شیخ حسین مظاهرى
(متولد: 1312ش)
عنوان مقاله: مظهر اخلاق
نویسنده: سید عباس رفیعى پور علویجه
تولد و تحصیل
شیخ حسین مظاهرى در سال 1312ش[1] در شهر تیران از توابع نجف آباد[2]، در خانواده اى متدین و روحانى متولد شد. پدرش حاج شیخ حسن، نام حسین را برایش برگزید.
او در خانواده علم و دانش پرورش یافت و دروس غیر حوزوى را در زادگاهش خواند. در چهارده سالگى (1326ش) راهى حوزه علمیه کهن و پررونق اصفهان شد و در جوار مرقد پاکِ عالمِ عامل (سید محمد باقر شفتى) در مدرسه مسجد سید، اقامت گزید و مشغول تحصیل ,,,,,شد.[3]
استادان در اصفهان
وى در علوم ادبیات عرب، چون مقدمات و سیوطى و مغنى اللبیب، شاگردِ ادیبان بزرگوار آقا جمال خوانسارى و حاج آقا احمد مقدس(متوفاى: 1397هـ. ق)[4] بود. در همین دوران و در همین حوزه، سطح را محضر آیات عظام سید حسین خادمى (1319-1302هـ ق) شیخ احمد فیاض، سید عبدالحسین طیّب و عباسعلى ادیب فرا گرفت و خود صاحب کمالات علمى و عملى شد و با تقرّب و توسل به امام زمان(عج) به مقامات رفیعى رسید. منظومه حاجى سبزوارى را هم در محضر استادِ حکمت و فلسفه مرحوم آیت الله مفید (متوفاى: 1382هـ. ق) آموخت.
هجرت به قم و استادان
در سال 1331ش [5] وارد حوزه علمیه قم شد. مکاسب و کفایه را نزد آیت الله حاج شیخ عبدالجواد سدهى (جبل عاملى) و بخش دیگرى از آن دو کتاب را نزد آیت الله نجفى مرعشى (متوفاى 1369ش) و مرحوم حاج شیخ مرتضى حائرى (1334-1406هـ.ق) فرا گرفت. در مباحث خارج فقه، هشت سال از محضر آیت ,,,,,الله العظمى بروجردى (متوفاى 1340-1268ش) استفاده کرد. خارج اصول را در طول بیش از ده سال از حضرت امام خمینى (ره) کسب فیض نمود و تقریرات بحث امام را در 897 صفحه به رشته تحریر درآورد که هنوز چاپ نشده است. بیش از دوازده سال از درس خارج آیت الله محقق داماد بهره گرفت و کتاب الصوم (173ص)، کتاب الحجج (668ص)، کتاب الزکاة (150ص)، کتاب الخمس (60ص) کتاب الصلاة (482ص) کتاب الطهاره (60ص) و مباحث اصول (424ص) از تقریرات بحث این استاد بزرگوار را به رشته تحریر درآورد که هنوز چاپ نشده است. در علوم عقلى و حکمت، علامه سید محمد حسین طباطبایى (1321-1402هـ ق) از استادان اوست و اسفار ملاصدرا و شفاى بوعلى را نزد این متألّه قرآنى فرا گرفت.
در مسیر کمال
آیت ,,,,,,الله مظاهرى رمز موفقیت در تحصیل را چنین مى ,,,,,,فرماید:
«اگر لطف خداوند متعال و توجهات صاحب حوزه هاى علمیه نبود، هیچکس توفیقى نمى داشت. اگر ما هم توفیق کسب کرده ایم، به لطف خدا بوده است.
در عین حال سعى کرده ام که امورى را در درس و تحصیل رعایت کنم که آن هم اگر انجام پذیرفت، به لطف خداوند متعال و عنایت اهل بیت(علیه السلام)، بوده است. ازجمله آن امور:
1- انتخاب استادانِ خوب که نقش تعیین کننده اى در سرنوشت انسان دارد، مرحوم علامه طباطبایى، از استادشان مرحوم حضرت آقاى (سیدعلى) قاضى نقل فرمودند که: «اگر نصف عمر در طلب استاد بگذرد جا دارد.»
2- انتخاب هم مباحثه خوب.
3- سعى کرده ام که امور دنیوى، مانع تحصیل نشود. از این روى، به لطف خدا و اعتقادى که به این راه داشته ام، روزانه، بیش از ده، دوازده ساعت، مشغول تحصیل بوده ام.
4- نظم: استاد بزرگوار ما، حضرت امام(ره) افزون بر اینکه خود منظم بود، از این که شاگردى بى نظم به درس حاضر مى شد، به شدت ناراحت مى گردید و مى فرمود: «من نمى گویم به درس من بیایید، ولى اگر مى خواهید بیایید، منظم بیایید.»
5- خوب خواندن: این که بعضى از طلبه ها بیست سال، درس خارج مى روند، ولى به جایى نمى رسند، به خاطر این است که دروس پایه را خوب و دقیق نخوانده اند، به ویژه ادبیات. طلبه باید ادیب باشد. به این معنى که وقتى عبارت عربى را مى بیند، ناخودآگاه آن را صحیح بخواند.»[6]
در سنگر تدریس
این سرباز فداکارِ اسلام از آغاز تحصیل در اصفهان، مقید به تدریس بود. هنگامى که «کتاب سیوطى» مى خواند، کتاب «جامع المقدمات» را درس مى ,,,,,داد و موقعى که واردِ حوزه علمیه قم شد، تدریس سطح را شروع کرد. بعد از پیروزى انقلاب هم به تدریس خارج فقه و اصول مشغول شد و بعد از هجرت به حوزه علمیه اصفهان، به دستور مقام معظم رهبرى در 9/9/1374ش، تدریس خارج فقه و اصول را در اواخر سال 1374ش ادامه داد، وى معتقد است تدریس، افزون بر اینکه پرداخت زکات علم است، باعث تقویت پایه هاى علمى مى شود. بارها در ملاقات با طلاب توصیه مى ,,,,,کند:
«تا مى توانید تدریس را فراموش نکنید و از تهذیب نفس و عمل به وظیفه غفلت نورزید،[7] چرا که علم و تزکیه باید همراه هم باشند.»[8]
آثار مکتوب
آیت الله مظاهرى آثار مکتوب بسیارى براى مشتاقان علم و اخلاق به یادگار گذاشت که اکثر آنها چاپ شده اند.
الف-آثار منتشر شده
اخلاق
1 ـ اخلاق در خانه. (2ج)
2 ـ اخلاق در اداره.
3 ـ اخلاق فرماندهى.
4 ـ شرح و تفسیر اخلاقى دعاى کمیل. (3ج)
5 ـ شرح و تفسیر اخلاقى دعاى سحر. (2ج)
6 ـ شرح و تفسیر مناجات شعبانیه. (2ج)
7 ـ دراسات فى الاخلاق و شئون الحکمة العلمیه (ج اول)
8 ـ تربیت فرزند.
9 ـ به سوى حق.
10 ـ جهاد با نفس. (4ج)
11 ـ جبهه و جهاد اکبر.
12 ـ خانواده در اسلام.
13 ـ عوامل کنترل غرائز در زندگى.
14 ـ ویژگیهاى معلم خوب (چ پنجم، قم 1376ش، انتشارات اخلاق)
اقتصاد
1 ـ احکام اقتصادى اسلام در مورد زمین.
2 ـ مقایسه اى بین سیستمهاى اقتصادى (3ج)
3 ـ التوازن الاسلامى بین الدنیا و الآخره: با همکارى حضرات آیات: سید محسن خرازى، مرحوم ابوالحسن مصلحى (آقازاده آیت ,,,,,,الله اراکى) شهید سلطانى.
اعتقادات
1 ـ معارف اسلام در سوره یس.
2 ـ معاد در قرآن.
3 ـ الامامة و الولایة فى القرآن الکریم: با همکارى آیات: محمد تقى مصباح، محمد محمدى گیلانى، محمد یزدى، موسوى یزدى.
فقه (تقریرات)
1 ـ کتاب الصوم، آیت الله محقق داماد: 173ص، 379ق.
2 ـ کتاب الحج، آیت الله محقق داماد: 668ص، 1384ق.
3 ـ کتاب الزکوة،آیت الله محقق داماد: 150ص، 1377ق.
4 ـ کتاب الخمس، آیت الله محقق داماد: 60ص، 1377ق.
5 ـ کتاب الطهارة، آیت الله داماد: 60ص، 1375ق.
6 ـ کتاب الصلوة، آیت الله داماد: 482ص، 1388ق.
7 ـ کتاب الصلوة، آیت الله بروجردى: 252ص، 1378ق.
8 ـ کتاب الطهارة، آیت الله بروجردى: 32ص، 1379ق.
9 ـ کتاب الطهارة، آیت الله بروجردى: 37ص، 1380هـ. ق.
10 ـ کتاب القضاء، آیت الله بروجردى: 32ص، 1380هـ. ق.
11 ـ کتاب صلوة الجمعه، آیت الله بروجردى: 12ص، 1378هـ. ق.
12 ـ فروعات العلم الاجمالى، آیت الله بروجردى: 17ص، 1373هـ. ق.
13 ـ مناسک حج، آیت الله بروجردى: 176ص، چاپ 1373ش.
14 ـ قاعدة لاضرر، امام خمینى: 14 ص، 1375هـ. ق.
15 ـ رساله توضیح المسائل.
16 ـ رساله اسرار حج: 31ص، 1383ش.
اصول (تقریرات)
1 ـ تقریرات بحث الامام خمینى(ره) من اول مباحث الالفاظ الى آخر الاجتهاد و التقلید: 897ص، 1381هـ. ق.
2 ـ تقریرات بحث آیت الله السید المحقق الداماد من اول الظّن الى آخر الاستصحاب: 424ص، 1384هـ. ق.
اصول (تألیف)
1 ـ مباحث الاصول، من اولها الى آخرها: 925ص، 1404هـ. ق.
2 ـ دلائل الفقه «بحث تحلیلى فى الادلة الاربعه: 250ص، 1398هـ. ق.
3 ـ رسالة فى العقلیات من الاصول: 128ص، 1391هـ. ق.
آثار گوناگون
1 ـ چهارده معصوم.
2 ـ الحکومة الاسلامیه فى احادیث الشیعه الامامیه.
3 ـ حاشیه بر عروة الوثقى، چ 1378ش.
4 ـ ولایت فقیه و حکومت دینى: 111ص، چ 1383ش.
ب ,,,,, ـ آثار منتشر نشده
فقه:
1 ـ کتاب ولایة الفقیه: فارسى 212ص، 1398هـ. ق.
2 ـ کتاب الخیارات: 346ص، 1348هـ. ق.
3 ـ کتاب البیع: 101ص، 1381هـ. ق.
4 ـ کتاب الصلوة: 120ص، 1392هـ. ق.
5 ـ کتاب الامر بالمعروف و نهى عن المنکر: 56ص، 1388هـ. ق.
6 ـ کتاب الخمس: 68ص، 1415هـ. ق.
7 ـ کتاب القضاء: 140ص.
8 ـ رسالة فى ولایة الفقیه: 39ص.
9 ـ رسالة فى حکم القاضى من العامه بالفطر او الأضحى او نحو ذلک: 20ص.
10 ـ رسالة فى أن کل غسل یجزى عن الوضوء: 50صفحه، 1392هـ. ق.
11 ـ رسالة فى لزوم کون الطلاق بیدالمرء: 95ص.
12 ـ رسالة فى الرباء: 38ص، 1391هـ. ق.
13 ـ رسالة فى قسمة الخمس و تحلیله: 17ص، 1395هـ. ق.
14 ـ تعلیقه استدلالیه عن بحث الاجتهاد و التقلید من العروة: 30ص، 1379هـ. ق.
15 ـ حاشیه بر رساله توضیح المسائل امام خمینى(ره): 92ص، 1411هـ. ق.
اخلاق
1 ـ البرنامج العملى لمن یرید الاشتغال بتحصیل علوم الدین: 298ص، 1398هـ. ق.
2 ـ تربیتة الاولاد: 100ص، 1398هـ. ق.
3 ـ الرقباء على الأعمال فى الدنیا والآخره: 24ص، 1403هـ. ق.
4 ـ علم الأخلاق: 297ص، 1393هـ. ق.
5 ـ الفضائل والرذائل: 202ص.
6 ـ رسالة اخرى فى الفضائل والرذائل: 198ص.
7 ـ رسالة فى علم الاخلاق: 101ص، 1416هـ. ق.
8 ـ رسالة فى فضیلة الوفا: 27ص، 1416هـ. ق.
9 ـ رسالة فى مسائل الشباب: 98ص، 1416هـ. ق.
10 ـ رسالة فى الزواج: 80ص، 1416هـ. ق.
11 ـ رسالة فى تهذیب النفس: 77ص، 1403هـ.ق.
12 ـ رسالة فى ماهیة الانسان: 38ص، 1403هـ.ق.
13 ـ رسالة اخرى فى تربیة الاولاد:60ص، 1403هـ. ق.
14 ـ رسالة فى تفسر دعاء التحویل: 15ص، 1403هـ. ق.
15 ـ رسالة فى الجهاد و شرائط المجاهد: 42ص، 1403هـ. ق.
16 ـ گفتارى در اعتماد به نفس: 48ص، 1403هـ. ق.
17 ـ گفتارى در چگونگى معاشرت با مردم: 37ص، 1403هـ. ق.
18 ـ ماهوالتقوى: 131ص، 1398هـ. ق.
اقتصاد
1 ـ المالکیة فى الاسلام: 80ص، 1399هـ. ق.
2 ـ رسالة فى الاقتصاد فى الاسلام: 95ص، 1399هـ. ق.
3 ـ رسالة اخرى فى الاقتصاد: 58ص، 1399هـ.ق.
4 ـ بررسى عقائد اقتصادى مارکسیسم: 68ص، 1399هـ. ق.
تفسیر
1 ـ رسالة فى تفسیر سوره الحجرات: 39ص، 1407هـ. ق.
2 ـ رسالة فى تفسیر سورة والعصر: 31ص، 1407هـ. ق.
3 ـ رسالة فى تفسیر البسملة: 38ص، 1400هـ.ق.
4 ـ رسالة فى تفسیر انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس: 32ص، 1380هـ. ق.
5 ـ عدة رسالات فى تفسیر الآیات الاخلاقیة: 918ص.
عرفان
1 ـ شرح الدعاء الکمیل: 448ص، 1402هـ. ق.
2 ـ شرح المناجات الشعبانیه: 180ص، 1403هـ. ق.
3 ـ شرح الدعاء السحر: 88ص، 1403هـ. ق.
4 ـ کلمة فى العرفان: 136ص، 1403هـ. ق.
5 ـ رسالة فى شرح القصیده العینیّه للشیخ الرئیس: 140ص، 1378هـ. ق.
6 ـ رسالة فى الحجة فى الله تعالى: 38ص، 1378هـ. ق.
کلام و اعتقادات
1 ـ رسالة فى اصول الدین: 52ص، 1394هـ. ق.
2 ـ رسالة فى عدم سهو النبى والامام، 11ص.
3 ـ رسالة فى المعاد: 60ص، 1416هـ. ق.
4 ـ رسالة فى علم الامام: 33ص، 1394هـ. ق.
5 ـ رسالة اخرى فى المعاد: 53ص، 1416هـ.ق.
6 ـ رسالة فى القضاء والقدر: 32ص، 1394هـ.ق.
7 ـ گفتارى در اصول دین: 170ص، 1385هـ.ق.
8 ـ گفتارى در معاد و آخرت: 103ص، 1391هـ. ق.
متفرقه
1 ـ رساله فى نبذه من شخصیة امیرالمؤمنین(علیه السلام): 588ص، 1416هـ. ق.
2 ـ رسالة فى علة قیام الامام الحسین(علیه السلام): 56ص، 1416هـ. ق.
3 ـ رسالة اخرى فى علة قیام الامام الحسین(علیه السلام): 57ص، 1416هـ. ق.
4 ـ رساله فى التوسلات والکرامات: 22ص، 1416هـ. ق.
5 ـ رسالة فى الحجاب: 28ص، 1393هـ. ق.
6 ـ رسالة فى من یقدر عل الثورة والجهاد و من یقدر على استمرارها: 69ص، 1416هـ. ق.
7 ـ النهضة الدینیة فى هذا القرن: 128ص، 1416هـ. ق.[9]
فعالیتهاى سیاسى ـ اجتماعى
آیت الله مظاهرى در خصوص فعالیتهاى سیاسى-اجتماعى خود مى ,,,,,گوید:
«از الطاف الاهى نسبت به بنده این بود که از همان آغاز ورود به قم، در محضر حضرت امام بودم. ایشان، من را به شاگردى پذیرفتند. بودن من در خدمت حضرت امام، خواه ناخواه، من را در مسیر حرکت سیاسى-انقلابى امام قرار داد.
بنده و جمعى از دوستان، از همان سال1340-1341شمسى در خدمت انقلاب بوده ایم و تاکنون هم، به لطف الاهى توانسته ایم به اندازه وسع خود، از این انقلاب و نظام حمایت کنیم. قبل از انقلاب و در زمان مبارزه، در تشکیل برخى جلسات مهم و برنامه ریزى و همچنین امضا و انتشار اطلاعیه ها و بیانیه هاى علما در دفاع از حضرت امام(ره) و علیه نظام طاغوت، و همچنین بعد از انقلاب، با انجام فعالیتهاى حوزوى و حضور مستمر در جامعه مدرسین و تصمیم گیریهاى این جامعه محترم در مقاطع و مسائل حساس، سعى کرده ام در خدمت نظام اسلامى باشم. این را از امام عزیزمان آموخته ایم که «خدمت به این نظام، واجب عینى است» تذکر این نکته را لازم مى دانم که همان طورى که امام بزرگوار فرمود: حفظ این نعمت و امانت الاهى از اصلِ بدست آوردنِ آن، بسیار مشکل تر است». از این رو باید با نهایت دقت و احتیاط، از این نظام ارزشمند حفاظت کرد. هرکسى به اندازه وظیفه خود و به اندازه وسع خود، باید در خدمت انقلاب و آرمانهاى اسلامى آن قرار گیرد و سپاسگزار و قدردان این نعمت بزرگ باشد.»[10]
آیت الله مظاهرى در کارنامه سیاسى ـ اجتماعى که از سال 1340ش[11] شروع مى شود، حضورى مخفى و فعال داشته است. حضور سیاسى-اجتماعى ایشان با امضایى آغاز مى شود که در ذیل نامه اعتراض آمیزى ثبت شده است که با جمعى از علما و محصلان اصفهانى در حوزه علمیه قم خطاب به امیرعباس هویدا (نخست وزیر وقت) در مورد ادامه تبعید امام خمینى(ره) در تاریخ 26/12/1343 نوشته اند.[12] در سال 1344ش هم به اتفاق جمعى از استادان حوزه علمیه قم هجوم مأموران رژیم شاه به حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) در آستانه سال نو را محکوم کردند.[13]
در تاریخ 12/1/1344ش درخصوص استعلام از وضعیت امام خمینى(ره) در بازداشتگاه شاه، طى ارسال نامه اى از نخست وزیر (هویدا) مى خواهند که عموم مردم را فوراً از وضع حال و محل اقامت ایشان آگاه بگرداند.[14]
در تاریخ 30/8/1344ش همراه جمعى از علماى حوزه علمیه قم، نامه اى اعتراض آمیز درباره تبعید حضرت امام خمینى(ره) به ترکیه، به هویدا و دیوان عالى کشور ارسال کردند[15] که در فرازى از آن آمده است:
«بیش از یک سال است که پیشواى عالیقدر و مرجع تقلید شیعه حضرت آیت الله العظمى آقاى خمینى ادام الله ظله برخلاف قانون در زندان استعمار (ترکیه) تحت نظر و سپس در عراق به طور تبعید به سر مى برند. در طى این مدت، مردم ایران به ویژه حوزه علمیه قم از رهبرى هاى ارزنده و تعالیم و تربیت هاى فروزنده ایشان محروم بوده است و با کمال بى صبرى در انتظار قدوم شریف ایشان دقیقه شمارى کرده ,,,,,اند.»[16]
در فروردین 1345ش، هم با ارسال نامه اى درباره بازداشت جمعى از فضلاى حوزه علمیه قم، اعتراض خود را ابراز داشتند. در پى این نامه، تلگرافى به زندان قزل قلعه فرستادند و زندانیان انقلابى را مورد تفقد قرار دادند.[17]
در تاریخ 14/13/1349 با فرستادن تلگرام به نجف اشرف، رحلت آیت الله العظمى حکیم را به حضرت امام خمینى تسلیت گفت و ترقى روزافزون جامعه روحانیت و حوزه هاى علمیه را در ظلّ توجهات امام زمان(عج) و رهبرى ایشان از پیشگاه خداوند قادر خواستار شد.[18]
در تاریخ 22/10/1356ش درباره فاجعه خونین 19دى در قم، با صدور اعلامیه اى مراتب انزجار خود را از این اعمال وحشیانه ابراز داشت.[19]
آیت الله مظاهرى در عکس العمل به فاجعه أسف انگیز 29 بهمن در تبریز و کشتار بى رحمانه مردم مسلمان این شهر توسط مأموران شاه، در اطلاعیه چند صفحه اى، انزجار خود را نسبت به قتل عام مردم ابراز داشت و در کنار دیگر اعاظم حوزه علمیه قم، ضمن محکوم کردن این اعمال وحشیانه و ضد اسلامى، حمایت و پشتیبانى خود و مراجع عالیقدر را از مردم انقلابى و باایمان تبریز اعلام داشت و این مصیبت را به پیشگاه حضرت بقیةالله الاعظم(عج) و مراجع عظام دامت برکاتهم و اهالى محترم تبریز تسلیت گفت و توفیق همگان را در دفاع از اسلام و مسلمین خواستار شد.[20]
همچنین بعد از فاجعه کشتار مردم شهر یزد، در تاریخ 16/1/1357ش در نامه ,,,,,اى که به اتفاق جمعى از علما و اساتید حوزه علمیه قم به محضر آیت الله صدوقى ارسال کردند، ضمن تسلیت به مناسبت شهادت جمعى از مردم انقلابى یزد، پایمردى و مقاومت مردم یزد در مقابل جنایات رژیم شاه را ستودند و پیروزى آنان را از خداى سبحان خواستار شدند.[21]
در خصوص اوضاع کلى ایران و براى آشنایى اخبار جارى و حوادثى که بعد از اهانت روزنامه اطلاعات در 17 دى 1356 به مرجع عظیم الشأن حضرت امام خمینى رخ داد آیت الله مظاهرى با صدور اطلاعیه اى در تاریخ 25/1/1357ش مسائل سیاسى اعم از حمله ساواک و نیروهاى گارد شاهنشاهى به حوزه هاى علمیه، مغازه هاى مردم، ضرب و شتم زوّار حرم حضرت معصومه(علیها السلام) و حملات زمینى و هوایى در تبریز به مناسبت برگزارى چهلم شهداى قم و همچنین اخبار برگزارى چهلم شهداى تبریز در شهرهاى زنجان، اصفهان، شیراز، مشهد، یزد، جهرم، گرگان، سارى، کاشان، قم، آذربایجان، بازار تهران و مراسم سوگوارى مردم و برپایى مجالس ترحیم براى شهیدان را به گوش مردم رسانید.[22]
در تاریخ 29/9/1357ش، هم با صدور بیانیه اى، ضمن پاسداشت از مقام شهیدان به ویژه شهداى اصفهان و نجف آباد، مردم را براى شرکت در مراسم بزرگداشت شهداى این شهرها در مسجد حکیم اصفهان دعوت کرد.[23]
هجرت به اصفهان
حوزه علمیه اصفهان که چهره هاى برجسته و متقى چون علامه مجلسى، شیخ بهایى، میرداماد و مفاخر ارزشمندى مانند علامه سید محمد باقر درچه اى، جهانگیرخان قشقایى، حاج آقا رحیم ارباب و صدها عالم عامل را در اعصار مختلف پرورش داده است، به مرور مى رفت تا با از دست دادن این عالمانِ فرهیخته، به ضایعه اى عظیم مبتلا گردد و تضارب آرا و خط و خطوط حاکم بر جامعه، به اختلافات حزبى و گروهى آسیب رساند. روحانیون هشیار و بیدار این خطر را به رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه اى منعکس کردند و خواهان مصلحِ مدیرشدند و معظم له زمینه حضور آیت الله مظاهرى در اصفهان را فراهم آورد. در پاییز 1374 و روز میلاد نهمین امام معصوم(علیه السلام) و در آستانه ولادت با سعادت مولود کعبه و مبعث حضرت ختمى مرتبت محمدبن عبدالله(صلى الله علیه وآله) نعمت و برکت بر اصفهان نازل گردید و استقبال پرشور مردم شهیدِپرور اصفهان و روحانیت مبارز این استان بستر مناسبى را براى تحقق بخشیدن به آرمانهاى بلند اسلام به دست تواناى نماینده مقام معظم رهبرى فراهم آورد و با پیام وى روح دوباره به کالبد جامعه دینى اصفهان دمیده شد.
متن نامه مقام معظم رهبرى
«جناب مستطاب آیت الله آقاى حاج شیخ حسین مظاهرى دامت برکاته
پس از سلام و تحیت، بر خاطر شریف آن جناب پوشیده نیست که اصفهان، شهر علم و دین و شهر تقوا و تعبد و شهر انقلاب و جهاد است و علما و مردم مؤمن و هوشمند آن، در گذشته و حال منشأ آنچنان خدمات بزرگى در زمینه هاى گوناگون شده اند که همه کشور از برکات آن برخوردار بوده و هست. حوزه کهن و ریشه دار آن که سلف حوزه عظیم الشأن قم محسوب مى گردد، علما و فقهاى بزرگى که هریک در زمان خود قطب فقاهت بشمار آمده و برخى منشاء تحول در فقه و مربى جمعى از فقهاى نامدار گردیده اند، مرکزیت فرهنگى و ادبى و شعرى و هنرى در ادوار گوناگون تاریخ اسلام که یادگارهاى آن در همه ایران، بلکه در سراسر جهان گسترده است فرآوردهاى علمى و دینى و برجسته تر از همه کتب و مصنفات بى شمار در فقه و فلسفه و حدیث که امروزه گستره علمى اسلام از آن منتفع و بدان متنعم است و بسى از برجستگى هاى دیگر، همه و همه در شمار مناقب و فضائل اصفهان و مردم متدین و هوشمند و کوشنده آن است که توانسته اند در عرصه هاى گوناگون علمى و فرهنگى و سیاسى حضور و تأثیر خود را در کشور و در تاریخ، ماندگار سازند.
در انقلاب کبیر اسلامى و حوادث مربوط به آن و ازجمله دوران هشت ساله دفاع مقدس نیز اصفهان و مردم فداکار و پیشرو آن، نقش بارز خود را اثبات کردند, علماى اعلام آن با حضور روشنگر خود در همه صحنه ها که مظهر اطاعت از امام راحل عظیم بود، مردم را به حرکت آگاهانه دعوت کردند و توده مردم متدین از همه قشرها با جان و مال و امکانات خود، بیدریغ به کمک اسلام و انقلاب شتافتند. بحمداللهُ والمنّه خود آن جناب نیز از حسنات اصفهان و هدیه ارزشمندى از آن شهر فضیلت پرور به حوزه والامقام قم و به طلاب و جویندگان علم و معرفت و اخلاق مى باشید و سالهاى متمادى پس از آنکه حظّ عظیمى از آن سرچشمه جوشان فقه و علم و معرفت به دست آورده اید، خود در مسند استادى فقه و اخلاق، جمع کثیرى از فضلاء و مستعدان را از فیوضات بهره مند ساخته اید. اینک اصفهان، حوزه علمیه و مردم آن، جناب عالى را به اصفهان فرا مى خوانند. قاطبه علماى محترم و عزیز اصفهان که در میان آنان شخصیت هاى برجسته علمى و دینى نیز حضور دارند و همواره مایه اعتلاى حوزه علمیه اصفهان بوده اند، در نامه اى این را از اینجانب درخواست کرده و شوق خود و مردم را منعکس ساخته اند، لذا اینجانب مقتضى مى دانم که جنابعالى به اصفهان نقل مکان فرموده و پایگاه رفیعى از درس و تعلیم و تحقیق بنا نهید و تربیت طلاب و فضلاء و ارشاد و هدایت عموم مردم و پاسخگویى به مراجعات دینى و شرعى ,,,,,آنرا وجهه همت سازید.
بى شک مردم مؤمن و فرهنگ دوست و هوشمند استان و شهر اصفهان که به روحانیت معظم عشق مى ورزند، مقدم جناب عالى را گرامى مى دارند و با قدردانى از برکات وجود شریف، بهره وافر از حضور علمى و اخلاقى و اجتماعى و فرهنگى آن جناب خواهند برد انشاءالله.
امید است جناب عالى و دیگر علماى اعلام اصفهان و مردم عزیز آن سامان مشمول توجه و عنایت ویژه حضرت بقیةالله ارواحنا فداه بوده باشید.
والسلام علیکم ورحمة الله/سید على خامنه اى9/9/1374»[24]
مسئولیتهاى علمى ـ سیاسى
از جمله مسئولیتهاى ایشان عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، مدرس حوزه هاى علمیه قم و اصفهان، ریاست حوزه علمیه اصفهان، نمایندگى مجلس خبرگان رهبرى در دو دوره دوم و سوم از استان اصفهان بوده است.[25]
معلم اخلاق
معلم اخلاق بودن ایشان برخاسته از تدریس و بیان نکات اخلاقى در صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران (صفاى دل) است. قلم فرسایى ایشان درخصوص اخلاق به زبان عربى و فارسى نیز مشهور است. آیت الله مظاهرى تندیس اخلاق اسلامى است و این بعد از شخصیت وى جنبه هاى دیگر را تحت الشعاع قرار داده است. یکى از شاگردان ایشان مى گوید:
«آیت الله مظاهرى انسان بسیار بزرگوار، متواضع، بخشنده، متخلق به اخلاق الهى باگذشت، متهجّد، متعبد و دائم الذکر است. براى حفظ آبروى دیگران کوشا است. از احوال دوستان و منسوبینش جویاست و صله رحم مى کند. صفاى باطن دارد و نسبت به فقرا و مستمندان بى تفاوت نیست و به کمک آنان مى شتابد. اخلاق اجتماعى ایشان نمونه است.»[26]
آیت الله مظاهرى در مورد توجه به مسائل اخلاقى و نهادینه کردن اخلاق در جامعه و گرایش خود به این موضوع مى گوید:
«پیش از آنکه به حوزه بیایم به مسائل اخلاقى و مجالس موعظه، علاقه مند بودم. پس از طلبگى این ذوق در من تشدید شد. استاد خصوصى نداشته ام البته از محضر حضرت امام و علامه طباطبایى استفاده هاى اخلاقى و معنوى فراوان برده ام و خدا را همواره بر این جهت شاکرم که در زمانى وارد حوزه قم شدم که دو استاد برجسته مانند امام و علامه، در آن حضور داشتند و من توانستم در فقه، اصول، فلسفه، عرفان، اخلاق از خدمت آن دو بزرگوار بهره ببرم.
حضرت امام، روزهاى شروع درس و پایان درس، مطالب اخلاقى مى فرمود. این روزها براى من شادى آفرین بود. خیلى به وجد مى آمدم. امام خمینى، رضوان الله علیه، به مسأله تهذیب نفس، بسیار اهمیت مى داد. هم خود مرد عمل بود و هم دیگران را به ویژه طلاب علوم دینى را هشدار مى داد.»[27]
او در خصوص آغاز تدریس درس اخلاق مى گوید:
«پس از تبعید حضرت امام به ترکیه، گروهى از آقایان طلاب، به بنده اصرار کردند که درس اخلاق شروع کنم. من نپذیرفتم، زیرا خود را شایسته آن نمى دانستم. تا اینکه یک روز، براى خواندن نماز ظهر به مدرسه فیضیه رفته بودم، آقایى آمد استخاره اى خواست، استخاره گرفتم، خیلى خوب آمد. فرداى آن روز که روز پنجشنبه بود، تعدادى از طلاب آمدند که اعلامیه اى پخش شده است که شما شب جمعه درس اخلاق مى گویید! معلوم شد، آن استخاره روز گذشته، براى همین بوده است. گفتند: ما هرچه اصرار کردیم شما نپذیرفتید، استخاره کردیم خوب آمد، اعلامیه را پخش کردیم. دیدم در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته ام. ناچار شب آمدم فیضیه، در مدرس زیر کتابخانه، که محل درس اعلام کرده بودند، درس اخلاق را شروع کردم. مدتى درس ادامه یافت. جمعیت زیادى شرکت مى کردند و استقبال، خیلى خوب بود. تا اینکه ساواک، ما را از مدرسه فیضیه بیرون کرد. به مدرسه حجتیه رفتیم، از آن جا ما را بیرون کردند. حسینیه ارک رفتیم، چون افراد شرکت کننده زیاد بودند، بسیارى افراد، بیرون حسینیه، در کوچه مى ایستادند و راه مردم مسدود مى شد. تصمیم گرفتیم به جاى وسیع ترى، درس را انتقال دهیم. تا این که پس از تلاش بسیار برخى از طلاب، توانستیم به مسجد اعظم برویم. پس از انقلاب هم، این درس ادامه یافت و بحمدالله جمعیت خوبى شرکت مى کردند. به لطف الاهى، تلاش فراوان کرده ام که این درسها براى خود و شنودگان مفید باشد. البته درس اخلاق، درس انسان سازى است و کارى بسیار مشکل، به تعبیر امام(ره) که مى فرمود: مى گویند: ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل، اما شیخ ما مى فرمود: «ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است.» واقعیت هم همین است. کار بسیار طاقت فرسایى است.»[28]
رهنمودهاى اخلاقى
برخى از نکات اخلاقى که ایشان براى استفاده همگان یادآور مى شود، چنین است:
اولین چیزى که باید به آن توجه داشته باشیم، این است که کارى کنیم که همیشه مورد لطف و عنایت خدا باشیم تا دست خدا همواره روى سرمان باشد. اگر پروردگار عالم آنى ما را به خود واگذارد، بیچاره ایم.
- همیشه این دعا را بخوانید (اللّهم لاتکلنى الى نَفسى طَرْفَةَ عِین ابداً, خدایا مرا یک لحظه به خودم وامگذار.) مخصوصاً وقتى خسته شدید، بعد از نمازتان حالى پیدا کردید.
- در دل شب همیشه بگویید: خدایا یک لحظه مرا به خودم وامگذار.
-بالاتر از نفس اماره دشمنى نداریم. مراد از نفس اماره همان بُعد حیوانى انسان است که به آن تمایلات و غرائز هم گفته مى شود.
- شاید بیست جا در قرآن مى خوانیم «یُضلّ الله خدا گمراه مى کند.» خدا کسى را گمراه نمى کند, معناى ضلالتى که در قرآن هست این است که انسان کارى مى کند که دست عنایت خدا از روى سرش برداشته مى شود.
- باید به واجبات اهمیت داد. هرچه رابطه با خدا محکم تر باشد، قطع شدن آن کمتر است و اهمیت دادن به واجبات هم براى دنیاى انسان و هم براى آخرت مفید مى باشد.
- نفس را نمى شود کشت، نفس کشى، رهبانیت، عزلت و امثال آن در اسلام ممنوع است، بلکه باید از آن کار کشید.[29]
آیت الله مظاهرى هم اکنون در حوزه علمیه اصفهان حضور پرنشاط دارد و به تدریس خارج فقه و اصول اهتمام مى ورزد. او مورد اعتماد و پناهگاه اقشار مختلف مردم این استان به شمار مى آید.
[1]. زندگینامه آیت الله مظاهرى - دفتر معظم له ص2.
[2]. سیماى دانشوران، حسنعلى خزائلى، چ اول، 1383ش، ص 196.
[3]. مجله حوزه، س دوازدهم، ش 3 و2، ص 35.
[4]. تخت فولاد اصفهان، سید مصلح الدین مهدوى، ص 85 و 86.
[5]. زندگینامه آیت الله مظاهرى، ص 2.
[6]. مجله حوزه، س دوازدهم، ش 3 و 2، ص 42-43.
[7]. همان، ص 58.
[8]. همان، ص 43.
[9]. مجله حوزه، س 12، ص 64.
[10]. خبرگان ملت، دفتر اول، ص 418 و 419.
[11]. همان، ص 419.
[12]. اسناد انقلاب اسلامى، ج 3، ص 162.
[13]. همان،ص 137.
[14]. همان، ص 164.
[15]. همان، ص 185.
[16]. همان، ص 195.
[17]. همان، ص 199.
[18]. همان، ص 222.
[19]. همان، ص 238 و 239.
[20]. همان، ص 251.
[21]. همان، ص268.
[22]. همان، ص 272.
[23]. همان، 504.
[24]. نعمت حضور، دفتر معظم له، ص 6.
[25]. خبرگان ملت، همان، ص 415.
[26]. مصاحبه با حجت الاسلام آقاى على مختارى 29/4/84.
[27]. مجله حوزه، همان، ص 47.
[28]. همان، ص 49.
[29]. نشریه صبح صادق، ش 207، ص 6.