آیت الله لطف الله صافى گلپایگانى
(متولّد: 1294ش.)
عنوان مقاله: شیداى ظهور
نویسنده: محمّد ابراهیم احمدى
طلیعه
در این نوشتار، با زندگى و خدمات ارزنده یکى از مراجع تقلید آشنا مى شویم فقیه و دانشورى که بارزترین ویژگى اش، «ولایت مدارى» و «دفاع از حریم عترت و تشیّع» است.
میلاد
با فرا رسیدن نوزدهم جمادى الاوّل 1337ق. خاندان مؤمن و اهل علم «صافى»، یک بار دیگر شاهد شکوفایى غنچه اى زیبا و معطّر شدند. ملاّ محمّد جواد، پس از ولادت سومین پسرش، نام «لطف الله» را بر او نهاد و نماز شکر به جا آورد. آن روزها، شهر گلپایگان، در شادمانى خانواده صافى شریک بود و براى سلامتى و نیک بختى مولود، به نیایش مترنّم بود.[1]
خاندان
پدر بزرگوارش، آیت الله آخوند ملاّ محمّد جواد، فرزند آخوند ملاّ عبّاس، در سال 1278ق. در شهر گلپایگان متولّد شد. وى تحصیلات خود را تا مرحله سطح در گلپایگان فراگرفت و در 1305 ق. به اصفهان مهاجرت کرد و از استادانى چون حکیم میرزا جهانگیرخان قشقایى (متوفّاى 1328 ق.)، میرزا بدیع درب امامى، میرزا محمّدعلى تویسرکانى، سیّد محمّدباقر درچه اى و آقا شیخ محمّدتقى نجفى اصفهانى، بهره مند شد.
وى در جریان «نهضت مشروطیّت»، وارد تهران شد و مورد استقبال شیخ فضل الله نورى و دیگر عالمان بزرگ تهران قرار گرفت... امّا پس از شهادت شیخ فضل الله و تغییر اوضاع، به قم و گلپایگان مراجعت کرد و تا پایان عمر در زادگاهش اقامت نمود.
مجتهد گلپایگانى، هماره به تدریس، تربیت شاگردان، تهذیب اخلاق مردم، آگاه کردن جامعه نسبت به اهداف استعمار (انگلیس) و استبداد (حکومت پهلوى) و مبارزه با بهاییّت، خان ها و ستم گران پرداخته، چهره واقعى دشمنان اسلام را با زبانِ گفتار، نوشتار و شعر افشا مى نمود.
وى سرانجام در شب وفات امام کاظم(علیه السلام) (25 رجب 1378 ق.)، به سراى جاودان شتافت و پیکر مطهّرش پس از تشییع، به قم انتقال یافت و آیت الله العظمى بروجردى بر پیکر پاکِ دوست دیرینه و صمیمى اش نماز گزارد سپس به دستور این مرجع بزرگ، جنازه آن عالم ربّانى در مسجد بالاسر و نزدیک ضریح نورانى و مقدّس حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) به خاک سپرده شد.
برخى از آثار قلمى آخوند ملاّمحمّد جواد صافى عبارتند از:
1. اصول فقه منظوم (متجاوز از دوهزار بیت شعر به عربى). 2. مصباح الفلاح و مفتاح النّجاح (2 جلد). 3. التّحف الجوادیّة فى المناقب المهدویّة. 4. نفایس العرفان (2 جلد). 5. کلمة الحقّ (تاریخ منظوم دوره سیاه پهلوى). 6. صافى نامه. 7. گنج دانش یا صد پند.[2]
مادر مؤمن، شاعر و فاضل او، فاطمه، دختر آیت الله آخوند ملاّ محمّدعلى ـ هم حجره و هم مباحثه میرزاى شیرازى ـ بود. او در تربیت و موفّقیت فرزندانش، نقش ممتازى ایفا کرد.[3]
آرى، لطف الله همچون برادران و خواهرانش، در محیط مقدّس خانواده اى صالح و دانشمند، مراحل کودکى را با روحى سرشار از محبّت پشت سر نهاد تا با رفتار و گفتارى پسندیده، دل و دیدگان پدر و مادر مهربان خود را پرفروغ تر سازد.
برادران
1. آیت الله حاج آقا على صافى(متولّد 1332ق.)وى تا 19 سالگى نزد پدر بزرگوارش و سپس نزد دایى اش، ملاّ ابوالقاسم قطب، به دانش اندوزى پرداخت امّا مهم ترین استادان وى در نجف اشرف و قم، عبارتند از: میرزا محمّد همدانى، سیّد محمّد حجّت کوه کمره اى و حاج آقا سیّد حسین بروجردى.
هوش و نیروى استدلال وى در جلسه درس آیت الله العظمى بروجردى، موجب شهرت او گردید به گونه اى که آن مرجع جهان تشیّع، بارها در مجالس درس از وى تجلیل کرد.
آیت الله حاج شیخ على صافى، از شاگردان و مشاوران خاصِّ آیت الله بروجردى و آیت الله گلپایگانى بود و در عرصه هاى گوناگون (دینى، علمى، سیاسى و اجتماعى) خدمات شایان توجّهى انجام داده است. برخى از آثار قلمى وى به زیور چاپ نیز آراسته شده است.[4]
وى از سوى آیت الله العظمى گلپایگانى در سال 1357ش. به فرانسه عزیمت کرد و در نوفل لوشاتو با امام خمینى(قدس سره) دیدار کرد...[5]
2. آقاى فخرالدّین صافى (متوفّاى 1354ش.)وى گرچه تحصیلات حوزوى را ادامه نداد امّا در فنّ خوشنویسى و مطالعه تاریخ اسلام و...، هنرمندى زبده و کوشا بود.[6]
در جست و جوى دانش
لطف الله صافى در مراحل آغازین جوانى، درس هاى مقدّماتى حوزوى را نزد دایى ارجمندش، آخوند ملاّ ابوالقاسم، ملقّب به «قطب»، فراگرفت و دوره سطح را نیز نزد پدر فرزانه اش به پایان رسانید و در سال 1360 ق. زادگاهش را به مقصد شهر مقدّس قم ترک کرد و با شرکت در مجالس درس بزرگان و مراجع، اندوخته هاى علمى و اخلاقى خویش را تکمیل کرد.
شیخ لطف الله، همراه برادرش شیخ على صافى، براى بهره مند شدن از زیارت و برکات امیرمؤمنان على(علیه السلام) در سال 1364 ق. به نجف اشرف هجرت کرد و به مدّت یک سال در حوزه درسى مراجع وقت شرکت کرد و آنگاه، دگر باره به حوزه علمیه قم بازگشت تا به موازات تحصیل، تدریس و تحقیق، «رسالت تبلیغ» را در عرصه نگارش مقالات و کتاب ها پیاده کرده، از حریم اهل بیت(علیهم السلام) و ارزش هاى دینى و مذهبى، پاسدارى نماید.[7]
استادان
الف) استادان وى در قم، عبارتند از:
1. حاج سیّدحسین بروجردى (متوفّاى 1380ق).
2. حاج سیّد محمّدتقى خوانسارى (متوفّاى 1371ق).
3. حاج سیّد محمّد حجّت کوه کمره اى (متوّفاى 1372ق).
4. حاج سیّد صدرالدّین صدر عاملى (متوّفاى 1373ق).
5. حاج سیّد محمّدرضا گلپایگانى (متوفّاى 1414 ق).
ب) استادان وى در نجف اشرف، عبارتند از:
1. سیّد جمال الدّین هاشمى گلپایگانى (متوفاى 1377 ق).
2. شیخ محمّد کاظم شیرازى (متوّفاى 1367ق).
3. شیخ محمّدعلى کاظمى (متوفّاى 1364ق)[8].
اجتهاد
در سال 1375 ق. درحالى که شیخ لطف الله صافى 38 بهار زندگى را سپرى کرده بود، مرجع جهان تشیّع، آیت الله حاج سیّد جمال الدّین هاشمى گلپایگانى، براى وى «اجازه اجتهاد» صادر کرد چنان که در سال هاى بعد نیز عدّه اى از مراجع بزرگوار، قدرت و ملکه اجتهاد و استنباط احکام شرعى آقاى صافى را مورد تأیید و تصدیق قرار دادند.
دانشمند پرآوازه و محدّث سرشناس اسلام و تشیّع، شیخ آقابزرگ تهرانى نیز به آیت الله صافى، «اجازه روایت» داده است.[9]
در محضر آیت الله بروجردى
از آنجا که شخصیت علمى و اخلاقى آیت الله صافى تحت تأثیر حوزه درسى و تربیتى حضرت آیت الله العظمى بروجردى بوده، مى طلبد که فرازهایى از این ارتباط و محبّت دوجانبه بازگو شود.
فصل آشنایى
بهتر است نحوه «آشنایى با مرجع عالى قدر» را از زبان خود وى بشنویم:
«من در ابتداى ورود ایشان به قم[10]، در نجف بودم وقتى به قم آمدم، تا حدودى بحث «مشتق» را تدریس کرده بودند. من اصول ایشان را از بحث «مشتق» تا بحث «برائت» مرتّب شرکت کردم و دقیقاً تقریر نموده ام... اصول ایشان را که تقریر مى کردم، آقا ملاحظه کردند جلد دوم را، دقیقاً مطالعه کرده و در حاشیه آن مطالبى نوشته اند که اکنون هم موجود است[11]».
برادر بزرگوارش آیت الله حاج شیخ على صافى نیز مى گوید:
«من و آقاى اخوى، ایشان را قبل از آمدن به قم مى شناختیم زیرا مرحوم پدرم با آیت الله بروجردى از اصفهان آشنایى نزدیک داشتند. وقتى که ما براى تحصیل به قم آمده بودیم و حضرت آیت الله بروجردى هنوز در بروجرد بودند، مرحوم پدرم توصیه مى کردند: بروید بروجرد و از خدمت ایشان استفاده کنید. به خاطر این آشنایى قبلى، از همان ابتداى ورود آیت الله بروجردى به قم، در درس آن بزرگوار شرکت کردیم البتّه خودمان را معرّفى نکردیم تا زمانى که مرحوم پدرم به قم آمدند و آقا براى دیدن ایشان تشریف آوردند خدمت آقا رسیدیم. از آن به بعد، لطف آن بزرگوار به ما بیشتر شد[12]».
حوارى مرجعیّت
آن مرجع یگانه، براى سرعت بخشیدن به نیازهاى علمى مردم، از میان شاگردان پرهیزکار و زبده خود، فقط چند نفر را جهت «هیئت استفتاء» برگزید که حاج شیخ على و حاج شیخ لطف الله صافى از اعضاى آن هیئت بودند. حاج شیخ على صافى در این رابطه چنین نقل مى کند:
«از کسانى بودیم که در هیئت استفتاء ایشان شرکت مى کردیم. به خاطر همان آشنایى با پدرمان و اعتمادى که به خود ما داشتند، بسیارى از اسرار را ـ که حتّى نزدیکان ایشان از آن آگاه نبودند ـ با ما درمیان مى گذاشتند...[13]».
سخنگوى حوزه
مرجع عظیم الشّأن، مطالعه و پاسخ برخى از مقالات و کتاب ها را به آقاى شیخ لطف الله صافى واگذار مى کرد که در اینجا به چند نمونه بسنده مى شود:
1. «کارهاى علمى که حضرت آیت الله بروجردى به من ارجاع مى دادند، زیاد بود. کتاب منتخب الأثر را ـ که درباره امام زمان (عجّ) است ـ با پیشنهاد ایشان نوشته ام».
2. «درباره بعضى از مسائل علمى و اعتقادى که به ایشان مراجعه مى شد، بنده به دستور ایشان مطالبى مى نوشتم که بعضى از آنها چاپ شده است».
3. «مقاله اى در هند تحت عنوان این که اسلام، متأثّر از بودیسم بوده است، چاپ شده بود آیت الله بروجردى به من فرمود: پاسخ این ادّعا را تهیّه کن مقاله اى نوشتم و به دفتر مجلّه ارسال کردم که خوشبختانه تحت عنوان زندگى بودا چاپ شد».
4. شیخ محمود شلتوت ـ از علماى بزرگ اهل سنّت مصر ـ در یکى از مقالات تفسیرى که در مجلّه «رسالة الاسلام» چاپ مى شد، چنین ادّعا کرده بود: «استخاره اى که در مکتب اهل بیت آمده، از قبیل استقسام بالأزلام[14] است». مرجع آگاه شیعه، به آقاى صافى چنین دستور داد: «پاسخى براى این مطلب بنویس و بفرست». وى نیز مقاله اى به نام «حول الاستقسام بالأزلام» نوشت و در آن ثابت کرد که استخاره، از آن مقوله نیست.[15]
5. جُرج جُرداق ـ دانشمند مسیحى لبنان ـ بعد از نگارش «الامام علىّ صوت العدالة الانسانیّة» طىّ نامه اى، کتابش را به پیشگاه آیت الله العظمى بروجردى تقدیم کرد... . مرجع بزرگوار به آقاى صافى گفت: «این کتاب را مطالعه کن که اشتباه فاحش یا انحرافى نداشته باشد». وى نیز بعد از مطالعه دقیق، نوزده مورد اشکال را یادداشت کرد و به اطلاع آیت الله بروجردى رساند.
با توجّه به ابراز علاقه آیت الله العظمى بروجردى به ترجمه فارسى این کتاب، یکى از دانشمندان آن را ترجمه کردامّا ساواک براى جلوگیرى از چاپ آن تلاش کرد زیرا در بخشى از کتاب به «مفاسد حکومت اموى و عبّاسى» پرداخته شده بود که یادآور «مفاسد خاندان پهلوى» بود.
ساواک، غیر مستقیم و توسّط عدّه اى، پنج مورد از اشتباهات کتاب را به اطلاع آیت الله بروجردى رساند. آیت الله صافى نیز نظر مشورتى خود را براى آن مرجع بیداردل چنین بیان کرد:
«قبلاً نوزده مورد از اشتباهات کتاب را خدمت حضرت عالى تقدیم کردم که شامل این پنج مورد هم مى شود ولى به طور کلّى، نشر و ترجمه این کتاب از نظر اقرارهایى که در آن است، اهمیّت دارد و بدین جهت، اشتباهات آن خللى را وارد نمى کند. از یک مسیحى بیش از این، انتظار نیست. چاپ این کتاب با اشاره به موارد اشتباه و توضیح آنها، سودمند است.»[16]
آرى، آیت الله صافى بیش از 15 سال نزد آن مرجع یگانه به شاگردى پرداخت و بارها مورد عنایت و تشویق وى قرار گرفت.[17]
همگام با خورشید
آیت الله شیخ لطف الله صافى و برادر بزرگوارش به مناسبت هاى گوناگون، وفادارى و ارادت قلبى خود را به پیشگاه امام خمینى(قدس سره) اعلام داشته اند که برخى موارد عبارتند از:
1. تلگرام به نجف اشرف، درباره تبعید امام امّت (17/7/1344)حضور مبارک آیت الله آقاى خمینى ـ مدّ ظلّه بشارت تشرّف حضرت عالى به مشاهد مشرّفه، باعث کمال مسرّت و مزید برکات عالیه را مسألت.[18]
2. تلگرام به نجف اشرف در خصوص شهادت حاج سیّد مصطفى خمینى (6/8/1356)
سماحة آیت الله العظمى السّیّد الخمینى ـ مدّ ظلّه ـ
لقد هدنا هذه الثّلمة العظیمة الّتى لایسدّها شئ فنسئل الله تعالى لراحلنا الجلیل علوّاً لدرجة و بکم البقاء و مزید الأجر و الصّبر.[19]
امام خمینى (قدس سره) نیز از حسّ مسئولیت پذیرى و خلوص آنان قدردانى کرد مثلاً در تلگرافى (18/7/1344) پیام تشکّر خود را این گونه بیان داشته است:
حضرت آیت الله حاج آقا صافى!
از الطاف کریمه جنابعالى و حضرت اخوى متشکّرم.[20]
مسئولیت ها
بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، آیت الله صافى مسئولیت هایى را به عهده گرفت که عبارتند از:
شرکت در تدوین قانون اساسى
یکى از مهم ترین نیازهاى اوّلیّه هر حکومتى، تبیین اصول و ساختار فکرى و مدیریتى آن است از این رو بعد از تثبیت نظام مقدّس جمهورى اسلامى مى بایست برنامه هاى آن در قالب قانون اساسى تبلور مى یافت تا پس از تصویب، به اجرا درآید و پشتوانه تمامى قوانین باشد.
پس از انتخاب اعضاى مجلس خبرگان اوّل (مرداد ماه 1358)، بحث ها و جلسات زیادى از سوى همه گروه ها و افراد برگزار شد و مطالب تکمیلى و اصلاحىِ پیش نویس قانون اساسى در دبیرخانه مجلس خبرگان گردآورى شد.
یکى از منتخبان مردم در مجلس خبرگان (مجلس بررسى نهایى قانون اساسى)، آیت الله حاج شیخ لطف الله صافى بود که در راستاى تنظیم و تدوین قانون اساسى، نظرات گوناگون افراد و گروه ها را مورد کنکاش قرار مى داد و نظریه هاى پیشنهادى و اصلاحى خود را در معرض داورى دیگر اعضاى مجلس خبرگان قرار مى داد... .[21]
فقیه شوراى نگهبان
شوراى نگهبان، براساس اصل 91 قانون اساسى، متشکّل از 12 نفر مى باشد که شش نفر آنان فقیه مى باشند. انتخاب فقهاى جامع الشّرایط، مستقیماً از سوى مقام معظم رهبرى است و دوره عضویت اعضاى این شورا هم شش سال مى باشد.
امام خمینى در اوّل اسفند 1358 ش. اوّلین فقهاى شوراى نگهبان را منصوب کرد که عبارت بودند از:
1. لطف الله صافى گلپایگانى.
2. محمّدرضا مهدوى کنى.
3. احمد جنّتى.
4. غلامرضا رضوانى.
5. یوسف صانعى.
6. عبدالرّحیم ربّانى شیرازى.
متن حکم حضرت امام به هر یک از فقهاى شوراى نگهبان چنین است:
«... جنابعالى را به عنوان یکى از شش فقیه، به عضویت شوراى نگهبان منصوب مى نمایم. از خداوند متعال، موفّقیت هرچه بیشتر شما را امید دارم[22]».
دبیر شوراى نگهبان
امور شورا و اداره جلسات آن، به وسیله دبیر و قائم مقام دبیر (رئیس و نایب رئیس) که از بین اعضا و با رأى اکثریت آنها انتخاب مى شوند، انجام مى گیرد.
«دبیر» از میان فقها و «قائم مقام» از بین حقوق دانان انتخاب مى شودبر این اساس، آیت الله صافى با اکثریت آرا به دبیرى و ریاست شوراى نگهبان برگزیده شد.[23]
پس از سپرى شدن شش سال از عضویت وى و دو نفر از فقها، امام امّت مجدّداً در تاریخ 22/3/1365، این افراد را به مقام ارزشمند و حسّاس مزبور منصوب کرد. متن حکم انتصاب بدین گونه است:
باسمه تعالى
با تشکّر وافر از زحمات ارزنده فقهاى محترم شوراى نگهبان ـ دامت برکاتهم ـ
چون ادامه این خدمت بزرگ به اسلام و جمهورى اسلامى، امرى ضرورى است و حضرات فقهاى محترم مذکور در متن، لیاقت و تعهّدشان محرز است و در مدّت طولانى این خدمت، آشنایى وافر به مسائل جاریه دارند، براى دوره جدید نیز خود حضرات حجج اسلام آقاى حاج آقا لطف الله صافى و آقاى حاج شیخ احمد جنّتى و آقاى حاج شیخ ابوالقاسم خزعلى ـ ایّدهم الله تعالى ـ را به عضویت در شوراى محترم نگهبان منصوب نمودم. از خداوند تعالى، مزید توفیق آنان را در این خدمت، خواهانم[24]».
آیت الله صافى در طول مسئولیت خطیر خود (هشت سال)، خدمات ارزنده اى را انجام داد و در پاسدارى از حریم اسلام و قرآن، از هیچ کوششى دریغ نکرد.
آیت الله صافى در دو مرحله، از عضویت در شوراى نگهبان استعفا داده بود که پاسخ امام امّت، بیانگر ارزش فقهى و سیاسى وى مى باشد.
امام خمینى طى حکمى در آبان 1360ش. به آقاى حسین مهرپور ـ قائم مقام دبیر شوراى نگهبان ـ چنین نوشت:
«جناب ایشان، به همان سِمت که داشتند، باقى باشند. ان شاءالله تعالى موفّق باشید».
پس از عدم موافقت رهبرى با استعفا، آیت الله صافى با دلگرمى و تلاش بیشترى به انجام وظیفه شرعى و قانونى اش ادامه داد تا این که در تیرماه 1367 بنا به تشخیص و صلاحدید، دومین استعفا را نوشت. مقام ولایت و رهبرى پس از قبول استعفا، در حکم انتصاب آیت الله محمّدیزدى به عنوان یکى از فقهاى شوراى نگهبان، چنین نوشت:
«...با تقدیر از زحماتِ صادقانه جناب حجّت الاسلام آقاى صافى ـ دامت افاضاته ـ...[25]».
حضور در محضر نور
امام امّت که در سال 1361 ش. وصیّت نامه خود را نوشته بود، در سال 1366 ش. آن را مورد بازبینى و اصلاح قرار داد و براى جایگزینى متن دوم، عدّه اى از شخصیت هاى مهمّ نظام، همچون آیات و حجج اسلام خامنه اى، منتظرى، مشکینى، صافى، هاشمى رفسنجانى و سیّد احمد خمینى را به حضور خود فراخوانده بود. امام خمینى در این دیدار گفت:
«بسم الله الرّحمن الرّحیم. اینکه من زحمت دادم که آقایان تشریف بیاورند، جهت مهمّش این بود که این وصیّتنامه سیاسى ـ الهى من یکیش باید به مجلس برود و یکیش به خراسان به آستان آقایان کسى را تعیین کنند اشخاصى را که این را ببرند به مجلس و اشخاصى را که ببرند به مشهد...».
آنگاه هریک از حاضران جلسه، مطالبى را بیان نمودند. آیت الله صافى هم خطاب به امام امّت گفت:
«خداوند، سایه مبارک را مستدام بدارد و وظیفه ما همه این است که به حضرتعالى دعا کنیم که با عنایت حضرت ولىّ عصر ـ عجّل الله فرجه الشّریف ـ پایدار باشید...[26]»
شاخسار طوبى
شناخت دیرینه آیت الله سیّد محمّدرضا موسوى گلپایگانى نسبت به جایگاه معنوى و اخلاقى آیت الله صافى و خاندان صافى گلپایگانى، باعث شد که وى را به عنوان دامادى لایق و شایسته بپذیرد.
ثمره مبارک این پیوند آسمانى، پنج پسر و سه دختر بود.
پسران وى عبارتند از:
1. مهندس محمّد صافى.
2. مهندس مجتبى صافى.
3. حجّة الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمّدحسن صافى استاد سطوح عالى حوزه علمیه قم.
4. مهندس و شاعر توانا، محسن صافى.
5. دکتر مرتضى صافى فوق تخصّص قلب و استاد دانشگاه.
دامادهاى وى نیز عبارتند از:
1. آیت الله حاج شیخ على کریمى جهرمى وى، یکى از استادان برجسته و محقّقان و نویسندگان پرتلاش حوزه علمیه قم است.
2. حجّة الاسلام والمسلمین حاج سیّد محمّدحسین سبط الشّیخ انصارىاز نوادگان شیخ مرتضى انصارى.
3. مهندس محمّد حسین فقیهى رضایى،فرزند حاج على آقا رضایى، فرزند مرحوم آیت الله شیخ غلامرضا رضایى، مؤلف کتاب «قلائد» در شرح فرائد الاصول.[27]
در سوگ خورشید
آیت الله صافى علاوه بر تدریس، تحقیق و تألیف، سالیان متمادى در دفتر مرجع عالى قدر، آیت الله گلپایگانى به انجام وظیفه مشغول بود. در آذرماه 1372ش. همزمان با بسترى شدن آن مرجع گرانقدر در بیمارستان، حجم مسئولیت هاى آیت الله صافى نیز بیشتر شد. گویا دیدگان نگران جهان تشیّع، روزهاى فراق را مشاهده مى کرد و رفت و آمد مردم، محرّمى دیگر را خبر مى داد. طولى نکشید که نداى «ارجعى» روح ملکوتى آن مرجع فرزانه و بقیّة السّلف را به میهمانى قدسیان دعوت کرد و جمعیّت سوگوار، از نقاط مختلف کشور و جهان با حضور یا پیام کتبى و تلفنى، فقدان آیت الله العظمى گلپایگانى را به پیشگاه بازماندگان و بستگانش تسلیت گفته، براى آن فقید سعید، علوّ درجات و براى داغدیدگان، ثواب و شکیبایى مسئلت نمودند.
وقتى پیکر مطهّر مرجع بزرگوار ـ پس از تشییعى کم نظیر ـ براى نماز آماده شد، داماد فقیه و جلیل القدرش آیت الله صافى، پیشاپیش همه شاگردان و ارادتمندان، امامت را به عهده گرفت و در میان غوغاى آسمانیان و زمینیان، نماز را اقامه کرد و آن گاه پیکر پاکش در جوار حرم حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام)، به خاک سپرده شد.
آن مرجع فقید در وصیّت نامه اش ـ بعد از تعیین فرزندان خود براى تصدّى و مسئولیت انجام امور مؤسّسات عام المنفعه و غیره ـ چنین سفارش کرده است:
«... و هر کجا که اذن فقیه لازم است، با اذن جناب مستطاب آیت الله آقاى حاج شیخ لطف الله صافى ـ که من ایشان را مجتهدى مسلّم و عادل مى دانم ـ و پس از ایشان، با یکى از مجتهدین مسلّم و عادل حوزه علمیّه قم عمل گردد...[28]».
مرجعیّت
فقدان هر دانشمند صالح، ضایعه و مصیبتى بس عمیق و سهمگین است و فقط جایگزین شدن فقیه یا فقیهانى وارسته و شایسته، مى تواند موجب جبران و ترمیم آن ضایعه گرددچنان که امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
«اذا مات المؤمن الفقیه ثُلِّمَ فى الاسلام ثُلْمَةٌ لایسدّها شئ[29] هرگاه مؤمن دانشمندى بمیرد، چنان رخنه اى در اسلام ایجاد شود که هیچ چیز جاى آن را پر نکند».
به راستى شاگردان زبده و پرهیزکار مراجع، همان کانون هاى امیدى هستند که وجود پربرکت آنان، دل هر سوگوارى را تسلاّ داده، دیدگان نگران جامعه دینى را روشنایى مى بخشد.
حوزه هاى علمیّه و مردم متدیّن، پس از بررسى و تحقیق، با تقاضاهاى مکرّر، از آیت الله حاج شیخ لطف الله صافى درخواست کردند تا مرجعیّت و زعامت جامعه تشیّع را عهده دار شودبه ویژه آن که وى از شاگردان برجسته مراجع گذشته و از نویسندگان دردآشنا و دوراندیش جهان اسلام مى باشد.
وى نیز با پذیرش درخواست حوزه ها و اقشار مختلف، از نیمه دوم سال 1372ش. رساله عملیّه خود را به زیور طبع آراست و در کوتاه مدّت، مورد توجّه مراکز علمى و شیعیان ایران و جهان قرار گرفت.
تألیفات
آیت الله صافى براى رشد و تعالى جامعه دینى و رفع شبهات و ابهامات، از همان دوران تحصیل دست به قلم برد و آثار علمى گوناگونى را عرضه نمود.
مقالات، اشعار و مصاحبه هاى وى، در نشریات مختلفى، چون پیام قرآن، تاریخ و فرهنگ معاصر، حوزه، رسالة الثّقلین، رهنمون، مشکوة، مکتب اسلام و نور علم چاپ شده است.
وى تاکنون بیش از صد عنوان کتاب تألیف و منتشر کرده که تعدادى از آنها به زبان هاى انگلیسى و اردو نیز ترجمه و منتشر شده اند.[30]
آثار وى عبارتند از:
الف) فارسى
1. امامت و مهدویّت، 3 ج.
2. به سوى آفریدگار.
3. پرتوى از عظمت امام حسین(علیه السلام).
4. تفسیر آیه فطرت.
5. جابر بن حیّان.
6. حوادث تاریخى (رمضان در تاریخ).
7. راه اصلاح یا امر به معروف و نهى از منکر.
8. سفرنامه حج.
9. شهید آگاه در ردّ و نقد کتاب «شهید جاوید».[31]
10. عرض دین.
11. فروغ ولایت در دعاى ندبه.
12. مجموعه استفتائات پزشکى.
13. نیایش در عرفات.
14. وابستگى جهان به امام زمان (عجّ).
ب) عربى
1. احادیث الائمّة الاثنى عشر، اسنادها و الفاظها.
2. البکاء على الامام الحسین(علیه السلام).
3. جلاء البصر لمن یتولّى الائمّة الاثنى عشر(علیهم السلام).
4. حدیث افتراق المسلمین على ثلاث و سبعین فرقة.
5. رسالة حول عصمة الانبیاء و الائمّة.
6. صوت الحقّ و دعوة الصّدق.
7. ضرورة وجود الحکومة أو ولایة الفقهاء فى عصر الغیبة.
8. فقه الحجّ، 3ج.
9. القرآن مصون عن التّحریف.
10. لمحات فى الکتاب و الحدیث والمذهب.
11. منتخب الأثر فى الامام الثّانى عشر(علیه السلام)، 3ج.
12. هدایة العباد.[32]
گرچه تمامى آثار فوق سزاوار بررسى و معرّفى است، امّا از میان آنها به معرّفى یک نمونه اکتفا مى شود.
منتخب الأثر فى الامام الثّانى عشر(علیه السلام)
آیت الله صافى طبق فرمایش مرجعیّت شیعه، آیت الله العظمى بروجردى، پیرامون اثبات امامت ائمّه(علیهم السلام) و به ویژه زندگى، فضایل، غیبت، ظهور، حکومت جهانى و سیره امام زمان (عجّ)، به تحقیقات ژرفى پرداخت و بر اساس منابع اسلامى (اهل سنّت وتشیّع)، کتاب ارزشمند و ماندگارى را به نگارش درآورد که مورد استقبال حوزه ها و مراکز علمى اسلامى قرار گرفته و بارها به چاپ رسیده است.[33]
این کتاب بعد از تجدید نظر و افزودن مطالب تکمیلى، در سال 1414 ق. در سه جلد تدوین شد و در سال 1422 ق. به زیور طبع آراسته گردید.
این کتاب در اوّلین دوره انتخاب «کتاب سال ولایت»، به عنوان اوّلین اثر برگزیده شد.[34]
منتخب الأثر از دید اندیشمندان
1. شیخ آقا بزرگ تهرانى:
«نظیر آن (منتخب الأثر) در جامعیّت در این موضوع، کتابى را ندیده ام.[35]»
2. علاّمه شیخ حبیب مهاجر عاملى:
«...ولاینبغى لمؤمن الاّ و یکون عنده نسخة منه براى هیچ مؤمنى سزاوار نیست مگر این که نسخه اى از این کتاب نزدش موجود باشد.[36]»
3. شهید مطهّرى:
«... در همین سال هایى که ما در قم بودیم، دو کتاب در این زمینه تألیف شد یکى از مرحوم آیت الله صدر ـ اعلى الله مقامه ـ البته به زبان عربى نوشته اند به نام «المهدى...» کتاب دیگرى که... به امر مرحوم آیت الله آقاى بروجردى تهیه شده، به نام «منتخب الأثر» که یکى از فضلاى حوزه علمیّه قم... به نام آقاى آقا میرزا لطف الله صافى، از فضلاى مبرّز قم (گلپایگانى) تحت راهنمایى مرحوم آیت الله بروجردى ] این کتاب را تألیف کردند [ یعنى ایشان دستور کلّى این کتاب را دادند و طرح و شکل و رسم کتاب را تعیین کردند و بعد، این مرد فاضل رفت دنبالش و این کتاب را نوشت. این کتاب را هم مطالعه کنید مى بینید روایات زیادى در این زمینه هست بالأخص از اهل تسنّن به مضامین و تعبیرات مختلف...[37]»
فروغ زیارت
برخى از سروده هاى آیت الله العظمى صافى ـ دامت برکاته ـ در خصوص مدایح و فضایل کریمه اهل بیت(علیها السلام) مى باشد. به یقین در تمامى این اشعار، «تولاّ، معرفت و اخلاص» موج مى زند ,,, پس شایستگى آن را خواهد داشت که زینت بخش دیدگان زائران و عارفان باشد.
از این رو، این اشعار در قسمت فوقانى ضریح مطهّر حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) نوشته و حکاکى شده اند.
این بارگاه که خاک درش مشک اذفر است *** بویش چو بوى خُلد برین، روح پرور است
دارالشّفا و عقده گشا و فَرَح فزاست *** بابِ امان زمحنتِ فرداى محشر است
طورِ حضور و مطلعِ نور و مطافِ حور *** آرامگاه دختر موسى بن جعفر است
خاتون دین پناه که برهان عزّتش *** هر صبح و شام، صیحه «الله اکبر» است
هرکس درى به خانه و راهى گزیده است *** چشم امید «لطفىِ صافى» بر این در است[38]
* * *
با روى سیاه و بار سنگین گناه *** با خجلت و شرمسارى و حال تباه
در حضرت معصومه گزیدیم پناه *** یا فاطمه اشفعى لنا عندالله[39]
تدریس و شاگردان
آیت الله صافى از همان سال هاى آغازین طلبگى، در کنار فراگیرى علوم، به مسئله تدریس هم اهمیّت مى داد و از عصر مرجعیّت آیت الله بروجردى درس هاى دوره سطح و خارج را نیز تدریس کرده و به پرورش طلاّب علوم دینى پرداخته است.
سابقه طولانى تدریس و ویژگى هاى ممتاز آیت الله صافى ـ به ویژه بعد از مرجعیّت وى ـ موجب کثرت شاگردان وى بوده است امّا به دست آوردن آمار دانش آموختگان حوزه درسى وى، مشکل مى باشد. از این رو به بعضى از شاگردان وى مى پردازیم:
1. معانى گلپایگانى (متوفّاى 1372ش.).
2. شیخ جلال طاهر شمس (متوفّاى 1374ش.)نماینده مردم استان مرکزى در دوره اوّل مجلس خبرگان رهبرى و از اعضاى جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم.
3. شیخ حسنعلى پیشوایى (متوفّاى 1376ش.).
4. عبّاس کعبى حقوقدان فعلى شوراى نگهبان.
5. محمّدعلى نکونام وى علاوه بر سابقه مبارزاتى با رژیم منحوس پهلوى، بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در مسئولیت هاى گوناگون به خدمت پرداخته است و هم اکنون نیز امام جمعه شهرستان گلپایگان مى باشد.
6. محمّد مردانى وى در شهر «سُنْقُر» کرمانشاه به دنیا آمده است. او علاوه بر تحصیل و تدریس، سالیان متمادى در رابطه با مکاتب و مذاهب انحرافى به پژوهش، مناظره و تألیف پرداخته است. آثار وى عبارتند از: مناظرات و مکاتبات، سیرى کوتاه در مرام صوفى گرى، خلاصه همراه در احوالات باب و بها، شیطان پرستان و فرقى از اهل حق و... .
7. موسى فقیهى، فرزند آیت الله حاج شیخ على اصغر فقیهى قزوینى وى در قم دیده به جهان گشود و هم اکنون به تدریس درس هاى سطح عالى فقه و اصول و نگارش درس هاى استادان خود مشغول است.[40]
خصال نیکو
شیداى ولایت
ویژگى هاى مهمّ اخلاقى و روحى این فقیه گرانقدر عبارتند از: ایمان، ولایت پذیرى، زهد، تقوا، قناعت، توکّل، سعه صدر، شجاعت، مجاهدت علمى و...[41] امّا آن چه در این میان از درخشش بیشترى برخوردار است، «ولایت پذیرى» اوست. مصادیق بارز این خصلت، دفاع مستمر از حریم قرآن، عترت و تشیّع است که در قالب هاى گوناگون، مثل نگارش مقاله و کتاب در اثبات حقّانیّت و فضایل اهل بیت(علیهم السلام)، و پاسخ به آثار ضدّ امامیّه، پاسخ به شبهات و سؤالات دینى و مذهبى، سرودن اشعار در مدایح و مراثى معصومان(علیهم السلام)، برپایى مجالس و محافل اسلامى، تشویق مراکز و افرادى که به نحوى در گسترش معارف قرآن و عترت فعّالیت دارند و اهمیّت دادن به امر به معروف و نهى از منکر، تحقّق یافته است.
تعدادى از آثار وى پیرامون اهل بیت(علیهم السلام)عبارتند از:
1. «مع الخطیب فى خطوطه العریضة» وى این کتاب را در پاسخ به اتّهامات نویسنده «الخطوط العریضة فى الأسس الّتى قام علیها مذهب الشّیعة الامامیّة» تألیف کرده است.
2. «صوت الحقّ و دعوة الصّدق»وى در این اثر، خطاب به «علماى اهل سنّت» مسئله لزوم اتّحاد اسلامى، جلوگیرى از نشر کتاب هاى تفرقه انگیز، آشنایى با حقایق و عقاید شیعه و مصون ماندن قرآن از تحریف را بیان کرده است. آیت الله صافى بعد از بیان فعّالیت هاى تخریبى و تفرقه انگیز عناصر سرسپرده بیگانه و مراکز علمى اهل سنّت، مى فرماید:
«... کتاب «الشّیعة و السنّة»، سپس «الشّیعة و القرآن» را مى نویسند و همه جا را از آن پر مى کنند و بعد هم در مصر، در حکومت مثل سادات و مبارک، که حالشان معلوم است، به عنوان معارضه با جمهورى اسلامى چاپ مى شود و از ورود پاسخ هاى این افترانامه ها... به کشور عربستان جلوگیرى مى شود[42]». «چرا کتاب خبیثى مثل «الخطوط العریضة» را مى نویسند و تقریب بین سنّى و شیعه را ناممکن معرّفى مى نماید و چرا حکومت سعودى با پول بیت المال، آن را مکرّر چاپ و به زبان هاى مختلف ترجمه مى نماید و بین حجّاج و زوّار حرمین شریفین توزیع مى کند؟[43]»
تجلیل از همسر
به راستى چه زیبنده است سپاس از زحمات دیگران و چه خوشایند است قدردانى از فداکارى هاى خانواده و بستگان! این فقیه سترگ و دانشور عارف، چنین لب به ستایش مى گشاید:
«و چون یکى از اسباب مهمّ توفیق حقیر در تألیف کتاب هایى که نوشته ام، به عنایت حضرت مسبّب الاسباب ـ جلّت حکمته ـ همسر معظّمه، علویّه محترمه و کریمه از بیت فقاهت و سیادت بوده است، ایشان علاوه بر تحمّل زحمات پرستارى و خانه دارى، در نوشتن همه آثارى که دارم، آن چه در توان داشته، به من یارى و کمک کرده و به کارم تشویق و ترغیب نموده است. لذا امیدم به لطف خداوند متعال این است که...ثواب این نوشته را در نامه عمل ایشان ـ که در همه ثواب هاى آثار حقیر، نظماً و نثراً شریک است ـ ثبت فرماید[44]».
دیدگاه بزرگان[45]
در توصیف شخصیت قُدسى و علمى آیت الله العظمى صافى، چه بسیار مراجع و دانشمندانى که با گفتار و نوشتار خود، زبان به ستایش وى گشوده اند. بى گمان راه یابى وى در گروه «اصحاب خاصّ استفتا» آیت الله بروجردى و آیت الله گلپایگانى و برگزیده شدن او از سوى امام امّت براى عضویت در نخستین دوره «شوراى نگهبان» و غیره، حاکى از عدالت، فقاهت و مدیریّت والاى وى مى باشد امّا آن چه که مى توان تحت عنوان «دیدگاه بزرگان» یادآور شد، بدین قرار است:
1. امام خمینى(قدس سره):
«به مردم ابلاغ کنید که معظّم له مورد علاقه اینجانب هستند».
«من هر شب براى شما دعا مى کنم».
2. آیت الله العظمى سیّد جمال الدّین هاشمى گلپایگانى:
وى در اجازه اجتهادى که براى او صادر کرده، این القاب را بیان کرد:
«العالم، العَلَم، العَیْلم، العلاّم، الفاضل، الکامل، الهُمام، علم الأعلام...».
3. آیت الله العظمى حاج سیّد محمّدرضا موسوى گلپایگانى:
«...من ایشان را مجتهدى مسلّم و عادل مى دانم».
«شما، آقاى صافى را نشناخته اید ایشان نابغه است، خودشان را نشان نداده است».
4. آیت الله العظمى شیخ محمّدعلى کاظمى خراسانى:
«مفارقت امثال سرکار از نجف اشرف و خلوّ جامعه علمیّه از آن، موجب تأثّر ]است[ چون امروز جامعه علمیّه حاجت به امثال سرکار دارد که استعداد ذاتى را با حفظ ظاهر و التزام به نوامیس شرع مطهّر، دارا و واجد هستید...».
5. آیت الله شیخ سلمان خاقانى (عالم بزرگ عرب):
«شرایط جالبى پیش آمد که پیر بزرگوارى (آیت الله صافى) را دیدم که... درس، بحث، صید حقایق و تعمّق در تاریخ اسلام و در علوم اسلامى، او را فرسوده و لاغر ساخته بوده، چه آن که او از امّت اسلامى است که پیروى کردن کورکورانه و بدون تحقیق را در اصول و فروع، حرام مى دانند و تلاش و کوشش در تحقیق مطالب را تا مرز توان، لازم مى شمرند... بِهْ از این حُسنِ آشنایى که من شما را یافتم...»!
6. آیت الله شیخ جعفر سبحانى، وى راجع به جریان مراسم نماز بر پیکر پاک آیت الله العظمى سیّدمحمّدرضا گلپایگانى گفته است:
«بر جنازه مطهّر او پاک ترین و وارسته ترین فرد یعنى چهره بزرگوار فقیه، آیت الله صافى (دام ظلّه) نماز گزارد فردى که در طول عمر، با قلم و بیان، در خدمت اسلام بوده و از عارفان وارسته اى که: (یذکّرکم رؤیته) دیدار او، انسان را به یاد خدا مى اندازد و معاشرت با او، بر فضل و دانش و تقواى مُعاشر مى افزاید».
[1]. شمّه اى از زندگانى مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمى آقاى حاج شیخ لطف الله صافى گلپایگانى، ص 8، دارالقرآن الکریم، قم، 1415ق.
[2]. زندگانى حکیم جهانگیرخان قشقایى، مهدى قرقانى، ص 143 ـ 147، انتشارات گلها، اصفهان، 1371ش شرح حال دانشمندان گلپایگان، رضا استادى، ج 1، ص 106ـ124، کنگره بزرگداشت علماى گلپایگان، 1381ش.
[3]. شمّه اى از زندگانى...، ص 8 سایت اینترنتى دفتر معظّم له: (www.saafi.org _ www.saafi.net).
[4]. شرح حال دانشمندان گلپایگان، ج 1، ص 125ـ134.
[5]. خورشید آسمان فقاهت و مرجعیّت، على کریمى جهرمى، ص 149، دارالقرآن الکریم، قم، 1373 ش.
[6]. شرح حال دانشمندان گلپایگان، ج 1، ص 124.
[7]. همان، ص 136 شمّه اى از زندگانى...، ص 9.
[8]. شمّه اى از زندگانى...، ص 10.
[9]. همان، ص 12 و 13 گلشن ابرار، گروهى از نویسندگان، ج 2، ص 709 و 710، نشر معروف، قم، 1382 ش.
[10]. آیت الله بروجردى در روز چهاردهم محرّم 1364 ق. به قم تشریف آوردند. (گلشن ابرار، ج 2، ص 666).
[11]. مجلّه حوزه، ش 43، ص 123 و 124 مفاخر اسلام، على دوانى، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 1379 ش، ج 12، ص 336.
[12]. مجلّه حوزه، ش 43، ص 107 و 108.
[13]. همان، ص 108.
[14]. یکى از رسوم جاهلیّت در شناخت حلال و حرام و فیصله دادن به دعواهاى حقوقى، قرعه کشیدن به واسطه «تیر» بود. (مائده، آیه 3 و 90).
[15]. مجله حوزه، ش 43، ص 124 و 125 مفاخر اسلام، ج12، ص364.
[16]. مجلّه حوزه، ش 43، ص 130 و 131 رمضان در تاریخ، لطف الله صافى، ص 235 ـ 237، مؤسّسه انتشارات حضرت معصومه(علیها السلام)، قم، 1378ش.
[17]. ر.ک: مفاخر اسلام، ج 12 مجلّه حوزه، ش43.
[18]. اسناد انقلاب اسلامى، ج 2 ص 135، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، تهران، 1374ش.
[19]. همان، ص 213.
[20]. صحیفه امام، ج 1، ص 445، مؤسّسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (ره)، تهران، 1378 ش.
[21]. ر.ک: حقوق اساسى در جمهورى اسلامى ایران، سیّد جلال الدّین مدنى، ج 1، ص 62 ـ 95، سروش، تهران، 1376ش قانون اساسى براى همه، محمّد یزدى، ص 11ـ25، امیرکبیر، تهران، 1375ش.
[22]. مجموعه نظریات شوراى نگهبان (دوره اوّل از تیرماه 1359 تا تیرماه 1365)، حسین مهرپور، ج 1، مقدّمه، ص 22 ـ 25، مؤسّسه کیهان، تهران، 1371 ش.
[23]. همان.
[24]. صحیفه امام، ج 20، ص 59.
[25]. همان، ج 15، ص 323 و ج 21، ص 67 سایت آیت الله صافى گلپایگانى.
[26]. صحیفه امام، ج 20، ص 380 و 381 و ج 21، ص 392.
[27]. مصاحبه نگارنده با حجّة الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمّدحسن صافى (24/10/1383 ش.).
[28]. ر.ک: نورى از ملکوت، مهدى لطفى، ص 446 بدرقه آفتاب، ص 23.
[29]. اصول کافى، ج 1، ص 30.
[30]. در سال هاى اخیر، انتشارات حضرت معصومه(علیها السلام)چاپ مجدّد همه آثار علمى آیت الله صافى را به عهده گرفته و تاکنون برخى از آنها را به طبع رسانده است.
[31]. ر.ک: حسین شهید آگاه، کتابخانه صدر، تهران، 1391ق.
[32]. شرح حال دانشمندان گلپایگان، ج 1، ص 143ـ150.
[33]. این کتاب نخستین بار در سال 1373 ق. (1333 ش.) توسّط کتابفروشى بوذرجمهرى تهران، در 545 صفحه و در قطع وزیرى به چاپ رسیده است.
[34]. گزارش چهار دوره «کتاب سال ولایت»...، محمّد دشتى، ص 11 ـ 14، دبیرخانه کتاب سال ولایت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، اوّل، 1382 ش مشعل جاوید، محمّدعلى مهدوى راد، ص 588 و 599، انتشارات دلیل ما، قم، 1380ش.
[35]. ستارگان هدایت، ص 65 شمّه اى از زندگانى...، ص 20 و 21.
[36]. همان.
[37]. سیرى در سیره ائمّه اطهار، مرتضى مطهرى، ص 281 و 282، انتشارات صدرا.
[38]. ر. ک: نشریّه پیام آستانه، آستانه مقدّسه حضرت معصومه (علیها السلام)، ش 25، ص 1 ـ 3 و ش 26، ص 6 گنجینه آثار قم، ج 1، ص 475 همگام با زائران عارف، على اشرف عبدى، ص 14، زائر، اوّل، قم، 1384 ش.
[39]. همان، ص 15.
[40]. شرح حال دانشمندان گلپایگان، ج 2، ص 377 ـ 379 خبرگان ملّت، ج 2، ص 411 ـ 414، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبرى، اوّل، 1384ش مصاحبه نگارنده با شیخ محمّدحسن صافى و شیخ موسى فقیهى.
[41]. سایت دفتر آیت الله صافى.
[42]. سفرنامه حج، ص 266 و 267، مؤسّسه انتشارات حضرت معصومه(علیها السلام)، اوّل، قم، 1378 ش.
[43]. همان، ص 265.
[44]. نیایش در عرفات، ص 313 و 314، مؤسّسه انتشارات حضرت معصومه(علیها السلام)،اوّل، 1378 ش.
[45]. شمّهاى از زندگانى...، ص 12 ـ 18 سایت آیت الله صافى.