکاملة فى علم الاصول، بحث خارج استدلالى آیت الله خویى.
2. دورة الکاملة فى علم الاصول، بحث خارج استدلالى آیت الله سید محمدباقر صدر.
3. مباحث من کتاب الطهارة، شرح عروة الوثقى از تقریرات شهید سید محمدباقر صدر.
4. مباحث من کتاب الطهارة، تقریرات درس آیت الله خویى.
5. بحث المکاسب الاستدلالى، سلسله درسهاى خارج فقه که توسط امام خمینى به فارسى ایراد شده و سید محمد صدر آنرا به عربى ترجمه کرده است.
6. اللمعة فى احکام صلاة الجمعة
7. منهج الاصول
8. شذرات من فلسفة الامام الحسین
9. فقه الطب
10. فقه العشایر
11. مسائل فى حرمة الغن
12. صلاة اللیل.([36])
ذوق شعرى
آیت الله صدر، داراى طبع شعر هم بوده و قصاید زیبایى در منقبت اهل بیت(علیهم السلام)سروده است. وى بعضى از قصایدش را در خطبه نماز جمعه براى نماز گزاران قرائت مى کرد. بخشى از قصیده اى که درباره فضیلت امام على(علیه السلام)سروده چنین است:
یا امیر المؤمنین *** یا امام المتقین
انّک النور المبین *** مِن اله العالمین
انت یا زوج البتول *** انت یا صهر الرسول
انت یا عزّ العقول *** یا کریم الاکرمین ([37])
شوق شهادت
آیت الله سید محمد صدر، عاشق شهادت در راه خدا بود و گویا مى دانست در راه اعتلاى کلمه حق شهید خواهد شد. وى در جلسه اى خطاب به یکى از دوستانش گفت:
شیخ غروى([38]) و شیخ بروجردى([39]) به شهادت رسیدند و من سومى هستم.([40])همچنین یکى از دوستان ایشان نقل مى کند: روزى به دیدار ایشان رفتم و گفتم: سید محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدى توسط صدام به قتل رسیدند. فقدان عمویت برایمان کافى است و ما نمى خواهیم تو را از دست بدهیم! به کجا مى روى. (چرا تند و صریح صحبت مى کنى!) پس از تو، چه کسى هدایت مردم و حوزه را به دست خواهد گرفت. سیّد محمد مدتى کوتاه مکث کرد و فرمود:
گردن من و سید محمدباقر صدر، از گردن امام حسین(علیه السلام) برتر نیست، من اولین کسى هستم که حاضرم براى حوزه مقدسه علمیه و مردم مظلوم عراق قربانى شوم.([41])
در آخرین روز زندگى و حیاتش، به یکى از دوستانش فرمود:
من در خطرم و در خطر باقى مى مانم تا همان طور که معصومین(علیهم السلام) رفتند، شهید شوم، همانند میثم تمار، حجر بن عدى، سعید بن جبیر، شهداى طف و... .
رویارویى با حاکمیت
آیت الله سید محمد صدر قصد داشت، سالروز ولادت با سعادت حضرت مهدى(علیه السلام)در 15 شعبان (1419 هـ .ق.) همراه شیعیان و مریدان خود از نجف براى زیارت امام حسین(علیه السلام) به کربلا مشرّف شود که با مخالفت رژیم بعث عراق روبه رو شد. حکومت مى ترسید، مردم در مسیر راه علیه رژیم صدام تظاهرات برگزار کنند. آیت الله صدر که اوضاع را این گونه دید به همه دستور داد براى حفظ جان خود برگردند.([42])
وى جمعه همان هفته، 19 شعبان (1419هـ .ق.) خطبه اى تاریخى ایراد کرد. او در این سخنرانى، رژیم صدام را خادم و نوکر اسرائیل معرفى کرد. و در این باره گفت:
«همانا مستعمرین از دین مبین اسلام، کراهت دارند و با هر مکر و حیله و هر وسیله اى مى خواهند مظاهر اسلامى را تضعیف و نابود کنند. به عنوان نمونه، مراسم زیارت، چاپ کتب دینى، ایراد سخنرانى و صلوات فرستادن را تضعیف مى کنند. به همین علت است که نماز جمعه در چشم استعمار گران، مخصوصاً اسرائیل عظمت دارد، زیرا نماز جمعه باعث عزت مذهب و دین و مایه هدایت مردم است.»([43])
سپس در ادامه سخنرانى اقدام صدام در بستن راه زائران را، به اقدام متوکل عباسى، تشبیه کرد و در پایان خطبه ها از عالمانى که در برابر این واقعه سکوت کردند، انتقاد کرد و گفت:
«بروید و از آنها (علما) سوال کنید که سبب این سکوت که مثل سکوت قبرهاست، چیست.»
وى در خطبه هاى بعدى تا زمان شهادت، بسیار تند و صریح صحبت کرد و از حزب بعث عراق انتقادهاى بسیارى نمود.
خطیب کفن پوش
صدام حسین رئیس جمهور عراق که از خطبه هاى آتشین هفته هاى اخیر سید، ناراحت و عصبانى بود، از آیت الله صدر خواست از برپایى نماز جمعه خوددارى کند ولى ایشان این پیشنهاد را رد کرده و گفت:
بر من واجب است که تکلیفم را انجام دهم.([44])
آیت الله سید محمد صدر براى برپایى آخرین نماز جمعه، در حالى که پارچه اى سفید به نشانه کفن روى دوش خود انداخته بود، با گامهاى استوار و با شجاعت به طرف مسجد کوفه، محل برپایى نماز جمعه، حرکت کرد.
وى که به خاطر ترور عده اى از نمایندگان و نزدیکانش([45]) توسط حزب بعث ناراحت بود، گفت:
من بارها گفته ام ترور هر کدام از مؤمنین مثل ترور من است. زیرا مؤمنین پیکر واحدى هستند که اگر به عضوى صدمه وارد شود، دیگر عضوها بى قرار مى شوند.([46])
سپس دعاى مفصّلى خواند و به 14 معصوم(علیهم السلام)پاک سلام داد. همچنین نکاتى را درباره قیام سیدالشهدا(علیه السلام) و مسائلى پیرامون مراسم عزادارى اموات ذکر کرد. گویا مى دانست روزهاى آخر عمر اوست، زیرا این خطبه بوى شهادت مى داد.
شهادت
آیت الله سید محمد صدر، عادت داشت شبهاى جمعه در منطقه «البرانى» در شهر نجف اشرف، همراه دو فرزندش در مجلس تعزیه و عزادارى شرکت کند. شامگاه روز پنجشنبه 2 ذیقعده (1419هـ .ق.) برابر با (30 / 11 / 1377) طبق معمول در جلسه فوق شرکت کرد. پس از پایان مجلس به همراه فرزندانش مصطفى و مؤمّل، با خودرو عازم منزل شدند اما در مسیر راه در ابتداى منطقه «الحنانه» و در نزدیکى میدان معروف «ثورة العشرین»، یک خودروى آمریکایى برابرشان توقف کرد و چند جوان ناشناسِ مسلح از آن پیاده شدند و اتومبیل را به رگبار بستند آیت الله سید محمد صدر و دو فرزندش به لقاءالله پیوستند.
روزنامه «القبس» کویت نوشت: این ترور توسط یک تیم وابسته به قصى فرزند کوچک صدام صورت گرفت و آنان پس از گلوله باران خودروى حامل شهید محمد صدر و فرزندانش پیکر آنان را به محل نامعلومى انتقال دادند.([47]) جسد وى و فرزندانش فرداى آن روز در 3 ذیقعده (1419 هـ .ق.) به خاک سپرده شد. دولت بعث عراق، اجازه برپایى مراسم عزادارى و تشییع جنازه نداد.([48])
فرزندان
آیت الله سید محمد صدر، در دوران جوانى با دختر عمویش،([49]) ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو دختر و چهار پسر به نام هاى (مصطفى، مقتدى، مؤمل و مرتضى) بود.([50])
سه تن از پسران آیت الله سید محمد صدر داماد حضرت آیت الله شهید سید محمدباقر صدر هستند.
همه پسران وى همچون پدر، اهل علمو روحانى هستند.
[1]. دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 192.
[2]. نبذة مختصرة من الحیاة شهید الصدر، ص 5.
[3]. آیت الله آل یاسین، مرجعیتش با زعامت آیت الله ابوالحسن اصفهانى هم زمان بود و پس از فوت وى به مرجعیّت عام شیعه رسید و به اداره حوزه علمیه نجف اشرف توفیق یافت. آیت الله آل یاسین تألیفات زیادى دارد از جمله: بلغة الراغبین فى فقه آل یاسین، شرح منظومه سید بحرالعلوم، سبیل الرشاد، دیوان شعر، حاشیة العروة الوثقى، التعلیقات على وسیلة النجاة، شرح التبصرة.(معجم الرجال الفکر و الادب فى النجف، ج 1، ص 71).
[4]. معجم الفکر و الأدب فى النجف، ص 419.
[5]. همان، ص 192.
[6]. نبذة المختصرة من حیاة الشهید محمد الصدر، ص7.
[7]. نشریه موعود، ش 15، ص 6.
[8]. نبذة مختصرة من حیاة الشهید محمد الصدر، ص10.
[9]. کیهان، 30/ 11 / 1378، ص 10.
[10]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 42.
[11].بیّنات، ش 32.
[12]. همان.
[13]. رجل الفکر و المیدان، ص 53.
[14]. همان.
[15]. نبذة المختصرة من حیاة الشهید محمد الصدر، ص22.
[16]. همان، ص 24.
[17]. مرجعیة المیدان، عادل رؤوف، ص 356.
[18]. همان، ص 92.
[19]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، مختار اسدى،ص8.
[20]. کیهان، 30 / 11 / 1378، ص 10.
[21]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 20.
[22]. کیهان، 30 / 11 / 1378، ص 10.
[23]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 19.
[24]. رجل الفکر و المیدان، ص 53.
[25]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 20.
[26]. رجل الفکر و المیدان، ص 42.
[27]. این روایت در بین علما مشهور است.
[28]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 42.
[29]. مرجعیة المیدان، ص 368.
[30]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 23.
[31]. مرجعیة المیدان، ص 364.
[32]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ضمائم، ص 6.
[33]. رجل الفکر و المیدان، ص 82.
[34]. همان، ص 52.
[35]. نشریه موعود، ش 15، ص 6.
[36]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 37.
[37]. مرجعیة المیدان، ص 364.
[38]. آیت الله میرزا على غروى از عالمان بزرگ نجف اشرف بود که توسط حکومت بعث عراق در (2 / 2 / 1377) بعد از نماز عشاء، ترور شد و به شهادت رسید.
[39]. آیت الله شیخ مرتضى بروجردى از عالمان بزرگ نجف اشرف بود که توسط حکومت بعث عراق در (28 / 3 / 1377) ترور و به شهادت رسید.
[40]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 9.
[41]. همان، ضمیمه، ص 12.
[42]. همان، ص 9، رجل الفکر و المیدان، ص 44.
[43]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 73.
[44]. همان، ص 223.
[45]. روزنامه «الشرق الاوسط» مى نویسد: صدام 120 روحانى و طلبه از نزدیکان، آشنایان و نمایندگانِ صدر را به شهادت رساند که 80 نفر از آنها امامان جمعه شهرهاى مختلف عراق بودند. همچنین 10 قاضى و 27 طلبه حوزه نجف اشرف، ترور و به شهادت رسیدند. (الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 179 به نقل از (الشرق الاوسط، 2 / 3 / 1999 م.)
[46]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 82.
[47]. کیهان، 30 / 11 / 1378.
[48]. الصدر الثانى، الشاهد و الشهید، ص 183.
[49]. دختر سید محمد جعفر صدر
[50]. نبذة المختصرة من حیاة الشهید محمد صدر، ص 5.